دوشنبه ؛ 26 شهريور 1403
16 دی 1397 - 13:48
به بهانه ۱۷ دی، سالروز کشف حجاب

قانون کشف حجاب نمايانگر سخافت رأي و خودباختگي رضاخان

برخی از رویداد‌های ثبت شده در تقویم رسمی کشور نمایانگر عزت، صلابت و اقتدار ملت ایران است و برخی دیگر از رویداد‌های ثبت شده در تقویم، بوی دیکتاتوری و دشمنی با دین اسلام را می‌دهد
کد خبر : 2071

قانون کشف حجاب نمايانگر سخافت رأي و خودباختگي رضاخان


برخی از رویداد‌های ثبت شده در تقویم رسمی کشور نمایانگر عزت، صلابت و اقتدار ملت ایران است و برخی دیگر از رویداد‌های ثبت شده در تقویم، بوی دیکتاتوری و دشمنی با دین اسلام را می‌دهدکه مشمئز کننده بوده و سند حقارت برخی از حکمرانان است که تخریب دین را مقدمه پیشرفت جامعه ایران می‌دانستند! یکی از رویداد‌های تلخ درج شده در تقویم رسمی کشور ۱۷ دی (۱۳۱۴) است، روزی به موجب تصویب قانون کشف حجاب (بخوانید به دستور رضاخان) زنان و دختران ایرانی از داشتن حجاب اسلامی منع شدند. این قانون اوج سیاست‌های رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ آغاز شده بود. این سیاست‌ها واکنش‌هایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با ادله مختلفی و بر اساس دلایل متفاوتی که تاریخ‌نگاران آورده‌اند سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳ شمسی، بر نگرش او درباره میزان عقب‌ماندگی ایرانیان نسبت به ترک‌ها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب متقاعد کرد. رضاخان پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه می‌گوید: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم». صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه اینگونه یاد می‌کند: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زن‌ها و آزادی آنان صحبت و تشویق می‌کرد.»
 
به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفته‌تر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بی‌درنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد». یحیی دولت‌آبادی هم در همین باره می‌نویسد: «از آنجا که آتاتورک دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه می‌خواست تا زمان بازدید او، ایران را با چنان سرعتی مدرن سازد که آتاتورک عقب‌ماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند.» جالب است بدانیم بین سال‌های ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۴ شمسی، دستگاه تبلیغاتی رضاخان اقداماتی را به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب صورت داد؛ در همین جهت جشن‌ها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهر‌ها برپا شد. به عنوان نمونه کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی راه اندازی شد و اشخاصی مانند صدیقه دولت‌آبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد.
 
فرمان کشف حجاب به صورت رسمی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند. شاه طی نطقی همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمی‌آمدند؛ زیرا در پرده به سر می‌بردند؛ و ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً می‌بایست عفیف باشد. از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، بجز کلاه‌های اروپایی، ممنوع اعلام شد. علاوه بر اینکه حضور زنان محجبه به خیابان و اماکن عمومی ممنوع بود، آموزگاران و دختران دانش‌آموز نیز از داشتن حجاب ممنوع شده و در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمی‌دادند.

فلسفه کشف حجاب از نگاه دیکتاتور

رضاشاه علت چنین تصمیمی را برای محمود جم که کشف حجاب در کابینه او انجام گرفته، اینگونه بازگو می‌کند: «این چادر چاقچور‌ها را چطور می‌شود از بین برد؟! دو سال است که این موضوع فکر مرا بخود مشغول داشته، از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آن‌ها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مرد‌ها کار می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود بدم آمده است.» رضاخان دیکتاتور در ادامه می‌گوید: «اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست.» درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نشتر زد و از بینش برد؟!». رضاشاه همچنین به وزیر معارف خود می‌گوید: «سابقا به کفیل معارف دستور دادم برای رفع روپوشیدن زنان اقدام نماید. امّا او نخواست یا نتوانست و کاری نکرد. حالا باید شما در این کار با کمال متانت و حسن تدبیراقدام کنید که این رسم دیرین که برخلاف تمدن است از میان برداشته شود.» وزیر معارف پاسخ می‌دهد: «امر مبارک را اطاعت می‌کنم، این رسم نه تنها برخلاف تمدن است بلکه برخلاف قانون طبیعت است، زیرا که در دنیا هیچ دو جنس ذکور و اناث در نباتات و حیوانات خلق نشده که جنس ماده از جنس نر روی خود را پنهان کند... بعلاوه یکی از علل بزرگ عقب افتادن مملکت ما از غافله تمدن دنیا همین است که نیمی از بدن ملت ما بکلی فلج مانده است.»

سقط جنین و کشتار به جرم حجاب!

مهدی عبدخدایی از اعضای فدائیان اسلام می‌گوید نامادری من داستانی را تعریف می‌کردند که همین داستان را علی آقا ضیاء هم تعریف می‌کنند که من یکساله بودم که مادرم از حمام باز می‌گشته است. بین حمام و منزل ما قریب صد یا صد و پنجاه قدم راه بوده، پاسبان اداره ثبتی بوده که می‌بیند دو زن (مادرم و همسایه اش) با چادر راه را طی می‌کنند. حمله می‌کند چادر مادر مرا از سرشان می‌کشد. مادرم فرار می‌کند و خود را به آستانه خانه همسایه می‌اندازد در همانجا سقط جنین می‌کند و خونریزی شدیدی می‌کند و به علت شرایطی که پدرم داشته (او بصورت یک تبعیدی و فراری بوده و یکسال بعد از آن ماجرا باز می‌گردد) نمی‌تواند مادرم را به دکتر برساند و مادرم پس از شانزده روز می‌میرد در حالی که بیست و یکساله بوده است. تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانیون و مخالفت‌های گسترده مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهر‌هایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که مهم‌ترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قیام گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴ در اعتراض به اجباری شدن پوشش و لباس غربی برای مردان، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود.
 
در قم آیت الله حائری که به خاطر حفظ حوزه علمیه موضعی بی‎طرفانه در امور داشت، از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت. به گونه‎ای که میرزا مهدی بروجردی که عملاً مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامه‎ای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد. سرانجام آیت الله حائری تلگرافی در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ خطاب به رضاشاه نگاشت. بعد از این تلگراف رضا شاه به قم آمد و به منزل آیت الله حائری رفت، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید و گرنه حوزه قم را با خاک یکسان می‎کنم». در ادامه این ماجرا رژیم تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیت الله حائری تبعید کرد. پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در مهر ماه سال ۱۳۲۰، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی طی نامه‌ای به نخست وزیر وقت خواهان کم‌کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ نیز آیت الله سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامه‌ای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را لغو کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید.

ارسال نظرات