16 دی 1402 - 08:48

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز شنبه ۱۶ دی

بازنده قطعی 

سیدمحمدعماد اعرابی

«نابودی حماس» و «آزادی اسرا»؛ اینها دو هدفی است که نخست‌وزیر، سخنگوی ارتش و دیگر مقامات رژیم صهیونیستی از همان روزهای آغازین برای جنگ در غزه اعلام کرده‌اند. «نابودی حماس» از نظر آنها شامل سه سطح زیرساختی، نظامی و سیاسی می‌شود. حالا بیش از 90 روز از این جنگ می‌گذرد و هفته گذشته در شب اول ژانویه 2024 حماس یک آتش‌بازی حسابی برای رژیم صهیونیستی راه انداخت.
موشک‌باران تل‌آویو و حومه آن با حداقل بیست موشک از سمت نوار غزه یعنی حماس با گذشت سه ماه از یک جنگ تمام‌عیار، همچنان در سطوح بالای تجهیزاتی خود می‌جنگد. این می‌تواند یک غافلگیری تازه برای مقامات اسرائیل و افکار عمومی داخل اراضی اشغالی باشد؛ طوری که رسانه‌های اسرائیلی زبان به انتقاد از مسئولان این رژیم گشودند: «ارتش اسرائیل گزارش داد که ظرفیت بمباران از غزه به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، اما با وجود این ادعای ارتش، حماس در حال پرتاب ده‌ها موشک به تل‌آویو است. وقت آن رسیده که از توهین و دروغ به خودمان دست برداریم.»
علاوه‌بر این موشک‌باران غافلگیرکننده؛ حماس در میدان جنگ زمینی غزه نیز همچنان سازماندهی شده می‌جنگد و از رژیم صهیونیستی تلفات می‌گیرد. نظامیان صهیونیست در هفته‌های گذشته روزهای سختی را پشت سر گذاشتند و در مناطق مختلف غزه از 14 تا 42 کشته و مجروح دادند. در همین زمینه خبرگزاری آمریکایی رویترز طی گزارشی از چگونگی نبرد نظامیان صهیونیستی در غزه نوشت: «حماس خیابان‌های غزه را به هزارتوی مرگ برای سربازان اسرائیلی تبدیل کرده است.» حماس در این نبردها از سلاح‌های گسترده و متنوعی، از هواپیماهای بدون سرنشین مجهز به نارنجک گرفته تا تسلیحات ضد‌تانک با چاشنی‌ انفجاری قدرتمند، استفاده کرده است. در کنار این ذخیره قابل توجه تسلیحات، اشراف کامل حماس به میدان نبرد در غزه و بهره‌گیری از شبکه تونل‌ها دو عامل دیگری است که به گفته فرماندهان و کارشناسان اسرائیلی در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز، وضعیت را برای نظامیان صهیونیست سخت کرده و آمار تلفاتشان را بالا برده است. شبکه تونل‌های حماس بخشی از همان زیرساختی است که مقامات رژیم صهیونیستی از همان روزهای ابتدائی جنگ، نابودی آن را به عنوان یکی از اهداف خود در حمله به غزه ترسیم کرده بودند. آن‌ها یک بار از انتشار گاز اعصاب و سایر سلاح‌های شیمیایی در این تونل‌ها گفتند و یک بار دیگر از قصد خود برای پر کردن این تونل‌ها با آب دریا خبر دادند. حالا سه ماه پس از شروع جنگ، «یعقوب آمیدور»، ژنرال بازنشسته اسرائیلی و مشاور پیشین امنیت ملی این کشور که اکنون کارشناس بنیاد یهودی امور امنیت ملی در آمریکا است، می‌گوید: «[ارتش اسرائیل] هنوز راه‌حل مناسبی برای تونل‌ها که شبکه آنها در دهه گذشته بسیار گسترش یافته، پیدا نکرده است.» با این حساب نه تنها زیرساخت‌های اساسی حماس آسیب جدی ندیده بلکه توانایی نظامی آن در میدان نبرد هم تقریبا به قوت خود باقی است؛ ضمن اینکه فرماندهان ارشد حماس در غزه مانند «یحیی سنوار» و «محمد ضیف» همچنان به فرماندهی میدان جنگ مشغولند و اتاق‌های عملیات و مقرهای فرماندهی حماس در غزه برای جوخه‌های ترور رژیم صهیونیستی غیرقابل دسترس باقی مانده‌اند. در این زمینه آخرین حرف را جان کربی هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا 3 ژانویه(13 دی) به خبرنگاران زد: «وضعیت حماس در غزه همچنان وضعیت یک نیروی قابل توجه است.»
اوضاع برای اسرائیل در دستیابی به هدف نابودی حماس در سطح سیاسی نیز به همین اندازه ناامیدکننده است. رژیم صهیوینستی شاید بتواند رزمندگان فلسطینی را هدف قرار دهد اما ایده‌ها و آرمان‌های آن‌ها را که عموما دستیابی به آن در سطوح سیاسی دنبال می‌شود، هرگز نمی‌توان با گلوله هدف گرفت. شاید به همین دلیل بود که برخی کارشناسان غربی به رژیم صهیونیستی هشدار دادند نحوه مواجهه این رژیم با حماس، به ترویج تفکرات و گسترش بیشتر آن منجر می‌شود. برخلاف خواست اسرائیل، این اتفاق تقریبا رخ داده است و طبق آخرین نظرسنجی «مرکز پژوهش‌های سیاسی و نظرسنجی فلسطین»(PCPSR) که با همکاری بنیاد «کنراد آدناور» آلمان انجام شده است؛ جنگ محبوبیت حماس را نه تنها در باریکه غزه بلکه حتی در کرانه باختری نیز افزایش داده است و جریان‌های مقابل آن با کاهش محبوبیت مواجه شده‌اند به نحوی که حدود 90 درصد فلسطینیان اکنون خواستار استعفای محمود عباس هستند. با توجه به مقبولیت جنبش حماس میان فلسطینیان، نابودی آن در عرصه سیاسی عملا دست‌نیافتنی است.
بر این اساس رژیم صهیونیستی به اولین هدف خود در جنگ غزه یعنی «نابودی حماس» حتی نزدیک هم نشده است. در مورد هدف دوم‌شان در «آزادی اسرا» آنها یک عقب‌گرد جدی هم داشته‌اند. رژیم صهیونیستی طی بیش از 70 روز عملیات زمینی در غزه نه تنها موفق به شناسایی محل نگهداری اسرا و آزادی آنان نشده بلکه با حملات خود تعدادی از اسیران را به کشتن داده است. چشم‌انداز دسترسی به اهداف برای رژیم صهیونیستی کاملا تیره و تار است؛ این واقعیتی است که فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی نیز به آن اعتراف کرده‌اند. در آخرین نمونه «اسحاق بریک» ژنرال ارتش اسرائیل 1 ژانویه 2024 (11دی 1402) در مقاله خود برای روزنامه اسرائیلی معاریو نوشت: «هرچه زمان پیش می‌رود، ما بیشتر و بیشتر از دست‌یابی به اهداف جنگ [نابودی حماس و آزادی اسرا] دور می‌شویم و بیشتر و بیشتر در باتلاق غزه فرو می‌رویم.... امروز واضح و آشکار است که ارتش در این مرحله قادر نخواهد بود به هدفی که برای آن وارد جنگ شد، دست یابد.»
کاملا واضح است که اسرائیل تا ابد برای دستیابی به اهدافش وقت ندارد. این محدودیت زمانی را مسلما مقامات رژیم صهیونیستی بیشتر از ما احساس می‌کنند. 10 دسامبر 2023(19 آذر 1402) بود که نشریه انگلیسی اکونومیست به نقل از منابع خود تأیید کرد: «آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در جریان سفر اخیرش به اسرائیل به آنها گفته است باید تا سال جدید [میلادی] همه چیز را به پایان برسانند.» این ضرب‌الاجل به شکلی دیگر توسط «دانا وایس» تحلیلگر امور سیاسی و دیپلماتیک رژیم صهیونیستی نیز تأیید شد و او به شبکه 12 تلویزیون اسرائیل گفت: «کاخ سفید سیگنال‌هایی برای اسرائیل فرستاده مبنی بر اینکه فرصت زیادی تا پایان جنگ باقی نمانده است» وایس می‌گوید رئیس‌جمهور آمریکا به همین منظور جیک سالیوان مشاور امنیت ملی خود را در 14 دسامبر (23 آذر) به تل‌آویو فرستاد تا اطمینان حاصل کند که این پیام به دست تل‌آویو رسیده است. یک هفته بعد در 21 دسامبر (30 آذر) ارتش رژیم صهیونیستی تیپ ویژه گولانی را از غزه خارج کرد و ده روز بعد در 31 دسامبر (10 دی) سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی از خروج 5 تیپ رزمی دیگر از غزه خبر داد. همزمان نیروی دریایی آمریکا نیز ناو جرالد فورد را از آب‌های منطقه خارج کرد و به بندر اصلی‌اش در ویرجینیا بازگرداند. ناوی که پس از شروع عملیات طوفان‌الاقصی به عنوان بخشی از آرایش نظامی آمریکا در دریای مدیترانه مستقر شده بود. صحبت درباره پایان جنگ هنوز زود است اما با مشاهده این تحولات می‌توان از تغییر مرحله یا گذار به وضعیتی جدید خبر داد. مقامات رژیم صهیونیستی و رسانه‌های اسرائیلی اشاراتی به این تغییر مرحله کرده‌اند اگرچه در پنهان‌کاری‌های مرسوم اخبار جنگ، همه چیز مبهم بیان می‌شود. بر این اساس و با ملاحظه عملیات‌های تروریستی اخیر در دمشق(شهادت سید رضی موسوی)، بیروت(شهادت صالح العاروری)، کرمان و بغداد(شهادت ابوتقوی)؛ کلیات این وضعیت جدید را شاید بتوان این‌طور خلاصه کرد: کاهش درگیری در جبهه غزه و افزایش آن در جبهه‌های خارجی. مسلما جبهه متحد مقاومت متناسب با این تغییر، آرایش جدیدی اتخاذ خواهد کرد. کمی زمان لازم است تا جزئیات این صف‌آرایی تازه در مرحله جدید نبرد نمایان شود. به نظر می‌رسد جبهه یکپارچه مقاومت در اتاق عملیات مشترک خود گزینه‌های زیادی برای غافلگیری دشمن داشته باشد که لزوما به معنی پاسخ مشابه به اقدامات خرابکارانه و تروریستی آنها نیست. این گزینه‌ها می‌تواند از باز شدن جبهه‌های جدید درگیری تا ارتقای سطح تسلیحات به کار گرفته شده(اعم از قدرت تخریب و بُرد) را شامل شود. برخلاف رژیم صهیونیستی و حامیانش که پس از شکست در غزه به عملیات‌های نقطه‌ای و ضربتی روی آورده‌اند؛ جبهه مقاومت با طوفان‌الاقصی مرحله جدید روند موجودیت‌زدایی از اسرائیل را آغاز کرده‌ است و انتقام از جنایات اخیر آنها نیز می‌تواند در تشدید همین روند باشد. البته ما دسترسی به فرماندهان میدان نداریم و برای اینکه بدانیم آنها چه فکر می‌کنند باید همچنان چشم به «میدان» دوخت ولی در هر صورت این نتیجه قطعی است:
اگر تا پیش از این رژیم صهیونیستی به تیم شکست خورده‌ای شبیه بود که انتقام شکستش را با حمله وحشیانه به هواداران تیم رقیب می‌گرفت حالا به جای این کار؛ به زد و خورد عوامل فنی، پشتیبانی و تدارکاتی رقیب در خارج از میدان روی آورده است. این اقدام شاید از نگاه صهیونیست‌ها منطقی‌تر به نظر برسد اما هرگز واقعیت میدان را تغییر نخواهد داد. واقعیت میدان یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه: اسرائیل باخت.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز شنبه ۱۶ دی

مـردم را چـرا می‎کشنـد؟
کورش شجاعی
مردم، اصلی ترین و با ارزش ترین سرمایه کشور هستند، این مردم هستند که با حضور موثر خود در عرصه های گوناگون،استقلال ،
عزت،امنیت،تمامیت ارضی و ... وطن خود را تضمین می کنند. تجربه سال های پرافتخار دفاع مقدس، ایستادگی و مقاومت و سرخم نکردن در مقابل زورگویی های «نظام سلطه»،تحمل تحریم های ظالمانه و درعین حال دستیابی به بسیاری از پیشرفت های علمی،صنعتی،دفاعی و همچنین قرار گرفتن در مسیر قدرت و اقتدار منطقه ای و بین المللی، مرهون حضور مردم در میدان و امید به تحقق آرمان های انقلاب است. بنابراین هدف قرار دادن مردم و تلاش همه جانبه برای ایجاد یاس و ناامیدی در جامعه و درنتیجه خالی شدن عرصه های گوناگون از حضور آگاهانه  و موثر اقشار و آحاد مردم، اصلی ترین پروژه پیگیرانه و مستمر بدخواهان و دشمنان ملت است. فاجعه تروریستی چهارشنبه هفته گذشته در چهارمین سالگرد شهادت سردار دل ها و در نزدیکی مزار این اسوه اخلاص و رشادت و تقوا،نمونه بارز دیگری از تداوم دشمنی بدخواهان مُلک و ملت و سبوعیت و خونخواری مباشران و آمران این حادثه دهشتناک است؛ حادثه و فاجعه ای که به شهادت89 انسان بی گناه و مجروح شدن 284 نفر از هموطنان عزیزمان منجر شد وایران را داغدار کرد.
یادآوری چند نکته درباره به خاک و خون کشاندن تعدادی از عزیزانمان در چهارمین سالگرد سپهبد شهید که خود را «سرباز» می دانست، ضروری به نظر می رسد:
1-داغ سنگینی که در این حادثه تروریستی بردل مردم ایران گذاشته شد، بر این واقعیت غیر قابل انکار تاکید می کند که «امنیت» و حفظ و پایداری آن همچنان اولویت اصلی کشور است. 
امنیتی که ضریب بسیار بالای آن در کشور ما، آن هم در این منطقه ای که ناامنی های فراوانی وجود دارد،از نقاط قوت جمهوری اسلامی محسوب می شود؛ نقطه قوتی که گروه های شیطانی تروریستی گوناگون و همچنین سرویس های اطلاعاتی جاسوسی بیگانگان خصوصا موساد وسیا و ام آی سیکس ،تمام تلاش خود برای خدشه وارد کردن به آن را به کار می بندند.
2-انتخاب مسیر زائران مزار شهید سلیمانی و دیگر شهدا در گلزار شهدای کرمان،نشان می دهد که ضربه بسیار بزرگ سلیمانی و همرزمانش بر بدنه اصلی گروه تروریستی داعش و حامیان فکری و تجهیزاتی آنان و کوتاه کردن دست این جنایتکاران از کشورهای عراق و سوریه و بلکه منطقه  آن قدر سنگین بوده که حالا پس از چند سال،انتقام از زائران مزار شهید سلیمانی را برای جلوگیری ازگسترش هرچه بیشتر«مکتب سلیمانی»در دستور کار خود قرار داده اند.انتقامی کور و از سر استیصال که نه تنها عاملی برای جلوگیری از تکثر قاسم سلیمانی ها و گسترش مکتب سلیمانی نمی شود بلکه همچنان که امروز جهان شاهد تشییع پر شکوه شهیدان مزار سردار دل ها و محبوب قلوب ملت بود، درآینده نیز شاهد گسترش و تعمیق هرچه بیشتر «مکتب سلیمانی» در جهان خصوصا در بین مردم عزت طلب و آزادی خواه و تحت ستم ظالمان خواهیم بود. مقاومت مردم مظلوم غزه در این 90 روزه نبرد طوفان الاقصی می تواند گواهی بر این مدعا باشد، مقاومت جانانه در مقابل رژیم غاصب و سفاکی که تا این لحظه 22 هزار انسان که بیشتر آنان زن وکودک بوده اند را قتل عام کرده، آن هم قتل عام در مقابل چشم سازمان های مدعی حقوق بشر و دولتمردانی که ادعای دموکراسی و دفاع از حقوق بشرشان گوش عالم را کر می کند.
3- این فاجعه آفرینی و به خاک و خون کشیدن تعدادی از هموطنان  در کرمان که گروه تروریستی و خونخوار داعش مدعی انجام آن شده(البته با تاخیر مشکوک30 ساعته) علاوه بر نشان دادن ضعف و زبونی و شکست دشمنان ایران در مقابل اراده ملت بزرگ ما، از دست وپا زدن آنان برای «خود نشان دادن » نیز حکایت می کند؛ خود نشان دادنی در عین خفت و خواری و جنایتکاری که قطعا حاصلی جز رسوایی هر چه بیشتر برای مباشران وآمران و پرداخت هزینه سنگین چنین جنایت هایی در قالب انتقام و«پاسخ سخت» برایشان نخواهد داشت.
4- به خود مشغول کردن کشورمان و کوتاه آمدن از حمایت های معنوی وسیاسی از مردم مظلوم غزه می تواند از جمله اهداف 
به وجودآوردن حادثه تلخ و تاسف بار کرمان توسط دشمنان باشد.
5-کمترین انتظار مردم از دستگاه های مرتبط خصوصا نیروهای انتظامی و امنیتی کشور اولا شناسایی و اعلام تمامی مباشران و آمران این جنایت دهشتناک است. ثانیا دادن «پاسخ سخت» و متناسب و به هنگام و البته هرچه سریع تر به آمران و مجموعه مزدوران تروریست و خونخوار ایجاد کننده این فاجعه بزرگ است
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز شنبه ۱۶ دی
 
انتقام «علی کریمی»‌ها از مردم ایران
کبری آسوپار

در اوج غم و خشم مردم ایران از واقعه تروریستی در کرمان و شهادت ده‌ها زائر مزار حاج قاسم، علی کریمی که در زمین فوتبال هم بی‌اخلاقی‌اش شهره بود، توییتی زد و از مرگ این عزیزان ابراز رضایت و خوشحالی کرد. علی کریمی همچون کارفرمایانش آن همه از اخلاق و شرف و انسانیت دور شده که با دیدن خون به زمین ریخته شده کودکان ایرانی راضی می‌شود و ذوق می‌کند؛ فقط برای اینکه خانواده این کودکان راضی نشده‌اند همراه براندازی آن‌ها شوند و مقابل جمهوری اسلامی بایستند!
کریمی در سال‌های اخیر روزگار ناکام و ناامیدی را می‌گذراند و گرچه با کاسبی از آشوب‌های زن، زندگی، آزادی توانست حتی اجازه اقامت در امریکا را بگیرد، اما در واقع امر او یک شکست‌خورده است. خودش هم با همه کندذهنی سیاسی این را دریافته و فحاشی امروز او به زنان ایرانی، به قربانیان ترور و در واقع به مردم ایران، انتقام از این شکست است. آن‌قدری هم شخصیت ندارد که بتواند این انتقام را در یک چارچوب ظاهراً با دیسیپلین پیش ببرد و همه بی‌اخلاقی وجودش را بیرون ریخته است.
هویت ورزشی کریمی دریبل زدن و بازی‌اش بود با آمیخته‌ای از فحاشی، کتک زدن داور، بی‌اخلاقی و البته ناتوانی در بیان و صحبت. او سال ۹۹ پس از سال‌ها همیشه منتقد بودن، تصمیم گرفت کاندیدای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال شود و در نهایت هم رأی نیاورد. خوی یاغی و بی‌اخلاق علی کریمی و ناتوانی در دیالوگ، از او آدمی ساخته بود که برای ریاست و کار اجرایی نمی‌توانست مناسب باشد و اهل فوتبال هم که گویا این موضوع را دریافته بودند، به او رأی ندادند.
از اینجا بود که کریمی ناامید و مغبون، نقاب از چهره برداشت و گرچه پیشتر تصویر خود در حال پخت و توزیع نذری امام حسین علیه‌السلام را منتشر می‌کرد، علیه عزاداری و نذری محرم و پیاده‌روی اربعین موضع گرفت.
با مرگ مهسا امینی و فراهم شدن زمینه آشوب در ایران، کارفرمایان آشوب تلاش کردند کریمی را تا سطح یک لیدر مجازی برای جنبش اشرار بالا بکشند. او البته توان همین را هم گویا نداشت و بسیار گفته شد که مدیریت اکانت مجازی خود را مستقیم به خود آنان سپرده است.
روز‌های آدمکشی و شرارت اغتشاش‌گران در ایران، روز‌های پادشاهی کریمی بود. حس رهبری جنبشی را داشت که تصور می‌کرد طی چند ماه به پیروزی می‌رسد و جمهوری اسلامی دیگر وجود نخواهد داشت. اجازه اقامت در امریکا گرفت، گفت‌وگوی تلویزیونی - البته ضبطی و با شات‌های بسیار- از او پخش شد و حس می‌کرد خیلی برای خودش کسی شده است!
غافل از آنکه همه متوجه بودند این پادشاه لخت است و او موجود ناشناخته‌ای برای دیگران نبود که سطح فهم و دانش و اخلاق و شعورش را ندانند. از کوزه درون او همانی بیرون می‌زد که در او بود و نمی‌شد بر قامت کریمی، جامه فهم و درک سیاسی و اجتماعی پوشاند. چنین لباسی زیاده بزرگ‌تر از قواره لمپنی‌های او بود.
همین شد که با فروکش کردن کف‌های روی آب «زن، زندگی، آزادی» کریمی هم مغبون‌تر و شکسته‌تر شد و خوی اصلی خود را باز عیان کرد و روی به ادبیات لمپنی و چاله میدانی آورد. فحاشی جنسی به زنان محجبه، ناسزاگویی به خانواده حاج قاسم و خوشحالی از ترور سردار سپاه در سوریه به دست صهیونیست‌ها بخشی از موجودیت واقعی کریمی بود که ابراز می‌شد.
با وقوع عملیات تروریستی در کرمان، او با ابراز خوشحالی از کشته شدن کودک و زن و مرد بی‌گناه ایرانی و همراهی با تروریست‌ها نشان داد چیزی کم از آن تکفیری‌های داعش و کودک‌کش‌های اسرائیلی ندارد و وقتی مردم هم‌نظر و هم رأی او نیستند، از آن‌ها انتقام می‌گیرد.
مردم ایران مثل او کم ندیده‌اند، از رجوی و دارودسته‌اش تا کومله و ریگی وقتی دیدند مردم ایران همراه‌شان نشدند، روی این مردم تیغ کشیدند. کریمی هم دستش نمی‌رسد، وگرنه در تیغ کشیدن به گلوی این مردم دریغ نمی‌کرد. همین الان هم تروریست‌های کمپ اشرف در آلبانی و باقی سایبر‌ی‌های ترور، حامی خوشحالی او از ترور مردم ایران شده‌اند و لاغیر.
او نمونه یک سقوط است. تا دیروز فوتبالیستی بی‌اخلاق و یاغی بود، حالا حتی انسان هم نیست، موجودی است که نیم‌خورده گروهک‌های تروریستی را نشخوار می‌کند و در مجازستان می‌چرد و برای جمعی همچون خودش پارس می‌کند

روزنامه تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۲

جایگاه صنایع هوشمند را دریابیم

دکتر محمدحسین چشم به‌راه

صنایع هر کشور به‌مثابه ثروت‌ها و منابع آن محسوب می‌شوند. احصا، ارتقا و احیای ظرفیت‌های صنعتی کشور عزیزمان یکی از اصلی‌ترین اهداف و دغدغه‌های مسئولان و فعالان این حوزه محسوب می‌شود.

در احصای ظرفیت‌های صنعتی، بعضا ما با ظرفیت‌های مشخص، محدود و بعضا انعطاف‌پذیر و متغیر مواجه هستیم. گرچه هیچ‌کس منکر اهمیت این دو مؤلفه و ظرفیت نیست و هریک به جای خود دارای اهمیت و ارزش هستند، اما زمانی که ما از مزیت رقابت و ارتقای داشته‌های صنعتی سخن می‌گوییم قطعا ظرفیت‌های انعطاف‌پذیر و متغیر بیشتر اهمیت و اصالت پیدا می‌کنند. در اینجا با کلیدواژه‌ای تحت عنوان «صنایع هوشمند» مواجه هستیم. صنایع هوشمند، دارای ظرفیت‌های کمی و کیفی محدود نبوده و می‌توان با ابتکار عمل، استعدادیابی مناسب و مهندسی ارزش، آن‌ها را به‌گونه‌ای قابل‌توجه ارتقا داد. حتی همان‌گونه که اشاره شد، صنایع هوشمند می‌توانند به مزیت و وجه تمایز مدیریت صنعتی یک کشور با کشوری دیگر تبدیل شود. بسیاری از کشور‌ها ظرفیت‌های صنعتی نسبتا یکسان دارند، اما این نگاه هوشمندانه و خلاقانه آنهاست که مزایا و معایب آن‌ها را در رقابت با دیگر بازیگران بین‌المللی مشخص می‌سازد. براساس آنچه مورد اشاره قرار گرفت، صنایع پلیمری را باید در زمره صنایع هوشمند در کشورمان مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد. وجود فرآیند‌های خلاقانه‌ای مانند تقطیر، پلیمریزاسیون، رنگرزی، استفاده از مواد افزودنی با ترکیب مناسب و مواردی از این قبیل به‌طور طبیعی این خلاقیت و ابتکار ذاتی را در صنایع پلیمری تقویت کرده‌است. در صنایع پلیمری ما با ترکیبی از منابع و خلاقیت‌ها مواجه هستیم، بنابراین هوشمند خواندن صنایع پلیمری بی‌دلیل نیست و برگرفته از ویژگی‌های ذاتی و اکتسابی این صنایع پویا قلمداد می‌شود. یکی از اصلی‌ترین مسئولیت‌ها و وظایف بخش عمومی (دولتی) و خصوصی در عرصه صنعتی، احصای ظرفیت‌های موجود و مطلوب در مسیر رشد مزیت‌های رقابتی ایران در بازار‌های منطقه‌ای و جهانی است. این مهم، در قبال صنایع هوشمند اهمیت و ارزش دو‌چندانی پیدا می‌کند. هم‌افزایی دلسوزان و متخصصان عرصه صنایع در این مسیر، ضرورت دارد. تبلور ظرفیت‌ها و استعداد‌ها و مزایای رقابتی درعرصه صنایع هوشمند (مانند صنایع پلیمری) بدون این هم‌پوشانی وهم‌افزایی مؤثرصورت نخواهد گرفت. دراین مسیر باید جدی‌تر و متعهدانه‌تر از گذشته گام برداشت.

 

روزنامه رسالت

چشم‌انداز رقابت قوی

محمدكاظم انبارلویی

۱– شورای نگهبان با بررسی یک‌میلیون و هفت‌صد و پنجاه هزار سند، صلاحیت  ۱۱ هزار نفر از ثبت‌نام‌کنندگان را که واجد شرایط بودند تأیید کرد.
بدین ترتیب برای تصاحب هر کرسی در مجلس ۳۸ نفر رقابت می‌کنند.
در میان کسانی که تأیید صلاحیت شدند ۸۰۰ استاد دانشگاه ، ۱۵۰ پزشک ، ۲۰۰ نفر از اصحاب فرهنگ و نیز ۲۰۰ وکیل و حقوقدان دیده می‌شوند.
همچنین ۳ برابر کرسی‌های موجود مجلس از زنان در شمار کسانی هستند که تأیید صلاحیت شده‌اند.
بنابراین می‌شود پیش‌بینی کرد امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی پررقابت‌ترین انتخابات پس از انقلاب باشد.
رویکرد شورای نگهبان بهانه را از دست کسانی که نظارت استصوابی را مانع رقابت قوی می‌دانستند، گرفت.هرچند کسانی که 
رد صلاحیت شدند بازهم فرصت دارند به لحاظ حقوقی در فرآیند رسیدگی به صلاحیت خود موضوع را پیگیری کنند و شانس بازگشت به رقابت‌ها را دارند.
۲- هفته گذشته مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم در مرقد
 امام (ره) نشست مشترک داشتند. یکی از اعضای مجمع در گفت‌وگوی با تسنیم گفته بود: « مردم تمایلی به شرکت در انتخابات ندارند دلیلش نظارت استصوابی شورای نگهبان است.» او دلیلی برای این گفته خود نیاورد.تمام نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد کسانی که معتقدند به دلیل نظارت استصوابی در انتخابات شرکت نمی‌کنند ۲ درصد هم نمی‌شوند.
لذا این ادعا که مردم به دلیل نظارت استصوابی در انتخابات شرکت نمی‌کنند، به کسانی برمی‌گردد که از پیش خود می‌دانند به چه دلیلی واجد شرایط نیستند. این‌ها کسانی هستند که هم‌نوا با نامحرمان، عدم مشارکت را ترویج می‌کنند.
در همین مصاحبه گفته شده است:« مجمعین بنا ندارند کنش انتخاباتی داشته باشند لذا به تصمیم جمعی اصلاح‌طلبان تمکین می‌کنند.»
این بی‌رمقی و بی‌رغبتی در شرکت درانتخابات در مرقد امام از سوی یک تشکل روحانی بی‌مهری به امام (ره) است که در وصیت‌نامه خود تأکید فرموده است : «به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت می‌کنم خود را در مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس‌جمهور و وکلاء مجلس کنار نکشند و بی‌تفاوت نباشند.
همه دیدید و نسل آینده خواهد شنید که دست سیاست‌بازان پیر شرق و غرب، روحانیون را که اساس مشروطیت را بنیان گذاشتند از صحنه خارج  کردند و روحانیون  هم‌بازی سیاست‌بازان را خوردند.
صحنه را به دست غرب‌زدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.»
۳- اصلاح‌طلبان به شرح آنچه در بیانیه‌ها و نشست‌های خود گفته‌اند دودسته‌اند یک عده رقابت در درون نظام را دنبال می‌کنند یک عده هم به سفارش سرویس‌های امنیتی سیا و موساد که مشوق آن‌ها در فتنه ۸۸ بودند رقابت با نظام و تحریم انتخابات را پی می‌گیرند. معلوم نیست مجمعین که می‌خواهند به تصمیم جمعی اصلاح‌طلبان عمل کنند به کدام سو نظر دارند.
برای هر کرسی مجلس به روایت سخنگوی شورای نگهبان ۳۸ نفر در صف انتخاب‌شوندگان زنبیل رقابت خود را گذاشته‌اند.شمار زیادی از آن‌ها از اصلاح‌طلبان هستند. منتظرند ببینند مجمعین به وصیت امام (ره) مبنی بر شرکت در انتخابات عمل می‌کنند یا فقط رفتند مرقد امام (ره) یک عکس یادگاری بگیرند .
۴- رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از مداحان فرمودند : « یک عده نمی‌خواهند انتخابات آن‌طور که جمهوری اسلامی می‌خواهد برگزار شود.»
و نیز فرمودند :«کسانی هستند که می‌خواهند حضور مردم در اداره کشور که ثابت‌کننده تحقق مردم‌سالاری دینی در کشور است ضعیف بشود تا حرف امام بزرگوار دروغ دربیاید.»
بر کسی پوشیده نیست که دشمنان قسم‌خورده نظام و  در رأس آن‌ها آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال کاهش مشارکت و اثبات عدم مشروعیت مردمی نظام هستند.
 هر سخن و هر موضعی که دشمن را در این موضع تقویت کند، ‌نوعی هم‌صدایی و همگرایی با دشمنان نظام است.
۵- اصلاح‌طلبان اکنون دچار بحران هویت، بحران گفتمان، بحران به‌هم‌ریختگی سازمان رأی و بحران رهبری هستند. مجمعین نباید تسلیم این بحران‌ها شوند و بگویند؛ «هرچه تصمیم جمعی اصلاح‌طلبان باشد به آن تمکین می‌کنند.»مجمعین با این موضع چرا خود را از رهبری جریان اصلاحات فرو کاهیده‌اند؟! این رویکرد بی‌توجهی به وصیت امام (ره) است که آن‌ها را از بازی سیاست‌بازان و سپردن صحنه به غرب‌زده‌ها انذار داده بود

ارسال نظرات