تحولات ژئوپلیتیکی اخیر در پیرامون مرزهای شمالی جمهوری اسلامی ایران، بهویژه جنگ دوازدهروزهای که بخشهایی از حوزه قفقاز و مجاور خزر را درگیر ساخت، بار دیگر لزوم بازنگری بنیادین در راهبردهای ملی پدافند غیرعامل کشور را آشکار ساخت. در شرایطی که تکیه سنتی کشور بر بنادر جنوبی و سواحل خلیج فارس امری موجه و تاریخی است، اما تحولات نوین و پیچیدگیهای نوظهور در معادلات امنیت انرژی و امنیت غذایی، اقتضا میکند که کشور، بویژه در حوزه شمالی خود، تنفسگاهی راهبردی و ایمن طراحی نماید.
جنگ دوازدهروزه در منطقه و امکان سناریوهای بدیل از قبیل تداوم درگیریها، گسترش بحران به منطقه خزر یا انسداد احتمالی تنگه هرمز از سوی بازیگران تهاجمی مانند رژیم صهیونیستی یا ایالات متحده آمریکا، به وضوح نشان داد که تمرکز بیش از حد بر بنادر جنوبی، کشور را در معرض تهدیدات پنهان و تهدیدات ترکیبی قرار میدهد. انفجار در بندر شهید رجایی، اگر ابعاد پیچیدهتری به خود میگرفت، میتوانست شریان حیاتی واردات مواد غذایی، دارویی، نهادههای دامی و سایر کالاهای اساسی را مختل ساخته و امنیت معیشتی مردم را در معرض تهدید فوری قرار دهد.
در چنین شرایطی، فعالسازی خطوط پشتیبانی و تنفسی جایگزین از طریق بنادر شمالی کشور در حاشیه دریای خزر، نه یک انتخاب اختیاری، بلکه ضرورتی عاجل در چارچوب پدافند غیرعامل و الزامات حکمرانی ملی است. بندر امیرآباد، بندر انزلی و بنادر دیگر در سواحل مازندران و گیلان ظرفیتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی ممتازی دارند که میتوانند در صورت برنامهریزی هوشمندانه، بخشی از بار وارداتی کشور را در شرایط اضطراری یا بحرانهای ژئوپلیتیکی به دوش بکشند.
تجربه بحران اوکراین، تضعیف کریدورهای غربی، و شکلگیری مسیرهای جایگزین مانند کریدور شمال-جنوب (INSTC) و خط لوجستیکی شرق خزر، بر این گزاره صحه میگذارد که ایران میتواند با سرمایهگذاری هدفمند در زیرساختهای بندری شمالی، نهتنها آسیبپذیری خود را در برابر تحریمها، تهدیدات نظامی یا بحرانهای اقلیمی کاهش دهد، بلکه به یک هاب ترانزیتی منطقهای در عرصه اوراسیا تبدیل شود.
امنیت غذایی بهعنوان یکی از ارکان چهارگانه امنیت ملی، نیازمند بازتعریف در سطوح راهبردی است. در شرایطی که جمعیت کشور به مرز ۹۰ میلیون نفر نزدیک میشود، تأمین زنجیره پایدار واردات کالاهای اساسی نه صرفاً یک الزام اقتصادی، بلکه امری امنیتی و در تراز با دفاع ملی تلقی میشود. اینجاست که اصول پدافند غیرعامل ایجاب میکند، دولت و مجلس شورای اسلامی در فرآیندی همافزا و فراسازمانی، راهبردی کلان برای توانمندسازی بنادر شمالی کشور تدوین و عملیاتی کنند.
در نگاه کلان، ما نیازمند یک چشمانداز ملی برای دریای خزر هستیم؛ چشماندازی که در آن بنادر شمالی ایران نهفقط ایستگاههای مبادله کالا، بلکه کانونهایی از تابآوری اقتصادی، تعاملات منطقهای، و استقرار خطوط پشتیبانی حیاتی کشور در دوران بحران باشند.
باور به امنیت ملی، بدون توجه به پراکندگی ژئوپلتیکی زیرساختها، تنها یک گزاره ذهنی باقی خواهد ماند. راه آینده، از مسیر توسعه موزون و چندوجهی پدافند غیرعامل میگذرد؛ و این توسعه، باید در سواحل شمالی کشور، از بندر انزلی تا بندر امیرآباد، تجسم عینی یابد.
محمد پور خوش سعادت
ارسال نظرات