21 فروردين 1400 - 12:17

پشتیبانی تولید در اولین کشور صنعتی‌شده

رهبر معظم انقلاب، سال ۱۴۰۰ را سال «تولید؛ پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» نام‌نهادند
نویسنده :
دانیال داودی
کد خبر : 8744

پایگاه رهنما:

رهبر معظم انقلاب، سال ۱۴۰۰ را سال «تولید؛ پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» نام‌نهادند. سال‌های سال، کشور‌های توسعه‌یافته به سایر کشور‌ها آدرس غلط می‌دادند و می‌گفتند که حمایت از تولید توسط دولت، کار صحیحی نیست. کشور‌ها باید اقتصاد را به حال خود رها کنند تا مناسبات بازار، خود بر اساس مزیت‌های نسبی نشان دهند که کدام صنایع باید رشد کنند. سپس کشور‌ها می‌توانند به کمک تجارت آزاد، کالا‌های مورد نیاز خود را تامین کنند. در قرن ۱۹ م، فردریش لیست که از پیشگامان مکتب تاریخی آلمان بود، این ایده را به چالش کشید و توضیح داد که انگلیس، خود از طریق حمایت و پشتیبانی از تولید به توسعه رسید. چندی پیش نیز کتاب «انداختن نردبان» دکتر هاجون چانگ –استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج- در ایران ترجمه شد. در این کتاب نیز تاکید شده است که همه‌ی کشور‌های پیشرفته، از طریق پشتیبانی از تولید رشد کردند. در این یادداشت نگارنده به مناسبت شعار سال، به مرور حمایت از تولید توسط دولت انگلیس و اثر این حمایت‌ها بر رشد اقتصادی این کشور می‌پردازد.

• گذر از خام‌فروشی
در قرن‌های ۱۱ و ۱۲، اقتصاد انگلیس ضعیف و عقب‌افتاده بود و بیشتر با پرورش خوک و گوسفند چرخ اقتصادش می‌گشت. در واقع با یک اقتصاد پیشرفته فرسنگ‌ها فاصله داشت. در قرون ۱۳ و ۱۴ میلادی که می‌توان آن را دوران پسافئودالیسم نامید، اقتصاد این کشور کمی به سمت تولید محدود پشم و لباس‌های با ارزش افزوده‌ی اندک رفت و تا پایان قرن ۱۶ همین رویه ادامه داشت. از قرن ۱۶ م، انگلیسی‌ها فهمیدند که به جای تمرکز روی صادرات پشم خام، اگر پارچه و لباس تولید کنند و آن را صادر کنند، می‌توانند سود بیشتری کسب کنند. در زمان ادوارد سوم، این کشور به ساخت و توسعه‌ی کارخانه‌های کوچک و محلی تولید لباس‌های پشمی اقدام کرد. او حتی برای حمایت از تولید داخل، اقدام به پوشیدن لباس‌های کم کیفیت انگلیسی در مقابل منسوجات با کیفیت خارجی کرد و تمرکز خود را بر تجارت پشم خام و ممنوع کردن واردات پوشاک، قرار داد.

• ممنوعیت واردات کالا‌های مشابه
از دیگر حمایت‌های مهم انگلستان از صنعت ملی این بود که به طور جدی، جلوی واردات کالا‌هایی را که در داخل مشابهش تولید می‌شد، گرفته شد. این کشور در سال ۱۶۹۹ قانونی تصویب کرد که طی آن، واردات کالا‌هایی که مشابه داخلی داشتند را ممنوع کرد و علاوه بر این، از صادرات صنایع پشمی توسط مستعمرات خود نیز جلوگیری کرد. با این سیاست زورگویانه، انگلیس‌ها صنعت تولید پشم ایرلند که بسیار پیشرفته بود را از بین بردند و صنعت تولیدات پشمی نوپای امریکایی را نیز در نطفه خفه کردند!

• آدرس غلط
جالب آنکه متفکران اقتصادی انگلیس، به سایر کشور‌ها از همان‌روز آدرس غلط می‌دادند. به طور مثال آدام اسمیت –که به پدر علم اقتصاد نیز معروف است! - در کتاب ثروت ملل به آمریکایی‌ها توصیه می‌کند که همانند لهستان، محکوم به تمرکز روی محصولات کشاورزی هستند و نباید در زمینه‌ی صنایع نوپا تلاش کنند. این پیشنهاد، آشکارا دادن آدرس غلط به آمریکایی‌ها بود. فردریش لیست در این خصوص می‌گوید: خوشبختانه آمریکایی‌ها عاقل‌تر از آن بودند که حرف اسمیت را گوش کنند. از سال ۱۸۱۶ به حمایت از صنایع نوپا پرداختند و با موفقیت‌های چشمگیر رو به رو شدند. جالب آنکه هاجون چانگ –استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج- می‌گوید: آمریکایی‌ها نیز پس از جنگ جهانی دوم به برتری صنعتی رسیدند، با وجود اینکه خود از طریق پشتیبانی از تولید داخل پیشرفت کرده بودند، در موعظه راجع به ضرورت‌های توسعه، با انگلستان قرن ۱۹ م. هیچ تفاوتی نداشتند و همان آدرس‌های غلط را به کشور‌های در حال توسعه می‌دادند.

• تلاش برای انحصار تکنولوژی
جالب آنکه انگلیسی‌ها در رسیدن به تکنولوژی‌های نو و داشتن آن‌ها در انحصار خود تلاش ویژه‌ای داشتند. به طور مثال چانگ در کتاب «انداختن نردبان» می‌گوید در ابتدای صنعتی‌شدن انگلیس، چون تکنولوژی بیشتر بر نیروی کار متکی بود، این کشور خروج نیروی کار ماهر از کشور را ممنوع کرده بود؛ چون تصور این بود که اگر نیروی کار ماهر به ایرلند یا ... برود، آن کشور‌ها در صنعت مذکور توسعه پیدا می‌کنند و در رقابت با انگلستان موفق می‌شوند. بعد‌ها که تکنولوژی بیشتر روی کالا‌های سرمایه‌ای سوار بود، این کشور تلاش می‌کرد تا به هیچ عنوان ابزار تولید (کالا‌های سرمایه‌ای های-تک) به خارج از کشور منتقل نشوند؛ بنابراین تجربه‌ی اولین کشور صنعتی‌شده به خوبی نشان می‌دهد که راه پیشرفت، پشتیبانی از تولید داخلی است.

• گرفتار ساده‌لوح‌ها
با این وجود، انگلستان و سایر کشور‌های پیشرفته، به کشور‌های توسعه‌یافته توصیه می‌کنند که به هیچ‌وجه در تولید دخالت نکنند و آن را به حال خود رها کنند و به بازار بسپارند، تا رشد اقتصادی حاصل شود. متاسفانه در داخل کشور‌های در حال توسعه –از جمله ایران- نیز افراد ساده‌لوحی وجود دارند که بدون توجه به واقعیت تاریخی کشور‌های پیشرفته، این فریب آن‌ها را باور می‌کنند. از جمله‌ی این ساده‌لوح‌ها وزیری است که به دلیل اعتقاد به اقتصاد بازار رقابتی استعفا می‌کند، یا دیگر مسئولی که ادعا می‌کند وظیفه‌ی دولت در حوزه‌ی مسکن فقط نظارت بر این است که ساخت‌و‌سازها، چهره‌ی شهر را زشت نکنند! با توجه به آنکه انتخابات ۱۴۰۰ نزدیک است، با تکیه بر تجربه‌ی تاریخی کشور‌های پیشرفته، باید دقت کنیم تا ساده‌لوح‌های اقتصادی رای نیاورند و قطار اقتصاد کشور، به ریل پیشرفت بازگردد و شعار «تولید؛ پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» به معنای واقعی کلمه محقق گردد.

ارسال نظرات