به بهانه سریال این شبهای شبکه دو
از قدیم گفتهاند، «دفاع نکردن بهتر از بد دفاع کردن است». به عبارت روشنتر، گاهی پرداختن بد و ناشیانه به یک پدیده یا مسئله فرهنگی، اجتماعی یا آیینی، باعث لوث شدن آن و از خاصیت افتادنش میشود؛ به طوری که دل را میزند و به حالت معکوس خودش تبدیل میشود.
پایگاه رهنما :
از قدیم گفتهاند، «دفاع نکردن بهتر از بد دفاع کردن است». به عبارت روشنتر، گاهی پرداختن بد و ناشیانه به یک پدیده یا مسئله فرهنگی، اجتماعی یا آیینی، باعث لوث شدن آن و از خاصیت افتادنش میشود؛ به طوری که دل را میزند و به حالت معکوس خودش تبدیل میشود. حکایت برخی فیلمها و سریالهای تلویزیونی هم حکایت همین گزاره حکمتآمیز است و سریال هفتههای اخیر شبکه دوم سیما نیز تقریبا همین حال و هوا را دارد. سریال «پدر» مدتی است که هر شب از شبکه دو پخش میشود و برای کمتر از یک ساعت، خانوادههای ایرانی را سرگرم میکند. به طور خلاصه، این سریال ماجرای دختر و پسر جوانی را روایت میکند که در دانشگاه با هم آشنا شده و ازدواج کردهاند. پسر (حامد)، دانشجویی مذهبی و حافظ قرآن، درسخوان و مورد احترام خانواده، دوستان و اساتید است، اما دختر (لیلا)، فردی نسبتا غیرمذهبی است که پایبندی چندانی به حد و مرزهای ناشی از فرهنگ ملی و دینی ندارد، با همکلاسیهای پسر به کافیشاپ میرود، در خیابان با هم کورس میگذارند و به قول جوانترها «دور دور» میکنند و از قضا میانه چندانی هم با درس و مطالعه ندارد. یک ماجرا – سرقت نمونه سوالات امتحانی از موبایل استاد – باعث لو رفتن این دختر میشود و در نتیجه، او و چند نفر از دوستان هممسلکش به اشتباه، نسبت به حامد مشکوک میشوند و به اصطلاح برایش پاپوش درست میکنند تا به خیال خودشان «خودشیرینی» او را تلافی کنند و این سرآغاز درگیری آنها و در نهایت، دلبستگی دختر جوان به این همکلاسی حزباللهی و متحول شدنش میشود. ساختار فیلمنامه این سریال به گونهای طراحی شده که از دختر جوان برای ازدواج با آن پسر اصرار است و از پسر – بدلیل علم به تفاوتهای فرهنگی و مذهبی – انکار و مخالفت. اما در نهایت کار به ازدواج آنها میرسد، البته بعدها عمر پسر جوان به دنیا نیست و از دنیا میرود. هرچند به نظر میرسد تلاش نویسنده و کارگردان سریال بر این بوده تا با استفاده از جذابیتهای امروز و مدلهای رفتاری جوانپسند، ارزش پاکی و پاکدامنی و صداقت در محیط دانشجویی را به نمایش بگذارد که در نوع خودش، قابل تقدیر است، اما نوع پرداختن به این درونمایه، از جهاتی قابل نقد و تأمل به نظر میرسد. شاید بزرگترین اشکال ماجرای به نمایش گذاشته شده در «پدر»، پرداخت سطحی و کلیشهای به مسئله ازدواج آنهم با استفاده از ماجراهای رؤیایی باشد که شاید دیگر به این شکل، کمتر بروز و ظهور داشته باشد. فیلمنامه داستان، به گونهای است که از یک طرف برخی رفتارهای خلاف عرف و شرع را – هرچند به عنوان مقدمه داستان – به نمایش میگذارد، بیآنکه تلاش هنرمندانهای برای گوشزد کردن آثار و تبعات این قبیل رفتارها و سبک زندگی به جوان امروزی داشته باشد؛ مثلا همان تعاملها و نشست و برخاستهای مختلط کافیشاپی، کورس گذاشتنهای شبانه در اتوبان و مانور نسبی اشرافیت، تعامل ناصحیح با خانواده و صحبت کردن تند و خارج از ادب با پدری که هرچند حرف ناحقی به دخترش میزند یا درگیر معاملات ناصحیح اقتصادی است. از طرف دیگر، جوان دانشجوی درسخوان و حزباللهی را که مورد سوء ظن شیطنتآمیز چند دختر و پسر همکلاسی قرار گرفته، آنقدر بیدست و پا – به قول معروف "بیعرضه" – نشان میدهد که وقتی از سر سادگی و صداقت میپذیرد که در داخل کلاس درس اشکال درسی همکلاسیاش برطرف کند، ولی متوجه میشود که دارند برایش پاپوش درست میکنند، به جای برخورد سریع، هوشمند و قاطع، به عز و التماس و انفعال میافتد و در نهایت آنقدر تعلل میکند تا مجبور شود از پنجره کلاس خودش را بیرون بیندازد و آسیب ببیند و در نهایت، در کمیته انضباطی محکوم هم بشود!
از اینها گذشته، چالش جدی دیگری که در فیلمنامه و نحوه نمایش این سریال دیده میشود، غفلت از شأن و منزلت دختر و زن ایرانی است؛ دختری که عمیقا متحول شده و تحت تاثیر اخلاق، منش و گذشت پسر جوانی که به خونش تشنه بوده، میشود و حالا برای ازدواج با او، به هر دری میزند و شبانهروز به دنبال پسر و پدرش – که مردی ثروتمند، متدین و معتمد است – افتاده تا به قول خودش، به آنها پناه ببرد! غافل از اینکه، این التماس برای ازدواج با یک پسر هرچند متدین، چقدر با کرامت و شان دختر مسلمان ایرانی همخوانی دارد؟ باز هم باید تاکید کرد که تلاش عوامل فیلم برای نمایش ارزشها و ضدارزشها قابل تقدیر است، اما هم خوب است که در پرداختن به مسائل قدری سلیقه و زیرکی به خرج داده شود و هم به چالشهای جدیتری که تهدیدکننده جوانان دانشجوی امروز است، با روشهای هنرمندانه و تاثیر گذار پرداخته شود.
ارسال نظرات