06 ارديبهشت 1401 - 08:59

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

مأموریت مرموز جوخه‌های عملیاتی غرب/ محمد ایمانی

1- از پيامبر اعظم(ص) نقل است که فرمودند «حُسنُ المَسألَهًًِْ  نِصفُ العِلم. خوب پرسيدن، نيمى از دانش است». شبیه این حکمت، از امام حسن(ع) روایت شده است: «حُسْنُ السُّؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ. پرسش خوب، نصف علم است». در مقابل، در حکمت 320 نهج‌البلاغه روایت شده؛ «قَالَ لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَهًٍْ: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً؛ فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ، وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ. امیرمومنان(ع) به كسى كه از او مسئله غامضی را پرسيد، فرمود: براى فهميدن بپرس، نه به قصد جدل و به رنج و زحمت انداختن، زيرا نادانى كه چيزى مى‌آموزد، همانند داناست و دانايى كه پای از دایره انصاف بیرون مى‌نهد، شبیه نادان مغرور است».
هرقدر پرسش منطقی، روشنگر است، سؤال مغالطه‌آمیز، مقدمه تحریف و جهل مرکب است. به‌عنوان مثال، سران جبهه ائتلافی جمل، امیرمومنان(ع) را در ماجرای کشته‌ شدن خلیفه سوم، به سؤال و اعتراض و اتهام گرفتند. این در حالی بود که یک دسته از شورشیان جمل - کسانی مانند مروان بن حکم، سعید بن عاص، ولید و مُغیره‌- از بانیان نارضایتی مردم در حکومت خلیفه سوم بودند؛ و طیف دوم، دارودسته طلحه و زبیر، که با نقاب عدالت‌خواهی شورش کرده و با وجود مخالفت امیرمومنان(ع)، خلیفه را به قتل رسانده بودند. این دو گروه
چه به‌خاطر ‌اشرافیگری و غارت بیت‌المال و چه به‌خاطر مشارکت در قتل خلیفه، در مظان اتهام بودند و باید محاکمه و مواخذه می‌شدند؛ اما چون می‌دانستند ‌گریبان‌شان گیر است مناصب و اموال غارت شده از آنها پس گرفته خواهد شد، پیشدستی کردند و امیرمومنان(ع) را به‌زعم خود به چالش و پرسش کشیدند. آنها بر همین مبنا، شورشی را تدارک کردند که معاویه و عمروعاص، کارگردان پنهانش بودند.
2- در حالی که 8 ماه از تشکیل دولت سیزدهم و کمتر از دو سال از تشکیل مجلس یازدهم می‌گذرد، تقریبا هفته‌ای نیست که یک یا چند فضا‌سازی گسترده علیه این دو نهاد - و سایر نهاد‌ها و شخصیت‌های انقلابی حاضر در میدان- از سوی اردوگاه معارض انجام نشود. تحریف، تخریب و تهمت‌پراکنی به‌گونه‌ای است که مجال سالم و ضروری نقد را از بین می‌برد و بستری از ‌ترور شخصیت و یأس‌آفرینی را فراهم می‌کند. جالب اینکه اگر یک جوخه این یگان عملیاتی علنا به تخریب و ‌ترور شخصیت می‌پردازد، جوخه دیگر مأموریت دارد مهاجمان را به گروه‌های داخل نظام نسبت دهد و موجب بدبینی و درگیری در میان طیف‌های انقلابی شود. از پربسامد‌ترین اقدامات این طیف 
- در کنار ‌ترور شخصیت- این قبیل شبهه‌افکنی‌هاست: «چرا دولت و مجلس و دستگاه قضایی پس از یک دست شدن حاکمیت، کاری برای مقابله با تورم و گرانی و ساماندهی اقتصاد کشور نمی‌کنند؟ چرا هیچ برنامه اقتصادی روشنی ندارند؟ اگر فروش نفت افزایش یافته، چرا اوضاع اقتصادی همچنان نابسامان است؟ و چرا با آمریکا توافق نمی‌کنند تا اقتصاد رونق بگیرد؟ و...».
3- علت بیش‌فعالی و به دست و پا افتادن محافل مذکور، هراس از موفقیت‌های تدریجی جمهوری اسلامی در دو عرصه سیاست خارجی و مهار خسارت‌های مدیریت ‌اشرافی است. در حالی که دولت آمریکا بدترین روزگار زوال اقتدار خود در 76 سال گذشته را می‌گذارند، 
دو سیاستمدار انگشت‌نما، حیثیت ایالات متحده را به حراج گذاشته‌اند. آمریکا که قرار بود در پایان تاریخ، کدخدای جهان باشد، اکنون در وضعیتی قطبی شده، میان دلقک‌بازی ‌ترامپ و بایدن گیر افتاده است. آن از ‌ترامپ که رسما درباره او گفته می‌شود فاقد تعادل روانی است؛ این هم از جو بایدن چُرتی که در لحظه فراموش می‌کند کجا ایستاده و اطرافیانش چه کسانی هستند! با آدم‌های خیالی دست می‌دهد، نام‌ها را تابه‌تا می‌گوید، در جمع مورد بی‌اعتنایی حاضران قرار می‌گیرد و حتی ناتوان از مهار باد شکم خود است! تصویر گویای این بحران‌زدگی را می‌توان لابه‌لای سخنرانی ‌ترامپ در اوهایو دید: «مخالفانم به من گفتند که ممکنه احمق باشم! من هم به دکتر رانی، نماینده خوب تگزاس گفتم من دوست ندارم مردم به من بگویند احمق! حالا واقعاً تست هوشی وجود دارد که من بتوانم به این چپگراهای رادیکالِ دیوانه ثابت کنم از آنها باهوش‌ترم؟ دکتر رانی هم گفت آره؛ بهش میگن تست ایکس... کشور ما در حال ویران شدن است و به جهنم می‌رود. دلیل این اتفاق، بایدن است. ما رئیس ‌جمهوری داریم که اصلاً نمی‌‌داند چه خبر است؛ با هوا دست می‌دهد و گیج راه می‌‌رود. سردرگمی او، آمریکا را به جهنم خواهد برد».
4- در مقابل، ایرانِ امروز از نظر افزایش اقتدار و عبور از چالش‌ها، اصلا قابل قیاس با دو سه سال پیش نیست. نقشه پیچیده‌ای از میانه دولت اوباما به اجرا درآمده و در دولت ‌ترامپ تبدیل به فشار حداکثری شده بود که طبق پیش‌بینی، ایران را دچار جنگ داخلی و فروپاشی می‌کرد. مستندات بسیاری هست که با مرور آنها می‌توان فهمید کشور ما برخلاف القائات خط تحریف، پیروزی‌های خیره‌کننده‌ای به دست آورده است. از یاد نبرده‌ایم که تا همین 9-8 ماه قبل، کارویژه برخی مدیران، دامن زدن به مجادلات تند روزانه و ملتهب کردن فضای عمومی، اصرار بر کار نکردن و مشروط کردن مسئولیت‌ها به بعد از مذاکره و توافق با آمریکا بود. 
5- به‌عنوان یکی از صدها سند خوداظهاری، سردبیر نشریه صدا (ارگان حزب اتحاد ملت) در تاریخ ۱۶ آذر ۹۸ و درباره علت شوک بنزینی به مردم گفت: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آن‌گونه سخنرانی می‌‌‌‌کند؟ کدام رئیس‌جمهور اعلام کرده بود که فلان‌‌قدر کسری بودجه داریم؟ او در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهم‌‌‌تر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشت ‌پرده هم‌ پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی می‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره با آمریکا مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌‌‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به ‌هم می‌‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌‌‌گویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاع‌‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌رسانی- درواقع اطلاع‌‌‌نرسانی-  درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود»! (شبیه این تحلیل تلخ را سایت خبرآنلاین، بهمن 92 درباره عمدی بودن افتضاح توزیع سبد کالا و زیر دست و پا ماندن مردم و ربط آن به کارگردانی مذاکره با آمریکا منتشر کرد).
6- سند بعدی، درباره انتظار طراحان امنیتی دشمن، از نتایج اجرای یک اَبَرپروژه است. مدیر کانال ضدامنیتی آمدنیوز که به‌عنوان ‌ترمینال ارتباطی جریان معارض عمل می‌کرد و تحت بالاترین حفاظت‌های امنیتی در پاریس قرار داشـت، از آینده سیاهی سخن گفت که قرار بود در ایران رقم بخورد. «زم»، سال 97 در گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌های ضدانقلاب، تحلیل کار فرمایان خود درباره انتخابات سال 96 را این‌گونه بازگو می‌‌کند: «ما در انتخابات تحلیل داشتیم. این‌جوری نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح‌طلبیم، یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی (دی 96) که ایجاد شد، آیا بود؟ ما براساس تحلیل امنیتی... (مجری: می‌‌‌شود این‌طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟). می‌شود این‌‌جوری هم تعبیر کرد. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، 
ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت‌سر یک فردی مثل روحانی. ما شیفته و دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمدنیوز در انتخابات 96 کرد، دفاع می‌کنم. کشور باید به نقطه جوش می‌‌‌رسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می‌‌‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌‌‌رسید. آن وقت روند چهل سال ادامه پیدا می‌‌‌کرد».
7- یکی دیگر از مهره‌های نشاندار افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال، اکبر گنجی است. او با همه سوابق سیاهش، اسفند 98 درباره مأموریت جریان غربگرا نوشت: «ما کارمندان دولت‌‌‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی  ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی پیرامون شیوع کرونا در ایران است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌‌‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم با کرونا هراسی انجام دهیم».
8- مستندات فراوان، نشان می‌دهد که پرسشگران طلبکار امروز، قرار بود ایران را به چه ویرانه و میدان جنگی تبدیل کنند. فتنه بنزینی در اواخر آبان 98 اتفاق افتاد و کمتر از دو ماه بعد، شهید سلیمانی ‌ترور شد. به تعبیر علی مطهری: «حوادث آبان 98 که بیشتر ناشی از بی‌‌تدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندرو‌های آمریکایی پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ‌ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، به خود جرأت این کار را نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه آن عزیز، واقعیت را دریافتند».
دو ماه پس از این ‌ترور، پای بحران کرونا به کشور باز شد. مع‌الاسف برخی دولتمردان تا روزهای آخر مدیریت‌شان، نابسامانی در واکسیناسیون را به توقف برجام و عدم همکاری با FATF ربط می‌دادند و حال آنکه دولت بعدی ثابت کرد آن ادعا‌ها صرفا بهانه‌جویی بوده است. دقیقاً یک سال پیش (6 اردیبهشت 1400)، تعداد قربانیان روزانه کرونا در کشور به 496 نفر رسید. این وضعیت بحرانی، تأثیر منفی در تشدید رکود اقتصادی و کاهش 15 درصدی مشارکت در انتخابات داشت. وب‌سایت بی‌بی‌سی در حالی که هر روز، روی قتل‌عام کرونا در ایران موج‌سواری می‌کرد، ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ (پایان عمر دولت دوازدهم) تیتر زد «رکورد مرگ در اثر کرونا در ایران شکسته شد؛ بیمارستان‌ها پر شده است». آمار اول شهریور 1400 هم، فوت 709 بیمار کرونایی را نشان می‌داد. آمار شناسایی مبتلایان به بیش از ۳۷ هزار نفر و بستری‌شدگان روزانه به بالای چهار هزار نفر رسیده بود. اما هفت ماه پس از آن روزهای سیاهِ صف و مرافعه و اضطراب در بیمارستان‌ها و گورستان‌ها، همت دولت جدید موجب شده امروز تعداد قربانیان به زیر 20 نفر برسد و کمتر کسی به یاد داشته باشد که بحرانی به نام کرونا هم بوده است. به همین دلیل هم هیچ گزارشی در رسانه‌های اردوگاه تحریف و دروغ، درباره این موفقیت بزرگ نمی‌بینیم. علت لالمانی آنها دو قبضه است، چه اینکه آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای اروپایی، ماه‌هاست رکوردداران تلفات کرونا هستند.
9- اغلب شاخص‌های اقتصادی در پایان دولت روحانی و در مقایسه با دولت قبل از آن، منفی و همراه با پسرفت شدید بوده‌اند. از جمله نرخ تورم، رشد اقتصادی، تولید و درآمد سرانه ملی،‌ اشتغال، کسری بودجه، صادرات نفتی و غیرنفتی، ضریب جینی (شکاف طبقاتی)، سهولت یا سختی کسب‌وکار، میزان سرمایه‌‌گذاری، حجم نقدینگی، ارزش پول ملی، کسری بودجه، و بدهی‌های دولت. در همین دوره، دریافت حقوق‌‌های نجومی، واگذاری رانتی 60 تن طلا (سکه) و 60 میلیارد دلار ارز دولتی، حراج بیت‌‌المال یا تعطیلی ده ‌ها کارخانه (کشت‌وصنعت مغان، نیشکر هفت‌تپه، ماشین‌سازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه و...)، خروج از خودکفایی و تبدیل کشور به وارد‌کننده گندم، افزایش یک درصدی ضریب‌جینی (شکاف طبقاتی)، ایجاد صف‌های اعصاب خردکن واکسن و دارو و مرغ و روغن، کاهش درآمد سرانه ثابت ملی از بالای 6 میلیون تومان در سال 92، به زیر 5 میلیون تومان، رساندن نرخ ارز از 3700 تومان به بالای 26 هزار تومان (در مقطعی 33 هزار تومان)، افزایش بدهی بانکی دولت از 13 هزار میلیارد به 96 هزار میلیارد تومان، تحمیل رکود به بخش مسکن و تولید تورم 730 درصدی، کوتاهی در اصلاح نظام بانکی تورم ‌‌‌ساز و نُه برابر کردن نقدینگی تورم‌ساز، واگذاری تسهیلات کلان به رانت‌خواران و بی‌میلی در بازپس‌گیری آن، دمیدن در رشد حبابی بورس و سپس سقوط سرسام‌‌آور آن، فساد ده‌ها هزار میلیارد تومانی در واگذاری برخی شرکت‌‌‌ها، و اختلاس 16 هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان.
10- کشوری که طبق نقشه آمریکا و همراهی اروپا قرار بود نتواند حتی یک بشکه نفت بفروشد و دست‌ها را برای مذاکره بالا ببرد، ظرف یک سال اخیر توانسته تدریجا صادرات نفت را از چند صد هزار بشکه به 1 تا 1/5 میلیون بشکه برساند، صادرات غیرنفتی را 40 درصد افزایش دهد و حجم تجارت خارجی را بدون برجام و FATF، به حدود سال 96 یعنی سال اوج اجرای برجام برساند. انعقاد ۸ میلیارد دلار قرارداد سرمایه‌گذاری، جبران کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیاردی، توقف استقراض و تسویه بدهی ۹۰ هزار میلیاردی، و تورم 60 درصد و کسری بودجه 450 هزار میلیاردی، کاهش 13 درصدی تورم (از 60 درصد به 43 درصد) از دیگر کار‌های مهم انجام شده در همین دوره کوتاه مدیریتی است. آن چنانکه حتی ارزیابی‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی نشان می‌دهد، ایران در سال جدید می‌تواند ضمن عبور از رکود چندساله، رشد اقتصادی 4 درصد و مهار 15 درصدی تورم را تجربه کند. براساس گزارش اخیر صندوق بین‌المللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران طی سال جاری میلادی، رشد 22 درصدی داشته است. همچنین در همین سه چهار ماه، صادرات ایران به چین و برخی کشورهای دیگر، رشد بیش از 30 درصدی را تجربه کرده است.
11- شرط ادامه موفقیت‌ها، تمرکز نیروهای انقلابی و مسئولان و قوا بر موضوع راهبردی «نبرد نقشه‌ها» است. دشمن با کمک و خدمت گرفتن عناصر خائن و افراد غافل، تمام توان خود را به کار گرفته تا همدلی و هم‌افزایی نیروها در داخل نظام تداوم پیدا نکند. این، یک عملیات اطلاعاتی- رسانه‌ای همه‌جانبه است. هدف، درگیر کردن افراد و نهاد‌های داخل نظام با هم، و عقب راندن امید احیاشده در مردم است. خطای بزرگی است اگر تصور شود نقشه کشاندن کشور به درگیری‌های فرصت‌سوز و امنیت‌برانداز داخلی، منحصر به دوره مدیریت غربگرایان بود و اکنون متوقف شده است.
مقتدای حکیم انقلاب 24 مهر 1391 در دیدار بسیجیان خراسان شمالی فرمودند «بصیرت به معنای این است که شما خط درگیری با دشمن را تشخیص دهید؛ کجا با دشمن درگیری است؟ بعضی‌ها نقطه‌ درگیری را اشتباه می‌کنند؛ خمپاره و توپخانه‌ خودشان را آتش می‌کنند به سمت یک نقطه‌ای که آنجا دشمن نیست، آنجا دوست است... خط درگیری با دشمن را مشخص کنیم. گاهی هست که یک نفری در لباس خودی است، اما حنجره‌ او سخن دشمن را تکرار می‌کند! خب، او را باید نصیحت کرد؛ اگر با نصیحت عمل نکرد، انسان با او باید حد و مرز تعریف کند؛ خط فاصل. جدا می‌شویم. اگر بناست شما با همان احساساتی که رژیم صهیونیستی نسبت به جمهوری اسلامی دارد- ولو با یک ادبیات دیگری- بخواهی در مقابل جمهوری اسلامی بایستی و حرف بزنی، خب با رژیم صهیونیستی چه فرقی داری؟ اگر با همان منطقی که آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی عمل می‌کند، شما بخواهی با آن منطق با جمهوری اسلامی تعامل کنی، خب شما با آمریکا فرقی نداری».
ایشان همچنین در دیدار مردم قم (19 دی 95) متذکر شدند: «اگر نشناختیم، گاهی ممکن است به دشمن کمک هم بکنیم. بارها من عرض کرده‌‌ام، اگر در جبهه‌ جنگ، سرباز رزمنده خوابش ببرد، بعد از خواب بیدار بشود، گیج و ویج، نمی‌داند چه کار می‌کند، توپخانه را روشن کند، ممکن است به خودی ضربه بزند. شما اگر ندانی دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، توپخانه را که روشن کردی، به جای اینکه به دشمن بخورد، به دوست می‌خورد؛ بصیرت که لازم است، برای این است».
 

***************

 روزنامه آفتاب یزد**

قالیباف خدا را شکر کند تخریبش در حد سیسمونی بود و قتل میترا استاد را به گردنش نینداختند!

رطب خورده‌های بد شانس!/  ‬رضا‭ ‬بردستانی‭ 

اصولگرایان‭ ‬خواهان‭ ‬ناکامی‭ ‬دولت‭ ‬حسن‭ ‬روحانی‭ ‬بودند‭ ‬اما‭ ‬کسانی‭ ‬که‭ ‬آرزو‭ ‬می‌کنند‭ ‬دولتِ‭ ‬سیدابراهیم‭ ‬رئیسی‭ ‬ناکام‭ ‬از‭ ‬کار‭ ‬درآید‭ ‬قطعا‭ ‬اصلاح‌طلبان‭ ‬نیستند‭ ‬زیرا‭: ‬‭- ‬با‭ ‬کنار‭ ‬رفتنِ‭ ‬اصلاح‌طلبان،‭ ‬اصولگرایان‭ ‬معرکه‭ ‬گردان‭ ‬می‌شوند‭ ‬اما؛‭ ‬‭- ‬با‭ ‬کنار‭ ‬رفتنِ‭ ‬اصولگرایان،‭ ‬رادیکال‌هایی‭ ‬از‭ ‬جنس‭ ‬جبهه‭ ‬پایداری‭ ‬روی‭ ‬کار‭ ‬خواهند‭ ‬آمد

 ‬یک‭ ‬بار‭ ‬در‭ ‬جایی‭ ‬گفتم‭ ‬و‭ ‬چندین‭ ‬باری‭ ‬هم‭ ‬نوشتم‭ ‬که‭: ‬‮«‬این‭ ‬همه‭ ‬هجمه‭ ‬علیه‌ی‭ ‬واژه‌هایی‭ ‬که‭ ‬اساساً‭ ‬هیچ‭ ‬ارتباطی‭ ‬به‭ ‬فرهنگستانِ‭ ‬زبان‭ ‬و‭ ‬ادبیات‭ ‬فارسی‭ ‬شکل‭ ‬می‌گیرد‭ ‬به‭ ‬دلیل‭ ‬حضورِ‭ ‬غلامعلی‭ ‬حداد‭ ‬عادل‭ ‬است‭. ‬برخی‭ ‬که‭ ‬نمی‌خواهند‭ ‬ضدیت‭ ‬با‭ ‬حداد‭ ‬عادل‭ ‬آن‌ها‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬صف‭ ‬اصولگرایان‭ ‬و‭ ‬جریان‭ ‬ائتلاف‭ ‬خارج‭ ‬کند‭ ‬به‭ ‬دنبال‭ ‬حذفِ‭ ‬حداد‭ ‬عادل‭ ‬به‭ ‬طریقی‭ ‬به‭ ‬جز‭ ‬حذف‭ ‬سیاسی‭ ‬و‭ ‬در‭ ‬قالب‭ ‬تخریب‭ ‬شخصیتی‭ ‬هستند‭.‬‮»‬‭ ‬

هیچ‭ ‬کس‭ ‬جدی‭ ‬نگرفت‭ ‬حتی‭ ‬غلامعلی‭ ‬حداد‭ ‬عادل‭ ‬که‭ ‬بعدِ‭ ‬فرهنگستان‭ ‬زبان‭ ‬و‭ ‬ادب‭ ‬فارسی‭ ‬این‭ ‬بار‭ ‬شش‭ ‬دانگ‭ ‬بنیادِ‭ ‬سعدی‭ ‬را‭ ‬هم‭ ‬به‭ ‬نامِ‭ ‬خود‭ ‬ثبت‭ ‬کرد‭ ‬تا‭ ‬جایی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬جای‭ ‬شعرِ‭ ‬سعدی‭ ‬در‭ ‬بنیاد‭ ‬سعدی،‭ ‬از‭ ‬شعر‭ ‬غلامعلی‭ ‬حداد‭ ‬عادل‭ ‬در‭ ‬بنیاد‭ ‬سعدی‭ ‬استفاده‭ ‬کرد‭. ‬

این‭ ‬روزها‭ ‬که‭ ‬همه‌ی‭ ‬امورِ‭ ‬مملکت‭ - ‬حتی‭ ‬پتروشیمی‭ ‬میانکاله‭ - ‬به‭ ‬حاشیه‭ ‬رانده‭ ‬شده‭ ‬تا‭ ‬تکلیفِ‭ ‬تعداد‭ ‬ساک‭ ‬و‭ ‬چمدان‌های‭ ‬دختر‭ ‬و‭ ‬داماد‭ ‬و‭ ‬همسر‭ ‬قالیباف‭ ‬مشخص‭ ‬شود‭ ‬زمانه‭ ‬مناسبی‭ ‬است‭ ‬تا‭ ‬هوش‭ ‬و‭ ‬سواد‭ ‬سیاسی‭ ‬و‭ ‬سواد‭ ‬رسانه‌ای‭ ‬جامعه‭ ‬سنجیده‭ ‬شود‭. ‬

>‭ ‬از‭ ‬یک‭ ‬توئیت‭ ‬ساده‭! ‬

چنین‭ ‬به‭ ‬نظر‭ ‬می‌رسد‭ ‬که‭ ‬تلاشِ‭ ‬بخشی‭ ‬از‭ ‬حاکمیت‭ ‬برای‭ ‬رویگردانی‭ ‬جامعه‭ ‬از‭ ‬روزنامه‭ ‬و‭ ‬رسانه‭ ‬نتیجه‌ی‭ ‬عکس‭ ‬داده‭ ‬است؛‭ ‬چرا؟‭! ‬به‭ ‬این‭ ‬دلیل‭ ‬که‭ ‬روزنامه‭ ‬و‭ ‬رسانه‌های‭ ‬رسمی‭ ‬اساساً‭ ‬‮«‬صیانت‮»‬‭ ‬شده‭ ‬بودند‭ ‬و‭ ‬نیازی‭ ‬نبود‭ ‬تا‭ ‬مجلس‭ ‬یازدهم‭ ‬که‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬خیلی‭ ‬انقلابی‭ ‬می‌داند‭ ‬با‭ ‬آن‭ ‬همه‭ ‬سر‭ ‬و‭ ‬صدا‭ ‬و‭ ‬حاشیه،‭ ‬طرحی‭ ‬را‭ ‬تصویب‭ ‬کند‭ ‬که‭ ‬بتواند‭ ‬استیلای‭ ‬کافی‭ ‬بر‭ ‬روزنامه‌ها‭ ‬و‭ ‬رسانه‌های‭ ‬رسمی‭ ‬داشته‭ ‬باشد‭ ‬زیرا‭ ‬قوانینِ‭ ‬موضوعه‭ ‬هرگونه‭ ‬تلاش‭ ‬برای‭ ‬بیرون‭ ‬رفتن‭ ‬از‭ ‬خطوط‭ ‬قرمزِ‭ ‬مشخص‭ ‬شده‭ ‬را‭ ‬غیرممکن‭ ‬کرده‭ ‬است‭ ‬اما‭ ‬فضای‭ ‬مجازی‭ ‬علی‭ ‬رغمِ‭ ‬همه‌ی‭ ‬سختگیری‌ها‭ ‬و‭ ‬کم‭ ‬کردنِ‭ ‬پهنای‭ ‬باند‭ ‬و‭ ‬فیلترینگ‭ ‬و‭ ‬غیره‭ ‬و‭ ‬ذلک،‭ ‬همچنان‭ ‬افسار‭ ‬گسیخته‭ ‬می‌تازد‭ ‬و‭ ‬با‭ ‬صدها‭ ‬طرح‭ ‬صیانت‭ ‬و‭ ‬هزاران‭ ‬بار‭ ‬بیشتر‭ ‬پایین‭ ‬آوردنِ‭ ‬سرعتِ‭ ‬اینترنت‭ ‬و‭ ‬کاستن‭ ‬از‭ ‬کیفیت‭ ‬و‭ ‬افزودن‭ ‬بر‭ ‬قیمت‭ ‬هم‭ ‬نتواند‭ ‬کاری‭ ‬از‭ ‬پیش‭ ‬برد‭! ‬

در‭ ‬همین‭ ‬فقره‌ی‭ ‬اخیر،‭ ‬فضای‭ ‬رسانه‭ ‬به‭ ‬قدری‭ ‬مجنون‌وار‭ ‬وارد‭ ‬عرصه‭ ‬شد‭ ‬که‭ ‬حتی‭ ‬حرفه‌ای‌های‭ ‬عالم‭ ‬رسانه‭ ‬نیز‭ ‬دچار‭ ‬غلیانِ‭ ‬احساس‭ ‬شدند‭ ‬و‭ ‬بالاخره‭ ‬نیم‭ ‬سطری‭ ‬نوشتند‭ ‬تا‭ ‬از‭ ‬قافله‌ی‭ ‬قالیباف‭ ‬ستیز‭ ‬عقب‭ ‬نمانند‭. ‬

>‭ ‬بغضی‭ ‬که‭ ‬بوی‭ ‬تبعیض‭ ‬می‌دهد

در‭ ‬صدها‭ ‬فقره‭ ‬شبیه‭ ‬سیسمونی‭ ‬گیتِ‭ ‬محمدباقر‭ ‬قالیباف،‭ ‬از‭ ‬خرید‭ ‬لباس‭ ‬از‭ ‬فروشگاه‌های‭ ‬لندن‭ ‬تا‭ ‬حضور‭ ‬آقازاده‌ها‭ ‬در‭ ‬ساختمان‌سازی‭ ‬و‭ ‬کشتی‭ ‬داری،‭ ‬وقتی‭ ‬خوب‭ ‬با‭ ‬اصل‭ ‬و‭ ‬فرع‭ ‬ماجرا‭ ‬می‌نگریم‭ ‬با‭ ‬یک‭ ‬مشت‭ ‬رطب‭ ‬خورده‌های‭ ‬بد‭ ‬شانس‭ ‬رو‭ ‬در‭ ‬رو‭ ‬هستیم‭ ‬یعنی‭ ‬همان‌هایی‭ ‬که‭ ‬جامعه‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬حقوق‭ ‬خود‭ ‬محروم‭ ‬کرده‭ ‬اند،‭ ‬شعار‭ ‬ساده‭ ‬زیستی‭ ‬و‭ ‬تحمل‭ ‬و‭ ‬مبارزه‭ ‬می‌دهند‭ ‬و‭ ‬اندکی‭ ‬بعد‭ ‬خودشان‭ ‬دچار‭ ‬مخمصه‌ای‭ ‬عجیب‭ ‬و‭ ‬غریب‭ ‬می‌شوند‭ ‬که‭ ‬گویی‭ ‬سناریویی‭ ‬از‭ ‬پیش‭ ‬طراحی‭ ‬شده‭ ‬است‭. ‬

یکی‭ ‬از‭ ‬تحمل‭ ‬تحریم‌ها‭ ‬می‌گوید‭ ‬تصویر‭ ‬او‭ ‬از‭ ‬فروشگاهی‭ ‬در‭ ‬لندن‭ ‬لو‭ ‬می‌رود؛‭ ‬دیگری‭ ‬از‭ ‬لنگ‭ ‬و‭ ‬نان‭ ‬خشک‭ ‬یمنی‌ها‭ ‬می‌گوید‭ ‬پسران‭ ‬او‭ ‬در‭ ‬ترکیه‭ ‬به‭ ‬دلیل‭ ‬ساختمان‭ ‬ساختن‭ ‬تشویق‭ ‬می‌شوند‭. ‬قالیباف‭ ‬به‭ ‬وزیر‭ ‬آموزش‭ ‬و‭ ‬پرورش‭ ‬دولت‭ ‬روحانی‭ ‬می‌پرد؛‭ ‬سیسمونی‭ ‬گیت‭ ‬شکل‭ ‬می‌گیرد‭ ‬و‭ ‬مواردی‭ ‬از‭ ‬این‭ ‬دست‭ ‬که‭ ‬شوربختانه‭ ‬کم‭ ‬نیز‭ ‬نیستند‭! ‬

>‭ ‬قالیباف‭ ‬باید‭ ‬خدا‭ ‬را‭ ‬شکر‭ ‬کند‭ ‬اصلاح‌طلب‭ ‬نیست‭! ‬

از‭ ‬واژه‌هایی‭ ‬که‭ ‬می‌کوشد‭ ‬حداد‭ ‬را‭ ‬سرنگون‭ ‬کند‭ ‬یا‭ ‬لنگ‭ ‬و‭ ‬نان‭ ‬خشک‌هایی‭ ‬که‭ ‬راه‭ ‬گلوی‭ ‬پسرانِ‭ ‬سیاستمداری‭ ‬را‭ ‬سد‭ ‬می‌کنند‭ ‬اگر‭ ‬بگذریم‭ ‬به‭ ‬این‭ ‬نتیجه‭ ‬می‌رسیم‭ ‬که‭ ‬قالیباف‭ ‬چقدر‭ ‬خوش‭ ‬شانس‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬اصلاح‌طلب‭ ‬نیست‭ ‬وگرنه‭ ‬تخریب‭ ‬او‭ ‬از‭ ‬سیسمونی‭ ‬گیت‭ ‬بسیار‭ ‬فراتر‭ ‬می‌رفت‭! ‬

قصد‭ ‬نداریم‭ ‬کسی‭ ‬را‭ ‬تبرئه‭ ‬کنیم‭ ‬که‭ ‬محاکمه‭ ‬و‭ ‬تبرئه‭ ‬در‭ ‬حوزه‌ی‭ ‬وظایفِ‭ ‬قوه‌ی‭ ‬قضائیه‭ ‬است‭ ‬اما‭ ‬در‭ ‬همین‭ ‬فقره‌ی‭ ‬اخیر،‭ ‬چند‭ ‬مسئله‭ ‬به‭ ‬خوبی‭ ‬نمایان‭ ‬است‭: ‬

اصولگرایان‭ ‬خواهان‭ ‬ناکامی‭ ‬دولت‭ ‬حسن‭ ‬روحانی‭ ‬بودند‭ ‬اما‭ ‬کسانی‭ ‬که‭ ‬آرزو‭ ‬می‌کنند‭ ‬دولتِ‭ ‬سیدابراهیم‭ ‬رئیسی‭ ‬ناکام‭ ‬از‭ ‬کار‭ ‬درآید‭ ‬قطعا‭ ‬اصلاح‌طلبان‭ ‬نیستند‭ ‬زیرا‭: ‬

اول‭ ‬این‭ ‬که‭: ‬با‭ ‬کنار‭ ‬رفتنِ‭ ‬اصلاح‌طلبان،‭ ‬اصولگرایان‭ ‬معرکه‭ ‬گردان‭ ‬می‌شوند‭ ‬اما؛‭ ‬

دو‭ ‬دیگر‭ ‬این‭ ‬که‭: ‬با‭ ‬کنار‭ ‬رفتنِ‭ ‬اصولگرایان،‭ ‬رادیکال‌هایی‭ ‬از‭ ‬جنس‭ ‬جبهه‭ ‬پایداری‭ ‬روی‭ ‬کار‭ ‬خواهد‭ ‬آمد‭! ‬

‭- ‬چقدر‭ ‬فرق‭ ‬است‭ ‬بین‭ ‬راه‭ ‬و‭ ‬روش‭ ‬دو‭ ‬حزب‭ ‬سیاسی؛‭ ‬یکی‭ ‬با‭ ‬یک‭ ‬عدد‭ ‬سیسمونی‭ ‬ترک‭ ‬غائله‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬پایان‭ ‬می‌رساند‭ ‬دیگری‭ ‬پای‭ ‬هفت‭ ‬تیر‭ ‬و‭ ‬بالشت‭ ‬و‭ ‬قتل‭ ‬نیز‭ ‬
به‭ ‬میان‭ ‬می‌آورد‭! ‬

‭- ‬قالیباف‭ ‬نیاز‭ ‬جدی‭ ‬دارد‭ ‬تا‭ ‬در‭: ‬

اول‭: ‬سخنان‭ ‬خود

دوم‭: ‬مشاوران‭ ‬و‭ ‬حواریون‭ ‬خود

سوم‭: ‬در‭ ‬تلاش‭ ‬برای‭ ‬رئیس‭ ‬جمهور‭ ‬شدن

چهارم‭: ‬در‭ ‬تلاش‭ ‬برای‭ ‬رئیس‭ ‬مجلس‭ ‬ماندن

پنجم‭: ‬به‭ ‬علاقه‭ ‬مندی‭ ‬خود‭ ‬به‭ ‬مهندسی‭ ‬کردن‭ ‬رسانه

ششم‭: ‬در‭ ‬شیوه‭ ‬و‭ ‬سبک‭ ‬زندگی

و‭ ‬هفتم‭: ‬در‭ ‬مباحث‭ ‬سیاسی

به‭ ‬طور‭ ‬خیلی‭ ‬جدی‭ ‬تجدید‭ ‬نظر‭ ‬کند‭ ‬از‭ ‬آن‭ ‬جهت‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬نظر‭ ‬می‌رسد‭ ‬در‭ ‬بین‭ ‬رطب‌خورده‌ها،‭ ‬از‭ ‬همه‭ ‬بد‭ ‬شانس‌تر‭ ‬محمدباقر‭ ‬قالیباف‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬طور‭ ‬متوسط‭ ‬سالی‭ ‬یکی‭ - ‬دو‭ ‬حاشیه‌ی‭ ‬وحشتناک‭ ‬دارد‭!‬

 

**************

روزنامه خراسان**

چالش های داخلی ماکرون در کنار انتظارات خارجی
 
 
نویسنده : نبی شریفی

پس از نیکلا سارکوزی و فرانسوا اولاند که با ناکامی در دو دهه گذشته نتوانستند برای دومین دوره ریاست جمهوری در کاخ الیزه بمانند، امانوئل ماکرون با کسب 58.55 درصد آرا، این روند را تغییر داد. این پیروزی اما چالش ها و فرصت های متعدد داخلی و خارجی را پیش پای دولت او قرار داده است. یکی از چالش های اصلی ماکرون نتیجه بیرون آمده از صندوق رای است که می توان آن را در پنج گروه دسته بندی کرد. گروه اول، هواداران حزبی ماکرون بودند که عملکرد پنج ساله او را با همه فراز و نشیبش قابل قبول دانستند و به وی رای دادند. گروه دوم، هواداران ناامید از عملکرد ماکرون بودند. این دسته به رغم انتقادات خود تصمیم گرفتند به فردی که در سال 2017 به عنوان جوان ترین رئیس جمهور کشورشان برگزیدند، فرصتی دوباره دهند. گروه سوم، شهروندان چپ گرای رادیکال طرفدار ژان لوک ملانشون نامزد «فرانسه تسلیم‌ناپذیر» بودند که به قدرت رسیدن دولت راست گرایان به رهبری مارین لوپن را زنگ خطری برای کشور می دانستند؛ هرچند که با دولت ماکرون همراه نباشند. گروه چهارم طرفداران مارین لوپن، رهبر حزب «اجتماع ملی» بودند که پرشورتر و پرتعدادتر از همیشه، از وی پای صندوق های رای حمایت کردند. حمایتی که زنگ خطری جدی برای آشوب در داخل فرانسه و بحران در مرزهای اتحادیه اروپاست. هواداران لوپن اما تنها شگفتی سازان دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 2022 فرانسه نبودند. گروه پنجم که تحریم کنندگان و قهرکنندگان با صندوق های رای بودند نیز می توانند در آینده نزدیک به پاشنه آشیل دولت جدید فرانسه تبدیل شوند، گروهی که 28 درصد از حدود 49 میلیون رای واجدین شرایط را تشکیل می دهند. امانوئل ماکرون، پیروز اما سرشکسته در سخنرانی اش که در برج ایفل ایراد شد، اعتراف کرد که می‌داند بسیاری از رأی دهندگان نه به خاطر برنامه‌ها و ایده‌های او بلکه به دلیل جلوگیری از پیروزی راست‌های افراطی به او رأی داده‌اند. این آرا بار سنگینی برای دولت اوست که اعتراضات گسترده و قدرتمند «جلیقه زردها» را در کنار اعتصاب های فلج کننده اتحادیه های کارگری دیده است. «ژان ایو لودریان»، وزیر خارجه فرانسه، در پی کسب پیروزی رئیس دولت، گفت که «فرانسه به جان خودش نیفتاد.» این  جمله اما بسیار خوش بینانه به نظر می رسد. لوپن و ملانشون از هم اکنون برای انتخابات پارلمانی لباس رزم پوشیده اند. ملانشون حتی انتخابات پارلمانی پیش رو را «دور سوم» انتخابات نامیده است. انتخاباتی که در صورت پیروزی هر یک از رقبا، نخست وزیر را به دولت ماکرون تحمیل خواهد کرد و او را از تحقق وعده هایش باز خواهد داشت؛ اما از سوی دیگر  اتحادیه اروپا که این روزها به شدت  از سوی راست گرایان و مخالفان اتحادیه  تحت تهدید است فعلا نفس راحتی می کشد اما رای بالای 40 درصدی یک چهره راست گرا یعنی مارین لوپن که زمانی پدرش  در 2002 در رقابت با شیراک تنها 18 درصد آرا را کسب کرده بود نشان دهنده پیشروی خزنده این تفکرات در عرصه های اجتماعی و سیاسی  فرانسه و اروپاست. بر خلاف چالش های داخلی، از پیروزی انتخاباتی امانوئل ماکرون در خارج از مرزهای فرانسه استقبال گسترده ای شده تا جایی که نخست‌وزیر ایتالیا، این پیروزی را «خبر باشکوهی برای تمام اروپا» توصیف کرده است. ماکرون حداقل برخلاف دو رئیس جمهور پیشین خود چهره دیپلماتیک تری را به نمایش گذاشته است. او در میانجیگری میان مسکو و کی یف در پی تهاجم روسیه نقش میانجی و نماینده غرب را در این بحران بازی کرده است. هرچند که وی در روزهای منتهی به انتخابات تاثیری در کاهش تنش میان روسیه و اوکراین که به جنگی خونین بدل شده، نداشته است. به نظر می رسد او با تکیه مجددش بر کرسی کاخ الیزه، تلاش های خود را از سر بگیرد. اقدام مشترک ماکرون و آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین آلمان در راستای پیشبرد سیاست های متحد و مستقل از واشنگتن نیز بخش دیگری از عملکرد فرامرزی رئیس جمهور 44 ساله فرانسه را شامل می شود. او و مرکل از مبتکران طرح ارتش واحد اروپایی نیز بودند. ارتشی که سعی داشت از زیر چتر ناتو، تصمیمات مستقل تری از آمریکا را در حوزه امنیتی و نظامی اروپا بگیرد. این عملکرد خارجی اما همواره مثبت نبوده است. دخالت های دولت او در لیبی و همچنین در  امور داخلی لبنان، پس از انفجار هولناک بیروت همچنان با انتقاد روبه روست. او همچنین تلاش هایی را برای گسترش نفوذ خود در عراق انجام داد که با واکنش و انتقاد همراه بوده است. نکته دیگری را که می توان به آن اشاره کرد نقش فرانسه در مذاکرات برجام است که یک ماه از توقف آن می گذرد. در دورانی که روسیه، به عنوان طرفی از مذاکرات، تمام توجه خود را متوجه جنگ علیه اوکراین کرده، پیروزی ماکرون  همچنین می تواند تمرکز برای احیای مذاکرات برجام را دوباره به جریان بیندازد . با همه این اوصاف ماکرون به عنوان اولین رئیس جمهوری که طی دو دهه گذشته برای دومین بار وارد الیزه شده  توانست برنده انتخابات شود اما به خوبی مشهود است که وی چالش های  جدی در داخل و خارج از مرزهای فرانسه خواهد داشت، چالش هایی که این پیروزی را بسیار شکننده می کند .

 

**************

 روزنامه ایران**

امریکا متعهد به کمک‌های نظامی و تسلیحاتی به کی یف شد
اعلان جنگ با شیپور اوکراین/ زهره صفاری
 
وزرای خارجه و دفاع امریکا در سومین ماه از آغاز بحران اوکراین، در دیداری فوق امنیتی در کی‌یف حضور یافته و با وعده کمک‌های نظامی چندصد میلیون دلاری و پشتیبانی همه‌جانبه تسلیحاتی در جبهه نبرد با روسیه، از بازگشایی سفارت ایالات متحده در این کشور در آینده‌ای نزدیک پرده برداشتند. به گزارش «یو اس ای تودی»، مهمترین دستور کار این سفر که نخستین تور وزرای ارشد امریکا به اوکراین در زمان جنگ اخیر به شمار می‌رفت، دیدار با «ولودیمیر زلنسکی» و ابلاغ تصمیمات جدید امریکا در کمک به کی‌یف برای مقابله با مسکو بود. به همین خاطر خبرنگارانی که برای پوشش این سفر «آنتونی بلینکن» و «لوید آستین» را همراهی می‌کردند، در راستای اجرای تدابیر فوق امنیتی، تا خروج کامل میهمانان ویژه رئیس جمهوری اوکراین حق انتشار اخبار یا تصاویر را نداشتند.

امیدواری غرب به شکست روسیه
پس از آنکه «بلینکن» و «آستین» در دیدار با «زلنسکی»، با اعلام وعده کمک نظامی 300 میلیون دلاری و فروش تسلیحات به اوکراین و آغاز به کار دوباره دیپلمات‌های امریکایی در این کشور، در مرز لهستان در برابر دوربین خبرنگاران قرار گرفتند، «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا در حالی که سعی داشت روسیه را ناکام نبرد اوکراین اعلام کند، گفت: «با نگاهی به اهداف روسیه در جنگ اوکراین، باید شکست روسیه را اعلام کرد اما اوکراین موفق شد. سلطه بر اوکراین و گرفتن حق حاکمیتی و استقلال آن، اهداف اولیه مسکو در این نبرد بود اما نتوانست موفق شود. آنها به دنبال اعمال قدرت نظامی و اقتصادی خود بودند، اما می‌بینید که با تحریم‌ها و مقاومت‌ها همه چیز عکس آن چیزی که می‌خواستند شد. حتی آنها سعی در ایجاد شکاف میان غرب و ناتو نیز داشتند اما نتیجه باز هم خلاف خواسته‌شان شد.» به نوشته «نیویورک تایمز»، «لوید آستین»، وزیر دفاع امریکا نیز با تأکید بر اینکه باناصر همرنگزیابی توان از دست رفته روسیه به راحتی میسر نمی‌شود، قول حمایت همه‌جانبه واشنگتن برای پیروزی در این نبرد را داد: «روسیه خسارات نظامی بسیاری مانند از دست رفتن سربازانش را در این جنگ داشت و مشاهدات پنتاگون نشان می‌دهد که روسیه توان بازیابی سریع قدرت از دست رفته‌اش را ندارد. در دیدار روز سه‌شنبه در آلمان، جزئیات اقدامات در اوکراین با دقت بیشتری بررسی خواهد شد. ما می‌خواهیم روسیه را تا حدی ضعیف ببینیم که دیگر نتواند حمله به اوکراین را تکرار کند. بدون شک اوکراین با تجهیزات و پشتیبانی مناسب می‌تواند مقابل روسیه پیروز شود.»
اما در این میان «ولودیمیر زلنسکی»، رئیس جمهوری اوکراین که حتی پیش از جلسه محرمانه با نمایندگان دولت بایدن نیز به نظر می‌رسید بار دیگر با اعتماد به غرب، رجزخوانی برای روسیه را از سر گرفته است، پس از دیدار با مقامات امریکایی گفت: «محور مذاکرات با مقامات امریکایی بر سر کمک‌های دفاعی، تحریم‌های روسیه و حمایت مالی و تضمین امنیت اوکراین بود. بدون شک کمک نظامی و تسلیحاتی چند میلیون دلاری امریکا می‌تواند توان دفاعی اوکراین را به‌شدت بالا ببرد.» بنا به گزارش منابع امریکایی در آستانه این سفر فوق امنیتی، «جو بایدن»، رئیس جمهوری امریکا قول معرفی سفیر جدید به اوکراین را داده بود و براساس برنامه اعلام شده از سوی کاخ سفید قرار است کارکنان سفارت امریکا تا هفته آتی به کی‌یف بازگردند. به باور ناظران «الجزیره»، حالا باید دید با توجه به هشدارهای مسکو برای توقف کمک‌های تسلیحاتی امریکا به کی‌یف، با ورود واشنگتن به پشت صحنه نبرد با روسیه، چه کسی بر اوکراین چیره خواهد شد.
 

**************

روزنامه شرق**

چرا جنگ اوکراین مهم است/ ناصر همرنگ

روزگاری تروتسکی به‌درستی گفته بود: «اروپا تکنولوژی خود را به آمریکا و ایدئولوژی خود را به روسیه فروخته است». با‌این‌حال، او احیانا پیش‌بینی نکرده بود که اروپای حسابگر و بازرگان‌منش پس از سال‌ها چندین‌ بار ناگزیر خواهد شد بهای سنگینی را بابت پیامدهای فروش کالاهایی از آن دست بپردازد؛ در‌حالی‌که تاریخ مصرف آنها در عمل مدت‌هاست سپری شده است.

روزگاری تروتسکی به‌درستی گفته بود: «اروپا تکنولوژی خود را به آمریکا و ایدئولوژی خود را به روسیه فروخته است». با‌این‌حال، او احیانا پیش‌بینی نکرده بود که اروپای حسابگر و بازرگان‌منش پس از سال‌ها چندین‌ بار ناگزیر خواهد شد بهای سنگینی را بابت پیامدهای فروش کالاهایی از آن دست بپردازد؛ در‌حالی‌که تاریخ مصرف آنها در عمل مدت‌هاست سپری شده است. جنگ اوکراین نشان داد اروپای پیر نمی‌تواند گریبان خود را از دست گذشته‌اش برهاند. اروپا هم‌اکنون در خانه خود درگیر ایدئولوژی‌های کهنه‌ای است که مانند بیماری‌هایی مزمن‌ شده که در آن واحد به جانش افتاده‌اند. شاید هنگام آن فرارسیده باشد که سخن تروتسکی را این‌گونه بپیراییم: اروپا بخش‌هایی از ایدئولوژی خود را به روسیه و بخش‌های دیگر و مهم‌تر آن را به آمریکا صادر کرده است. و به شتاب بیفزاییم که همه این ایدئولوژی‌ها با همه گوناگونی‌های‌شان چه به‌عنوان انگاره‌های کارل مارکس و فریدریش انگلس و چه در جایگاه آموزه‌های جان لاک و دیگران، در جهان پس از دو جنگ جهانی به رنگ تندی از چپ‌اندیشی‌های مزمن‌شده و گونه‌ای از جهان‌وطنی و انترناسیونالیسم اروپایی آلوده شده‌اند.

مخالفت آشکار با ناسیونالیسم و دشمنی با دولت‌های ملی در سرتاسر جهان از خاورمیانه تا آمریکای لاتین به هر شکل، در کانون این گوناگونی‌ها جای دارد. با‌این‌حال، اروپا آنچه را که کاشته بود، احیانا تا سال‌های سال ناگزیر است همچنان درو کند. آنچه در سبد فکری مارکسیسم سیاسی به شوروی فروخته شده بود، به‌عنوان کالای بنجل به آشغال‌دانی تاریخ سپرده شد و آنچه به شکل لیبرالیسم اقتصادی به آمریکا داده شده بود و در کمال شگفتی در گذر زمان شکل رادیکال و افراطی از یک جهان‌وطنی چپ‌گرا به خود گرفته بود و سپس در کمال شگفتی به شکل یک مارکسیسم فرهنگی درآمده بود، اکنون پس از چندین دهه به خود او برگشت داده شده است.

 

جنگ روسیه در اوکراین را در فضایی این‌چنین گرگ‌و‌میش باید دید. هرچند سخت و پیچیده باشد، اما از آن گریزی نیست. اگر دو جنگ اول و دوم جهانی را جنگ‌های خانگی اروپا با گستره‌هایی جهانی بپنداریم، احیانا و در کمال شگفتی خواهیم توانست جنگ اوکراین را سومین آنها نام بگذاریم. همچنین اگر هر دو جنگ پیشین را رویارویی ارزش‌های درونی دو دنیای نامتجانس اروپایی در کشاکش روزگاران پسادولت-ملت برای به‌دست‌آوردن مرکزیت بدانیم، از هم‌اکنون شاید بتوانیم این جنگ را در گزاره‌هایی توضیح بدهیم که فرجام طبیعی اما شگفت‌انگیز به هم رسیدن دو اندیشه سیال، ناهمگن و نامتوازن جهان اروپایی در پیشانی آنها جانما شده است؛ یکی راست نومحافظه‌کار ملی‌گرای اروپامحور و آن دیگری چپِ کهنه نوشده جهان‌اندیشِ جهان‌وطنِ جهانی‌سازِ رادیکال. هر دو اینها البته برای اروپا داستانی دارند و برای جهان‌های پیرامون دردسرهایی. جنگ اوکراین زبانه‌های خشم مشترک اما سرباز‌زده جهانی‌سازان و چپ‌های نو و نئومارکسیست‌های آمریکایی علیه هرگونه هم‌گرایی‌هایی پیرامونی و منطقه‌ای در اروپاست؛ هم‌گرایی‌ای که می‌تواند روسیه و اروپای باختری را به یک سوی تاریخ براند. آنچه از دل این جنگ بیرون خواهد آمد، بی‌گمان نظم نوینی را در درازهنگام برای جهان هم‌روزگار ما زمینه‌سازی خواهد کرد. پرسش سرنوشت‌ساز اما این است که آیا روسیه در این جنگ پیروز خواهد شد یا نه؟ پاسخ آن احیانا برخلاف گرد‌و‌خاک رسانه‌ای است که جریان چپ رادیکال جهانی‌ساز با یاری دستگاه غول‌پیکر تبلیغاتی‌اش به راه انداخته است. همه پیش‌فرض‌ها در‌این‌باره به ریسمان بلندی از یک رخداد آویخته‌اند که یعنی پیروزی نیمه‌تراژیک و نیمه‌کمیک روسیه؛ هرچند با یک صورت‌حساب بلند‌بالا. این به آن معناست که جریان محافظه‌کار ملی‌گرای اروپایی به‌ صورتی ناخواسته و ناگهانی در برابر اندیشه جهان‌وطنِ جهان‌اندیشِ جهانی‌ساز موقعیت نیرومندتری خواهد یافت. در ‌آن ‌صورت، حزب‌های چپ حتی چپ‌های میانه، اندک‌اندک رنگ خواهند باخت و جای خود را ابتدا به حزب‌های دست‌راستی با گرایش‌های افراطی و سپس راست‌های میانه خواهند داد. دولت‌های ملی در اروپا به‌ویژه در آلمان و فرانسه نیرو خواهند گرفت و اندیشه پیمان اروپا به شکل کنونی به محاق خواهد رفت؛ اما روسیه خسته، از آن پس به مناطق خارج نزدیک خود یعنی استپ‌های آسیای میانه، کوه‌های قفقاز و دشت‌های اروپای شرقی به‌عنوان مناطق امن و خلوت بسنده خواهد کرد تا دورادور و البته بیش ‌از‌ پیش در سرنوشت اروپای نو سهیم و همپا شود. از‌این‌رو اندیشه اروپای یکپارچه نو با روح اسلاوی- ژرمنی آن و با محوریت آلمان، فرانسه و روسیه دنبال خواهد شد تا به‌ ناگاه و در نخستین فرصت به‌ شکل یک قطب قدرت ناشناخته از دل این ژئوپلیتیک نوین بیرون بزند. در برابر، آمریکا نیز به خوی نهادینه‌شده انگلوساکسون خویش بازخواهد گشت و هم‌گرایی با انگلستان، کانادا، استرالیا، نیوزیلند و احیانا دیگر کشورهای هم‌سود را دنبال خواهد کرد تا بتواند همچنان در جایگاه یک قطب قدرت در ثروت و قدرت جهانی سهیم باشد. این اگر نه به معنای پایان جهانی‌سازی، دست‌کم به معنای آغاز یک پایان برای هرگونه جهان‌وطنی لگام‌گسیخته و رادیکال و حداقل به معنای پایان مارکسیسم فرهنگی در اروپا و آمریکاست. می‌توان حدس زد که تداوم اقتدار سیاسی و اقتصادی چین و آینده آن به‌عنوان یکی از سه کانون قدرت همچنان تردیدناپذیر خواهد بود. از‌این‌رو تنها در آینه یک جهان سه‌ضلعی با شکل‌های اروپایی، آمریکایی و چینی است که خواهیم توانست چهره جهان روزگاران پساجنگ اوکراین را ببینیم. در‌ این میان خاورمیانه بدون‌ تردید نخستین جایی است که بیرون از اروپا از این پیروزی تأثیر خواهد پذیرفت. این می‌تواند به معنای تقویت دولت‌های ملی و تضعیف جریان‌های گریز از مرکز و نیز برآمدن نظام‌های پایدار و دولت‌های اقتدارگرا و متمرکز باشد. هند و پاکستان رویارویی زرگری خود را در حوزه جهان کشورهای هم‌سود و در یک جهان انگلوساکسونی دنبال خواهند کرد؛ شاید نیز اندکی دیگر ناچار شوند به یک ناتوی خاورمیانه‌ای-‌شبه‌قاره‌ای با باشندگی عرب‌ها و اسرائیل تن دردهند. حال و روز کره و ژاپن نیز بیش از این نخواهد بود که یعنی تداوم همزیستی با آمریکا. با‌این‌‌حال، آینده آسیای دور از آن چین است و نه هیچ‌کدام از این‌ دو. آمریکای لاتین احیانا بهترین وضعیت را خواهد داشت. دولت‌های ملی پیرامون برزیل و آرژانتین و شاید مکزیک گرد خواهند آمد تا در کنار هم و بر مدار یک خوی همپای 

لاتینی-‌سرخ‌پوستی به تکامل برسند. اما روی مشترک این رخدادها یکی بیشتر نیست؛ پیروزی روسیه در جنگ اوکراین در سرتاسر جهان به کم‌رنگ‌شدن تدریجی ارزش‌های چپ جهانی و هرگونه اندیشه‌های جهان‌وطنی خواهد انجامید.

اگر دو جنگ پیشین تنها بر بنیاد توانایی‌ها و اراده‌های درونی انسان اروپایی برای شکل‌دادن به مرزهای شکننده جهان در حال گذار شکل گرفته بود تا اروپا همچنان در کانون قدرت جهان باقی بماند، جنگ اوکراین بیرون از اراده آنها پدید آمده است. همچنین اگر فرجام هر دو جنگ پیشین اروپایی به محوریت اروپا به معنای کهنه آن پایان داد، جنگ اوکراین در صورت پیروزی روسیه می‌تواند بخش‌هایی از دستاوردهای بربادرفته جهان اروپایی و رؤیاهای دیر و دور آن را یکباره از نو زنده کند و حس اروپایی‌بودن را به آن بازگرداند. از‌این‌رو است که جنگ اوکراین اهمیتی بسزا دارد، هم برای اروپا و هم برای همه جهان. به فرجام، شاید اگر اروپای پیر از این پس ناگزیر شود در عصر پساجهانی‌سازی در صدور بی‌محابای ایدئولوژی‌های جهان‌شمول و انتزاعی و شاعرانه‌شده خویش به جهان‌های پیرامونی اندکی بازنگری کند، دستاورد بزرگی است.

 

منبع: بصیرت

ارسال نظرات