- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
سهشنبه ؛ 04 آذر 1404 روزنامه کیهان**
چهار عملیات فلسطینی؛ علائم زلزله بزرگ/ محمد صرفی
***************
روزنامه وطن امروز**
ملزومات اصلاح ارز ترجیحی/ هدی قدسیان
**************
روزنامه خراسان**
**************
روزنامه ایران**
مسخرهتر از بیانیه اخیر ریچارد اوپنهایم، سفیر انگلیس در یمن وجود ندارد! اوپنهایم اعلام کرد: «بریتانیا در مقابل حمله بیدلیل روسیه به آزادی و دموکراسی، در کنار مردم اوکراین میایستد». سفیر انگلیس در یمن حق دارد که تهاجم غیرقانونی روسیه به اوکراین را محکوم کند؛ اما نمیتوان فراموش کرد که انگلستان از اجزای اصلی ماشین کشتار وحشیانه عربستان سعودی در یمن است. این سبک ریاکاری حتی برای کسانی که به دوگانگی بدنام دستگاه دیپلماسی انگلستان عادت کردهاند، وحشتناک است. اوپنهایم شاید عنوان سفیر بریتانیا در یمن را یدک بکشد، اما او در واقع اصلاً در یمن نیست! او در ریاض، پایتخت عربستان سعودی مستقر است، جایی که وظیفه اصلی او - از طریق اکانت فعالش در رسانههای اجتماعی - این است که سخنان سعودیها در جنگ شریرانه و وحشیانه این کشور علیه مردم یمن را تکرار و توجیه کند. انگلستان اصلاً به سادگی از این معرکه کنار نرفته است؛ انگلستان بیش از هر کشور دیگری جنگ عربستان سعودی را تسهیل کرده است؛ ما به عربستان سعودی مشاوره تسلیحاتی و نظامی ارائه میکنیم، حمایت اخلاقی میکنیم و از طریق شورای امنیت سازمان ملل (جایی که انگلیس صاحب حق وتو است) حفاظتهای دیپلماتیک ضروری را ارائه میکنیم و بالاتر از همه، از ایجاد یک مکانیسم مستقل تحقیقاتی بینالمللی برای بررسی جنایات جنگی انجام شده توسط سعودیها، جلوگیری میکنیم.
استانداردهای دوگانه
بهطور خلاصه باید گفت که انگلستان به نماینده عربستان سعودی در صحنه بینالمللی تبدیل شده است؛ زیرا یمن را در جنگی که در آن حدود 230000 نفر در نتیجه مستقیم بمباران سعودی و به لطف عواقب انسانی گستردهتر محاصره اقتصادی این کشور کشته شدهاند، رها کرده است. اما همانطور که سازمان برنامه جهانی غذای سازمان ملل هشدار داده، اوکراین با افزایش قیمت مواد غذایی اوضاع را بدتر خواهد کرد، دیوید بیزلی، مدیر اجرایی برنامه جهانی غذا در بیانیهای گفت: «ما چارهای نداریم جز اینکه از گرسنگان غذا بگیریم تا گرسنهها را سیر کنیم و تا زمانی که بودجه فوری دریافت نکنیم، در عرض چند هفته حتی نمیتوانیم به گرسنگان غذا بدهیم»!
حال واکنش انگلیس چه بود؟ هیچ! در واقع ما کمکها [به یمن] را قطع کردهایم. بنابراین در اینجا دو استاندارد وجود دارد؛ «برای کمک به اوکراین در برابر مهاجم خارجی بشتابید، [ولی] یمنیها را رها کنید تا بپوسند.»
هرچند وضعیت در اوکراین عجیب است، اما نمیتوان آن را با وحشت و رنج در یمن که توسط سازمان ملل به عنوان بزرگترین فاجعه انسانی قرن بیست و یکم تعریف شده است، مقایسه کرد. البته این فقط دیپلماتها نیستند که این استانداردهای دوگانه را اعمال کرده اند؛ از زمانی که ولادیمیر پوتین برنامه نظامی خود را عملیاتی کرد، مفسران رسانهای به صراحت اعلام کردند که جان سفیدپوستان اروپایی در اوکراین مهم است و دیگران اهمیتی ندارند! از همین رو بود که خبرنگار مشهور سرویس خبری سیبیاس امریکا اظهار داشت: اینجا عراق یا سوریه نیست، اینجا اوکراین یک کشور متمدن اروپایی است!
نفاق غرب
پیشتر سامانتا پاور، مدیر آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID)، برای کمک به پناهندگان اوکراینی به مرز لهستان رفته بود. سارا لازار، نویسنده، خاطرنشان کرده است که «زمانی که پاور در نقش سفیر سازمان ملل عملاً این قدرت را داشت که به توقف جنگ علیه یمن کمک کند، هیچ کاری نکرد. در عوض، او سیاست سکوت را در پیش گرفت و از ائتلاف ایالات متحده و عربستان سعودی که خانهها، مدارس، بیمارستانها و مراسم تشییع جنازه را بمباران میکرد، در برابر نظارت معنادار بینالمللی، محافظت کرد». هنگامی که آتش جنگ یمن در سال 2015 شعلهور شد، پاور سفیر ایالات متحده در سازمان ملل بود. من هیچ اقدام مشفقانهای از پاور برای یمن یا برای غزه، سوریه یا میانمار را به یاد ندارم.
حال بیایید نگاهی به دنیای خجالتآور نماینده حزب محافظهکار و وزیر سابق یعنی توبیاس الوود بیندازیم، کسی که خواستار مداخله فوری و گسترده ناتو در حمایت از اوکراین شده است. هفت سال پیش، الوود که در آن زمان وزیر دفاع بریتانیا بود، پس از اینکه وزرای دولت مکرراً پارلمان را درمورد استفاده وقیحانه عربستان سعودی از بمبهای خوشهای ساخت بریتانیا در یمن گمراه میکردند، مأموریت یافت که پرونده را رفع و رجوع کند.
ما میتوانیم همان استاندارد دوگانه را در تجارت نیز ببینیم. شرکتهای نفتی بینالمللی در پی تهاجم غیرقانونی روسیه به اوکراین از روسیه خارج شدند؛ همان شرکتهای نفتی در پی تهاجم غیرقانونی در سال 2003 به عراق رفته بودند! البته هیچکدام از این موارد مذکور به معنای این نیست که غرب اشتباه میکند که عمیقاً نگران بیرحمی روسیه در اوکراین است، اما وقتی انشاءالله گرد و غبار در اوکراین فرونشست، باید توجه خود را به استانداردهای دوگانه خودمان معطوف کنیم.
نژادپرستی آشکار
همین امر در مورد رسانههای اجتماعی نیز صدق میکند؛ همانطور که در گزارش میدل ایست، تصاویر قدیمی عهد تمیمی، دختر فلسطینی که در سال 2017 پس از رویارویی با یک سرباز اسرائیلی دستگیر شد، دوباره به عنوان دختری اوکراینی در برابر سرباز روس پخش شده است. یک کلیپ در TikTok از تمیمی که متعلق به سال 2012 -یعنی یازده سالگی او - است نیز به دروغ ادعا کرده بود که او یک دختر اوکراینی است که در مقابل یک سرباز روسی ایستاده است! این کلیپ 12 میلیون بار به اشتراک گذاشته شد! تمیمی در راه بازگشت به خانه در کرانه باختری اشغالی، در میان غفلت و بیتفاوتی غرب، به مدت هشت ماه به زندان فرستاده شد. اما اینکه به عنوان عضوی از مقاومت اوکراین در برابر تهاجم روسیه بازسازی شد، داستان دیگری است...!
همانطور که کریس دویل، مدیر شورای تفاهم اعراب و انگلستان به من گفت: «فلسطینیها درمورد روسیه متوجه شدند که جهان برای اعمال تحریمها [علیه روسیه] و حذف و اخراج آنها از رویدادهای فرهنگی به دلیل اشغالگری عجله کرده است؛ زیرا زمانی که فلسطینیان در برابر اشغالگری اسرائیل خواستار بایکوت و لغو سرمایهگذاری در مناطق اشغالی میشوند، به آنها برچسب یهودستیزی میزنند، تا جایی که دولت انگلستان حتی تلاش میکند آن را جرم انگاری کند».
این سیاستهای دوگانه حتی در نسبت با ساکنان اوکراین نیز اعمال میشود؛ گزارشهای زیادی مبنی بر امتناع سیاهپوستان در گذرگاههای مرزی به نفع سفیدپوستان اوکراینی وجود دارد که آنها را برای زمان زیادی در مرزها در شرایط بیرحمانه گیر انداخته است. اوکراین اعلام کرد که ابتدا به زنان و کودکان در قطار و حملونقل به خارج از کشور اجازه میدهد تا از تهاجم روسیه فرار کنند. با این حال، به نظر میرسد منظور آنها زنان و کودکان اوکراینی و اروپایی بوده است. ویدیوها نشان میدهد که سیاهپوستان از قطار بیرون رانده و رانندگان سیاهپوست توسط اوکراینیها توبیخ و متوقف میشوند که سعی در فرار دارند. حتی گزارشهایی از ورود حیوانات به قطارها قبل از آفریقاییها وجود دارد. دانشآموزان و ورزشکاران سیاهپوست از این موانع نژادی مستثنی نیستند. بسکتبالیست حرفهای اوکراینی، موریس کریک، که اصالتاً اهل مریلند است و بسکتبال کالج را برای دانشگاه ایندیانا و دانشگاه جورج واشنگتن بازی میکرد، در یک پناهگاه بمب در میکولایف اوکراین گیر کرده بود. او عازم رومانی بوده تا پروازی به ایالات متحده داشته باشد. کورین اسکای، دانشجوی پزشکی اوکراینی که اهل زیمبابوه و ساکن بریتانیای کبیر است، اظهار داشته که تلاش برای ترک اوکراین مانند «بازیهای ماهی مرکب» است که اوکراینیها و اروپاییها در رأس سلسله مراتب هستند، مردمی از هند و خاورمیانه در وسط قرار دارند و آفریقاییها در پایین. اکسل هم یک جوان 20 ساله معمولی بود که در دانشگاهی در کییف اوکراین در رشته علوم کامپیوتر تحصیل میکرد. او اکنون در بروکسل بلژیک، یک پناهنده و در واقع بدون تابعیت است. او به یورونیوز گفته که چگونه او و دوستانش بهدلیل رنگ پوستشان مجبور بودند ساعتها منتظر بمانند تا از کییف خارج شوند و وقتی به مرز رسیدند با سوءاستفاده و استثمار مواجه شدند. ویدیوهای به اشتراک گذاشته شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که سیاهپوستان از قطار بیرون رانده میشوند و حیوانات در اولویت قرار گرفتن مردم هستند. کشورهای اروپایی، بویژه کشورهای همسایه اوکراین، بهدلیل استقبال از پناهندگان در رسانهها مورد ستایش قرار گرفتهاند، اما در مواجهه با اتباع آفریقایی که از اوکراین فرار کردهاند سیاستهای غیراخلاقی را در پیش گرفتهاند. به گفته دفتر حقوق بشر سازمان ملل، از زمان آغاز درگیری روسیه و اوکراین بیش از 3/1 میلیون نفر اکنون اوکراین را ترک کردهاند.
بیایید آن را همان چیزی که هست بنامیم: نژادپرستی آشکار غرب... مایه خوشحالی است که ایالات متحده، انگلستان و اروپا اهمیت حقوق بینالملل را دوباره کشف و درک کردهاند. اکنون زمان آزمایش این است که اطمینان حاصل شود که این آزمون حقوق بشری به طور مداوم در سراسر جهان -و نه تنها در پاسخ به تجاوز روسیه در داخل اروپا- اعمال میشود.
*************
روزنامه شرق**
ارتش، از نفوذ پررنگ اجتماعی تا وزن بالای منطقهای و جهانی
با اینکه در ابتدای پیروزی انقلاب «بقا یا انحلال ارتش» به یکی از مهمترین چالشها و بحتبرانگیزترین موضوعات بین جریانات و نیروها بدل شده بود، اما اقدامی میانی به عبور از این فضای دوگانه کمک کرد؛ چنانی که نه خبری از انحلال ارتش بود و نه این قوا بدون رقیب باقی ماند.
به موازات آغاز به کار محمدولی قرنی به عنوان اولین فرمانده ارتش ملی اسلامی ایران از 23 فروردین 57 شاهد تشدید فشارهای جریانات عمدتا چپ از حزب توده گرفته تا سازمان مجاهدین خلق، سازمان چریکهای فدایی خلق، جبهه دموکراتیک ملی ایران و... بودیم که مرتب بر طبل انحلال ارتش با هدف تشکیل ارتش نوین یا «ارتش خلقی» میکوبیدند.
ارتباط قرنی با اعضای نهضت آزادی به عنوان هسته مرکزی دولت موقت و نیز تلاشش برای تشکیل جناح نظامی شورای انقلاب در کنار توکلی، فرید، ممتاز، ایراننژاد و... سبب شد که عملا انحلال ارتش با وجود سنگینی فضای رادیکال انقلابی راه به جایی نبرد.
در همین راستا 26 فروردین 58 با اعلام حمایت رسمی رهبر انقلاب از ارتش در جمع پرسنل پادگان فرحآباد و به دنبالش تغییر نام «ارتش ملی اسلامی ایران» به «ارتش جمهوری اسلامی ایران» سبب شد تا نهایتا طی پیامی از سوی امام، 29 فروردین همان سال به روز ارتش جمهوری اسلامی ایران نامگذاری شود. این پایان کار نبود، چراکه تنها به فاصله چهار روز بعد از فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با هدف ایجاد نیروی نظامی موازی برای جلوگیری از هر گونه مداخله و کودتای خارجی توسط ارتش یا جنبشهای انحرافی توسط امام صادر شد. در چنین فضایی بود که ارتش نه به سمت انحلال رفت و نه به یگانه نیروی مسلح کشور بدل شد.
در ادامه بغرنجشدن شرایط نظامی و امنیتی کشور تا پیش از جنگ تحمیلی و نیز حمله هشتساله بعث عراق شرایطی را پدید آورد که ارتش توانست در فضای بینابینی پذیرش و عدم پذیرش در ساختار نوین نوعی دیالکتیک سیاسی، نظامی و امنیتی با ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران برقرار کند. ایجاد چنین دیالکتیکی عملا متدولوژی «دو نیروی موازی نظامی» در ایران را با کمترین حاشیه و هزینه پیش برد.
اگرچه طی سالها این رویه منتقدان جدی داشته و دارد، اما پلورالیسم دفاعی - نظامی فعلی در کشور گویای آن است که با وجود برخی اشکالات وارده این روند توانسته است به قوام ادبیات و نیز ساختار نظامی و دفاعی در کشور بینجامد. بند دوم و سوم ماده هفت قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 66 مبنی بر «آمادگى براى همکارى با سپاه پاسداران در مقابله با اشرار، یاغیان و کمک به ملل مسلمان و مستضعف غیرمعارض با اسلام در دفاع از خود در برابر تهدید و تجاوز نظامى بنا به درخواست آنان و بنا به دستور» و نیز بند 12 ناظر بر «ایجاد تسهیلات لازم براى همکارى ارتش و سپاه پاسداران در مواقع ضرورى که شوراى عالى امنیت ملى تعیین مىنماید» دالی بر همین مدعاست. البته ماده 7 از فصل دوم اساسنامه سپاه درخصوص همکاری با ارتش و مواد مشابه هم تأکیدی بر دوطرفهبودن دیالکتیک نظامی – دفاعی کشور است.
شهادت حدود 48 هزار نفر از کادر و پرسنل ارتش طی سالهای جنگ تحمیلی در کنار اقدامات و تحرکات برونمرزی چون حضور در ارتفاعات جولان در قالب عملیاتهای حفظ صلح سازمان ملل متحد به عنوان بخشی از نیروهای پاسدار حافظ صلح این سازمان در دهههای 50 و 60 یا بازسازی واحد صلح حرفهای ارتش در دهه 70 و اعلام آمادگی برای اعزام به مناطق مورد مناقشه ذیل دستورالعمل سازمان ملل متحد از اتیوپی و اریتره در دهه 80 تا حضور در دارفور سودان در دهه 90 یا مبارزه جدی سالهای اخیر ارتش با مقوله دزدی دریایی به ویژه دزدان دریایی سومالی به موازات انجام مانورهای نظامی مشترک دریایی چون «رزمایش مرکب کمربند امنیت دریایی ۲۰۲۲» و انجام مانور مشابه در 2019 یا برگزاری رزمایشهای مشترک منطقهای با همسایگانی چون عمان و مانورهای مشترک با سپاه در داخل کشور و... حکایت از آن دارد که ارتش با تئولوژی اسلامی – ایرانی به وزن و جایگاهی در مناسبات داخلی، منطقهای و جهانی دست یافته است. چراکه در نظام جمهورى اسلامى ایران اساسا موضوع نیروهاى مسلح از نظر اعتقادى نیز مورد توجه قرار گرفته است.
در عین حال ارتش جمهوری اسلامی ایران افزون بر نقشآفرینی در حوزه نظامی و دفاعی درونمرزی و برونمرزی طی این سالها بازوی فعالی هم برای کمک به ملت در مواقع اضطراری بوده است. در سایه این نکته ارتش توانسته به وزن و نفوذ قابل توجه اجتماعی هم دست پیدا کند.
نقش بیبدیل ارتش در وقوع حوادث غیرمترقبه چون سیل یا زلزله با اقداماتی از قبیل نوسازی و پاکسازی مسیرها و جادهها تا برقراری ارتباطات مجدد، تأمین و انتقال اقلام حیاتی و کالاهای اساسی و مهمتر از همه انتقال مصدومان و حضور کادر پرسنل درمانی و راهاندازی بیمارستانهای صحرایی و مراکز مراقبتی وابسته به ارتش یا کمک به نیروهای امدادی در سوانح، مؤیدی این واقعیت است. اینها علاوه بر آن است که نمیتوان نقش ارتش را در برهه شیوع ویروس کرونا هم نادیده گرفت. در مجموع با همه مواردی که گفته شد شاید بتوان به نقل قولی از دریادار سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش جمهوری اسلامی ایران در یادداشت دیروزش بسنده کرد که «ارتش را امروز میتوان کارخانهای به وسعت جغرافیای جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد که محصولش امنیت است؛ محصولی که ماده اولیه همه فعالیتهای دیگر در کشور خواهد بود».
ارسال نظرات