20 دی 1402 - 11:01

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۲۰ دی

معجزه نیست؟! البته‌که هست 

حسین شریعتمداری

۱-‌ جان ساورز، رئیس سابق سرویس اطلاعات خارجی انگلیس (MI6‌) که مدتی نیز عضو تیم مذاکره‌کننده این کشور با ایران بود می‌گوید؛ «‌ انقلاب در ایران برگرفته از آموزه‌های اسلامی است و مردم ایران به اسلام اعتقاد عمیق دارند و به همین علت، مخالفت با جمهوری اسلامی را مخالفت با اسلام می‌دانند‌». این سیاستمدار کهنه‌کار انگلیس با طرح این نکته نتیجه می‌گرفت که «‌در ایران نمی‌توان به موفقیت گروه‌های اپوزیسیون امیدی داشت چرا که مردم گروه‌های مخالف نظام را مخالف با اسلام می‌دانند و آنها را طرد و نفی می‌کنند‌».(نقل به مضمون‌).
۲- ریچارد رورتی که از او با عنوان پدر انقلاب‌های رنگی (بخوانید کودتا‌های مخملی‌) یاد می‌کنند، یکی از کارشناسان ارشد سازمان سیا در جنگ‌های عقیدتی است. او در ژوئن سال ۲۰۰۷ درگذشته است. رورتی یکی از چند عضو سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس و فرانسه است که قبل از فتنه ۸۸ به ایران سفر کرده و با کسانی که قرار بود در آن فتنه آمریکایی - اسرائيلی نقش ایفا کنند ملاقات داشته است. رورتی با اشاره به کودتاهای مخملی در اوکراین و گرجستان و‌... می‌گوید که در تمامی آنها، مخالفان در صحنه باقی مانده و به تظاهرات خود علیه نظام‌های قبلی ادامه دادند تا در نهایت به موفقیت دست یافتند! او تاکید می‌کند که این فرمول در ایران جواب نمی‌دهد و توضیح می‌دهد که جمهوری اسلامی برای مردم ایران یک اعتقاد دینی است و مخالفان نمی‌توانند در میدان بمانند. او توصیه می‌کند که مخالفان بعد از ریزش به فضای مجازی کوچ کنند، چرا که در فضای مجازی افراد قابل شمارش نیستند. گفتنی است در فتنه ۸۸ بعد از آگاهی بسیاری از فریب‌خوردگان و جدا شدنشان از فتنه‌گران، خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا اعلام کرد که آمریکا۴۰۰ میلیون دلار برای انتقال هواداران جنبش سبز! (فتنه‌گران‌) از کف خیابان به فضای مجازی اختصاص داده است!
۳ - نه فقط پیروزی انقلاب اسلامی با حضور گسترده و چند ده میلیونی مردم رقم خورده است، بلکه طی ۴۵ سال گذشته تمامی عقبه‌های سخت و نفس‌گیر را با حضور فراگیر و همه سویه مردم پشت سر نهاده و به سلامت از آنها عبور کرده‌ایم. دفاع مقدس ۸ ساله در مقابل تمامی قدرت‌های ریز و درشت آن روز جهان، مقابله با آشوب‌های چند‌گانه، ایستادگی در مقابل تحریم‌های -‌به قول آمریکا- فلج‌کننده، عبور از فتنه‌های رنگارنگ، مقابله با ده‌ها گروه تروریستی، بمباران مناطق مسکونی کشورمان، رسیدن به پیشرفت‌های شگفت‌انگیز علمی. دستاوردهای خیره‌کننده و دشمن‌سوز نظامی، غلبه بر سنگ‌اندازی‌های دشمن در تاسیسات هسته‌ای، تاکید همه‌ساله بر پشتیبانی از انقلاب اسلامی و‌... فقط شمار اندکی از فهرست پُرشمار موفقیت‌های چشمگیری است که با حضور فراگیر مردم کشورمان در صحنه، رقم خورده و به حماسه‌های ماندگار تبدیل شده است.
دیروز حضرت آقا در دیدار پر شور مردم قم با ایشان از این گزاره منطقی و تجربه‌شده رونمائی کرده و تاکید فرمودند که «‌حضور مردم در صحنه معجزه‌آفرین است‌» نگاه حکیمانه‌ای که مروری هرچند گذرا بر رخدادهای ۴۵ سال گذشته و عبور پیروزمندانه از توطئه‌های پی‌در‌پی دشمنان، کمترین تردیدی در واقع‌بینانه و عالمانه بودن آن باقی نمی‌گذارد. این همه اگر معجزه نیست، پس چیست؟!
۴-‌ دشمن به دلایل یاد شده، توان به میدان کشیدن مردم علیه نظام اسلامی را ندارد و اما، تازه‌ترین برگی که این روزها و در آستانه انتخابات پیش‌روی به میدان آورده است، القای این توهم است که حضور در انتخابات تاثیر چندانی در سرنوشت کشور و حل مشکلات ندارد! به بیان دیگر، به جای توصیه به مخالفت با نظام که نا‌کارآمدی آن را صدها بار آزموده است، توان خود را برای پیشگیری از حضور آنان به میدان آورده است و باز هم به قول حکیمانه و هوشمندانه دیروز رهبر معظم انقلاب: «‌دشمن سیاست بیرون کشیدن مردم از صحنه را پیگیری می‌کند‌». دشمن می‌داند که مجلس شورای اسلامی نماد جمهوریت و دخالت مردم در سیاست‌گذاری نظام در تمامی عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، دفاعی و‌... است و مجلس خبرگان نماد اعتقاد عمیق ملت به تداوم اسلامیت نظام است. بدیهی است مجلسی که با حضور گسترده و حماسی مردم در انتخابات شکل گرفته باشد‌، از اقتداری مثال‌زدنی برای پیشبرد اهداف و گره‌گشایی از مشکلات برخوردار خواهد بود و این دقیقاً همان نکته ناخوشایند برای دشمنان تابلودار و بی‌تابلوی ایران اسلامی است.
۵- حضرت آقا پیش از این نیز در دیدار هزاران نفر از مداحان اهل بیت‌(ع) به نکته دقیقی اشاره کرده و فرموده بودند « انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت کرده است‌». در این خصوص گفتنی است که حضرت امام رضوان‌الله تعالی علیه میزان آیات و روایات درباره سیاست را بیش از آیات و روایات درباره عبادات می‌دانستند و می‌فرمودند: «‌از پنجاه و چند بخش فقه، تنها هفت یا هشت بخش آن مربوط به عبادات است و دیگر بخش‌ها مربوط به سیاست و امور اجتماعی و روابط انسان‌ها با یکدیگر است‌».به بیان دیگر، این پرسش در میان است که مگر خدای مهربان اسلام عزیز را برای پیاده شدن و اجرای احکام آن به بشریت ارزانی نداشته است؟ پاسخ به یقین مثبت است. در این صورت نمی‌توان و نباید تنها به اجرای احکام مربوط به اعمال شخصی و فردی نظیر نماز و روزه و طهارات و‌... بسنده کرد چرا که بیشترین بخش از احکام و دستورات اسلام درباره امور سیاسی و اجتماعی است. اکنون به این نقطه می‌رسیم که اگر پیاده شدن اسلام عزیز یک ضرورت غیر قابل تردید است - که هست- برای این منظور چاره‌ای جز اجرای احکام سیاسی و اجتماعی آن نیست و اجرای احکام سیاسی و اجتماعی اسلام -به فرموده دقیق و عالمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب-‌ فقط با تشکیل حکومت امکان‌پذیر است و در غیر این صورت، اسلام عزیز را به انزوا کشانده‌ایم، همان‌گونه که نزدیک به ۱۴۰۰ سال در غربت بوده است. اساساً تفاوت اسلام ناب محمدی‌(ص) با اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی در همین نقطه است.
حالا به بیان حکیمانه و پیش گفته حضرت آقا بر‌می‌گردیم که «‌انتخابات یک وظیفه است و هر کسی با انتخابات مخالفت کند با جمهوری اسلامی و اسلام مخالفت کرده است‌». همین جا اشاره به دیدگاه شهید سلیمانی که به حق سردار دلها لقب گرفته بی‌مناسبت نیست. شهید سلیمانی در بخشی از وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «‌امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی‌(ص)‌».
۶- رهبر معظم انقلاب در بسیاری از دیدارهای خویش با اقشار مختلف مردم بر ضرورت جهاد تبیین تاکید فرموده‌اند و در دیدار اخیر با مداحان اهل بیت علیه‌السلام می‌فرمایند «‌برخی می‌خواهند انتخابات و حضور مردم که اثبات تحقق مردم‌سالاری دینی است ضعیف و نامناسب باشد تا حرف و ایده امام بزرگوار و وعده الهی دروغ درآید که در مقابل این حرکت خصمانه، مجاهدان تبیین باید با بیان حقایق بایستند و به وظیفه خود عمل کنند‌». دیروز هم تاکید داشتند که «‌هرکس مخاطبی دارد باید حضور مردم در صحنه را ترویج کند‌». به بیان دیگر هرکس به اسلام و نظام اسلامی وفادار است باید در انتخابات شرکت کند و دیگران را نیز به این حضور حماسی و سرنوشت‌ساز ترغیب کند. در این میان بی‌تفاوتی نه فقط معنی ندارد بلکه اساساً وجود خارجی نیز ندارد. بی‌تفاوتی نسبت به یک دیدگاه و نظر، خود یک دیدگاه و نظر است.
درباره مشکلات موجود، مخصوصاً مشکلات اقتصادی و معیشتی و نقش انتخابات پُر شور و حضور حماسی در مقابله با آنها نیز گفتنی‌هایي هست که به نوبت‌های بعدی می‌گذاریم. ان‌شاءالله.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۲۰ دی
 
۱۹دی الگوی حضور و نقش آفرینی مردم در صحنه
سیدعبدالله متولیان

رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم (به مناسبت حماسه ۱۹ دی) از الگوی حضور و نقش آفرینی مردم در صحنه در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و ۱۹ دی ۵۶ و سایر صحنه‌های انقلاب در ۴۵ سال گذشته به عنوان معجزه حضور مردم یاد کرده و خنثی شدن توطئه‌های دشمنان را نتیجه این حضور دانسته و بر تلاش بر افزایش توانمندی معرفتی مردم برای حضور پررنگ در انتخابات پیش رو تأکید کردند.
قیام مردم قم در نوزدهم دی ۵۶، نه یک حادثه عادی بلکه یک حادثه تحولی بزرگ و یک روز تاریخ ساز بود که باید زنده نگه داشته شود. زنده نگه داشتن حوادث تحولی تاریخ یک وظیفه مهم و همگانی است. راهبرد جبهه حق بر اساس منطق قرآن کریم زنده نگه داشتن حوادث تحولی بزرگ و ایام الله، و راهبرد جبهه باطل تلاش برای جلوگیری از زنده نگه داشتن ایام‌الله و روز‌های بزرگ و تاریخ ساز است.
۱۹ دی نمونه یک کار جهادی خالصانه است که اگر چه در آن روز، مردم قم بدون توجه به نتیجه آن و تنها بر اساس احساس تکلیف به میدان آمدند، اما الگوی تکلیف مداری و ریشه رویش‌های انقلابی در سال ۱۳۵۶ شده و درخت انقلاب اسلامی بر روی روز تاریخی ۱۹ دی رشد و نمو کرده و به بار نشست. حرکت مردم قم در روز ۱۹ دی حداقل واجد چند ویژگی عبرت آموز مشتمل بر «بصیرت و دشمن شناسی»، «وقت شناسی و سرعت حضور درصحنه»، «شجاعت و نترسیدن از تهدید‌ها و خطرات احتمالی» و «تکلیف مداری» برای حراست از انقلاب اسلامی در برابر تحرکات دشمنان مردم و کشور است.
مهمترین درسی که از حماسه ۱۹ دی‌ماه مردم قم می‌توان گرفت این است که باطل‌السحر همه دسیسه‌ها، توطئه‌ها و برنامه ریزی‌های دشمنان و بدخواهان ملت ایران و برهم زنندگان امنیت کشور، حضور نقش آفرین مردم در صحنه است. طی ۴۵ سال پس از انقلاب هر جا که مردم به میدان آمده و با نقش آفرینی خود معجزه دشمن بیرونی و پیاده نظام دشمن در داخل، طعم تلخ شکست مفتضحانه را چشیده‌اند.
از ۱۵ خرداد ۴۲ که مردم در اعتراض به دستگیری امام راحل پا در میدان گذاشته و شهید دادند، تا امروز که در دفاع از مکتب شهید سلیمانی در کرمان در عملیات تروریستی دشمن جرار در خون خود غلتیدند، عامل اصلی پیروزی در هر صحنه‌ای و علت العلل خنثی شدن توطئه‌ها و شکست برنامه‌ریزی‌های دشمن، حضور معجزه آفرین مردم در صحنه بوده است. از همین رو است که نظام سلطه غرب، پس از شکست از ملت ایران در جنگ تحمیلی، ۳۵ سال است که در نبرد میکروپلتیک میل‌ها و در جنگ شناختی، راهبرد از میدان خارج ساختن مردم از صحنه را در دستور کار قرار داده است. دشمن از حضور مردم در همه روز‌های تاریخی و تحول‌ساز و ایام‌الله، به شدت عصبانی است و راه چاره را دوقطبی سازی، سیاه نمایی، ناامیدکردن و دلسرد کردن و بی‌اعتمادی مردم به نظام و تلاش برای از میدان بیرون ساختن مردم از صحنه و گرفتن بزرگترین نقطه قوت نظام یافته است؛ و اینک انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری میدان تقابل و هماورد دو راهبرد شده است. از یک سو دشمن با تکیه بر ظرفیت امپراتوری رسانه‌ای خود به ویژه ظرفیت دنیای مجازی با راهبرد دلسرد کردن مردم از حضور در صحنه انتخابات به میدان آمده و از سوی دیگر مردم دلیر، بصیر و انقلابی ایران مثل همیشه با راهبرد اتحاد و همدلی برای حضور در انتخابات آماده می‌شوند. طبیعی و بدیهی است که در هماورد، دشمن به امواج فتنه برای تضعیف توانمندی معرفتی مردم و بی‌فروغ ساختن چراغ انتخابات دل بسته است.
تجربه ۴۵ سال گذشته به عیان نشان داده که تلاش دشمن برای دوقطبی‌سازی و دلسرد ساختن و ناامید کردن مردم از نظام، تلاشی مدبوحانه و نافرجام بوده و نتیجه عکس داده و موجب احساس مسئولیت بیشتر مردم شده است. و، اما نکته‌ای که هرگز نباید از آن غفلت شود تلاش مضاعف برخی احزاب سیاسی است که متأسفانه بقای خود و بازگشت به قدرت را در شکست رقیب از راه سیاه نمایی، بن‌بست نمایی، دلسرد سازی، به رخ کشیدن و برجسته‌سازی مشکلات و کمبود‌ها و ناامیدکردن مردم تعریف کرده‌اند. به تجربه می‌گوییم که اگر ساز مخالف از داخل کوک نشود بی‌شک تلاش دشمن بیرونی نتیجه عکس خواهد داد و موجب تقویت اتحاد ملی و استحکام بیشتر درونی خواهد شد. امروز همه نخبگان، صاحبان رسانه و قلم، دانشگاهیان، روحانیون، احزاب سیاسی، سربازان و افسران جهاد عظیم تبیین و روشنگری، علما، رسانه ملی و..؛ و به طور کلی همه کسانی که دل در گروه امنیت ملی و سعادت ملت دارند، مکلف‌اند در مسیر افزایش توانمندی معرفتی و تقویت اتحاد ملی، مردم را به میدان انتخابات فراخوانده و داغ شکستی تلخ‌تر و سنگین‌تر شکست‌های پیشین بر پیشانی دشمن خارجی و دنباله‌های داخلی آنان حک کنند. این درسی است که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و ۱۹ دی ۱۳۵۶ و از سیره امام خمینی می‌گیریم.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۲۰ دی

ویژگی حکمرانیِ مردم‌پایه

 محمد صادق مصدق

بدون شک مهم‎ترین عامل شکل‌گیری و بقای نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تاکنون، دارا بودن پشتوانه قوی مردمی بوده است.اگرچه در طول 45 سال گذشته تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین فشارهای خارجی، موجب شکل‌گیری برخی نوسانات و تلاطم‌های مقطعی در شرایط داخلی شده، اما به شهادت مشارکت قابل قبول مردم در عرصه‌های مختلفی که نشان از حمایت آنان از ساختار سیاسی کشور دارد، همچنان پشتوانه مردمی اصلی‌ترین منبع تولید قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آید. دیروز نیز رهبر انقلاب، مردم‌داری را  نقطه اصلی سیاست‌های نظام دانستند و حضور مردم را در عرصه های مختلف«معجزه آفرین» خواندند. ایشان،اجتماع عظیم مردم در چهارمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، حضور مردم در راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن و روز قدس و اجتماع در ایام‌ا... همچون سالروز ۹ دی را نشانه‌های بارز آمادگی مردم برای حضور در میدان دانستند. البته به طور طبیعی طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مجموعه راهبردها، برنامه‌ها و سیاست‌های کشور همواره با هدف حفظ و ارتقای ظرفیت بی‌بدیل «حکمرانیِ مردم‌پایه» تدوین و پیگیری شده اما نمی‌توان منکر این واقعیت شد که روند طی شده به دلایل مختلف، تحقق ایده‌آل‌های برگرفته از ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی را به صورتی اقناع‌کننده به‌دنبال نداشته و تا دستیابی به چشم‌انداز آرمانی، مسیر طولانی و پر فراز و نشیبی در پیش است. رهبر انقلاب نیز دیروز دربخشی از بیاناتشان مطرح کردند:«بدون شک، مشکل اقتصادی داریم و ضعف‌های گوناگونی هم بوده و ادامه پیدا کرده است که اگر تحقیق و دقت شود، بیشتر این ضعف‌ها هم ناشی از حضور نداشتن مردم بوده و در عرصه‌های حضور مردم، ضعف‌ها کمتر است.» در این بین بررسی ماهیت اقدامات سیاسی کشورها و گروه‌های معاند و اقدامات تبلیغاتی و رسانه‌ای آن‎ها نیز نشان می‌دهد که روندی کاملاً متفاوت یعنی تبدیل مرحله‌ای هواداران نظام به گروه‌های معترض و حتی معاند را دنبال می‌کنند. به عنوان مثال اعمال تحریم‌های اقتصادی شدید که معیشت، سلامت و اقتصاد عموم مردم را هدف قرار داده، مستقیماً اقدامی در مسیر افزایش منتقدان، ناراضیان و معترضان برای وارد کردن فشار همه‌جانبه به نظام سیاسی است.رهبر انقلاب نیز در جمع هزاران نفر از مردم قم فرمودند: «یکی از شگردها برای خارج کردن مردم از صحنه تلاش رسانه‌های بیگانه برای مأیوس کردن مردم و به‎خصوص جوانان از آینده است. تعمیم یا بزرگ‌نمایی نکات منفی، ترویج بی‌فایده بودن حضور در فعالیت‌های سیاسی و انتخابات، و به رخ کشیدن کمبودها و سختی‌های اقتصادی از جمله فعالیت‌های تبلیغاتی آن‎هاست.» نکته این‎جاست که حدود 50 روز دیگر به انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی  مانده است؛ رویدادی مهم که می‌تواند سرنوشت نظام تقنینی و البته نظارتی کشور را برای چهارسال آینده رقم بزند. مجلس یکی از پرقدرت‏‌ترین نهادها در جامعه  سیاسی محسوب می‏شود  که پاسخگو بودن حاکمیت در قبال مردم را تأمین می‏کند و دقیقاً براساس و محور فعالیت پژوهشی خویش اعتبار و استمرار پیدا می‏کند. این نهاد از یک طرف ساز و کار حضور و مشارکت مؤثر مردم در حوزه‏ عمومی است و از سوی دیگر روش مدیریت فعالیت دولت و پاسخگوسازی حکومت. درواقع با توجه به جایگاه مجلس در نظام جمهوری اسلامی، انتخابات  پرشور مجلس می تواند نماد بارز و ویژگی حکمرانیِ مردم‌پایه باشد. به هر روی مردم عنصر اساسی و موتور اصلی در هر انتخاباتی هستند و در انتخابات مجلس این عنصر نقش فعال‎تر و ویژه ای برعهده دارد و بی حضور و مشارکت آنان نه مجلسی تشکیل می گردد و نه جامعه قانون‎گذار پایه گذاری می شود. بدیهی است که نخستین مؤلفه برای برگزاری یک انتخابات پرشور، حضور همه‌جانبه همه احزاب و گروه‌های سیاسی است زیرا مردم در صورتی رغبت به شرکت در انتخابات خواهند داشت که نامزد نزدیک به نظرات خود را در انتخابات ببینند؛ بنابراین حضور احزاب و حضور مردم در انتخابات لازم و ملزوم یکدیگر است و فرقی هم نمی‌کند این احزاب اصلاح‌طلب باشند یا اصولگرا؛ زیرا هم اصلاح‌طلبان و هم اصولگرایان مخاطبان خود را در جامعه دارند. در میان هر جناح سیاسی هم شاهد گروه‌ها و احزاب متعدد هستیم که هر حزب و گروهی هم فرای موقعیت جناحی‌اش مخاطبان خاص خود را دارد؛ بنابراین به معنای دقیق کلمه همه «جناح‌ها» و «احزاب» باید به صحنه بیایند تا در انتخابات شاهد آرایش کاملی از نیروهای سیاسی باشیم که در آن صورت می‌توان لیست‌های پرپار انتخاباتی را به مردم عرضه کرد و دست مردم را برای انتخاب باز گذاشت.  

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۲۰ دی

مرحله سوم عملیات انفعالی صهیونیست‌ها 

محمد علی صنوبری

شکی نیست رژیم‌صهیونیستی با حمایت آمریکا، مسئول گسترش دامنه بحران در منطقه است. این فرضیه مبتنی بر شواهد قوی و قانع کننده مرتبط با شیوه اجرا و بستر رویدادهای منطقه‌ای است که طی آن، عملیات‌های تروریستی اخیر در ایران و پاکستان رخ داده‌است.

این حملات تروریستی در چارچوب گسترش جنگ به میل رژیم‌صهیونیستی به دلیل شکست فاجعه‌بار در نوار غزه و مخمصه‌ای را که نتانیاهو در داخل حزب و حکومت خود تجربه می‌کند، انجام می‌شود. این حمایت با توجه به سابقه آمریکا در حمایت از داعش در عراق و سوریه و حمایت اسرائیل از گروه‌های تروریستی به ویژه جبهه النصره در سوریه از طریق تامین تسلیحات، لجستیک و درمان مجروحان در بیمارستان‌های اسرائیل، شواهد قابل توجهی دارد. لذا می‌توان ادعا کرد رژیم‌صهیونیستی مواد منفجره را همراه آموزش‌های لازم در اختیار این گروه‌ها قرار داده‌است. با توجه به بستری که این حملات تروریستی در آن صورت گرفت، می‌توان گفت که این حملات در چارچوب توصیف رژیم جعلی صهیونیستی از آنچه آن را مرحله سوم جنگ غزه می‌خواند، در جست‌وجوی تصویری از پیروزی در این جنگ رخ داده،‌است.آمریکا از نزدیک شکست رژیم صهیونیستی در نوار غزه را زیر نظر دارد؛ شکستی که به مرز خودکشی نظامی در غزه رسیده‌است. بنابراین، ترویج آنچه «مرحله سوم جنگ» نامیده می‌شود، آغاز شده‌است تا رژیم اشغالگر با مانور پیروزی از معرکه خارج شود. این به معنای آن است که اسرائیل از جنگ زمینی گسترده و فشرده در نوار غزه، به عملیات‌های تروریستی و هدف قرار دادن رهبران مقاومت و اتکای بیشتر بر حملات هوایی، روی آورده‌است. این نوع جنگ به معنای یک جنگ فرسایشی بلندمدت است که با برنامه‌های نتانیاهو برای طولانی‌تر کردن درگیری برای حفظ حیات سیاسی خود در اسرائیل، به ویژه پس از لغو اصلاحات قضایی توسط دادگاه عالی رژیم جعلی، همسو می‌شود. از این رو، ترورهای منفعلانه را آغاز کرده‌است. این جنایات با ترور سردار «رضا موسوی» در سوریه آغاز و به دنبال آن با ترور هدفمند «صالح العاروری» در بیروت ادامه پیدا کرد و بعد از آن شاهد ترور فرماندهان مقاومت در عراق و لبنان بودیم.طرح اسرائیلی ــ آمریکایی به عملیات ترور علیه رهبران مقاومت محدود نمی‌شود. به نظر می‌رسد جبهه شکست خوردگان در غافلگیری ۷ اکتبر در حال حرکت به سمت فعال کردن گروه‌های تروریستی درغرب آسیا هستند. ناگهان داعش دوباره قوت‌گرفته وحملات سازماندهی شده علیه ارتش سوریه، کرمان و کابل را از سر گرفته است. علاوه براین، گروه جبهه النصره به هدف قراردادن غیرنظامیان در روستاهای شیعه‌نشین «نبل و زهرا» بازگشته و گروه‌های افراطی در عراق فعالیت خود را آغاز کرده‌اند. در انتها باید گفت انتخاب مزار شهیدسلیمانی برای انجام عملیات تروریستی به این شیوه، پیامدهای روشنی دارد. این‌عملیات دلالت‌براین داردکه شهید سلیمانی در حیات و ممات خود بزرگ‌ترین دشمن اسرائیل و آمریکا بوده و هست. آنها به عظمت شخصیت و نقش او در پیروزی‌های واقعی در عرصه‌های مختلف مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل و آمریکا، از غزه تا لبنان، سوریه، عراق و یمن پی می‌برده‌اند. اگر دیروز هدف قاسم سلیمانی بود، امروز هدف آنها مکتب سلیمانی است. هدف قرار دادن مردم ایران در مزار شهید سلیمانی نشان‌دهنده ماهیت صهیونیست‌های بزدل بوده که ناتوان از شکستن عزم و مقاومت مردم غزه، به سمت عملیات ترور ناجوانمردانه رفته‌اند. به نظر می‌رسد رژیم جعلی صهیونیستی برای حذف خود عجله بیشتری دارد.

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۲۰ دی

پشت پرده تلاش مصر برای آتش بس

حسن هانی زاده

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بعد از قتل عام بیش از ۲۰ هزار انسان مظلوم و بی گناه در غزه قصد دارد همچنان که فلسطینیان را زیر شدیدترین بمباران ها قرار داد، بخش قابل توجهی از ساکنان غزه را به سمت صحرای سینا منتقل کند.

 موضوعی که با مخالفت شدید قاهره و شخص عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر مواجه شده است. تردیدی وجود ندارد دولت مصر در هیچ شرایطی اجازه نمی‌ دهد صحرای سینا محل اسکان فلسطینیان و اهالی غزه شود. بر همین اساس  تلاش می کند تا هر چه زودتر این جنگ پایان یابد. در صورت تداوم زیاده خواهی‌های نخست وزیر رژیم صهیونیستی دور از ذهن نیست شاهد واکنش ‌های نظامی و امنیتی دولت مصر به تل آویو باشیم.

 در این صورت ارتش مصر وارد عمل می‌شود و این موضوع زمینه التهاب بیشتر منطقه و کلید زدن گسترش جنگ را فراهم می‌کند.

ورود مصر به جنگ با رژیم صهیونیستی نه تنها برای منطقه و تل آویو، حتی برای آمریکا و جهان خطرناک است و پیامدهای وحشتناکی به دنبال خواهد داشت، زیرا ممکن است پای کشورهای دیگری نیز به جنگ باز شود. در حال حاضر مصر از هر سو زیر فشار است. همچنین شاهد گلایه جهان عرب و جهان اسلام از دولت مصر به عنوان بزرگترین کشور عربی هستیم که در این مدت چندان به مردم غزه کمک نکرد و حتی موضع گیری خاصی نیز علیه رژیم صهیونیستی نداشت.

 بی‌تفاوتی دولت سیسی به وقایع غزه باعث تداوم زیاده خواهی‌های نتانیاهو شد، طوری که امروز رژیم صهیونیستی دولت مصر را به شدت زیر فشار قرار می‌دهد تا ساکنان غزه را به صحرای سینا منتقل کند.

با توجه به اتفاق نظر تندروها و رژیم صهیونیستی مبنی بر کوچاندن مردم غزه به صحرای سینا مصر ناچار خواهد شد به سمت و سوی دیگری متمایل شود تا از فشار صهیونیستی بکاهد.

 شاید ابراز تمایل دولت مصر برای ارتقای مناسبات خود با تهران در هفته ‌های اخیر بیانگر آن باشد که قاهره به شدت زیر فشار اسرائیل و نتانیاهو قرار دارد

روزنامه وطن امروز

دروغ بزرگ الیزه
حنیف غفاری
 کاترین کولونا، وزیر خارجه فرانسه مدعی شده دولت متبوعش تلاش‌های موثری را در راستای جلوگیری از سرایت جنگ غزه به لبنان انجام داده است. امانوئل مکرون نیز در مواضع ظاهری و رسمی کاخ الیزه، همه طرف‌ها را به خویشتنداری دعوت کرده و خواستار پایان یافتن مناقشه شده است!
شاید اگر یک مخاطب عادی با حداقل دانش سیاسی مواضع اعلامی پاریس در جنگ غزه را رصد کند، عزم فرانسوی‌ها در  پایان دادن به جنگ غزه را تحسین کند اما نقش فرانسوی‌ها در نسل‌کشی غزه و حتی عملیات‌های تروریستی رژیم اشغالگر قدس در دیگر نقاط منطقه کمتر از خود تل‌آویو نیست! این نقش‌آفرینی در ۲ سطح تعریف می‌شود: یکی ارائه داده‌های اطلاعاتی به موساد  و حتی مشارکت غیررسمی با ارتش رژیم اشغالگر قدس در عملیات‌های شناسایی و دومی، زمینه‌سازی برای خلق تنش‌های مقطعی و مزمن با هدف ایجاد حاشیه امن برای صهیونیست‌ها. تنها یکی از این موارد، ترور مجاهد شهید شیخ صالح‌ العاروری توسط پهپادهای رژیم اشغالگر قدس و شهادت مظلومانه این فرمانده مقاومت است. به‌راستی نقش فرانسوی‌ها در این جنایت چه بوده و ناظر بر چه اهدافی تبلور یافته است؟
نخست اینکه فرانسه یکی از بازیگران فرامتنی فعال در تحولات سیاسی - امنیتی لبنان است؛ از این رو اساسا امکان ندارد تل‌آویو یا حتی واشنگتن عملیاتی را در قبال لبنان طراحی کنند و دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه و کاخ الیزه را از این موضوع مطلع نسازند. این قاعده درباره ترور شهید العاروری نیز صادق است. چندی پیش، برنارد ایمیه، رئیس دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه در سفری به بیروت، به مقامات لبنانی درباره تلاش رژیم اشغالگر قدس برای ترور صالح العاروری، اسامه حمدان و زیاد نخاله هشدار داد اما مشخص شد وی این هشدار را بدون هماهنگی با مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه به بیروت مخابره کرده است. همین مساله منجر به برکناری ایمیه از ریاست دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه شد. ماجرا این است که مکرون کاملا از تلاش صهیونیست‌ها برای ترور العاروری اطلاع داشته و با این عملیات نیز کاملا همراه و همگام بوده است.
در چنین شرایطی ابراز نگرانی کاخ الیزه درباره گسترش دامنه جنگ، مصداق نوعی عملیات فریب با هدف لاپوشانی نقش‌آفرینی سلبی پاریس در برهه کنونی محسوب می‌شود. رد پای خونین فرانسه در اکثر بحران‌هایی که یک طرف آن لبنان یا حوزه شامات است کاملا قابل مشاهده است. فراموش نکنیم فرانسوی‌ها قصد دارند با هدف حضور بلندمدت در منطقه غرب آسیا، دامنه مداخله  خود را در کشورهای گوناگون منطقه گسترده‌تر سازند، از این رو بخشی از رویکرد و رفتار فرانسوی‌ها در جنگ غزه ناظر بر زمان حال و بخشی دیگر از آن معطوف به آینده شکل می‌گیرد. با این حال شبهه‌ای درباره سوءنیت کاخ الیزه در قبال تحولات منطقه (از جمله جنگ غزه) وجود ندارد. وجه اشتراک فرانسه با ۲ کشور آمریکا و انگلیس در برهه کنونی، تنفر آنها از صلح و ثبات در غرب آسیا و جهان اسلام است. پاریس معتقد است ایجاد ثبات و صلح واقعی در منطقه غرب آسیا، مترادف با  تمرکز افکار عمومی منطقه بر «اخراج بازیگران بیگانه» خواهد بود، از این رو فرانسه نیز مانند آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، بازیگری بحران‌زیست محسوب می‌شود که حیات بین‌المللی آن در سایه خلق بحران‌های هدفمند و خودساخته نضج می‌گیرد. در چنین شرایطی باید مراقب آدرس‌های انحرافی مخابره‌شده از سوی کاخ الیزه ماند. تطبیق مواضع اعلامی و رویکرد واقعی فرانسوی‌ها در قبال جنگ غزه، به دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما امکان مهار و کنترل تحرکات سلبی پاریس و متحدانش را در شرایط حال و آینده خواهد داد. مقامات فرانسوی باید بدانند مخابره آدرس صلح با دمیدن در آتش جنگ در تعارض مطلق قرار دارد. از این رو بهتر است امانوئل  مکرون و وزیر خارجه‌اش، به جای رو آوردن به اقدامات نمایشی مانند مکالمات تلفنی و ملاقات‌های حضوری با سران کشورهای منطقه، کمی از نقش پشت پرده خود در هموارسازی مسیر عملیات پهپادی رژیم اشغالگر قدس در منطقه ضاحیه بیروت (که منجر به شهادت فرمانده مقاومت شهید العاروری شد) سخن بگویند! در این صورت کمترین آبرویی برای فرانسوی‌ها نزد افکار عمومی لبنان، منطقه و جهان باقی نخواهد ماند
 
روزنامه رسالت

آقای بورل؛ شما خودتان متهم هستید!

حنیف غفاری

جوزف بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جریان سخنرانی در یک نشست دیپلماتیک در لیسبون پایتخت پرتغال، تصریح کرد: «آنچه ما در بیش از ۳۰ سال گذشته آموخته‌ایم و اکنون با فاجعه غزه می‌آموزیم، این است که راه حل پایان دادن به درگیری میان اسرائیل و فلسطین باید از بیرون تحمیل شود».بر اساس مواضع بورل، ازآنجاکه دو طرف هرگز نمی‌توانند به توافق برسند، راه‌حل احتمالی برای این مناقشه باید از سوی جامعه بین‌المللی ترسیم و به فلسطینیان و صهیونیست‌ها ابلاغ شود. اما نقطه اوج سخنان بورل آنجاست که نسبت به استمرار فاجعه جنگ غزه هشدار داده و می‌گوید:  «اگر این فاجعه به‌زودی پایان نپذیرد، ممکن است تمامی خاورمیانه در شعله‌های آتش آن بسوزد.»
صورت‌بندی اظهارات اخیر بورل نشان می‌دهد که مشی دوگانه و پارادوکسیکال مقامات اروپایی در قبال جنگ غزه و متعلقات آن، روز به روز نمود بیشتری پیدا می‌کند. در نقد اولیه سخنان بورل همین بس که وی به‌مثابه یک «واسطه‌گر» و«میانجی» یا«بازیگر سوم بی‌طرف»دست به روایتگری از جنگ کنونی در غزه زده است. بهتر است آقای بورل فراموش نکند که اتحادیه اروپا نه یک بازیگر واسطه‌گر در نظام بین‌الملل( خصوصا در قبال جنگ غزه)، بلکه یکی از مهره‌های بازی رژیم اشغالگر قدس در این جنایت محسوب می‌شود. به عبارت بهتر، اروپائیان خود «بازیگر دوم»این معادله یعنی رژیم صهیونیستی به شمار می‌آیند نه یک بازیگر سوم و بیرونی! هنوز همگان به یاد دارند که امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و اولاف شولتس، صدراعظم آلمان ، چگونه با وقوع هرگونه آتش‌بسی در نوار غزه مخالفت کرده و حتی نسل‌کشی رژیم اشغالگر قدس در جنگ غزه و شهادت هزاران کودک و نوزاد فلسطینی را مصداق «دفاع مشروع»تلقی کردند! در چنین شرایطی طبیعی است که راهکارهای پیشنهادی رژیم صهیونیستی از لسان مقامات اروپایی و در قالب یک «راهکار میانجی گرایانه»مطرح شود! 
نکته دیگر، به ادعای شولتس مبنی بر تحمیل راهکارهای بیرونی به طرفین منازعه توسط بازیگران بین‌المللی معطوف می‌شود.
به نظر می‌رسد منظور شولتس، همان «راهکار دودولتی»می‌باشد که این بار قصد دارد با ادبیات و مقدمه چینی دیگری اذهان را به سمت‌وسوی آن سوق دهد. واقعیت امر این است که بحران جاری در منطقه،معلول اشغالگری و تروریسم اسرائیلی  بوده و تنها راه‌حل آن نیز حذف صهیونیسم از این معادله می‌باشد. به عبارت بهتر، اتفاقا راه‌حل مناقشه جاری در منطقه مشخص و محرز است :بازگشت فلسطینیان به سرزمین مادری خود و پایان اشغالگری صهیونیست‌ها. فراتر از آن، تصمیم نهایی در خصوص این مناقشه،  نه از داخل پارلمان اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد، بلکه از یک همه‌پرسی «تمام فلسطینی»استنتاج خواهد شد. بهتر است بورل بداند که راهکار دیگری ( مخصوصا آنچه وی و همراهانش درصدد القای آن هستند) در قبال این مناقشه پاسخگو نیست. 
درنهایت اینکه بهتر است بورل به‌جای ایده پردازی در خصوص ماهیت بحران جاری در منطقه غرب آسیا و ارائه راهکارهای انتزاعی و صهیونیسم پسندانه ، پاسخگوی جنایات خود و مجموعه متبوعش در قبال جنگ غزه و نسل‌کشی تمام‌عیار رژیم متوحش اسرائیل در این عرصه باشد. مسائل به‌مراتب مهم‌تری وجود دارد که بورل نه در کسوت یک «ایده پرداز»،بلکه به‌عنوان یک«متهم»باید نسبت به آن‌ها پاسخ دهد

ارسال نظرات