04 آبان 1400 - 17:02

افغانستان زیر آتش فتنه آمریکایی داعش

حادثه دلخراش ۲۳ مهر دومین جمعه متوالی بود که دل شیعیان افغانستان را داغدار کرد.
کد خبر : 10071

پایگاه رهنما:

حادثه دلخراش ۲۳ مهر دومین جمعه متوالی بود که دل شیعیان افغانستان را داغدار کرد. انفجار انتحاری یک تروریست تکفیری در مسجد شیعیان قندهار، صد‌ها شیعه را به خاک و خون کشید؛ حمله‌ای جنایتکارانه که باز هم طالبان در قبال آن، کاری بیش از نکوهش و وعده مجازات انجام نداد و باز هم این طالبان است که خواهد گفت داعش در افغانستان یک نیروی جدی نیست.

درست یک هفته پس از فاجعه انتحاری قندوز، این بار تروریست‌ها، مسجد شیعیان قندهار را هدف قرار دادند. گزارش‌ها حاکی است که در نتیجه انفجار جمعه 23  مهرماه در مسجد شیعیان قندهار دست‌کم 120 نفر شهید و حداقل 200  نفر دیگر نیز زخمی شده‌اند. این انفجار در مسجد و حسینیه  «امام بارگاه فاطمیه»، بزرگ‌ترین مسجد  و حسینیه شیعیان قندهار رخ داده. برخی شاهدان گفته‌اند تعداد افراد انتحاری سه نفر بوده‌اند؛ یکی از آنان موفق شده بود خودش را به داخل مسجد و در میان نمازگزاران برساند و نزدیک محراب مسجد خود را منفجر کرده است. وقوع انفجار روز جمعه در قندهار شباهت زیادی به فاجعه مشابه جمعه گذشته در قندوز دارد و در هر دو حادثه نیز تروریست‌ها نماز جمعه شیعیان را هدف قرار داده‌اند.

  • چه کسی مسئول جان ‌مردم بی گناه افغانستان است؟

حدود دو ماهی است که طالبان قدرت را در کابل به دست گرفته است و این چندمین حمله خونین انتحاری است که در این کشور رخ می‌دهد . واکنش طالبان در این انفجارها  به طور عمده ادعای مقابله با داعش بوده و حتی در حادثه اخیر قندهار منابع نزدیک به طالبان اعلام کردند که محافظان مسجد شیعیان که در این انفجار کشته شدند، از اعضای طالبان بوده‌اند؛ ادعایی که به نظرمی‌رسد از سوی طالبان با هدف کاهش فشار‌های افکار عمومی و کنار ماندن از موج اتهامات ابراز می‌شود. از زمان سقوط کابل، شیعیان افغانستان در حالی هدف حملات انتحاری متعدد قرار می‌گیرند که طالبان برنامه مشخصی برای مقابله با تروریست‌ها اعلام نکرده و در مواردی حتی وجود داعش در افغانستان را نفی کرده است. «ذبیح‌الله مجاهد»، سخنگوی طالبان پیش‌تر در نشست خبری خود تهدید ناشی از داعش را کم‌اهمیت عنوان کرده و حتی گفته بود که این گروه حضور مؤثری در افغانستان ندارد.


همچنین سخنگوی وزارت کشور طالبان در ۱۲ مهرماه اظهار داشت که داعش برای امنیت افغانستان تهدید جدی نیست و حضور قابل‌توجهی در این کشور ندارد. این در حالی است که حوادث تروریستی متعدد به‌ویژه علیه شیعیان افغانستان دلیل محکمی بر حضور گسترده گروه تروریستی داعش در افغانستان است و رهبران کشور‌های منطقه نیز بار‌ها نسبت به حضور داعش در افغانستان ابراز نگرانی کرده‌اند. «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه نیز در نشست مجازی رؤسای کشور‌های مستقل مشترک‌المنافع هشدار داد که حدود ۲ هزار عضو داعش در شمال افغانستان مستقر هستند و هدف‌شان اعمال نفوذ در آسیای میانه و مناطقی از روسیه است. با این شرایط مشخص نیست که طالبان برای حفظ جان مردم  و مقابله با داعش چه برنامه‌ای در پیش خواهد گرفت؟

  • اما درخصوص این حادثه، چند نکته گفتنی‌ وجود دارد:

۱- اقدامات تروریستی در افغانستان در حد فاصل روی کار آمدن طالبان، یعنی به فاصله دو ماه، به روایتی به ۳۶ مورد رسیده و  این اقدامات فقط متوجه مراکز تجمع شیعیان نبوده است. اما با یک بررسی ساده می توان  متوجه شد که فلش جنایت و حجم کشتار متوجه شیعیان افغانستان و تجمعات مذهبی آنان بوده است.

در این جنایات عمدتاً طایفه شیعه در معرض آسیب قرار گرفته‌اند و این وقایع ضمن آنکه ضدملی است، ماهیت ضدطایفی و ضدمذهبی هم پیدا کرده است. بنابراین نمی‌توان توقع داشت که پیروان مذهبی که در معرض آسیب قرار گرفته، از مطالبه خون شهدای خود چشم‌پوشی کرده و مسئولیت دولتی که بر این کشور حاکم گردیده را نادیده بگیرد. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که قندهار مرکز معنوی و مذهبی «حکومت مدعی طالبان با عنوان امارت اسلامی» بوده و رهبر طالبان «مولوی هبت‌الله آخوندزاده» در این شهر سکونت دارد و به طور طبیعی باید ضریب امنیت این شهر به خصوص برای فعالیت‌های مذهبی و معنوی بالاتر باشد.

بنابراین طالبان باید به روشنی پاسخ این سؤال را بدهد که چرا یک هفته پس از حادثه خونبار مسجد سیدآباد ولایت قندوز، واقعه انفجار خونبار در حسینیه فاطمیه قندهار روی داده است. اگر طالبان تا این حد از برقراری امنیت در پایتخت معنوی و مذهبی خود ناتوان است، چطور می‌تواند در کل این کشور به خصوص در مناطق مرکزی، شمالی و شرقی افغانستان که سال‌ها از سیطره طالبان دور بوده‌اند، داعیه ایجاد امنیت داشته باشد؟

۲ - ولایت قندهار بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر جمعیت دارد و جمعیت مرکزآن  حدود ۶۵۰ هزار نفر می‌باشد و هشت درصد از جمعیت شهر را شیعیان تشکیل می‌دهند که از دو طایفه قزلباش‌های فارس‌زبان و پشتون‌ها می‌باشند. سوال اینجاست که در میان این جمعیت انبوه که 92 درصد از مذهب دیگر هستند؛ چرا باید جمعیت 8 درصدی شیعیان مورد چنین اهداف تروریستی قرار داشته باشند؟  بنابراین هر گونه اقدام تروریستی در آن نمی تواند خارج برنامه سرویس های جاسوسی  آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی باشد.

۳- در حالی داعش مسئولیت انفجار در حسینیه فاطمیه قندهار را با تأخیر پذیرفت که در انفجار خونین قندوز در هفته قبل از این انفجار،  بلافاصله مسئولیت را پذیرفته بود. سوال اینجاست که اصالتاً داعش در این کشور چگونه شکل گرفته و آیا جزآمریکا که به گفته وزیر خارجه وقت آن «هیلاری کلینتون»که گفته بود « ما داعش را به وجود آوردیم » هیچ کشور دیگری را می توان در این کشتارها دخیل دانست؟ آیا تاخیر در پذیرش مسئولیت انفجار در حسینیه فاطمیه را نمی توان در راستای هماهنگی با آمریکا دانست؟ آمریکا و دولت اشرف‌غنی، از داعش برای توسعه ناامنی‌ها و توجیه حاکمیت خود استفاده می‌کردند وآنان در طول ده سال اخیر و به خصوص در چهار سال گذشته که حضور عناصر داعش در افغانستان بسیار پررنگتر شده بود ، این گروه تروریستی به عنوان مکمل سیاست‌های آمریکا، عربستان و در مقاطعی پاکستان عمل می کرده‌است.

در اینجا یک سؤال کلیدی وجود دارد؛ داعش الان برای چه دست به انفجار می‌زند و به‌خصوص علیه شیعیان به خلق حوادث خونین روی می‌آورد؟ الان که موازنه امنیتی قبلی کنار گذاشته شده است. از یک‌طرف حضور نظامی و حتی سیاسی آمریکا در افغانستان به صفر رسیده و دولت و ارتش اشرف‌غنی هم وجود خارجی ندارد تا عملیات داعش معنایی موازنه‌دهنده داشته باشد. از سوی دیگر، این را هم نمی‌توان پذیرفت که داعش دست به عملیات‌های کور می‌زند و در ورای اقدامات آن، تفکر و نقشه راهی را دنبال نمی کند. طبعاً داعش دست به کاری نمی‌زند که در عین مخاطرات زیاد، نتیجه‌ای برایش نداشته باشد. واقعیت این است که افغانستان نمی‌تواند برای مدت زیادی در خلأ بماند. پس هر چند شکل موازنه امنیتی تغییر کرده است ولی موضوعیت آن از بین نرفته است. الان در بحث افغانستان سؤال این است که موازنه جدید امنیتی در افغانستان چگونه شکل می‌گیرد و از چه اجزایی تشکیل می‌شود و  داعش در این موازنه امنیتی چه جایگاهی دارند؟

اکنون نیروهای نظامی آمریکا به عنوان مهم‌ترین عامل در موازنه امنیتی از این کشور خارج شده‌اند، سیطره پاکستان بر دولت این کشور تا حدودی شکسته شده است و نفوذ حکومت عربستان هم کاهش یافته است. بنابراین طالبان نمی‌تواند این راه رفته و به بن‌بست رسیده را دوباره طی کند. یک راه دیگر، تغییر ائتلاف و تغییر موازنه امنیتی است. به این معنا که حکومت جدید کابل در سطح منطقه‌ای با کشورهای مرزهای غربی و شمالی افغانستان و در سطح بین‌المللی روسیه و چین موازنه امنیتی پدید آورد تا این کشور بتواند به ثبات برسد.

اقدامات داعش در این شرایط تنها در شکل سلبی قابل تجزیه و تحلیل است. یعنی داعش منفجر می‌کند، می‌کُشد تا وضعیت به ضرر اربابان خود تغییر نکند. در واقع در این صحنه، داعش به نیابت از آمریکا، سعودی و پاکستان وارد فضای امنیتی افغانستان شده تا با اعمال فشار مانع شکل‌گیری موازنه ایجابی جدید شود و یا آن‌قدر هزینه را بالا ببرد که این مدل همکاری امنیتی در ضعیف‌ترین حد ممکن قرار گیرد.

ارسال نظرات