پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
23 دی 1398 - 13:17

دروغ‌های تاریخی آمریکا

وقتی واقعیت جواب نمی‌دهد شروع به قصه گفتن کن. داستان؛ آن‌قدر شگفت‏آور، جذاب و افسونگر است که می‌تواند بسیاری از حقایق را بی‌اهمیت جلوه دهد. ‏
نویسنده :
زینب شاهینی
کد خبر : 4871

پایگاه رهنما:


وقتی واقعیت جواب نمی‌دهد شروع به قصه گفتن کن. داستان؛ آن‌قدر شگفت‏آور، جذاب و افسونگر است که می‌تواند بسیاری از حقایق را بی‌اهمیت جلوه دهد. ‏این جملات ‏ «ایرا شرنوس» استاد دانشگاه کلورادو در مورد تبلیغات رسانه‌ای آمریکا برای اقناع افکار عمومی جهت حمله به عراق بود. در آن زمان بوش، هوس جنگ و نفوذ به خاورمیانه را داشت و قبل از هر چیز باید برای این هدف کار تبلیغاتی و رسانه‌ای انجام می‌داد. وسلی کلارک؛ فرمانده کل نیرو‌های ناتو دراین‌باره می‌گوید: «کمی پس از واقعه یازده سپتامبر، در پنتاگون ‏لیستی به او نشان دادند که شامل هفت‌دولت ناباب بود که قرار بود طی پنج سال آتی، به آن‌ها حمله شود. ‏نام عراق، لیبی، سوریه و ایران در این فهرست بود. جنگ‌طلبان طرفدار بوش نمی‌خواستند فرصت بی‌نظیر ‏حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را از دست بدهند.
بنا به گفته‌ی کلارک آن‌ها می‌خواستند از فرصت ‏استفاده کنند تا تنور داغ است نان را بچسبانند و با راه انداختن جنگ‌های متعدد، خاورمیانه را بی‌ثبات و ‏زیرورو کنند، سپس آن را تحت کنترل خود درآورند.» ‏ به این ترتیب ارتش آمریکا بلافاصله پس از حوادث ۱۱ سپتامبر به افغانستان حمله کرد و به دنبال آن با بهره‌گیری از دستگاه تبلیغاتی خود، چنان تهدید عراق را بزرگ‌نمایی کرد که بیش از ۷۶ درصد از مردم آمریکا، حمله به عراق را مشروع می‌دانستند! حمله مارس ۲۰۰۳ به عراق نمایانگر بسیار خوبی برای این بود که آمریکا به دنبال خلق واقعیت موردنظر ‏خودش است. انهدام سلاح‌های کشتارجمعی، مبارزه با تروریسم و اعطای دموکراسی و آزادی. این‌ها مجوز جنگ عراق شدند. نام‌گذاری‌های ویژه و البته دروغ‌های بزرگی که باید با تکیه‌بر آن‌ها ذهن‌ها تسخیر می‌گردید و بار دیگر افکار عمومی، آمریکا را تنها منجی جهان می‌دانست. تاریخ آمریکا پر است از این دروغ‌های بزرگ. در جنگ جهانی اول آمریکا برای مجاب کردن مردم به دخالت در جنگ، تلاش داشت از آلمان‌ها تصویری خشن و خون‌خوار نشان دهد و آمریکا را مهد دموکراسی نشان دهد. در آن زمان ویلسون، رئیس‌جمهور وقت در کنگره بیان کرد «جهان برای برقراری دموکراسی باید امن باشد» و این امنیت را در مداخله جنگی تعریف کرد. در جنگ‌های دیگر هم همین‌طور بوده است و دروغ‌های بزرگ تکرار شده‌اند. جنگ جهانی دوم، جنگ خلیج‌فارس، جنگ ویتنام، جنگ افغانستان و... ثمره این‌ها ریختن خون میلیون‌ها انسان بی‌گناه بوده است که با شعار‌های زیبا برای افکار عمومی عادی‌سازی شد است. آمریکایی‌ها همواره خود را بازیگران تاریخ می‌دانند، اما به معنای واقعی کلمه جنایت‌کاران دروغ‌گوی تاریخ هستند. آن‌ها با تصویرسازی، مفهوم‌سازی، دروغ‌های بزرگ و قصه‌پردازی به عراق حمله کردند و اسم این حمله را عملیات آزادسازی عراق نامیدند. حمله‌ای که پیامد‌های مرگبار فراوانی در پی داشت و واقعیت شومی به نام داعش را در تاریخ رقم زد. این روز‌ها دروغ‌های بزرگ ترامپ هم از جنس همین دروغ‌های تاریخی است. حیات آمریکا به دروغ‌های بزرگ و ظلم و ستم وابسته است و پاشنه آشیل آن آگاهی مردم از واقعیات و حقایق می‌باشد.
ترامپ پس از ترور وحشیانه سردار عزیزمان بار‌ها و بار‌ها دروغ‌هایی گفت که از نظر مردم ایران چرندیاتی غیرقابل باور است، اما آن‌ها با همین دروغ‌ها سعی در قلب واقعیت و عادی‌سازی جنایاتشان دارند. ترامپ و وزیر خارجه‌اش ادعا می‌کنند شهید سلیمانی در حادثه ۱۱ سپتامبر دست داشته است. می‌گویند هدف از چنین اقدامی را از هم گسیختن «حمله‌ای قریب‌الوقوع» بود که می‌توانست به قیمت جان شهروندان آمریکایی در خاورمیانه تمام شود، ادعا‌هایی بی‌اساس که هیچ مبنا و سندی ندارد. چیزی که حقیقت دارد آن است که آن‌ها قهرمان مبارزه با تروریسم را به شهادت رساندند. وجود شهید سلیمانی نه‌فقط برای مردم ایران و منطقه، بلکه برای همه ملت‌های جهان امنیت‌زا بود؛ چراکه مبارزات او با یکی از مخوف‌ترین گروه‌های تروریستی تاریخ بود که امنیت کل جهان را تضعیف کرده بود. وقتی او به حیات داعش پایان داد کشور‌های اروپایی و حتی آمریکا هم امنیت بیشتری پیدا کرد؛ اما کسانی که گروه تروریستی داعش را خلق کردند، قهرمان مبارزه با داعش را هم ترور کردند و پس‌ازآنکه متوجه اشتباه بزرگ خود شدند به اتهام‌زنی‌های بی‌اساس روی آوردند. ادعا‌هایی بی‌اساس و متوهمانه که حتی برخی دشمنان را هم به تعجب واداشته است و آش دروغ‌هایش گاهی به‌قدری شور می‌شود که مسئولان آمریکایی هم آن‌ها را شگفت‌آور و احمقانه توصیف می‌کنند. برای مثال زمانی که ترامپ پس از تهدید اماکن فرهنگی مهم ایران با انتقادات گسترده‌ای از سوی رسانه‌ها و افکار عمومی دنیا ‏مواجه شد با تکرار ادعا‌های خود علیه ایران گفت: «آن‌ها مجاز به کشتن مردم ما هستند. آن‌ها مجاز هستند که مردم ما را شکنجه کرده و مورد آزار و اذیت قرار دهند. آن‌ها مجاز به استفاده از بمب‌های کنار جاده‌ای و منفجر کردن مردم ما هستند؛ اما ما اجازه نداریم مراکز فرهنگی آن‌ها را لمس کنیم؟ نه این‌طور نمی‌شود!» مقامات آمریکایی چاره‎ای جز دروغ‌پراکنی ندارند. آن‌ها وقتی‌که دست به جنایت و ترور می‎زنند بنا به وحشتی که از تبعات آن دارند، مجبور هستند که برای اقناع افکار عمومی، مطالب بی‌اساسی را ارائه کنند تا جلوی نگرانی‎های آنان را بگیرند. چراکه تبعات تصمیمات وحشیانه و جنایتکارانه دولت امریکا را مردم این کشور خواهند پرداخت؛ اما دنیای امروز با گذشته تفاوت دارد. در دنیای امروز هرچند پروپاگاندای سیاه و رسانه‌های پرقدرت در حال دروغ‌پراکنی هستند، اما سواد رسانه‌ای مردم در مقایسه با گذشته تغییرات زیادی داشته است. در حال حاضر، سخنان بدون معنا و مفهوم مقامات آمریکایی، بی‌پایه‌ترین تحلیل و اعلام مواضعی است که تاکنون شنیده شده است و هیچ‌کس در دنیای امروز چنین حرف‌های بدون پشتوانه و بی‎محتوایی را نخواهد پذیرفت. این موضوع در اظهارنظر‌هایی که خود آمریکایی‌ها و نخبگان فرهنگی و سیاسی‌شان عرضه می‌کنند نیز مشهود است و نیازی

ارسال نظرات