تبیین:

این روز‌ها در کشورمان بازار تفلسف (فلسفی اندیشیدن و فلسفی نظریه دادن) بسیار شایع است؛ و تقریبا میتوان گفت هر آنکه از نزدیک دستی بر آتش دارد با هر نگاه، مشرب و جریان فکری، شروع به فلسفیدن کرده است.
دکتر احسان شریعتی فرزند دکتر علی شریعتی، نیز در همین چارچوب قرار میگیرد.
سخنان اخیر این استاد بزرگوار: «در خصوص موضوعی با عنوان: «رفرماتور-رفرماتیست» را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی نمود.
پایه بحث ایشان به نوسازی در معارف سنتی بر میگردد با، این وجه نگرشی، که مدرنیسم و مدرنیته برخاسته از آن باید، در جهت خدمت به سنت قرار گیرد.
تا اینجای مسأله ایرادی، نداشته، و اتفاقا محکمه پسند می‌باشد، اما وجه معیوب کلام ایشان، ارجاع به نوسازی، و تحول آفرینی پیامبر در سنت‌های جاهلی بر می‌گردد، تا آنجا که این انقلاب پیامبر (ص)، بنا به زعم و نگاه ایشان، بلال حبشی برده، سیاه پوست را سخنگوی نظام سیاسی اسلام گردانید؛ و به وی منزلت بخشیده، در کنترل لغو بسیاری از مواریث گذشته جاهلی، سنت برده داری را نیز منسوخ گردانید.
دلایل نقص و عقیم بودن کلام ایشان:
✓اولا:پیامبر خاتم (ص) در وجهی خوشان شارع مقدس، و یا از طرف شارع مقدس، یعنی خداوند متعال منبع اخذ علوم و فیوضات الهی بوده و بر همین مبنا، احکام و فرامین را صادر می‌نمودند.
✓پیامبر ما حضرت ختمی مرتبت (ص) خاتم پیامبران است و کلیه چیز‌هایی که با نگاه، تجویز، و دستور ایشان که برخواسته از اوامر و نواهی مولاست (پروردگار متعال) تا قیام قیامت (روزی که جهان برپاست) اگر حلال بوده، حلال، و اگر به فرمایش ایشان حرام بوده، حرام تلقی گردیده و احکام خمسه اسلامی نیز (حلال، حرام، مباح، مکروه، مستحب) در منابع فقهی ما مشخص گردیده است.
✓سخنان استاد بزرگوار جناب دکتر احسان شریعتی، به نگاه، نویسنده این متن: «دایکاتومیک کردن بحث: دوگانه سازی) به سبک سلف عزیزمان و پدر فقیدشان، مرحوم دکتر علی شریعتی (ره) است که در همان مقطع نیز، به زعم بنده مشکل ساز و اکنون، نیز بردن مسأله، به سمت، فرضیات و نظریات مارکسیستی است. (روبنا و زیر بنا)، که اسلام و احکام اسلامی را معیوب می‌سازد..
اینکه استاد گرانقدر دکتر احسان شریعتی می‌گویند: باید با استخدام مدرنیسم و مدرنیته، روبنا، و بنای اسلام را نگاه داشت و درون اسلامی را نوسازی نمود، در یک نگاه، مادیگرایانه، حرفیست، عامه پسند، اما نتیجه آن حبط و باطل است.
چون:نتیجه خیلی دم دستی و ساده آن میشود: «استحاله» و اتفاقا اینگونه صحبت کردن به اعتقاد نگارنده اثر، زمینه تحریف و تفسیر را فراهم آورده و خروجی آن می‌شود، راه افتادن کارناوال‌های تفسیری و مکاتب اجتهادی متعدد در جامعه، که هم فرق انحرافی از آن بهره برداری می‌کنند و هم جریان‌های اپوزیسیون و معاند؛ و بعد هم کار بر جهاد گران تبیین، سخت و طاقت فرسا می‌گردد.
چون:ما با اصل تغییر، تحول، توسعه، موافقیم و ذاتی حرکت اجتماع است، اما اگر با این فرمول به تحریف در احکام قطعی اسلام بپردازیم، میشویم همان فرمول:مکتب هاشمی رفسنجانی، که به دنبال تاسیس ژاپن اسلامی در ایران بود و محمد رضا پهلوی که می‌خواست: «جمهوری اسلامی ایران را به دروازه‌های تمدن بشریت برساند.»
و، اما نکته انحرافی بسیار خطرناک در کلام این استاد عزیز، که میتواند محمل تاسیس بنگاه‌های اجتهادی قرار گیرد.
محرک قرار گرفتن برای دو گروه در جامعه (رفرماتور‌ها که میشود هم ارز معنی آرتورها، یا آکتور‌ها یا آربیترار‌ها که همان نظریه سازان خطرناک مثل جامعه شناسان و اندیشمندان و روشنفکران دینی) و (رفرماتیست ها:که در این مقطع زمانی می‌شوند همان گروه اغتشاشگری که با کد‌ها و تحریکات گفتمان‌های ساختار شکنی که:با شعار نابهنجار زن، زندگی، آزادی) قریب به سه ماه تمام، امنیت اجتماعی کشورمان را به اختلال کشاندند.

نویسنده: اسدا... پازکیان

ارسال نظرات