وقتی جنگی رخ میدهد، همیشه حمله مستقیم و روبرو جواب نمیدهد؛ گاهی روشهای غیرمستقیم برای مغلوب کردن حریف بیشتر از آنچه تصور میشود، نتیجه میدهد. حالا اگر قلبا و عمیقا باور داشته باشیم که عرصه فرهنگ هم میدان جنگ است، ذات حرکت دشمن در این میدان «استفاده از روشهای غیرمستقیم» است، بهترین ابزار برای به خاک افکندن جبهه خودی در این میدان هم، بهرهگیری از رسانه و ابزارهای ارتباطی است. شاید این نکته که فرهنگ غربی – با وجود جنبههای مثبت آن مثل نظم، مشارکت جمعی، علمآموزی و امثال آن – در بُعد سبک زندگی و رفتار خانوادگی یک تُحفه مضر و مخرب است، کمتر نیاز به بحث داشته باشد؛ هرکسی که کمترین اطلاعی از برخی مبانی فکری و بنیادین تفکرات غربی داشته باشد، به راحتی متوجه اهمیت موضوع میشود، اما بحث اصلی این است که دنیای غرب برای سلطه فرهنگی و دینستیز بر جوامع دینی به خصوص جامعه ایرانی، از چه ابزارهایی بهتر استفاده میکند؟ آیا مثل قدیمترها با تبلیغات مستقیم و زدن ستونهای رفتار دینی به دنبال مغلوب کردن جبهه فرهنگ دینی است؟ نگاهی به دنیای دور و اطرافمان نشان میدهد که پاسخ منفی است. بیش از دو دهه است که پدیده جدیدی پا به جامعه ایرانی گذاشته است که هرچند ذاتا یک ابزار فناورانه و برای توسعه و سهولت انتقال «پیام» است و مخاطبانش هم طیف وسیعی از افراد با نیازهای مختلف هستند، اما در این نکته شکی نیست که این میهمان جدید، میتواند بار اصلی تغییر فرهنگ و رفتار آدمها را به دوش بکشد، چنانکه در زمینههایی هم موفق بوده است. «ماهواره» همان ابزار فناورانه جدید است که استفاده از آن، در دو یا حدود سه دهه اخیر به تدریج در بخشهایی از جامعه ایرانی فراگیر شد و البته از همان ابتدا هم با واکنش بخشهای بسیاری از جامعه به خصوص متدینین و کارشناسان فرهنگی و اجتماعی مواجه شد، تنها اختلافنظر بر سر آن هم به روشهای مقابله و کنترل این ابزار فنی و فرهنگی جدید برمیگشت و همچنان برمیگردد. آنتنهای ماهوارهای که در ابتدا با هزار ترفند و به صورت مخفی بر پشت بام برخی ساختمانها – به صورت محدود و معدود – نصب میشد، ابزاری بود برای گرفتن فرکانس شبکههای مستهجن و غیراخلاقی و در واقع تفریح ناسالم برخی افراد که بنا به هر علتی، در قید و بند مناسبات اخلاقی و خانوادگی قرار نمیگرفتند، اما در یک دهه اخیر شرایط کمی تغییر کرده و به موازات هوشیارتر شدن جامعه مخاطبان نسبت به خطراتی که از ناحیه این کانالها فرهنگ خانوادگی را تهدید میکند و در نتیجه واکنش منفی نسبت به آن، روش کار این ابزارهای فرهنگی غربی هم تغییر کرده است. شاید شبکههای ماهوارهای و شکلهای جدید آن که تلویزیونهای اینترنتی نوظهور و البته «فارسیزبان» هستند، دیگر مثل گذشته به طور مستقیم صحنههای مستهجن روابط زن و مرد و امثال آن را کمتر به خورد مخاطب میدهند. کانونهای پخت و پز کننده این رسانههای نوظهور خیلی خوب متوجه حساسیتهای جامعه ایرانی هستند و میدانند که وقتی یک خانواده ایرانی بنا به هر علتی پای این شبکهها مینشیند، به راحتی هرچیزی را هم قبول نمیکند و به خاطر برخی باورهای نهادینه شده و مقولاتی مانند «غیرت»، به خود و خانوادهاش اجازه نمیدهد که هرچیزی را تماشا کند. از طرف دیگر، مطرح کردن مسائل سیاسی و حمله به ریشههای انقلاب و نظام هم معمولا برای مخاطبان این شبکهها خستهکننده و فرسایشی میشود، بنابراین بهترین راه همین است که پیامهای مخرب فرهنگی به صورت «غیرمستقیم» و به اصطلاح در زرورقهای جذاب و باورپذیر به خورد مخاطب داده شود. به بیان سادهتر، شبکههای ماهوارهای و تلویزیونی نوظهور دیگر به مخاطبان خود در جامعه ایرانی نمیگویند که «نماز نخوان، مشروبات الکلی بنوش، در قید و بند حلال و حرام نباش و مرزهای اخلاق را در رابطه با جنس مخالف زیرپا بگذار»! تولید فیلمها و سریالهای جذاب خانوادگی با نقشآفرینی بهترین و چهرهترین هنرمندان و با اندک پس زمینههای همخوان با فرهنگ جامعه ایرانی، برای تخریب بنیانهای رفتار دینی و اخلاقی به مراتب بهتر و اثرگذارتر است. این سریالها که در سالهای اخیر و این روزها در شبکههای غربی و ترکیهای پُر و پیمانتر تولید میشود، بسته کاملی از هرآنچه را که قرار است جامعه مسلمان و غیرتمند ایرانی مراقب آن باشد، ارائه میدهد؛ از جاانداختن روابط خارج از چارچوب خانواده میان زن و مرد به بهانههای جذابی مانند تعامل و همفکری اجتماعی گرفته تا سادهانگاری طلاق با رنگ و لعابهای مانند «حق انتخاب» و «پیشرفت» و ترویج غیرمستقیم پدیدههایی مثل «ازدواج سفید» تنها نمونههایی از عاداتی است که این تلویزیونهای نوظهور برای بیگانه کردن مخاطبان ایرانی و مسلمان خود با آموزههای دینی و معارف مکتب اهل بیت (ع) جا میاندازند. چندی قبل رئیس رسانه ملی از رقابت 290 شبکه ماهوارهای مخرب برای تخریب فرهنگ اسلامی ایرانی سخن گفت؛ دیگر مسئولان کشور هم کم و بیش نسبت به رقابت تنگاتنگ شبکههای ماهوارهای بیگانه برای به زانو درآوردن فرهنگ خودی هشدار دادهاند. در چنین شرایطی تردیدی نیست که برای خاموش کردن این آتش خانمانسوز، باید در داخل تا میتوان با هنرمندی و تاثیرگذاری به نیاز مخاطبان پاسخ داد تا خواسته و ناخواسته سودای شبکههای عنکبوتی بیگانه را پیدا نکنند؛ میدان رقابت، حساس و سخت است و فرصت به شدت کم!
ارسال نظرات