در دایره بایدها و نبایدهای سیاستمداران آمریکایی، پیونگ یانگ باید به هر الزامی تن دهد؛ زرادخانه موشکی و اتمی خود را منهدم کند، با نظارتهای نامحسوس و سرزده از تأسیسات هستهای و نظامی موافقت کنند تا شاید آمریکا گوشه چشمی نشان داد و بخش کوچکی از تحریمها را لغو کند
دور دوم مذاکرات ترامپ و اون در هانوی ویتنام برگزار شد؛این نشست در تداوم اجلاسی بود که 9 ماه پیش در سنگاپور تشکیل شده بود.در اجلاس گذشته یعنی سنگاپور طرفین بدون هیچگونه مقدمه و برنامه از پیش تعیین شده در سطح کلان در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند و ماحصل مذاکرات آنها یک بیانیه خشک و خالی بود!در اجلاس هانوی نیز دو طرف ترجیح دادند در مورد اصل موضوع یعنی پیشرفت در مذاکرات به نتایج مهمی دست پیدا کنند.
هر چند ترامپ در پایان این اجلاس،روند مذاکرات را خوب توصیف کرد،اما ماهیت این نشست دلگرم کننده و امید بخش نبود.رهبر کره شمالی بدون هیچگونه اظهار نظری اجلاس را ترک کرد و مثل همیشه ترامپ نیز با سخنان دو پهلو و بی حاصل در این باره نظر خود را ابراز کرد؛از یک طرف از دیداری خوب و سازنده سخن به میان آورد و از طرف دیگر بیمناک بودن خود نسبت به قول رهبر کره شمالی مبنی بر انجام دادن و یا ندادن آزمایش های هسته ای و موشکی ابراز داشت و گفت«گاهی اوقات باید صبر کرد...آنها می خواهند تحریم ها برداشته شود،ولی ما به خواسته آنها عمل نمی کنیم».رئیس دستگاه دیپلماسی کره شمالی ساعاتی پس از اتمام مذاکرات،از فرصت سوزی آمریکا ابراز تأسف کرد؛فرصتی که از نگاه او ممکن است برای آمریکا تکرار نشود.
اما با خاتمه یافتن نشست هانوی این سوال مطرح می شود که چرا این نشست به بن بست خورد؟در پاسخ به این سوال باید گفت اولاً این نشست نیز به مانند نشست سنگاپور فاقد هرگونه رویه دیپلماتیک و سند انتظار بود،در واقع انتشار یک سند مبهم و بدون سازوکار اجرایی،کار را برای رسیدن طرفین به یک توافق ارزشمند را سخت می کند.زمانی که دو طرف هنوز در مورد بدیهیات در قالب نشست های تخصصی بوسیله کارشنان و وزرا به توافق نرسیده اند چگونه می توان انتظار داشت در مورد حساس ترین موضوعات یعنی کم و کیف خلع سلاح و رفع تحریم ها به توافق برسند؟از طرفی کیش شخصیتی ترامپ و اقدامات عجولانه و خودسر و غیر منتظره او در خروج از معاهدات چند جانبه بین المللی همچون معاهده پاریس،برجام و...بر دامنه بی اعتمادی کیم جونگ اون به رئیس جمهور آمریکا و تصمیماتش افزوده و بر بی اعتمادی بین طرفین دامن زده است.به ویژه اینکه مطالبات آمریکا واضح نبود و نشانه هایی از زیاده خواهی در آن دیده می شد؛چرا که ترامپ صریحاً اعلام کرد علی رغم امتیاز دهی «اون»برای خلع سلاح،آمریکا نمی تواند همه تحریم ها علیه این کشور را لغو کند.این در حالی است که وزیر خارجه کرهشمالی این موضوع را تکذیب کرد و گفت که بر خلاف ادعای رئیسجمهور آمریکا آنها خواهان رفع یکجای تحریمها نبودهاند و به تدریجی بودن آن هم رضایت داشتهاند.
ایالات متحده آمریکا به سبک سیاق گذشته اش همواره امتیاز نسیه می دهد و در مقابل امتیاز نقد می خواهد؛این ویژگی بارز مذاکره دولتمردان آمریکایی است که در طول تاریخ بارها ثابت شده است.حال اگر طرف مقابل آمریکا(کره شمالی یا هر کشور دیگری)به گونه ای رفتنار کند که خود را در تنگناو تحت فشار نشان دهد،باید امتیاز بیشتری دهد.سیاستمداران آمریکا با تبعیت از همین رویه،اینگونه محاسبه می کنند که کره شمالی بواسطه چندین دهه فشار و تحریم،ممکن است با هر پیشنهادی موافقت کنند.بر این اساس در دایره بایدها و نبایدهای سیاستمداران آمریکایی،پیونگ یانگ باید به هر الزامی تن دهد؛زرادخانه موشکی و اتمی خود را منهدم کند،با نظارت های نامحسوس و سرزده از تأسیسات هسته ای و نظامی موافقت کنند تا شاید آمریکا گوشه چشمی نشان داد و بخش کوچکی از تحریم ها را لغو کند؛اما امروز کره شمالی از یک بدعهدی و نقض آشکار توافق چند جانبه ای به نام برجام عبرت گرفته و به خوبی دریافته که چگونه ،شخصیت تاجر پیشه ای چون ترامپ با یک امضا،ماحصل چندین سال مذاکره را به محاق می برد و بی اثر می کند.با این اوصاف یعنی حس بی اعتمادی دو طرف به یکدیگر،تمایل واشنگتن به دادن امتیاز نسیه و امتیاز نقد گرفتن،نقض صریح توافقات بین المللی چون برجام از سوی ترامپ و اتخاذ مواضع دو پهلو از سوی مقامات آمریکایی همگی حل و فصل یکی از مهم ترین پرونده های بین المللی را در هاله ای از ابهام قرار داده است.
ارسال نظرات