دوشنبه ؛ 13 مرداد 1404
نویسنده: محمد پورخوش‌سعادت

تأملی بر تحولات رسانه‌ای در روابط تهران–باکو 

کد خبر : 19565

در فضای پرتحول منطقه قفقاز، تحرکات ژئوپلتیک همواره با تحرکات ادراکی همراه بوده‌اند. تغییر در الگوهای ادراک عمومی و نخبگانی، در بسیاری از موارد، زمینه‌ساز دگرگونی‌های سیاسی و امنیتی می‌شود. بر این مبنا، آنچه اخیراً از سوی یکی از رسانه‌های رسمی جمهوری آذربایجان پخش شد اشاراتی به شهرهای تبریز، اردبیل و زنجان در قالب گفتمان  سرزمین‌های از دست‌رفته  نمی‌تواند صرفاً به‌عنوان خطای فردی یا بی‌دقتی رسانه‌ای تلقی شود. 
این پدیده، نشانه‌ای از تحولی نرم و چندلایه در ساحت ذهن و روایت است؛ تحولی که اگر به‌درستی درک و مدیریت نشود، در بلندمدت می‌تواند بر ثبات منطقه‌ای و امنیت ادراکی تأثیرگذار باشد. 
رویکرد حاکم در برخی محافل رسمی و رسانه‌ای جمهوری آذربایجان را می‌توان مبتنی بر سه مؤلفه محوری دانست: 
 1. بازتعریف روایت تاریخی از قفقاز 
در سال‌های اخیر، نهادهای رسانه‌ای و پژوهشی در باکو با تمرکز بر تاریخ‌نگاری جدید، در پی ارائه خوانشی نو از گذشته‌اند؛ خوانشی که نقش تمدنی ایران در قفقاز را کم‌رنگ و جایگاه فرهنگی خود را پررنگ جلوه می‌دهد. واژگانی چون  آذربایجان جنوبی  بازتاب همین بازسازی تاریخی است که بیشتر از آن‌که متکی بر واقعیت‌های تاریخی باشد، حامل بار سیاسی است. 
 2. گسترش گفتمان قوم‌گرایانه با پشتوانه فرهنگی–رسانه‌ای 
ترکیب رسانه‌های ترکی–آذری، سیاست‌های زبانی هماهنگ با آنکارا، و تولید محتوای قوم‌محور، در واقع نوعی مهندسی فرهنگی را دنبال می‌کند. این روند، در تلاش است تا حس هم‌سرنوشتی فرامرزی میان اقوام ترک‌زبان تقویت شود موضوعی که اگر در چارچوب احترام به مرزهای ملی و تنوع فرهنگی مدیریت نشود، ممکن است دستاوردهای ثبات را تحت‌الشعاع قرار دهد. 
 3. نفوذ نرم و پیوندهای چندلایه در نهادهای داخلی ایران 
واقعیتی که باید با دقت و درایت بررسی شود، وجود برخی پیوندهای نرم و لابی‌های فعال جمهوری آذربایجان در نهادهای داخلی کشور ماست. این پیوندها، گاه در پوشش فعالیت‌های فرهنگی، اقتصادی یا مذهبی عمل می‌کنند و تلاش می‌کنند حساسیت‌ها نسبت به تحولات قومیتی و ادراکی را کاهش دهند. در مواردی حتی، روایت رسمی باکو، در لایه‌هایی از رسانه یا نهادهای غیردولتی ایران، تکرار می‌شود که این خود، نشانه‌ای از نوعی  اختلال در روایت ملی  است. 
ایران در مواجهه با جمهوری آذربایجان همواره بر اصل حسن همجواری، تعامل عزتمندانه و احترام متقابل به مرزهای سیاسی و فرهنگی تأکید داشته است. اما در عصر نوین، که روایت‌ها می‌توانند همان اندازه مهم باشند که توافق‌نامه‌ها، ضروری است دیپلماسی نرم جمهوری اسلامی نیز بازتعریف شود. 
تداوم وضع موجود و بی‌تفاوتی در برابر بازنویسی تدریجی حافظه منطقه‌ای، می‌تواند تبعاتی فراتر از یک اختلاف سیاسی صرف داشته باشد. 
مسیرهای پیشنهادی 
 1. تقویت روایت تاریخی و فرهنگی ایران از قفقاز، با استفاده از ظرفیت دانشگاه‌ها، مراکز مطالعاتی و رسانه‌های عمومی؛ 
 2. بازبینی در سازوکارهای نظارتی بر ارتباطات فرهنگی، مذهبی و اقتصادی با نهادهای خارجی، با هدف صیانت از انسجام هویتی کشور؛ 
 3. توسعه دیپلماسی عمومی و روایت‌محور، به‌ویژه در قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و جوامع ترک‌زبان؛ 
 4. بازتعریف روابط با باکو بر مبنای واقع‌گرایی انتقادی، نه خوش‌بینی احساسی یا بدبینی امنیتی صرف. 
تحولات اخیر را نه باید بزرگ‌نمایی کرد و نه نادیده گرفت. 
امنیت پایدار در عصر جدید، فقط از مسیر نظامی نمی‌گذرد؛ بلکه از مسیر شناخت، روایت، و ادراک شکل می‌گیرد. 
تبریز، اردبیل و زنجان فراتر از جغرافیا بخش‌های زنده‌ای از حافظه تاریخی ملت ایران‌اند. صیانت از آن‌ها، بیش و پیش از هر چیز، نیازمند تقویت روایت ملی، گفت‌وگوی فرهنگی اصیل، و هوشیاری در برابر پروژه‌های آرام و خزنده بازتعریف هویت است.

برچسب ها: تهران باکو منطقه

ارسال نظرات