جمهوری اسلامی ایران در سیاست همسایگی خود همواره نسبت به کشورهای دوست، نگاه ویژهای داشته و سعی کرده است به نوعی درون یک تعامل دوستانه با آنها، مسائل و مناسبات خود را سامان دهد. در این میان کشوری که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده میشود، بیشتر از سایرین از مواهب همسایگی با جمهوری اسلامی ایران بهرهمند شده و امکان بقا و دوام یافته است.
امروز ما تاوان خوش بینی چند دهه پیش خود نسبت تأسیس کشوری را می دهیم که پس از فروپاشی شوروی سابق با نام یکی از استانهای ایران تاسیس شده است. جمهوری اسلامی ایران میتوانست به دلیل اطلاق تاریخی این نام یعنی «آذربایجان» به نواحی مرزیاش در سازمانهای بینالمللی همانند پرونده «مقدونیه » اعتراض کند و مانع استفاده این جمهوری تازه تأسیس از نامی شود که ارتباطی با آن نداشته است و صرفاً بنا بر امیال افسران عثمانی درسال ۱۹۱۸ باب شده بود. به هر حال این خوشبینی چندان دوام نیاورد و به تدریج نشانههای زیادی از سیاستهای ضدایرانی در این منطقه بروز کرد. اما دیپلماسی جمهوری اسلامی به دلایل متعدد، این ناسپاسیها را که در قالب سیاستهای ضد شیعی، ضد تمامیت ارضی و حتی امنیت ملی بروز میکرد را به چشم اغماض نگریست. تأسیس قرارگاه اطلاعاتی برای ترور دانشمندان هستهای، پرواز پهپادهای رژیم صهیونیستی به داخل ایران، بمباران مواضع حشدالشعبی که بنا به گزارش شهید ابومهدی المهندس از خاک باکو به پرواز درآمده بودند، و در نهایت سرقت اسناد هستهای و انتقال آن به سرزمین های اشغالی از طریق همین کشور، تنها بخشی از فهرست بلندبالای اقدامات ضد ایرانی این رژیم دیکتاتوری است که در هشت سال گذشته (۹۲-۱۴۰۰) نادیده گرفته شد.
به دلیل همین خوش بینی ها و اعتماد داشتن به مقامات آذربایجانی بود که دولت آذربایجان پس از پایان فاز اول جنگ قرهباغ در سال گذشته میلادی (۲۰۲۰ ناگورنو) موضعش نسبت به ایران را ۱۸۰ درجه تغییر داد و در آغوش برنامه توطئه آمیز رژیم صهیونیستی افتاد. یا به عبارتی، علیاف در دام سرویسهای شرارت بار امنیتی رژیم صهیونیستی گرفتارشده که حتما عاقبت خوشی در انتظارش نخواهد بود. اگر به مواضع رسمی مقامات دولت جمهوری آذربایجان توجه کنیم؛ این تغییرات حالت را بهخوبی تشخیص میدهیم.
الهام علیاف در میانههای جنگ دوم قرهباغ ، بارها در مصاحبههایش مواضعی در بیان دوستی و همکاری جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان ابراز کرد و حتی بهطور غیرمستقیم، مطالب و اخبار دروغینی که در رسانهها در خصوص حمایت نظامی ایران از ارمنستان در مقابل جمهوری آذربایجان منتشر میشد را تکذیب کرد. در اقدامی جالبتوجه حکمت حاجی اف دستیار ارشد رئیسجمهور آذربایجان در شبکه جهانی سحر حاضر شده و از مواضع کشورمان در طول جنگ اول قرهباغ تشکر کرده و توپخانه ایران را ضامن نجات ۴۰۰ هزار آذربایجانی خواند. در اتفاقی جالبتوجه الله شکور پاشازاده، رئیس اداره مسلمانان قفقاز نیز در سخنرانی خود در نماز جمعه، رهبر انقلاب اسلامی را ستوده و از مواضع ایشان در حمایت از مسلمانان جهان قدردانی کرد. حتی پس از پایان جنگ ، الهام علیاف به همراه همسرش به کنار مرز ایران و پل تاریخی «خدا آفرین» آمد و با نگاه به این مرز، رو به دوربین تلویزیون ملی آذربایجان گفت: اینجا مرز دوستی است. او از اینکه ایران در جنگ دوم قره باغ مرز خود را برای انتقال تجهیزات نظامی روسیه به ارمنستان بست، قدردانی کرد.
تغییر حالتهای سیاسی علیاف بیشتر احساسی است تا راهبردی! همین ویژگی باعث شده است تا سفیر انگلیس و آمریکا در گوش او بخوانند که همراهی با اسرائیل برای او خوب است و با توسل به همکاریهای استراتژیک با رژیم صهیونیستی و نرمال شدن میتواند بهزودی باکو را تبدیل به «منهتن دوم» آمریکا کند! بلندپروازیهای کودکانه و توهّم تکیه به دولتهای خارجی باعث شده است که او در دام گرگها بیافتد. در نشست آذربایجانیهای جهان در شهر باکو یکی از تجزیهطلبان ایرانی حاضر در جلسه با اشاره به مأمور سازمان موساد پشت تریبون رفته و رو به علیاف میگوید: ما شما را رهبر همه آذربایجانیهای دنیا میدانیم؛ شما باید کمک کنید تا آذربایجان جنوبی را از ایران جدا کنیم و به آغوش وطن بازگردانیم! این جمله چنان علیاف را احساساتی کرده و به وجد در آورد که بهسرعت میکروفن خود را بازکرده و برای کشورمان شاخوشانه کشید. الهام علیاف ناخواسته در جریانی انداخته شد که چند عنصر تجزیهطلب ضد ایرانی که گاه از رژیم صهیونیستی و گاه از ترکیه و گاه از انگلیس و سعودی پول میگیرند، برای آن ریلگذاری کرده بودند!
الهام علیاف اگرچه گاهی با یونیفرم نظامی در میان مردم شهر ظاهر میشود؛ اما ازلحاظ شناخت وضعیت منطقه کور است. او سیاستمدار ۶۰ ساله ای است که بر قرارداد ۱۵ میلیارد دلاری تسلیحات و خدمات مستشاری از رژیم صهیونیستی تکیه کرده است؛ اما ظاهراً هنوز نمیداند آنانی که در جنگ ۴۴ روزه در فضولی، جبرییل و شوشا توانستند استحکامات ارتش ارمنستان را بشکنند؛ حتی یک ساعت هم زیر نظر مستشاران اسرائیلی آموزش ندیده بودند و جالب آنکه بخشی از ارتش آذربایجان حاضر نیست با عوامل خارجی همکاری کند. این شکاف بزرگ در سازماندهی لجستیکی و نظامی در آذربایجان بهزودی ضربات سهمگینی بر پیکر دولت دستساز علیاف وارد خواهد کرد. این همان هشداری است که رهبر معظم انقلاب هفته گذشته در گفتگوی تصویری که با دانش آموختگان دانشگاه های افسری داشتند، دولت های متوهّم منطقه را متوجه این نکته کردند که با «امنیت عاریه گرفته شده» از بیگانگان نمی توان امنیت کشوری را تامین کرد و فرمودند: «دخالت بیگانگان در منطقه مایه اختلاف و خسارت است و همه مسائل و حوادث باید بدون دخالت بیگانه و با الگوپذیری کشورهای منطقه از اقتدار و عقلانیت ایران و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی حل شود.» چرا که الگوگیری ترکیه یا توسل به رژیم صهیونیستی و آمریکا با وجود خرید مدرن ترین سلاح ها بدون آنکه تامین کننده امنیت کشور باشد، فقط وابستگی به بار می آورد. نمونه آن را در عربستان دیدیم که با وجود قراردادهای ده ها میلیارد دلاری از آمریکا یکباره واشنگتن تصمیم می گیرد سامانه های «پاتریوت » خود را از مراکز حساس نفتی عربستان جمع کرده و دست سعودی ها را در پوست گردو بگذارد. همین سیاست وابستگی و الگوگیری از بیگانه است که جنگ یمن را برای سعودی ها 8 سال به درازا کشانده و یمنی هاکه روزگاری با دست خالی بودند امروز با توان داخلی به ساخت انواع پهپاد رسیده اند و سعودی ها را ذلّه کرده اند. نمونه دیگر وابستگی ارتش 300 هزار نفری افغانستان با تجهیزات و آموزش های آمریکایی در مدت 20 سال بود که در کمتر از دو هفته بدون هیچ درگیری، قدرت را واگذار به نیروهای طالبان کرد که ابتدایی ترین سلاح جنگی را در اختیار داشتند.
اکنون علیاف در معادلات منطقه ای و بینالمللی در حد یک عروسک خیمهشببازی تنزل پیداکرده است؛ سخنان هشدارگونه رهبر فرزانه و حکیم انقلاب مبنی بر اینکه برخی کشورهای منطقه مراقب چاهی که برای آنها کنده اند باشند و همچنین اقدام به برگزاری رزمایش «فاتحان خیبر» ارتش جمهوری اسلامی در خطوط مرزی ارس و در بیخ گوش مقامات جمهوری آذربایجان ، در جهت بیدار کردن و باز کردن چشمهای حکام باکو از چاه عمیقی است که دولتهای شرور در برابر او حفر کرده و بهزودی در آن خواهد افتاد و اگر حاکمان این کشور چشمان خود را بر روی واقعیت ها باز نکنند، یقین بدانند همانگونه که مقامات سعودی در یمن و اشرف غنی در افغانستان سیلی خوردند، او نیز سیلی سختی خواهد خورد.
ارسال نظرات