روزنامه کیهان**
تحریم را از کره جنوبی آغاز کنیم!/ حسین شریعتمداری
۱- گزارشهای جسته و گریخته و برخی از شواهد حکایت از آن دارند که قرار است طلب ۷ میلیارد دلاری ما از کره جنوبی در مقابل آزادی سه تن از جاسوسان کهنهکار که به طور مشترک در خدمت سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل بودهاند، به ایران پرداخت شود! به بیان دیگر، کرهجنوبی به بهانه تحریمهای آمریکا ۷میلیارد دلار از داراییهای ما را که در ازای فروش نفت به آن کشور بوده است در بانکهای خود بلوکه کرده و مثلث آمریکا و انگلیس و اسرائيل برای اینکه پول خودمان را به خودمان پس بدهند، آزادی سه جاسوس را به عنوان جایزه مطالبه میکنند! دستاندرکاران امور احتمالاً
- تاکید میشود احتمالاً- در پاسخ به این پرسش که چرا باید به این معامله خسارتبار تن بدهیم؟! نیاز کشور به دارایی بلوکه شده را پیش میکشند! که ظاهراً نگاهی برخاسته از خیرخواهی است ولی این روند، دندان طمع دشمنان را برای باجخواهی تیزتر میکند و حال آنکه دست ما نیز برای وادار کردن حریف به تسلیم در مقابل خواستههای قانونی خود، خالی نیست و از اهرمهای موثر و کارآمدی برای مقابله با تحریمهای آمریکا برخورداریم و میتوانیم به کشورهایی نظیر کره جنوبی که تحریمهای آمریکا را برای بلوکه کردن داراییهای کشورمان بهانه میکنند نشان بدهیم که این اقدام آنها بیهزینه نیست و حتی میتواند هزینهای سنگینتر از آنچه در صورت نقض تحریمهای آمریکا متحمل میشوند را به دنبال داشته باشد. بخوانید!
۲- نزدیک به ۸ سال قبل در یادداشتی نوشته بودیم که اگر قرار است از صدور نفت خود محروم باشیم، دلیلی ندارد که صدور نفت برای سایر کشورها امکانپذیر باشد و با استناد به دو کنوانسیون بینالمللی ژنو و جامائیکا، آورده بودیم که بستن تنگه هرمز به روی کشتیهای نفتکش و یا حامل کالای تجاری و حتی تسلیحاتی حق مسلم و قانونی ایران است. در آن هنگام برخی از مسئولان و جریانات سیاسی، پیشنهاد کیهان را غیرقابل قبول دانسته و حتی به سُخره گرفته بودند! ولی چند سال بعد (تیر ماه ۱۳۹۷) آقای روحانی، رئیسجمهور وقت با اشاره به تلاش آمریکا برای جلوگیری از صادرات نفت ایران گفت:
«معنی این حرف را نمیفهمند؛ چرا که اصلاً معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود، و آن وقت نفت منطقه صادر شود»
و رهبر معظم انقلاب روز ۳۰ تیرماه همان سال در دیدار با سفیران و دیپلماتهای وزارت امور خارجه کشورمان، با تقدیر از اظهارات آقای روحانی و تهدید ایشان به بستن تنگه هرمز، فرموده بودند «این سخنان حاکی از سیاست و رویکرد نظام است» و خطاب به سفیران و دیپلماتها تاکید کرده بودند که «وظیفه وزارت خارجه، پیگیری جدی اینگونه مواضع رئیسجمهور است».
همان هنگام سردار جعفری فرمانده کل وقت سپاه در لبیک به بیانات رهبر معظم انقلاب گفت: «در شرایط محتمل... میتوان به دشمنان فهماند که استفاده از تنگه هرمز برای همه یا برای هیچکس چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد» و سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی نیز در نامهای خطاب به آقای روحانی نوشت که اظهارات ایشان «مایه مباهات و افتخار است».
۳- تنگه هرمز، دومین تنگه پر ترافیک دنیاست که روزانه نزدیک به 18 میلیون بشکه نفت که معادل 42 درصد نفتخام حمل شده جهان توسط نفتکشهاست از آن عبور میکند. جمهوری اسلامی ایران با استناد به کنوانسیونهای 1958 ژنو و 1982 جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست» حق دارد و میتواند در صورتی که منافع ملی خود را در مخاطره ببیند، تنگههرمز را به روی تمامی کشتیهای نفتکش و حتی کشتیهای حامل کالای تجاری و تسلیحاتی ببندد و دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگهای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند.
در بند 4 از ماده 14 کنوانسیون 1958 ژنو آمده است؛ عبور و مرور کشتیها از یک آبراهه بینالمللی تا جایی بیضرر خواهد بود که به آرامش، نظم و یا امنیت کشور ساحلی تنگه، آسیب نرساند و بند یک از ماده 16 همین کنوانسیون تشخیص بیضرر بودن عبور کشتیها از تنگه بینالمللی- در اینجا هرمز- را برعهده کشور ساحلی- در اینجا، ایران اسلامی- گذارده است. ماده 16 کنوانسیون ژنو و ماده 37 کنوانسیون جامائیکا تصریح میکند که چنانچه کشور ساحلی قصد ممانعت از عبور کشتیهای یک یا چند کشور دیگر را داشته باشد لازم است این تصمیم از قبل به اطلاع عموم- منظور عرصه بینالمللی است- برسد.
۴- تحریمهای آمریکا علیه ایران شامل دو بخش «اولیه» و «ثانویه» است. تحریمهای اولیه، تحریمهایی است که آمریکا بهطور مستقیم بر افراد یا شرکتهای ایرانی اعمال کرده است و کلیه افراد و شرکتهای آمریکایی ملزم به رعایت آن هستند و درغیر اینصورت جریمه و مجازات میشوند. و اما، تحریمهای ثانویه، مربوط به شرکتها و افراد حقیقی و حقوقی سایر کشورهاست و از آنها خواسته شده از مبادله و تجارت با افراد و مراکز تحریمشده در ایران خودداری کنند و اگر به این خواسته آمریکا تن ندهند، از سوی آمریکا جریمه شده و یا روابط تجاری خود با آمریکا را از دست خواهند داد.
نکته درخور توجه آنکه این فرآیند هیچ ربطی به قوانین و معاهدات بینالمللی ندارد که کشورها ملزم به رعایت آن باشند بلکه در یک سوی ماجرا تهدید آمریکا به جریمه و یا قطع روابط تجاری قرار گرفته و در سوی دیگر کشورها و شرکتهایي هستند که در مقابل تهدید آمریکا به محاسبه سود و زیان خود مشغولند!
۵- اکنون سؤال این است که چرا باید کشورهایی که تحریمهای آمریکا علیه ایران را عملیاتی و اجرا میکنند، از عواقب این اقدام غیرقانونی و پلشت خود در امان باشند؟! مثلاً چرا باید کشوری مانند کره جنوبی ۷ میلیارد دلار دارایي ایران را مسدود کرده و از پرداخت آن تنها به این علت که آمریکا موافق نیست، خودداری کند؟! این کار کره جنوبی با راهزنی دریایی چه فرقی دارد؟! و در حالی که ایران اسلامی از اهرمهای قدرتمندی برای مقابله برخوردار است، چرا باید به این زورگوییها تن بدهیم؟!
۶- کشورهایی که به قانون من درآوردی آمریکا تحت عنوان «تحریمهای ثانویه- secondary sanctions» تن داده و به تحریم علیه جمهوری اسلامی روی آوردهاند، نباید از عواقب و هزینه سنگین اقدام پلشت خود در امان باشند. ما میتوانیم و باید تنگه هرمز را به روی کشتیهای تجاری و نفتکشهای کره جنوبی و تمامی شناورهایی که برای کره جنوبی کالا حمل میکنند و یا از مبدا کره جنوبی بارگیری کردهاند ببندیم و مادام که
۷ میلیارد دلار طلب کشورمان را پرداخت نکردهاند به آنها اجازه تردد از تنگه هرمز را ندهیم. این اقدام، بر اساس دو گزاره از حقوق بینالملل حق قانونی ایران اسلامی است. اول؛ کنوانسیونهای جامائيکا و ژنو که شرح آن گذشت و دوم؛ اصل شناخته شده و رسماً تعریف شده «حق مقابله به مثل» - retaliation- که اقدام ایران را قانونی و حق مسلم کشورمان میداند. کشورها و شرکتهای یاد شده باید بدانند که همراهی آنها با آمریکا در مقابله با ایران اسلامی نه فقط بیهزینه نیست بلکه هزینهای به مراتب سنگینتر از آنچه در صورت نقض تحریمهای آمریکا متحمل میشوند را درپی خواهد داشت. به بیان دیگر، ما نیز میتوانیم و باید آنها را تحریم کنیم.
***************
روزنامه وطن امروز**
جهاد تبیین جنگ نرم امام حسن(ع)
نیمه ماه رمضان ماه میهمانی و رحمت خداوند، مزین است به سالروز ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی(ع)؛ امامی که کمتر به سیره سیاسی و حکومتی ایشان و نقشی که در حفظ و هدایت شبکه تشیع در یکی از سختترین دورههای عصر امامت داشتهاند پرداخته شده است. پژوهشگران و مورخان بر این عقیدهاند که اگر تلاشها و مجاهدتهای امام حسن(ع) در راستای بیداری امت و افشای چهره واقعی دستگاه بنیامیه نبود، شهادت سیدالشهدا و واقعه عاشورا اثری بسیار کمتر از آنچه ما در تاریخ مشاهده کردیم داشت. ضمنا میتوان گفت جهاد تبیین و روشنگری امام حسن(ع) علیه دستگاه بنیامیه و بویژه معاویه بستر مناسبی را برای تأثیرگذاری قیام سیدالشهدا فراهم کرد. جهاد تبیین امام حسن مجتبی(ع) صرفا در بیان و سخنرانی محدود و خلاصه نشد، بلکه تدبیر ایشان در قرار دادن مواد و بندهایی در صلحنامهای که با معاویه امضا کردند، حکومت معاویه را در بین مردم رسوا و جامعه را به اشتباه خود واقف کرد. برای بررسی و تشریح تاریخی جهاد تبیین و روشنگری در سیره امام حسن مجتبی با دکتر جواد سلیمانی، پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفتوگو کردیم. *** * آقای دکتر سلیمانی! در ماههای اخیر رهبر معظم انقلاب کرارا از تعبیر «جهاد تبیین و روشنگری» در بیاناتشان استفاده کردهاند. پیش از اینکه از جهاد تبیین در دوره امام حسن مجتبی سوال کنم، بفرمایید اساسا جهاد تبیین در ادبیات دینی ما به چه معناست و چه مفهومی دارد؟ اجازه دهید ذیل بحث تاریخیای که ارائه میکنم به تشریح این مفهوم بپردازم. در جامعه دوران امام حسن(ع) خواص دچار ریزش شدند، یعنی خواص آن جامعه به نوعی از آرمانهای انقلاب رسول خدا(ص) فاصله گرفتند یا با جریان نفوذ دشمن ائتلاف کردند. یک عده از خواص در زمان امام حسن(ع) امثال اشعثبنقیس، کسانی بودند که با معاویه که دشمن نفوذی بود، ائتلاف کردند. برخی فرمانداران امام حسن(ع) از معاویه پول گرفتند و به او پیوستند و آمادگی پیدا کردند که امام حسن(ع) را تحویل معاویه دهند. وقتی خواص اهل لغزش شوند و جریان نفوذ، نفوذ کند، در بدنه مدیریتی و ساختار جامعه، شبهههای زیادی پیدا میشود. زمان امام حسن(ع) در اصل اینکه اصل ولایت امام حسن مشروع هست یا نیست، در اینکه اساسا آیا مرجعیت فقهی و سیاسی برای اهلبیت(ع) است، تردید میشد. ولایت در غربت قرار گرفته بود و مردم از جهاد خسته شده بودند. دنیاگرایی رواج پیدا کرده بود به طوری که امام حسن(ع) میفرمودند: زمانی که در جنگ صفین و در کنار پدر من با آنها میجنگیدید، دنیا پشت سر بود و آخرت جلو بود. یعنی اولویت اول برای شما تأمین سعادت اخروی بود اما الان دنیا اولویت اول شما شده و آخرت اولویت دوم شما شده است و این در جامعه مشکل ایجاد میکند. بسیاری اینچنین شده بودند. شیعیان آن زمان شیعیان محبتی بودند. حتی عدهای میگفتند درست است که معاویه آدم باتقوایی نیست اما به هر حال مسلمان است و حکومت میکند، زیرک است و سیاست و حکومتداری میداند و باید با او مذاکره و ائتلاف کرد. اصل در برخورد با معاویه سازش است نه چالش. شما چقدر میخواهید با او بجنگید، بیایید از این آرمانها دست بردارید. اینها یک تلقی در جامعه شد. تلقی امام حسن(ع) این بود که معاویه در صدد نابودی جامعه اسلامی و شیعیان و تشیع است و مردم این را باور نمیکردند. اینجا بود که ابتدا امام علی(ع) فرمودند: «فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ»؛ ما به سوی اموری میرویم که این بیوجوه است، یعنی جامعه بهگونهای شد که من میخواهم اصلاحات در این جامعه ایجاد کنم، یک حرکت اصلاحی آغاز کنم، یک عدهای نمیدانند که فلسفه این کار چیست و اعتراض میکنند. آنجا که میگویم باید عقب نشست میگویند چرا، آنجا که میگویم باید پیشرفت کرد، میگویند چرا و درک نمیکنند؛ «لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ». این حرکتها و سیاستهای من به گونهای است که «وَ لَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ»؛ نه عقلهای شما و نه دلهای شما قرار میگیرد که ساکت باشید و صبر کنید و تحمل کنید، نه عقلهای شما ثابت میماند که به شما دستور بدهد که پشت سر من حرکت کنید. در درستی سیاست تردید میکنند، در تحلیلی که از زمان دارند. مثل اینکه مقام معظم رهبری الان میفرمایند ما درگام دوم انقلاب اسلامی هستیم و عدهای در جامعه میگویند وضعیت بسیار خراب است و مردم از دین برگشتهاند، وضعیت اقتصادی بسیار خراب است و داریم نابود میشویم. مقام معظم رهبری میفرمایند استراتژی ما در منطقه زیاد شد، در زمینه اقتصادی هم مشکلات ما قابل حل است، شاخصهای رشد بالایی هم در برخی زمینهها داریم. دستاوردهای انقلاب را باید دید. نگاهها بین امام جامعه و بخش قابل توجهی از مأمومین متفاوت شد. زمان امام حسن(ع) نیز همین حالت ایجاد شد. یک گسلی بین نگرش امام حسن(ع) به وقایع و حوادث و جامعه ایجاد شد. امام حسن(ع) میفرمود راه نجات اینجا مقاومت در برابر استکبار است نه مذاکره ذلیلانه و تحویل دادن حکومت به آنها، باید مقاومت کنیم و مانند پدرم بجنگیم اما عده دیگری میگفتند مقاومت جواب نمیدهد و باید کنار آمد. هر جامعهای که مبتلا به این مشکلات شود و گسل نگرشی بین امام و نگاه امام و تحلیل امام از زمان و مأمورین و پیروان ایجاد شود، در این وضعیت مهمترین سلاح مبارزه جهاد تبیین است. برای اینکه جامعه را از توهم و اشتباه خارج کرد، راهحل مهم آن، جهاد تبیین است. بنابراین جهاد تبیین یک جنگ نرم است. چون ما نمیتوانیم با برادران مسلمان خود در جامعه، جنگ سخت کنیم، باید آنها را هدایت کنیم. امام حسن(ع) امام جامعه است و باید آنها را هدایت کند. راه هدایت جهاد تبیین است. اما ثمره جهاد تبیین چه میشود؟ ثمره جهاد تبیین همیشه این نیست که شما به گفتمان غالب تبدیل شوید و همه بگویند شما درست میگویید و کل جامعه تابع شما باشند. ثمره جهاد تبیین حفظ گفتمان صحیح و انقلابی با عنوان گفتمان زنده و حاضر در برابر گفتمان غالب است، یعنی وقتی شما میآیید با جهاد تبیین وارد عرصه میشوید و با بیان و سیاستها و تدبیرهای کوتاهمدت و درازمدت خود، خود را حفظ میکنید و پیام خود را به تاریخ و زمانه میدهید، این گفتمان شما نمیمیرد. اگر ساکت شوید و از مواضع و دیدگاه خود، تبیین و دفاع نکنید، اگر تدبیرهایی اتخاذ نکنید برای اینکه مواضعی که اتخاذ کردید برای جامعه بعدا روشن شود که چه فلسفهای داشت ولو برای قشری از جامعه، اگر چنین نکنید، این گفتمان شما از بین میرود و نابود میشود. امام حسن(ع) دید اگر با جهاد تبیین وارد مبارزه با دشمن در عرصه افکار عمومی نشود، این گفتمان در آینده قلع و قمع و نابود میشود. امام حسن(ع) دید که مردم زمانهاش میگویند صلح با معاویه و پذیرش حاکمیت معاویه، تنها راه نجات ما است و جنگ فایدهای ندارد. * به نظر میآید این مسأله عقبهای نیز در زمان حاکمیت امیرالمؤمنین(ع) نیز داشته باشد. آیا امیرالمؤمنین نیز با همین مشکلات دست و پنجه نرم میکردند؟ بله! در زمان امام علی(ع) در اواخر جنگ صفین این نغمه شروع شد اما زمان امام حسن(ع) به اوج خودش رسید. امام حسن(ع) برای اینکه این گفتمان خود را برای جامعه به عنوان یک گفتمان برتر جا بیندازد، ابتدا همان مواضعی که امام علی(ع) گرفت را تکرار کرد و فرمود؛ معاویه ادعای صلح میکند اما قابل اعتماد نیست، اگر نظر من را میخواهید با معاویه بجنگیم. سپاهی را ترتیب داد و عدهای را فرستاد که به طرف صفین بروند و با معاویه در خط مقدم روبهرو شوند، خودش هم در مدائن ایستاد تا نیرو جمع کند و ببرد. در این گیر و دار یک عدهای از معاویه باج گرفتند و به سپاه دشمن پیوستند، یک عده دیگری که پشت صحنه بودند، آمدند و فریب شایعات معاویه را خوردند و فریاد زدند که ما صلح و زندگی میخواهیم و حتی به امام حسن(ع) که میخواست نیرو جمع کند و با معاویه بجنگد، حمله کردند. امام حسن چرا این کار را کرد؟ میخواست بگوید سیاست پدر من درست است و اینها میگفتند این اشتباه است. امام حسن دید اگر بخواهد این روند را به همین ترتیب ادامه دهد، معاویه جنگ را آغاز میکند و جنگ که شروع شد، نیروهای منسجم و وفادارش به قدری کم هستند که معاویه میتواند همه اینها را از بین ببرد و دیگر هیچ فریادزنی که از اسلام ناب و تشیع بگوید، در تاریخ باقی نخواهد ماند و تشیع از بین خواهد رفت. فلذا ابتدا اتمام حجت کرد و گفت من به معاویه اعتماد ندارم، این خاندان مورد اعتماد نیست و نظر پدرم درست است و بیایید بجنگیم و بعد دید که اینها نیامدند، صلح را مطرح کرد. برای اینکه به این مردمی که فکر میکردند معاویه قابل اعتماد است، اثبات کند قابل اعتماد نیست. در مواد صلح نامه یکسری عناصری را گنجاند که میدانست معاویه این را قبول ندارد ولی برای اینکه فعلا صلح قوام پیدا کند و بدون دردسر به حکومت برسد، حاضر است همه اینها را امضا کند. یکی اینکه فرمود: شما حق ندارید حقوق مردم و شیعیان کوفه و بصره که با امام علی(ع) بودند و خانوادههایشان، خانوادههای شهدا و مجروحان را قطع کنید. حق ندارید برای بعد از خودتان جانشین تعیین کنید، حکومت بعد از شما به حسن بن علی یا حسین بن علی منتقل میشود. حق ندارید سب امام علی(ع) را کنید. چند مورد را گنجاند و معاویه همه اینها را قبول کرد. مردم هم گفتند معاویه همه این موارد را قبول کرده، لذا به عنوان یک حاکم خوب جلوه کرد. امام حسن میدانست که معاویه قلبا اینها را نمیپذیرد ولی عمداً آنها را گنجاند که نقض عهد معاویه به همه مردم اثبات شود. بعد از اینکه تمام شد، معاویه آمد و گفت این مواد صلحنامه زیر پای من هست و زیر پا گذاشت و مردم بیعت کردند و حکومت قوام پیدا کرد، تکتک اینها را نقض کرد. برای بعد از خود خلیفه تعیین کرد و یزید را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد. قرار بود به مردم بصره و کوفه که شیعیان محبتی بودند، فشار نیاورد که معاویه فشار بسیار آورد. سب و دشنام به اهل بیت و علی(ع) را باب کرد. در حالی که قرار کرده بود اینچنین نکند. یکییکی این تعهدات را نقض کرد و فشار خود را بر کوفه افزایش داد، آرام آرام شیعیان کوفه خدمت امام حسن(ع) آمدند و گفتند بیا با این معاویه بجنگیم. یعنی جهاد تبیین امام حسن که در قالب سخن و بیان و تدبیر بود، اینجا جواب داد و جامعه به این نتیجه رسید که امام حسن درست میگوید. البته اکثریت جامعه به این نتیجه نرسیدند. اقلیتی که شمشیرزن بودند، در صفین کنار امام علی(ع) و بعدها با امام حسن(ع) بیعت کردند، اگر آنها پای کار میایستادند، خیلی کارها میشد انجام داد، اینها متنبه شدند و خدمت امام حسن(ع) آمدند. امام حسن و بعدها امام حسین گفتند تا معاویه زنده است فعلا جهاد نکنیم چون معاویه یک قدرتی داشت که هم انقلابهای ارزشی را در نطفه خفه میکرد و هم اینها را به عنوان شورشی و یاغی در جامعه جلوه میداد. پیام خون مجاهدانی که جلوی معاویه میایستادند، به تاریخ نمیرسید. امام حسن(ع) آمد هویت پوشالی بنیامیه را برای شیعیان کوفه و یاران خود افشا کرد در حقیقت در طول فرآیندی 10 ساله آرام آرام پردهها برداشته شد. وقتی پردهها برداشته شد، برای جهاد آمادگی پیدا کردند اما فایده این جهاد تبیین این نبود که همه به سمت امام حسن بیایند و صرفا گروهی به حضرت و حرفهایشان بازگشتند. * همانطور که فرمودید اثرات و نتایج جهاد تبیین بعضا در سالهای آینده خودش را نشان میدهد. اثر جهاد تبیین و روشنگری امام حسن مجتبی علیه دستگاه فاسد اموی در هنگام قیام سیدالشهدا چگونه جلوه کرد؟ زمان قیام امام حسین(ع) که شد، عدهای اول آمدند و کلی نامه نوشتند؛ همانها که ماهیت بنیامیه برایشان فاش شده بود گفتند ما حاضریم قیام کنیم اما هنوز اعتماد به اهلبیت در دلشان قوام پیدا نکرده بود، لذا در وسط کار تغییر پیدا کردند و 72 یار برای حضرت باقی ماندند ولی چون ماهیت بنیامیه فاش شده بود؛ وقتی سیدالشهدا در مقابل یزید ایستاد جامعه در قلبش میگفت حسین بن علی مرد حق است و یزید انسانی اهل دنیا، ظالم و فاسد است و در این میدان حق با حسین بن علی است. پیام خون سیدالشهدا در دالانی از عقلانیت و مظلومیت به مردمان زمانش و تاریخ رسید. جهاد تبیین امام حسن(ع) بستر مناسبی را برای تأثیرگذاری قیام سیدالشهدا فراهم کرد بهطوری که وقتی غروب روز عاشورا شد، در لشکر بر سر نکشتن امام حسین(ع) دعوا بود و یکی میگفت تو حسین بن علی را بکش و دیگری میگفت تو بکش. میگفتند هر کس حسین را بکشد گناه بزرگی به گردنش است. قبلا این حرفها را نمیزدند. اینها اصلا منطقشان تغییر کرد، به امام حسین نامه داده بودند ولی وقتی دیدند خطر کشته شدن هست، گفتند نرو که به شهادت میرسی. بعد از قیام سیدالشهدا آمدند و سخنرانی کردند و گفتند ما باید برویم و قیام کنیم، اگر پیروز شدیم، حکومت اسلامی تشکیل میدهیم و به اهل بیت میدهیم و اگر هم پیروز نشدیم، شهید میشویم و باز هم سعادت اخروی نصیب ما میشود. این منطق شهادتطلبی است، این منطقی را که زمان رسول خدا بود، هر جامعهای که این منطق را داشته باشد شکست نمیخورد. تا پای خون خود جهاد میکند، پیروز شد حکومت اسلامی تشکیل میدهد و پیروز هم نشد، با شهادت خودش جبهه حق را آبیاری میکند و از پی آن باغ و بستانهایی در آینده ایجاد میشود. فلذا خون سیدالشهدا اثر گذاشت و غیرت دینی جامعه افزایش پیدا کرد، مردم بصیرت دینی پیدا کردند و همه اینها مرهون جهاد تبیین امام حسن(ع) است. بهترین شاهد برای اینکه جهاد تبیین امام حسن بهترین راه بود این است که امام حسین از سال 51 هجری و پس از شهادت امام حسن به امامت رسید ولی 10 سال قیام نکرد و همان منطق را در برابر معاویه ادامه داد. وقتی 10 سال تمام شد و معاویه مرد و یزید روی کار آمد امام حسین دست به قیام زد. در انقلاب اسلامی ما، الان همین حالت وجود دارد. عدهای فشار آوردند که باید با آمریکا مذاکره کرد و تنها راه چاره برای عبور از این بحران تحریم و فشارهایی که دشمن میآورد، مذاکره با آمریکاست. حتی گفتند ما باید با اینها دست بدهیم، حتی برخی از جاسوسهای خارجی در کنار وزرای ما عکس گرفتند. اینها آرام آرام داشتند نفوذ میکردند، مقام معظم رهبری ابتدا مانند امام حسن(ع) فرمودند همان راه امام خمینی(ره) درست بود و باید در مقابل آمریکا ایستادگی کرد ولی وقتی اکثریت قابل توجهی میگویند این بار مذاکره کنیم و امتیازی بدهیم و امتیازی بگیریم و از این بحران به این طریق نجات پیدا کنیم و تحریمها را برداریم لذا نظام اجازه مذاکره را داد. در حالی که رهبر انقلاب گفتند که من خوشبین نیستم و اعتمادی به آنها ندارم و حتی گفتند اینها بویی از اخلاق نبردهاند ولی اگر شما فکر میکنید این راه به نتیجه میرسد، من قائل به نرمش قهرمانانه هستم. نرمش قهرمانانه همان شیوهای است که امام حسن در زمان خودشان اتخاذ کردند. ابتدا تبیین کردند، ذهنها را هوشیار کردند که دشمن قابل اعتماد نیست و بعدا فرمودند اگر میخواهید و فکر میکنید که از این راه به نتیجه میرسد، اشکالی ندارد مذاکره کنید ولی این خطوط را رعایت کنید. اینها مذاکره کردند و پیمانی را بستند و همه خطوطی که رهبری فرمودند را رعایت نکردند و در عین حال رهبری سکوت کردند. برجام که امضا شد، مدتی نشد که ترامپ آن را پاره کرد و حال فهمیدند که رهبری درست میگفتند و آمریکاییها اصلا قابل اعتماد نیستند. اروپاییها هم که میگفتند ما پایبند هستیم، به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند، آرام آرام ملت اعتمادشان نسبت به آمریکا و اروپا قطع شد. این بار چون حکومت اسلامی در جامعه ما قوام یافته بود، ملت ما آمدند طرف تئوری مقام معظم رهبری که با اقتصاد مقاومتی کشور را اداره کنیم و با استفاده از روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه و غیرمتعهد و کشورهای اسلامی بیاییم یک قدرت اقتصادی بزرگی را در کشور تشکیل دهیم که این آسیبهای اقتصادی که دشمن به ما زد را جبران کنیم. آرامآرام جامعه به این نقطه رسید و لذا شما میبینید که در دوره بعد به کسی رأی دادند که طرفدار گفتمان مقام معظم رهبری بود. بنابراین این جهاد تبیین امام حسن(ع) توسط مقام معظم رهبری امروز در جامعه یک بار دیگر تکرار شد و این در جامعه ما جواب داد. یک تفاوت با صدر اسلام دارد و آن این است که در صدر اسلام این گفتمان فقط به عنوان یک گفتمان زنده در تاریخ باقی ماند ولی در زمان ما تنها به عنوان یک گفتمان زنده نیست بلکه این گفتمان قدرت هماوردی دارد و گفتمانی است که عده زیادی آمدند به این گفتمان رای دادند و رئیسجمهوری انتخاب کردند که طرفدار این گفتمان هست. نمایندگان مجلس کاملا طرفدار این گفتمان هستند. در منطقه و جهان، سیاسیون دنیا به آقای رئیسی به دید یک رئیسجمهور مقتدر نگاه میکنند و حاضر هستند با او همپیمان شوند و گفتوگو و مذاکره کنند و به این افتخار میکنند. اینها نشان میدهد در زمان ما این جهاد تبیین مقام معظم رهبری که شبیه جهاد تبیین امام حسن بوده، توانست گفتمان انقلاب اسلامی را نهتنها به عنوان یک گفتمان زنده و حاضر بلکه به عنوان یک گفتمان قوی در برابر گفتمانهای دیگر مطرح کند. *** امام حسن(ع) الگوی مواسات و مومنانه محمد امین علیدوست: امام حسن مجتبی(ع) الگوی مجسم مواسات است. مواسات در سیره امام حسن(ع) فراتر از یک کمک مومنانه است، بلکه بخشیدن همه زندگی خود در راه خداست. یکی از صفات برجسته امام مجتبی(ع)، انفاق و بخشش بیسابقه ایشان بود. امام مجتبی(ع) همه اموالش حتی کفشهای خود را در راه خدا صدقه دادند. ابنعساکر به سندش از عامر نقل کرده که گفت: «انّ الحسن بن علی قاسمالله تعالی ماله مرّتین حتی تصدّق بفرد نعله»: حسن بن علی اموالش را ۲ بار با خدا تقسیم کرد، حتی اینکه به یک عدد از نعلینش صدقه داد. همانطور که این روایت تاریخی اذعان میکند، مواسات در سیره امام حسن(ع) مساوات در بهرهمندی از نعمتها بود و این چیزی فراتر از انفاق و بخشیدن بخشی از مال به نیازمندان است. ابوهشام قناد میگوید: من از بصره برای حسن بن علی(ع) کالا میبردم. هنگام خرید با من چانه میزد و متاع را خریداری میکرد ولی گاه من هنوز نشسته بودم که تمام آن را در راه خدا میبخشید و میگفت: «پدرم از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: المغبون لا محمود و لا مأجور»؛ فریب خورده نه ستوده است و نه دارای پاداش! قطعا یکی از علل اصلی ایجاد این سیره در زندگی امام حسن(ع)، باور و یقین به مساله معاد بوده است؛ باوری که انسان را از دنیا منقطع و به خدا پیوند میدهد. امام مجتبی(ع) فرمودهاند: «برای آخرت خود چنان عمل کن که فردا خواهی مرد و برای دنیای خود چنان عمل کن که گویا همیشه زنده هستی». ابنمسعود از پیامبر(ص) نقل میکند: در شب معراج، دیدم بر سومین در دوزخ نوشته شده: «هر کس میخواهد در روز قیامت عریان نباشد، باید بدنهای عریان را بپوشاند و هر کس میخواهد در آن روز تشنه نماند، باید تشنگان را در دنیا سیراب کند و هر کس مایل است در روز قیامت گرسنه نباشد، باید گرسنگان را در این دنیا غذا دهد. یکی از ویژگیهای مهم سیره امام حسن(ع) این بود که حضرت هیچگاه هیچ سائلی را دست خالی برنمیگرداند و به هر نحوی مشکل او را برطرف میکرد. روزی مردی فقیر از امام مجتبی(ع) درخواست کمک کرد. آن حضرت چیزی در دست نداشتند و چون نمیخواستند آن فرد را ناامید برگردانند، او را به سوی بارگاه خلیفه راهنمایی کردند تا خلیفه را در سوگ دخترش تسلیت بدهد و بدین وسیله، صلهای دریافت دارد. به حضرت عرض شد: چرا هرگز نیازمندی را ناامید برنمیگردانید، اگرچه سوار بر شتر باشید؟» فرمودند: خود من هم نیازمند درگاه خداوند هستم و دوست دارم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم در حالی که نیازمند هستم، نیازمندان را ناامید کنم. عادت خداوند این است که نعمتهایش را بر من ارزانی بدارد و عادت من هم این است که نعمتهایش را به بندگانش عطا کنم، میترسم که اگر از این عادت خود دست بردارم، خداوند هم دست از عادت خود بردارد. امام مجتبی(ع) همواره از میهمانانش پذیرایی میکرد، حتی اگر آنان را نمیشناخت. امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت. ایشان تهیدستان را به خانه خود میبرد و به گرمی از آنان پذیرایی میکرد و به آنها لباس و پول میبخشید. در سیره امام حسن انفاق به مادیات محدود نمیشود، بلکه هر چیزی را دربر میگیرد که بتواند برای دیگران سودمند باشد. امام مجتبی(ع) درباره انفاق دانش میفرمایند: دانش خویش را به مردم بیاموز و علم دیگران را یاد بگیر؛ زیرا در این صورت، دانش خود را پایدار کردهای و آنچه را نمیدانستی، فرا گرفتهای. امام مجتبی (ع) در برابر فقیران فرهنگی و فریبخوردگان جاهل نیز قلبی مهربان داشتند. اگرچه آنها بر اثر فریب دشمنان با هتاکی و بیحرمتی با امام برخورد میکردند اما امام هیچ گاه از سخنان بیهوده آنان غضبناک نمیشدند و با لطف و مهربانی آنها را مینواختند و به رفع نیازهایشان همت میگماشتند. آنان نیز با دیدن برخوردهای خاضعانه امام به حیرت میافتادند و در اندک مدت از گفتههای خویش اظهار پشیمانی میکردند. نمونه بارز فروتنی امام با فقرزدگان فرهنگی و دینباختگان بیهویت، ملاقات با آن مرد شامی است که داستانش در متون تاریخی بیان شده است.
**************
روزنامه خراسان**
سندی ضروری برای گام دوم انقلاب اسلامی/ دکتر سید علی علوی
«رفاه عمومی» کلید واژهای است که سند ابلاغی رهبر انقلاب در حوزه تامین اجتماعی با آن آغاز میشود. گزافه نیست اگر بگوییم یکی از مهمترین مسائل کشور در گام دوم انقلاب اسلامی در عرصه داخلی در راستای افزایش سرمایههای اجتماعی تامین همین رفاه عمومی برای آحاد جامعه به خصوص اقشار آسیب پذیر است.
پس از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، ابلاغ سیاستهای کلانی همچون سیاستهای کلی تامین اجتماعی نشان از عزم جدی حاکمیت در پایان دادن به فقر و محرومیت و ایجاد یک رفاه عمومی محسوس برای آحاد جامعه دارد.
براساس این سند ابلاغی خوب است به چند نکته اشاره شود:
۱- یکی از هدفهای اصلی و مهم سند و ابلاغیه اخیر رهبر انقلاب در حوزه تامین اجتماعی تاکید بر بحث عدالت در ایجاد رفاه است. موضوعی که بی توجهی به آن در برخی جوامع موجب ایجاد شکافهای اجتماعی و ایجاد طبقه فرو دست شده است.
۲- قطعا برای رسیدن به رفاه عمومی نباید صرفا از دریچه اقتصاد و فاکتورهای اقتصادی ورود کرد بلکه رسیدن به این هدفها نیازمند در نظر گرفتن نقش متغیرهای موثر دیگری است که بخشی از آنها متغیرهای فرابخشی خارج از نظام اقتصادی هستند. به عبارتی دیگر تورم، بیکاری یا سرمایه گریزی و... به عنوان یک معضل مانع شونده در این راه صرفا متاثر از عوامل و سیاست گذاریهای اقتصادی نیست بلکه نقش تعامل دو قوه مقننه و مجریه و رویکردهای اقتصادی آن ها، حتی نقش نظام آموزشی در میزان نرخ بیکاری و سیاستهای دستگاه قضا میتواند در امنیت سرمایه گذاری و رفع بیکاری و... موثر باشد. در واقع برای رسیدن به هدفهای اصلی این سند باید یک اجماع کلان با حضور تمام نهادها در این زمینه صورت گیرد.
۳- یکی دیگر از مواردی که برای تحقق این سند مهم است، شجاعت تقنینی و اجرایی است. به هر صورت ما برای اجرایی کردن این سند نیازمند وضع قوانین و اجرای دقیق آن هستیم، قوانینی که بعضا میتواند تبعات و حساسیتهایی نیز داشته باشد.
۴- یکی از موضوعات مهم اشاره شده در این سند، بحث صندوقهای بازنشستگی است که عملا اکنون باید از واژه بحران برای آن استفاده کرد، چرا که این صندوقها برای این که بتوانند به بازنشستگان خدمات مناسب بدهند و متقابلا به بودجه کشور هم فشار نیاورند باید به طور جدی متحول شوند. به عنوان مثال شاید یکی از مواردی که دراین باره مغفول مانده، اصلاح روندهای مدیریتی این صندوق هاست که عملا بعضا با نگاههای سیاسی به محلی برای نیروهای انتخاباتی جناحهای پیروز تبدیل میشوند یا سهامهای زیان ده از سوی دولتها به عنوان مطالباتشان به این صندوقها پرداخت میشود وبا ضعفهای مدیریتی زنجیره زیان دهی شان تشدید میشود، به گونهای که به گفته مقامهای مسئول اکنون از ۱۰۸ شرکت زیر مجموعه آنها بیش از ۷۰ درصدشان زیان ده هستند.
۵- ضرورت وجود پیوستهای تامین اجتماعی برای طرحهای مهم و تاثیرگذار یکی دیگر از موضوعاتی است که به نظر می رسد برای رسیدن به اهداف سند ابلاغی باید مدنظر قرار گیرد تا داستان حذف ارز ۴۲۰۰ تکرار نشود که هر قوهای توپ را به زمین دیگری نیندازد. شاید یکی از دلایل معطل ماندن اجرای حذف یا به عبارتی اصلاح پرداخت ارز ۴۲۰۰ هم همین نداشتن پیوست و نگاه جامع تامین اجتماعی به آن بود، چرا که باید در کنار قوانین حذف و اصلاح آن، پیوست تامین اجتماعی جامع در قبال اقشار متاثر از آن هم تمهید میشد که البته چندان نشد.
۶- زمان بر بودن: بدیهی است اجرای کامل سیاستهای ابلاغی تامین اجتماعی و رسیدن به نظام تامین اجتماعی فراگیر و چند لایه که در این سند به آن اشاره شده است، نیازمند زمان است و نباید انتظار داشت که تمامی ۹ بند این سیاستها در زمانی کوتاه و فوری به نتیجه برسد بلکه برخی از این هدف گذاریها میتواند واجد سیاستهای کوتاه مدت برای مثال «تغییر شرایط سن بازنشستگی برای کمک به صندوقهای بازنشستگی» و سیاستهای بلند مدت مانند «اصلاح ساختار و شیوههای مدیریتی و نظام اقتصادی حاکم بر این صندوقها برای رسیدن به سوددهی و تامین مستمر» باشد.
۷- ایجاد مراکز و نهادهای مرتبط با تحقق این سند: سند ابلاغی تامین اجتماعی به واسطه گستره فراگیر و تاثیرات آن یکی از مهمترین سندهای ابلاغی از سوی رهبر انقلاب است که طبیعتا تحقق آن نیز نیازمند تمهیدات جدی برای به فعلیت رسیدن اهداف این سند است. ایجاد کمیسیون ویژه رفاه عمومی در مجلس به عنوان نهاد قانون گذار و ناظر بر اجرای این سند مهم و همچنین تمهیداتی در دولت به ویژه در وزارت کار و رفاه میتواند در این راستا مدنظر قرار گیرد، چرا که تمرکز بر تحقق و پیگیری مطالبات سند نیازمند سازوکاری کارآمد و در عین حال هوشمند و چابک است.
**************
روزنامه ایران**
مسجدالاقصی در آغوش مقاومت/ لاله مهرزاد
نظامیان رژیم صهیونیستی روز گذشته در جدیدترین تهاجم خود، به فلسطینیهایی که در مسجد الاقصی در حال برپایی مراسم عبادی ویژه ماه رمضان بودند، حمله کرده و با محاصره قبلهگاه نخست مسلمانان جهان، دستکم ۱۵۲ نفر را مجروح کردند. با این حال فلسطینیان با وجود همه فشارها نماز جمعه را با شکوه تمام برپا داشتند.
به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، به گفته مؤسسه وقف اسلامی مسجدالاقصی، نظامیان رژیم صهیونیستی اندکی پیش از اذان صبح در حالی که هزاران فلسطینی برای برپایی نماز و عبادات ویژه ماه مبارک رمضان در مسجد الاقصی گرد آمده بودند، وارد صحن این مسجد شده و به فلسطینیها حمله بردند. ویدیوهایی که از این رویداد در شبکههای اجتماعی منتشر شده نیز نشان میدهد، در حالی که نظامیان صهیونیست به سمت فلسطینیها گلوله و گاز اشکآور شلیک میکنند، مردان فلسطینی نیز تلاش میکنند، با پرتاب سنگ مانع آنها شوند. با این حال شدت گاز اشکآور در حدی بود که شماری از نمازگزاران مجبور شدند در داخل مسجدالاقصی پناه گیرند. به گفته مؤسسه وقف اسلامی مسجدالاقصی، یکی از زخمی شدگان محافظ مسجد است که یک گلوله پلاستیکی به چشمش برخورد کرده است.
جمعیت هلال احمر فلسطین نیز خبر داد، هر چند آمبولانسهای این جمعیت بلافاصله پس از یورش صهیونیستها، به محل اعزام شدند تا زخمیهای این حمله را به بیمارستان منتقل کنند، اما نظامیان صهیونیست مانع ورود آنها برای امداد زخمیها شدند. آمبولانسهای هلال احمر در پایان این درگیریها ۵۹ نفر را به بیمارستان منتقل کردند.
بنا بر آماری که پلیس رژیم صهیونیستی در بیانیهای منتشر کرده، دستکم ۳۰۰ فلسطینی دستگیر شدند. با این حال برخی منابع شمار دستگیرشدگان را تا ۴۰۰ نفر نیز برآورد کردهاند. این بیانیه همچنین مدعی شده است که همزمان با مراسم عبادی مسلمانان، یهودیان نیز در حال عبادت بودند و درگیریهایی بین آنها به وقوع پیوست، از همینرو واحدهای آنان به محل اعزام شد تا از برخورد جدیتر بین دو گروه مسلمانان و یهودیان جلوگیری کند. این در حالی است که در این ایجاد «نظم» تنها فلسطینیان توسط نظامیان اسرائیلی هدف قرار گرفتند و به عبارتی این نظامیان باهدف حمایت از یهودیان بود که وارد محل شدند. با این حال خبرنگار «الجزیره» در گزارشی از «باب الدمشق»، تأکید کرده است که این حمله بدون هیچ بهانهای با هدف حمله به نمازگزاران انجام شد. به گفته او، پیش از ورود نظامیان صهیونیست به مسجد الاقصی یهودیان راست افراطی در بیانیهای خواهان حمله به مسجد الاقصی در میانه تعطیلات عید پسح شده و برای هتک حرمت این مسجد اقدام به قربانی کردن حیوانات در صحن مسجد الاقصی کنند؛ اقدام توهینآمیزی که از صدها سال پیش تاکنون هرگز چنین چیزی سابقه نداشته است. این یورش در حالی بود که در دو روز گذشته هفت فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند که یکی از این شهدا، «شوکت کمال عابد»، نوجوان ۱۷ساله از شهر «جنین» بود.
**************
روزنامه شرق**
طرح شفافیت آرای نمایندگان مجلس شامل مرور زمان شده است؛ این بار بعد از رمضان/ معصومه معظمی
اگرچه «طرح شفافیت» نخستین بار توسط محمدجواد فتحی، نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس دهم مطرح شد و بیش از صد نماینده خواستار شفافیت در آرا شدند، اما دیری نپایید که با سیاسیکردن طرح از سوی رقبای اصولگرایشان و تهدید به استفاده ابزاری از رأی آنها برای ردصلاحیتشان، نظر برخی تغییر کرد. یعنی زمانی که در 14 شهریور 97 طرح شفافیت برای نخستین بار به رأی مجلس گذاشته شد، برخی از آنها با وجود تأکید بر شفافیت در رسانهها، در صحن به آن رأی ندادند. همین مسئله سروصدای زیادی در جامعه به پا کرد و اصولگرایان مجلس دهم که اکثریت را نداشتند نیز با تدوین طرحی مشابه سعی کردند این طرح را به نام خودشان به ثبت برسانند.
شفافیت کدر
اگرچه «طرح شفافیت» نخستین بار توسط محمدجواد فتحی، نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس دهم مطرح شد و بیش از صد نماینده خواستار شفافیت در آرا شدند، اما دیری نپایید که با سیاسیکردن طرح از سوی رقبای اصولگرایشان و تهدید به استفاده ابزاری از رأی آنها برای ردصلاحیتشان، نظر برخی تغییر کرد. یعنی زمانی که در 14 شهریور 97 طرح شفافیت برای نخستین بار به رأی مجلس گذاشته شد، برخی از آنها با وجود تأکید بر شفافیت در رسانهها، در صحن به آن رأی ندادند. همین مسئله سروصدای زیادی در جامعه به پا کرد و اصولگرایان مجلس دهم که اکثریت را نداشتند نیز با تدوین طرحی مشابه سعی کردند این طرح را به نام خودشان به ثبت برسانند. بعد از رأینیاوردن شفافیت آرا در صحن علنی، قرار شد طرحهای موازی این دو جریان سیاسی در هم ادغام شود و به رأی دوباره گذشته شود، اما پس از فراز و فرودهای فراوان این امر محقق نشد و مهر عدم شفافیت بر پیشانی مجلسدهمیها خورد.
پس از آن بود که نمایندگان جدید کوشیدند از اسم «شفافیت» برای خود اعتباری دست و پا کنند و با این شعار پا به ساختمان هرمیشکل بهارستان بگذارند. اگرچه آنها هم خلف وعده کردند، اما هر زمان که بخواهند توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند، انگشت روی «شفافیت آرا» که حالا به مطالبهای ملی بدل شده است، میگذارند. حتی اگر قرار نباشد تا پایان عمر چهارساله مجلس یازدهم هم این طرح را به سرانجام برسانند و فقط بخواهند از آن به عنوان شویی سیاسی و تبلیغاتی بهرهبرداری کنند و به بهانههای مختلف از تصویب آن سر باز بزنند. حالا هم خبر آمده که قرار است تا پایان ماه رمضان تکلیف شفافیت آرا را روشن کنند. هرچند باز بهانه آوردهاند به دلیل اینکه طرح نیاز به دوسوم آرای نمایندگان دارد و ممکن است رأی نیاورد، به جای شفافیت مجلس، قصد دارند شفافیت قوای سهگانه و مجمع تشخیص و همه ارکان اجرائی را در دستور کار خود قرار دهند.
به عبارتی دنبال پیادهسازی ضربالمثل «سنگ بزرگ علامت نزدن است» هستند. یعنی آنهایی که نتوانستند شفافیت را به خانه ملت بیاورند، حالا برای توجیه و فرار از پاسخگویی به مردم، میخواهند توپ را به زمین قوای دیگر بیندازند و شفافیت همه ارکان اجرائی و تصمیمساز را بخواهند تا به دلیل گستردگی کار و موضوع و بهانه امنیتی بودن برخی مسائل، کلیت شفافیت در مجلس را نیز منتفی کنند.
طرح «شفافیت قوای سهگانه و دستگاههای اجرائی و سایر نهادها»
در دلایل توجیهی طرح «شفافیت قوای سهگانه و دستگاههای اجرائی و سایر نهادها» آمده است: «نظر به اینکه نظام مقدس جمهوری اسلامی به تعبیر امامین انقلاب اسلامی متکی بر آرای عمومی است و لازمه این موضوع اعتماد عمومی مردم به نمایندگان و مدیران و مسئولان اعم از انتخابی و انتصابی میباشد، برای ارتقای سرمایه اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران و تقویت باور عمومی چیست از مردم پنهان نبوده و تمام مسئولان و دولتمردان و مدیران و نمایندگان در جمهوری اسلامی ایران به این امر باور دارند که باید اطلاعات مربوط به حوزه فعالیت دستگاههای متبوع خود را به همراه مذاکرات و تصمیمات متخذه که قاعدتا بر حقوق تمامی مردم یا بخش عمدهای از جامعه اثرگذار است در اختیار عموم مردم قرار دهند و امکان داوری را برای مردم فراهم سازند و اینکه تاکنون تلاشهای صورتگرفته در این راستا نتوانسته موفقیتآمیز باشد و بعضا به دلایل مختلف منجر به مخالفتهایی شده و بر همین اساس به نتیجهای منتهی نشده است لذا طرح «شفافیت قوای سهگانه و دستگاههای اجرائی و سایر نهادها» به منظور رفع خلأهای قانونی و تحول در نظام اجتماعی کشور تهیه و به شرح زیر برای امضای نمایندگان محترم و تصویب در صحن علنی مجلس تقدیم میشود.
تکرار عدم شفافیت در مجلس یازدهم
از آنجایی که شفافیت آرا به عنوان یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی نمایندگان مجلس یازدهم مطرح بود، مردم خواستار به نتیجه رسیدن هر چه سریعتر این موضوع هستند تا بدانند وکلای آنها در خانهای که قرار بود خانه ملت باشد چه تصمیمهایی میگیرند. از این رو، طرح شفافیت، از اولین طرحهایی بود که با شروع مجلس یازدهم به صحن آمد. اما بعد از مدتها بررسی در مرکز پژوهشها و کمیسیون آییننامه داخلی بالاخره 15 بهمن 99 به صحن علنی آمد، ولی برخلاف وعدههای دادهشده رأی نیاورد. اتفاقی که توجه افکار عمومی را به حامیان ظاهری شفافیت در مجلس یازدهم جلب کرد. اما چون این اتفاق برای نمایندگان خصوصا شهرستانیها تبعات زیادی به همراه دارد، طبق ماده 130 آییننامه داخلی مجلس،50 نماینده تصمیم گرفتند با امضای نامهای از هیئت رئیسه درخواست بررسی مجدد طرح شفافیت آرای نمایندگان را داشته باشند.
پس از آن طرح به کمیسیون آییننامه داخلی به عنوان کمیسیون تخصصی رفت تا مشکلات آن برطرف شود و دوباره در دستور کار صحن قرار بگیرد. کمیسیون تدوین هم بهدلیل ناقصبودن طرح، کارگروهی برای ارزیابی آن تشکیل داد و در نهایت گزارش کمیته مربوطه در کمیسیون بررسی، تصویب و به جلسه علنی ارجاع داده شد. البته سمیه محمودی، سخنگوی کمیسیون آییننامه در این باره گفته است که این طرح، چون مربوط به تغییر آییننامه داخلی مجلس است نیاز به دوسوم آرای نمایندگان دارد و به همین دلیل با اختلاف دو الی پنج رأی این طرح به تصویب نرسیده بود. محمودی توضیح داد: «طرح دوباره برای رفع اشکالات به کمیسیون آییننامه داخلی ارجاع داده شد که پس از بررسی مجدد به هیئت رئیسه تقدیم و در دستور کار هفتگی، نه دستور کار روزانه قرار گرفت». به گفته سخنگوی کمیسیون آییننامه داخلی، اگر طرح شفافیت که در نوبت رسیدگی صحن قرار دارد، این بار هم نتواند رأی لازم را به دست آورد، بهطور کلی از دستور کار مجلس خارج میشود.
شفافیت آرا دو لبه تیغه عوامگرایی و کارآمدی است
اگرچه شفافیت در همه جا لازم و ضروری است، اما برخی از جمله رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هشدار میدهند مراقب باشید که «شفافیت به ابزاری برای فشار به نمایندگان تبدیل نشود». رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در اظهارنظری، گفته که شفافیت در صورت آمادهنبودن زیرساختهای آن، به ابزاری برای فشار به نمایندگان برای اتخاذ تصمیمهای غیرکارشناسی تبدیل خواهد شد» اما حسین محمد صالحی، نماینده موافق طرح شفافیت نظر متفاوتی از نگاهداری دارد. او در گفتوگویی بیان کرد: «به اتفاق تعدادی از نمایندگان نامه کتبی به رئیس مجلس و هیئت رئیسه دادیم مبنی بر اینکه قبل از تصویب طرح شفافیت آرای نمایندگان، حاضر هستیم همه موارد از جمله میزان حقوق دریافتی، مزایا و رأی منتخبان ملت به شکل شفاف بیان شود».
محمد صالحی درباره مزایای طرح شفافیت نمایندگان، تصریح کرد: «اگر شفافیت آرای نمایندگان نباشد برخی نمایندگان ممکن است طبق آن چیزی که در ذهنشان است تصمیمگیری نکنند و بعد در رسانهها نظر خود را به شکل دیگر بیان کنند. با اجرای طرح شفافیت، مردم متوجه میشوند که نماینده مورد نظر درباره هر طرحی چه رأیی میدهد و با نیت واقعی منتخبان خود آشنا میشوند و در نتیجه نمایندگان با دقت نظر بیشتری و با در نظر گرفتن مصالح کشور رأی میدهند و طرحها یا برنامهها را با دقت بالاتری مطالعه میکنند».
طرح شفافیت اولیه تصویب نمیشود!
بالاخره بعد از گذشت مدت زمان قابل توجهی از عدم اعلام وصول طرح شفافیت، هفته گذشته این طرح در دستور کار صحن قرار گرفت، اما همچنان تا پایان هفته از آن خبری نشد؛ تا اینکه عضو هیئت رئیسه مجلس به خبرنگار «شرق» گفت که تکلیف طرح شفافیت تا پایان ماه رمضان روشن میشود.
حسینعلی حاجیدلیگانی با اشاره به ضرورت شفافیت آرا در مجلس به «شرق» گفت: «شفافیت آرا در مجلس ضرورت دارد و حتما مردم باید بدانند موکلان آنها چه نقشی در مجلس ایفا میکنند. به همکارانم گفتهام ممکن است ابتدای امر انتشار رأی آنها سخت باشد، اما در آینده وقتی آرای همه نمایندگان منتشر شود، حساسیتها کاهش مییابد. بنابراین نباید نگران باشند چراکه شفافیت امر لازمی است».
عضو هیئت رئیسه مجلس توضیح داد: «علاوه بر طرح شفافیت آرای نمایندگان، طرح شفافیت دیگری روز سهشنبه با امضای بیش از 200 نماینده تقدیم هیئت رئیسه شده است که شفافیت سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت و همه ارکان اجرائی را دربر میگیرد».
نماینده مردم شاهینشهر در مجلس یازدهم ادامه داد: «دو نظریه درباره بررسی طرح شفافیت آرا در مجلس وجود دارد؛ اول اینکه همان طرح کمیسیون آییننامه داخلی در دستور کار صحن قرار گیرد که نیاز به دوسوم آرای نمایندگان دارد یا طرح شفافیت جدید برای همه قوا بررسی شود».
این عضو هیئت رئیسه مجلس تأکید کرد: «از آنجایی که طرح شفافیت کمیسیون آییننامه نیاز به دوسوم آرای نمایندگان برای تصویب دارد، قطعا رأی لازم را در صحن به دست نمیآورد و تصویب نمیشود. اما چون طرح جدید شفافیت همه قوا و ارکان اجرائی قرار است به نحوی تهیه و تدوین شود که نیاز به دوسوم رأی نداشته باشد، امید رأیآوری آن بیشتر از قبلی است».
این نماینده چند دوره مجلس در پایان گفت: «برابر آنچه آقای قالیباف رئیس مجلس پشت تریبون گفت تا پایان ماه رمضان طرح شفافیت تعیین تکلیف میشود. یعنی در این مقطع در مجلس رأی اولیه آن گرفته میشود یا این طرح اولیه یا طرح جدید به رأی گذاشته میشود».
بنابراین از آنجایی که سنگ بزرگ علامت نزدن است، به نظر میرسد مجلسیازدهمیها قصد دارند با وسیعکردن ابعاد شفافیت و انداختن توپ در زمین سایر قوا و ارکان اجرائی و تشخیص مصلحت نظام و... طرح شفافیت مجلس را نیز منتفی کنند، چراکه معتقدند طرح قبلی دوسوم رأی را ندارد پس تصویب نمیشود. به عبارتی یا شفافیت در همه ارکان اجرائی، قوا و نهادها، یا هیچکجا!
شفافیت در همه سطوح کشور ضروری است
محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مجلس نیز که از موافقان طرح شفافیت آرا در مجلس است، در گفتوگو با «روزنامه شرق» گفت: «طرح شفافیت در نوبت صحن علنی است و وقتی کلیات آن به رأی گذاشته شود، تکلیفش برای همیشه روشن میشود».
رئیس کمیسیون شوراهای مجلس با رد ادعای برخی مبنی بر اینکه طرح شفافیت چند نوبت در دستور کار مجلس قرار گرفته اما یا اعلام وصول نشده یا در دستور کار قرار نگرفته است بیان کرد: «این حرف را قبول ندارم چراکه تنها یک بار این طرح در دستور کار قرار گرفت که رأی نیاورد. طبق آییننامه داخلی هم وقتی یک طرح رأی نیاورد تا شش ماه امکان طرح دوباره را ندارد و حالا بعد از شش ماه نوبت رسیدگی دوباره آن در صحن علنی شده است».
جوکار برخلاف حاجیدلیگانی معتقد است: «طرح شفافیت آرا قطعا در صحن علنی مجلس تصویب میشود».
نماینده مردم یزد در مجلس یازدهم با اشاره به شعار انتخاباتی شفافیت، از سوی مجلس یازدهمیها و لازمه تصویب این طرح در مجلس گفت: «مردم توقع دارند ما به شعارهای انتخاباتی خود درباره شفافیت عمل کنیم. قطعا این حق مردم است که بدانند نمایندگانشان به چه مواردی رأی میدهند و چه عملکردی دارند».
رئیس کمیسیون امور داخلی و شوراهای مجلس اضافه کرد: «توقع شفافیت نه تنها برای مجلس، بلکه در همه سطوح کشور به جز بحثهای امنیتی آن هم نه برای مردم، بلکه به دلیل حساسیت موضوع و جلوگیری از بهرهبرداری دشمنان، باید برای مردم شفاف بیان شود. همچنین در همه سطوح تصمیمگیری و تصمیمسازی، مردم باید در جریان امور قرار گیرند تا مانع از بروز رانت شود».
اگرچه برخی نمایندگان از جمله اصغر سلیمی، نماینده مردم سمیرم در مجلس معتقدند «در بسیاری از مباحث امنیتی شفافیت آرای نمایندگان به صلاح نیست» اما جوکار با رد این شبههافکنیها تأکید دارد: «این حرف درست نیست. آنچه مربوط به منافع ملی و عامه مردم است؛ حتی در حوزه سیاست خارجی همه پروتکلها و معاهدات باید برای مردم شفافسازی شود و این یک ضرورت است».
سرنوشت طرح پرابهام شفافیت
با وجود همه فرازونشیبها بالاخره طرح مهم «شفافیت آرا»، به صحن علنی آمده است تا نمایندگان مدعی شفافیت صداقت خود را در قبال این ادعا نشان دهند. در واقع این نقطه که مجلس یازدهمیها ایستادهاند، همان مرز میان صداقت است و نتیجه این رأیگیری میتواند به مجلس یازدهم اعتبار ببخشد یا مهر بیصداقتی بر پیشانیشان بکوبد و در واقع این تصمیم آزمونی برای اهالی بهارستان در روزهای پیشرو است.
ارسال نظرات