حادثه تروریستی ۷ تیر سال ۱۳۶۰ لکه ننگی بر دامان مدعیان حقوق بشر و بخصوص کشورهای اروپایی است.
پایگاه رهنما:
حادثه تروریستی ۷ تیر سال ۱۳۶۰ لکه ننگی بر دامان مدعیان حقوق بشر و بخصوص کشورهای اروپایی است. لکه ننگی که در سالهای اخیر نه تنها کمرنگتر نشده بلکه پررنگتر هم شده است و باید مورد توجه دقیقتر و عمیق تری قرار گیرد. چرا؟ بخوانید.
ساعت ۲۱ روز هفتم تیر سال ۱۳۶۰ انفجار مهیبی در مرکز تهران رخ داد. انفجار در خیابان سرچشمه و محل جلسه حزب جمهوری اسلامی بود. بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.
در این بین عامل اصلی انفجار حزب جمهوری اسلامی یعنی محمدرضا کلاهی، توانست با فرار از مهلکه از کشور بگریزد. در ابتدا گمان میرفت که او نیز در انفجار کشته شده، اما پس از تحقیقات مشخص شد که عامل اصلی بمب گذاری خود کلاهی بوده است. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل شد.
• تلاش منافقین برای ترور بهشتی
یکی از شخصیتهایی که در ابتدای انقلاب به خاطر القائات منافقین و روزنامههای چپ گرا همواره مورد تهمت و توهین بود، سیدمحمد بهشتی بود. اما بهشتی صبورانه با آنها برخورد میکرد و در نهایت دراوج مظلومیت شهید شد.
سازمان مجاهدین خلق برای ترور بهشتی بر این گمان بودند که وی بر روی امام خمینی (ره) نفوذ دارد و با کشتن او نظام با مشکل جدی رو به رو میشود. مسعود خدابنده، عضوجداشده منافقین در ۳۰ خرداد ۱۳۹۰ در یادداشتی در بی بی سی فارسی این برداشت را اینگونه بیان میکند:
«متاسفانه اشتباه محاسبه مجاهدین در مقابله با حکومت نه از این نقطه شروع شده بود و نه به این نقطه پایان یافت. شروع اشتباه محاسبه سیاسی مجاهدین تحلیلی بود که بواسطه آن از آغاز انقلاب جناح حاکم و مغز متفکر و رهبر این جناح را آیت الله بهشتی دانسته و آیت الله خمینی را هم اگر چه همنوع، ولی بازیچه تحلیلهای وی میدید. این تحلیل حالا میگفت: حکومت پس از حذف بنی صدر یکپارچه شده و دیکتاتور واقعی کشور اکنون آیت الله بهشتی است. پس با زدن این سر (آیت الله بهشتی) رژیم سرنگون خواهد شد.»
القای چنین ابهامات و انحرافاتی در اندیشههای ملیشیای منافقین و پس از آشوبهای سی خرداد، سبب شد تا مقامات و شخصیتهای انقلابی در تیررس ترور برنامه ریزی شده آنها قرار گیرند.
• چرا مجاهدین مسئولیت حادثه را نپذیرفتند؟
یکی از مسائل عمده درباره مسئولیت انفجار تروریستی ساختمان حزب جمهوری اسلامی و شهادت شخصیتهای برجسته، این است که منافقین هرگز به طور رسمی مسئولیت انفجار را برعهده نگرفتند. دلیل اصلی آن نیز میتواند به خاطر فرار از پیامدهای آن در کشورهای غربی و آمریکایی باشد که در صورت پذیرش این مسئولیت وارد لیست گروههای تروریستی میشدند. با همه اینها در این سالها، از زبان سران سازمان، آنجا که سازمان مجاهدین میخواهد قدرتنمایی کند و نشان بدهد ما این کار را کردهایم، غیرمستقیم، اما صریح به این عمل اعتراف میکند. سعید شاهسوندی عضو سابق کمیته مرکزی سازمان مجاهدین میگوید که این انفجار توسط سازمان مجاهدین خلق طراحی و اجرا شده است و او و گروه دیگری که در جریان انجام این عملیات قرار داشتهاند در آن شب بیسیم سپاه را شنود میکردند تا از میزان موفقیت عملیات مطلع شوند.
بعد از سقوط رژیم بعثی صدام در عراق، نوارهای فیلمبرداری شده از ملاقاتها و مذاکرات فوق سری رجوی با مقامات اطلاعاتی و امنیتی این رژیم کشف شد و تعدادی از آنها در اروپا منتشر گردید. از جمله متن مکتوب پنج ملاقات رجوی طی سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ میلادی به همراه سی دی تصویری و صوتی آن در سال ۱۳۸۳ در قالب یک کتاب به ضمیمه سی دی، در لندن انتشار یافت. مسعود رجوی در یکی از این ملاقاتها صریحاً در مورد مسئولیت سازمان در انفجار هفتم تیر سخن میگوید. وی در دیداری با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس سازمان کل اطلاعات عراق در سال ۱۹۹۹ میلادی (۱۳۷۸ شمسی) هنگام اشاره به سوابق روابط قبلی با آمریکا و فرانسه چنین میگوید: «همانگونه که اطلاع دارید من در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم، در آن سالها ... به ما تروریست نمیگفتند، هر چند که کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند، با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد ... آنها میدانستند و خوب هم میدانستند،، ولی صفت تروریست هم به ما نزدند.»
لازم به ذکر است که ضبط تلویزیونی این جلسه و سایر مذاکرات رجوی و مقامات امنیتی رژیم بعث عراق به طور مخفیانه و توسط سرویس اطلاعاتی عراق صورت پذیرفته است که پس از تصرف آرشیوهای فوق سری مراکز اطلاعاتی به دست گروهی از مردم و نیروهای مبارز عراقی کشف شد. آن بخش از نوارهای منتشره در لندن توسط یک نماینده برجسته پارلمان اروپا به نام بارونس اِما نیکلسون از عراق خارج شده و در اختیار ناشران آن قرار گرفته است.
از این رو این انحراف تاریخی از واقعه به صورت تعمدی صورت گرفته تا منافقین در کشورهای غربی از تعقیب مصون بمانند. در کنار این میتوان از شبهاتی گفت که روز قبل و ساعتهای پیش از انفجار حزب جمهوری اسلامی پیش آمده بودند. اینکه برخی از مقامات شب قبل از حادثه به دلایلی معذور برای حضور در جلسه بودند و تعدادی نیز پیش از انفجار مکان حزب را ترک کرده بودند. برخی تعمدا قصد داشتند تا با ایجاد چنین شبهاتی و اتهام زنی به برخی مقامات ارشد کشور، مسیر تحقیقات را منحرف سازند که در نهایت نیز با کشف سرنخهایی از کلاهی و سازمان مجاهدین، مشخص شد این انفجار با هدایت آنها صورت گرفته است.
• کلاهی زیر کلاه اروپا!
قسمت جالب ماجرا، اما سرنوشت عامل این انفجار است. کلاهی (عامل انفجار حادثه تروریستی ۷ تیر) پس از فرار از ایران به فرانسه رفته و سپس در هلند مستقر شده و دولت این کشور با اطلاع کامل از هویت و سوابق وی، به او هویت و زندگی جدیدی میدهد؛ علی معتمد! او در هلند کار کرده، ازدواج میکند و زیر نظر سازمان امنیتی این کشور زندگی جدیدی را آغاز میکند. چنان مخفیانه که تا سه دهه حتی همسرش نیز اطلاعی از هویت واقعی او نداشت. این زندگی جدید پاداش خوش خدمتی او به دشمنان جمهوری اسلامی در آن شب مخوف است. کلاهی در پاییز سال ۹۴ در یکی از شهرهای هلند به قتل رسید و حداقل یک سال طول کشید تا هویت واقعی او فاش شود. کشورهایی که به چنین تروریستها و جانیانی هویت، زندگی و پاداش میدهند، سال هاست با جسارت انگشت اتهام را بسوی ایران دراز کرده و جمهوری اسلامی را به تروریسم متهم میکنند، بدون آنکه پاسخگوی اقدامات ضدانسانی خود باشند.
ارسال نظرات