تروریسم یکی از مهمترین ابزارهای جنگ ترکیبی است. دولت یا گروههای عامل جنگ ترکیبی برای برهمزدن تعادل در امنیت روانی طرف مقابل از گروه یا گروهکهای مخالف در جهت ایجاد سلطنت ترس و گسترش هراس در جامعه رقیب بهره میجویند. استفاده از ابراز تروریسم با استفاده از شکاف های اجتماعی- سیاسی فعال یا غیرفعال در جامعه دشمن یا رقیب صورت میگیرد و موجب اختلال در نهادهای تصمیم ساز دشمن یا رقیب خواهد شد. جریان استکبار برای جلوگیری از قدرت یافتن محور مقاومت در منطقه غرب آسیا علاوه بر ابزارهای دیگر جنگ ترکیبی از ابزار تروریسم بیشترین استفاده می برد؛ به نحوی که علاوه بر جدال میان مسلمانان، درگیری میان قرائت های اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی (ص) را ایجاد می کند. در این شماره به استفاده دشمن از داعش با معرفی این گروه اشاره میکنیم و سپس در شماره آتی به چگونگی کاربست آن میپردازیم.
واژة ترور از ریشة لاتین Tersquot به معنای تـرساندن و وحـشت اخذ شده است. از آن جهت که محققان، شروع پدیدة تروریسم مدرن را در انقلاب فرانسه جست وجو می کنند، فرهنگستان علوم فرانسه تروریسم را به نظام یا رژیم وحشت معنا کرده است.
تروریسم یکی از واژههای مبهم در عرصه بینالمللی است که به علت پیچیدگی مفهوم و مصادیق آن با نوعی «بحران معنا» در تعریف و تحدید قلمرو آن مواجه هستیم. در حقیقت تعاریف تروریسم دست کم سه خصیصه مشترک را مد نظر قرار می دهند: اول، به کـارگیری خـشونت یا دست کم تهدید به اعمال آن؛ جی. آنجلو کورلت در این باره یادآور می شود که نیازی نیست تحقق عینی خشونت را تروریسم بنامیم، بلکه تهدید به اعـمال آن نـیز می تواند از عناصر ذاتی اعـمال تـروریستی باشد. دوم، خشونت با اهداف سیاسی؛ به منظور تفکیک تروریسم از سایر اشکال خشونت و اعمال بزهکارانه ای مانند قتل یا سوءقصد با انگیزه های اقتصادی و شخصی، برخی نـویسندگان صـرفاً گروه ها و بازیگرانی را در زمـره تـروریست ها قرار میدهند که درصدد تحت تأثیر قرار دادن اعمال و رفتار سیاسی حاکمان از طریق اعمال خشونت آمیزند. سوم، غیرنظامیان، آماج تهدیدها و آسیب های تروریستی؛ عنصر اصلی متمایزکننده تروریسم از سایر اشـکال خـشونت آسیب رساندن به شهروندان یا تهدید به اعمال خشونت علیه آنان است، به گونه ای که ایجاد ترس و به راه انداختن آثار روانی مخرب علیه شهروندان مهم ترین اعمال تروریستی قلمداد می شـود.
تـروریسم شکلی از کاربرد خشونت برای کسب مـوفقیت بـا استفاده از تـأثیرات غـیرمستقیم خـشونت است؛ بدین ترتیب، راهـبردهای تروریستی به پیامدهای مستقیم نظر ندارند، بلکه به دنبال پیامدهای روانی کاربرد خشونتاند. این راهـبردها بـه خسارت مادی حملات (میزان تخریب، تـعداد کـشتهها، مـختل شـدن سـیستم تدارکاتی و پشتیبانی) تـوجه چـندانی ندارند؛ بلکه به گسترش وحشت ناشی از حملات توجه دارند و همچنین توقعات و امیدهایی که این حـملات بـه عـنوان نشانه آسیبپذیری حریف به وجود میآورد. تـروریسم بـه ایـن مـفهوم نـوعی راهـبرد ارتباطی است که به واسطه آن، پیامها به شیوه و روشی جنجالانگیز منتشر میشوند. اگرچه اهداف نهایی تروریستها در طول زمان تغییر کرده است، چهار هدف همچنان اهمیت خـود را حفظ کردهاند: تغییر رژیم، تغییر سیاست، کنترل اجتماعی و حفظ وضعیت موجود.
تروريسم رواني به علت تأثيرات بسيار گسـترده تر آن در مقايسـه بـا ســاير انــواع تروريسـم (هسـته اي، شـيميايي، رايانه اي) مورد توجه بيشتر سازمان دهندگان اقدام تروريستي است . «اين نوع تروريسـم کـه تـا حـدودي پنهـان و خزنده است و خسارات مادي چنداني در پي ندارد، نيازمند صرف هزينه هاي مـادي بـراي رسـيدن بـه نتـايج بـزرگ نمي باشد». در حالي که يکي از اهداف اصلي عمليات تروريستي بر جا گذاشتن تـأثيرات منفي رواني بر جمعيت يک منطقه يا کشور است، هدف مهم و اساسي تـروريسم روانـي اين است که تا حـد امکـان بدون توسل به بمب گذاري، انفجار و خونريزي بيشتر، تأثيرات وحشـت زايي بـر جـاي گـذارد کـه از طريـق اعمـال فشارهاي رواني و ذهني مستقيم بر افراد يا گروه هـاي خـاص عـملي ميشود. تشـويش و تخريـب اذهـان عـمـومي از طـريق رسـانه ها، تبليغات و آشوبگري، ثبات اجتماعي را مختل نموده، امنيت عمومي را مورد تهديـد قـرار داده و در جامعه حس انزجار عمومي ايجاد مي کند.
دولت اسلامي عراق و شام موسوم به داعش از ويرانه ها و بـي ثبـاتي سياسـي عـراق پس از سقوط صدام حـسين و از دل گروه «توحيد و جهاد» موسوم به شـاخه عراقـي القاعده سربرآورد. اين گـروه کـه در ١٥ اکـتبـر ٢٠٠٦ بـه يـک سـازمان فراگيـر بـراي گروه هاي شورشي عراق تبديل شد، با آغاز و شدت يافتن درگيري هـاي داخـلـي در سـوريه ، به جبهه النصره به مثابه شاخه نظامي دولت اسلامي در عراق شـکل داد. امـا با بـروز اخـتلاف مـيان رهبران داخلي شبکه القاعـده و درگيـري هـاي مسـلحانه ميـان طرفين، در نهايت در روز نهم آوريل ٢٠١٣ ميلادي، تشکيل دولت اسلامي عــراق و شام به سرکردگي ابوبکر البغدادي اعلام و جايگزين دولت اسـلامي عـراق و جبهـه النصره شــد . داعـش کـه بـه يکــي از قـدرتمنـدترين گـروه هـاي تروريستي در عراق تبديل شده بود ، نـوعي هويـت خـواهي ايـدئولوژيک -سـلفي (انديشه سلفي تکفيري) را پيشه کرده و خود را متعهـد بـه ايجـاد خلافـت اسـلامي مي دانست که در آن قوانين شريعت حکـم فرماسـت و عـراق و سـوريه نـيـز جولانگـاه عمليات آنهاست . اين گروه شبه نظامي تروريستي توانست به واسطه شکاف فرقه اي در عراق ، جلب حمايت و همکاري بسياري از رؤساي عشاير سني و بقايـاي رژيـم بعث و همچنين جنگ سوريه و شکاف هاي شديد فرقه اي-مذهبي و عـربي و کـردي؛ شکاف نسلي و شکاف سکولار و اسلام گرا در سـوريه قدرت بگيرد و با اسـتفاده از تاکتيـک هـاي شـورش، تروريسـم، خرابکـاري، اقدامات نظامي متعارف و اعلام فراخوان از سراسـر جهـان، بـراي عضـويت بـه آن تبديل به يک شـبکه تـروريستي گسترده شود. بنابراين ، اين گـروه شورشـي از سـطح فروملي شروع شد و سپس به سطح منطقه اي و بين المللي تغيير مسير داد. با اين حال، آنچه اين گروه را از شـورش و تروريسـم متعـارف عصـر جديـد همچون القـاعده مـجزا مي کند، انديشيدن به زمين و تشکيل «خلافـت اسـلامي» و نـه دولت يا روياي صرف جهاد و تبليغ است . از سـوي ديگـر، مـديريت عمليات نظامي داعش ، نه از سياق هيات القاعده و جبهه النصره و نه در شـکل يـک گروهک تروريستي يـا گــروه بـنيـادگراي صــرف ، بلکـه چهـره ارتشـي بـا ســاختار نظامی مشخص را يافت ، مدعي نمايندگي فرقه اي خـاص يعنـي سـنيها بود و به مثابه يک شبکه تروريستي پيچيده عمـل مـي کرد.
گروه داعش پس از تصرف مناطق گستردهای از عراق و سـوریه، بـا اعلام خلافت اسلامی، «ابوبکر البغدادی» رهـبر ایـن گـروه را بـهعنوان خـلیفه مسلمانان معرفی کـرد و نـام دولت خویش را «دولت اسلامی» تغییر داد. بهدنبال آن گروههای رادیکال اسلامی بسیاری از جمله طالبان پاکستان، انصار بیتالمقدس در مصر، جندالخلافه در الجـزایر، بـخشی از افـراد جدا شده از گروه امارت اسلامی در قفقاز و...، بـیعت خـود را بـا ایـن گـروه اعـلام نمودند. پس از تأسیس دولت، داعش اقدام به چاپ اسکناس و سکههای دینار و درهم کرد و پاسپورت جدیدی صادر کرد؛ در کنار چاپ فصلنامه، رادیو و تلویزیون داعش و پلیس وابسته به گروه هم فـعالیت خود را آغاز کرده است. در این میان، استفاده از واژه «دولت اسلامی» در بیانیهها و سخنرانیهای رهبران داعش بهخوبی بیانگر این واقعیت است که داعش سودای نفوذ در تمام سرزمینهای اسلامی را داشت. این امر همه کشورها را در معرض تـهدید قـرار میدهد. شواهد و قرائن نشان میدهد که برخی از این کشورها پتانسیل بیشتری برای در معرض تهدید قرار گرفتن این گروه تروریستی دارند. آنان اصلی ترین دشمن خود را محور مقاومت معرفی میکردند.
ارسال نظرات