در میان همه اوصاف و ویژگیهای شخصیتی سیدالشهدای مقاومت شهید «حاج قاسم سلیمانی»، ویژگی دلاوری و شجاعت و حضور مسئولانه در میدان دفاع از امنیت این مرز و بوم، بیشتر معروف شده است؛ اوصافی که به نوعی با شخصیت «حاج قاسم» عجین بوده و نام و یاد او، ابتدا همین اوصاف را به یاد میآورد؛ البته پشتوانه این اوصاف دلاورانه، همان ویژگیهای معنوی و درونی حاج قاسم، به ویژه «اخلاص» و «بندگی» او بود که باعث شد تا هم در دوران حیات دنیویاش قلبها را تسخیر کند و هم با شهادتش، خونی تازه و بیمانند در رگهای جامعه به راه بیندازد و عامل غیرت، شجاعت و احساس غرور ملی در میان همه اقشار و سلایق شود.
اما حتما شخصیت شهید سلیمانی، ابعاد دیگری هم دارد که وقتی صحبت از «مکتب حاج قاسم» میکنیم، باید به همه جنبه ها توجه کنیم. یکی از این ابعاد مهم و جالب توجه، مکتب تربیتی حاج قاسم است که مرور مهمترین جلوههای آن برای هر ذهن و دل زندهای، جالب و اثرگذار است.
در واقع، باید به این نکته بپردازیم که یک شخصیت نظامی، شجاع و بیمانند و یک صاحب نظر چیرهدست در امور سیاسی و بینالمللی، در تربیت فرزندان، در مواجهه با مسائل همسر و فرزندان و نیز در ارتباط با اقوام و دوستان، چه منش و روشی داشته است.
سهراب سلیمانی برادر کوچکتر «حاج قاسم» است که اخیرا در گفتگویی، به برخی ویژگیها و روشهای تربیتی و رفتاری این قهرمان ملی و این افتخار جهان اسلام اشاره کرده است.
او درباره حال و هوای عمومی منزل حاج قاسم، به موضوع ساده زیستی و پرهیز از زندگی اشرافی اشاره کرده و میگوید: در تمام سالهای حضور حاج قاسم در تهران تاکنون، دو سه بار مبلهای منزلش تعمیر شد و اصرار داشت که از ریخت و پاش خودداری کند.
وی ادامه میدهد: «منزل ایشان مزین به تصاویر شهدا و دوستان شهیدش است و در اتاق بزرگ منزل ایشان که به عنوان مهمانخانه محسوب میشود، هر عصر جمعه روضه خانوادگی برقرار بود، حاجی علیرغم مشغله کاری و دوری از زن و فرزند از اول جنگ تا زمان شهادت، بسیار صمیمی و مهربانانه و مثل یک دوست با خانواده رفتار میکرد».
برادر کوچک، منش و روش برادر بزرگتر را اینطور شرح میدهد: «برادر من به فرزندانش عشق میورزید و آنها را ولایی و دوستدار اهل بیت (ع) تربیت کرد، نسبت به مسائل و اوضاع روز بسیار حساس بود و مراقبت می کرد که خدای نکرده آسیبی به بچهها نرسد. حتی در زمان تحصیل از دبستان تا اتمام دانشگاه سعی میکرد حداقل سالی دوبار شخصاً به محل تحصیل بچه ها برود و در جریان وضعیت تحصیلی فرزندانش قرار گیرد. حتی به یاد دارم چند ماه قبل از شهادت، سر زده به مهد کودکی که نوههای دوقلویش حضور داشتند، مراجعه کرد و از مربیان مهد احوال بچه ها را جویا شد و از آنجایی که همه ایشان را میشناسند، این اقدام باعث تعجب مربیان آن مهد شد».
برادر حاج قاسم در ادامه از توجه ویژه حاجی به صله رحم میگوید: «حاج قاسم سعی میکرد در هر فرصتی که پیش می آمد بچهها را دور هم جمع کند و چند ساعت فراغت را با بچهها سپری کند و معمولاً جمعه ها اگر منزل بود، همه اقوام نزدیک که در تهران ساکن هستند در منزل ایشان جمع میشدند تا ناهار را با هم صرف کنند.»
سهراب، به خط قرمز حاج قاسم در خصوص تربیت فرزندانش هم اشاره کرده و از حساسیت او نسبت به حفظ بیتالمال و نیز پرهیز دادن فرزندان از استفاده و بهرهگیری از نام و اعتبار پدر یاد میکند؛ «علی رغم اینکه فرزندانش دارای شغل آزاد هستند هرگز نه خودشان تمایل به استفاده از نام و عنوان پدر در کار روزمره داشتند و نه حاج قاسم این اجازه را میداد، چرا که برادرم معتقد بود با تلاش و درگیر شدن با مشکلات میتوانند مشکلاتشان را برطرف کنند و شاید تا این لحظه کسی ندیده و یا نشنیده که فرزندان ایشان از نام و موقعیت پدر استفادهای داشته باشند».
در عین حال، سهم فرزندان از اعتبار خود را در حضور و تجربه میدانهای خطر قرار داده بود؛ به نحوی که دختر کوچکش «زینب» را بیش از بقیه با خود به مناطق عملیاتی میبرد تا درس شجاعت و انساندوستی را عملا بیاموزد؛ به گفته برادر حاج قاسم، «زینب، شجاعت و نوع برخورد پدر را با مسائل مختلف چه در منزل و چه در مأموریتها از نزدیک میدید و همین باعث شد تا بیشتر روی پدر شناخت داشته باشد، تسلط او به زبان عربی هم به دلیل ارتباط با دوستان پدر در جبهه مقاومت است. تربیت صحیح به لطف خدا در همه بچه های حاج قاسم وجود دارد».
سردار دلاور ایران و جهان اسلام، غرق دریای محبت به پدر و مادر روستاییاش بود؛ به گفته برادرش «همیشه در اولین فرصتی که به دست میآورد به پدر و مادر سر میزد و احترام خاصی برای آنها قائل بود و معتقد بود یکی از دلائل اینکه خداوند روزی اش را خدمت به اسلام و مسلمین و مظلومان جهان قرار داده، دعای پدر و مادر، لقمه حلال و دینداری آنها بوده است».
و در نهایت به خاطره دوران کودکیاش اشاره میکند که حاج قاسم با چه ابتکاری برادر کوچکتر را به نماز تشویق میکرد؛ «مهمترین سفارش حاجی، انجام واجبات به خصوص نماز اول وقت از آن سن برای من بود؛ به خاطر همین هم یک ساعت وستنواچ برایم خرید و میگفت که ساعت را باید برای ۵ صبح کوک کنم وگرنه ساعت خراب میشود، من هم به عشق ساعت آن را کوک میکردم و برای نماز بیدار میشدم».
ارسال نظرات