نگاهی به خباثتهای انگلیس علیه ایران - شماره ۹
میرزا ملکم خان از رجال عصر قاجار، یکی از شخصیتهای عجیب در تاریخ معاصر ایران است.
پایگاه رهنما:
میرزا ملکم خان از رجال عصر قاجار، یکی از شخصیتهای عجیب در تاریخ معاصر ایران است. سرپرسی سایکس در کتاب «تاریخ ایران» مینویسد: «او نخست بهعنوان یک شعبدهباز در تهران پدیدار شد و اعمال تردستی او ایرانیان ساده را دچار تعجب و حیرت کرد.» اعتمادالسلطنه درباره او نوشته است: «گاهی ایجاد فراموشخانه در ایران میکند و اساس جمهوری را که لازمه فراماسیون است فراهم میآورد و مدتهای مدید شخص پادشاه و نفس دولت را در زحمت و تزلزل میاندازد.»
ملکم در آستانه سفر اول ناصرالدینشاه به اروپا در سال ۱۸۷۳ میلادی به سمت وزیرمختاری در لندن منصوبشده بود و حامی اصلی او میرزاحسین خان سپهسالار بود. طی مدت ۱۶ سال که وی نمایندگی ایران در انگلیس را عهدهدار بود فقط یکبار آنهم در نهم مارس ۱۸۸۲ (سال ۱۳۰۰ قمری) به توصیه ظلالسلطان پسر مقتدر ارشد شاه و میرزا علیخان امینالدوله اصلاحطلب برادر همسر علاءالسلطنه به ایران آمد و تنها نتیجه نمایان دیدار او از تهران ترفیع لقب «ناظمالملک» به «ناظمالدوله» بود و پس از چندی به خاطر قدردانی از خدمات وی در کنگره برلن و در رابطه با موأنست با بیسمارک صدراعظم مقتدر آلمان و بازگرداندن منطقه قطور از دولت عثمانی به ایران ملقب به «پرنس» شد و نخستین کسی بود که لقب «پرنس» را بدون آنکه شاهزاده باشد دریافت کرد. بهتدریج کار اصلی میرزا ملکمخان واسطهگری امتیازات متعدد از سوی ایران به خارجیها بهخصوص انگلیسیها شد و در این کار لطمات عظیمی به ایرانیان زد.
در سال ۱۲۶۷ خورشیدی ناصرالدینشاه برای سومین بار به اروپا سفر کرد. هنگامیکه شاه همراه با ملکم و امینالسلطان رهسپار اسکاتلند در شمال انگلیس شد، در آنجا ملکم امتیاز رسواییآور لاتاری (قمار) را از شاه اخذ و سپس به شخصی به نام بوزی دوکار دوال که اصالتاً فرانسوی و ظاهراً منشی سفارت ایران در انگلیس بود واگذار نمود.
متن امتیازنامه لاتاری به این شرح بود: «امتیاز کل معاملات یعنی قرعه یا لاتاری و استقراضهای عمومی یا لاتاری و ترتیب شرکتهای لاتاری و فروش بلیتهای مربوطه و بازیهای عمومی با لاتاری از قبیل: چرخ رولت در کل ممالک ایران از تاریخ ۱۳۰۶ الی هفتادوپنج سال مخصوص و منحصراً با شرایط ذیل واگذاری میشوند. در جمیع این معاملات هرسال از منافع خالص که بعد از وضع مخارج و ادای صدی پنج منفعت سرمایه مصروف شده حاصل میشود صدی بیست به خزانه دولت کارسازی خواهد شد. ایران حق دارد که بهتوسط یکی از مأمورین خود هرسال حساب منافع خالص صاحبامتیاز را تحقیق و بررسی کند.» پس از مراجعت شاه و همراهان به تهران و آشکار شدن موضوع امتیاز لاتاری که به ظن قوی از سوی «امینالسلطان» افشاشده بود رهبران مذهبی از مطلب مطلع و بلافاصله مخالف شدید خود را با آن اعلام کردند و خواهان الغای فوری امتیازنامه شدند. سفیر انگلیس در تهران نیز از مخالفان این امتیاز بود. علت مخالفت «راندولف ولف» با این قرارداد آن بود که وی میگفت: همه امتیازها باید از مسیر و مجرای سفارت انگلیس پیگیری شود و ملکم پا را از محدوده خود فراتر گذاشته و سفارت انگلیس در تهران را دور زده است!
شاه که اوضاع را نامناسب میدید دستور لغو قرارداد را صادر کرد و صدراعظم قضیه را طی تلگرافی به لندن به اطلاع ملکم رساند. ملکم که امتیاز مذکور را فروخته و پول ۴۰ هزار لیرهای آن را به جیب زده بود ماجرا را پنهان کرد و به طرفهای انگلیسی خود اطلاع نداد. دیری نگذشت که ماجرا برملا و تبدیل به یک رسوایی شد. شرکای انگلیسی ملکم که کاغذ پارهای بیش در دست نداشتند در دادگاه اقامه دعوا کردند. ملکم بهدروغ مدعی شد که آن چهلهزار لیره را به خزانه ایران و به شاه داده است و رسماً خود را ورشکسته اعلام کرد.
ناصرالدینشاه که از شارلاتان بازی سفیر خود در انگلیس به خشم آمده بود دستور عزل وی و الغای القابش را صادر کرد و در حاشیه نامهای خطاب به علاءالسطنه که مأمور مالهکشی این رسوایی در انگلیس شده بود، نوشت: «البته باید آنچه بر ضد ملکم در باب لاتاری و تقویت صاحبان سهام است بنویسند، خوب است لیکن طوری باید نوشته شود که ریش دولت بهگیر نرود. همه آنطوری باشد که ریش آن پدرسوخته (منظور ملکم است) لای تخته گذارده شود. پولشان را از آن پدرسگ بگیرند و پدرش را بسوزانید.» دادگاه لندن به دلایل مختلف نتوانست و یا نخواست که با ملکم برخورد کند و او که تا دیروز محبوب دربار ناصری بود به عنصری مغضوب تبدیل شد. ملکم هم راه تقابل با دربار را در پیش گرفت و با انتشار روزنامهای بهعنوان «قانون» خود را افشاگر و مخالف فساد دربار و دولت ایران معرفی کرد! شعار و حرف میرزا ملکم خان در این روزنامه آن بود که مشکل از قانونگریزی است و باید قانون حاکم شود.
نکته جالب آنکه پس از مرگ ناصرالدینشاه، ملکم بار دیگر به درباری که میگفت: فاسد و دیکتاتوری است، نزدیک شد و این بار پست سفارت ایتالیا را گرفت. او یکی از چهرههای شاخص در تاریخ فراماسونری ایران است که نامش با «فراموشخانه» پیوند خورده است. در شمارههای آینده درباره تأسیس لژهای فراماسونری در ایران از سوی عوامل انگلیس خواهیم نوشت
ارسال نظرات