28 آذر 1402 - 15:48

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر

هندسه پیچیده جنگ 74 روزه

محمد ایمانی
۱)جنگ غزه، قطعا یکی از پیچیده‌ترین جنگ‌هاست. منظور، صرفا ضربات نظامی دردناک مقاومت به ارتش اسرائیل نیست؛ هر چند که در جای خود مهم است و باید در آکادمی‌های نظامی، تحلیل و تدریس شود. این ضربات، با ضربات اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و حیثیتی ترکیب شده و در حال از پا درآوردن رژیم صهیونیستی است. صهیونیست‌ها، بمب‌هایی معادل چند برابر بمب اتمی هیروشیما را بر سر مردم غزه ریخته‌اند، اما هیچ کاری از پیش نبرده‌اند. به گزارش دو هفته قبل روزنامه نیویورک‌تایمز: «اسرائیل طی ۵۰ روز، رکورد ۲۰ ساله آمریکا را شکست. تعداد زنان و کودکانی که از زمان آغاز عملیات اسرائیل کشته شده‌اند، به ۱۲۴۰۰ نفر رسیده [اکنون نزدیک ۲۰ هزار نفر]‌. مردم در غزه، سریع‌تر از زمان حملات آمریکا در عراق، سوریه و افغانستان کشته می‌‌شوند».
۲) امروز، ۷۴ روز از آغاز عملیات طوفان الاقصی، و حدود دو ماه از حمله رژیم صهیونیستی به غزه می‌گذرد. طبق تقویم سیاسی و تبلیغاتی اسرائیل، غزه باید چند هفته قبل به تسخیر درآمده، حماس نابود شده، شلیک موشک‌ها و راکت‌ها به عمق مناطق صهیونیست‌نشین متوقف، و اسیران صهیونیست آزاد شده باشند. اما بر عکس، جنگ برای اسرائیل فرسایشی شده؛ چنان که «دریابان دانیل ‌هاگاری» سخنگوی ارتش اسرائیل، دو روز پیش در اظهاراتی نامتعارف اعتراف کرد: «حماس از تمامی ترفندها برای گیج کردن و کشتن نظامیان ما استفاده می‌‌کند. سربازان ما خسته‌‌اند؛ بعضی‌ از آنها، یک ماه و نیم است که در میدان جنگ هستند». روزنامه فایننشال ‌تایمز ده روز قبل نوشته بود: «منابع اسرائیلی پیش‌بینی می‌کنند جنگ، یک سال یا بیشتر ادامه داشته باشد. ما حتی به نیمه راه دستیابی به اهداف خود هم نزدیک نشده‌ایم». اگر نظامیان و افسران صهیونیست، در کمتر از دو ماه از پا در آمده‌اند، بعد از این باید آنان را در چه شکل و شمایلی تصور کرد؟! همین یک ارزیابی، روشن می‌کند که چرا در دو هفته اخیر، شمار تلفات نظامی اسرائیل به شکل جهشی افزایش یافته، و گردان‌های قسام، چگونه توانستند از چند قدمی محل استقرار نظامیان صهیونیست در «جحر الدیک» فیلمبرداری و سپس ۶۰ نفر از آنان را آماج حمله مرگبار قرار دهند؟
۳) بخشی از پیچیدگی این جنگ، به جنگ اراده‌ها و جنگ مقدس بر می‌گردد. سلطه‌طلبی، انگیزه بزرگی برای جباران عالم است، اما قدرتمند‌تر از دفاع مشروع نیست، به ویژه اگر این دفاع مشروع، مقدس هم باشد. بخشی دیگری از پیچیدگی جنگ، به این حقیقت بر می‌گردد که این بار، مقاومت فلسطین و لبنان و یمن و عراق، با هم به مصاف رژیم صهیونیستی (و حامی آمریکایی‌اش) شتافته‌اند و ویژگی مشترک آنها، آزادگی مبتنی بر ایمان و استقامت است. این، همان گوهری است که سرهنگ اطلاعاتی بازنشسته صهیونیست، دکتر «مردخای کدار» چند روز قبل در کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل، درباره آن گفت: «بارها گفته‌ام اگر یک دست و یک پای یکی از اعضای حماس آسیب ببیند و فقط دو انگشت در دست دیگرش باقی بماند، بر روی پای دیگرش می‌ایستد و دو انگشتش را به نشانه پیروزی بالا می‌برد؛ چون فرزندان و نوه‌هایش، راه او را ادامه می‌دهند. ما باید بفهمیم که این، تفکر و معیاری متفاوت است. آیه‌ای از قرآن می‌گوید «اِنّ الله مَعَ الصّابِرین». خداوند با کسانی است که ظرفیت تحمل رنج برای مدتی طولانی را دارند. سعی کنید بفهمید؛ صبر! ما در عبری، چنین کلمه‌ای نداریم. صبر زمانی است که یکی از اعضای حماس، ۲-۳ ماه در تونل است و روشنایی روز را نمی‌بیند. غذا خیلی کم می‌خورد. بعد با کلاشینکف بیرون می‌آید و یک یهودی را می‌کشد. چرا؟ او ظرفیت تحمل دارد و این برای من قابل درک نیست. آنها در جنگی مقدس هستند».
۴) اجازه بدهید، تا از گزارش وضعیت میدانی جنگ دور نشده‌ایم، برخی ارزیابی‌های عبری و غربی را درباره روند جنگ مرور کنیم:
- نشریه آمریکایی نیشن: اسرائیل در حال باختن در این جنگ است.
- دویچه وله: اسرائیل به هیچ هدف اعلامی در حمله به غزه نرسیده است.
- اسکات ریتر افسر اطلاعاتی پیشین آمریکا: باید اسرائیل را بازنده، و حماس را برنده بزرگ نبرد بدانیم. حزب‌الله در حال درهم کوبیدن ارتش اسرائیل در شمال است و حماس در حال شکست دادن اسرائیل در غزه است. امروز همه از فلسطین صحبت می‌کنند و نمی‌توان انکار کرد که جهان، علیه اسرائیل به پا خاسته است.
- یدیعوت احرونوت: ارتش اسرائیل، هر روز در میدان نبرد، از قدرت بالای مبارزان حماس غافلگیر می‌شود. رزمندگان حماس ثابت قدم هستند و فرار نکرده‌اند، آنها با شدت می‌جنگند.
-کانال ۱۳ تلویزیون اسرائیل: وضعیت ارتش در غزه آن‌قدر افتضاح است که نیروهای حماس بدون اسلحه از تونل‌ها و گودال‌ها بیرون می‌آیند و فقط دوربین همراهشان است. با خونسردی به دقت از نیروهای ما فیلم می‌گیرند.
- روزنامه هاآرتص: موجی از ناامیدی بر فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی حاکم شده، زیرا دولت، هنوز اهدافی را که قرار است در پایان جنگ در غزه محقق شود، مشخص نکرده است.
۵) هنگامی که ارتش رژیم صهیونیستی پس از دو هفته سردرگمی، به غزه هجوم آورد، تصور نمی‌کرد مقاومت لبنان و عراق و یمن، جبهه جدیدی باز کنند. از عظمت کار حزب‌الله لبنان و مقاومت عراق که بگذریم، ورود مقاومت یمن هم، اقدامی خیره‌کننده است. مجاهدان یمن ضمن به تعطیلی کشاندن بندر ایلات، عرصه را بر تجارت و کشتیرانی رژیم صهیونیستی تنگ کرده‌اند. مقاومت یمن اکنون، به استخوانی در گلوی اسرائیل (و آمریکا) تبدیل شده است. شش شرکت بزرگ کشتیرانی، عبور کشتی‌های خود از دریای سرخ را به خاطر تهدید مقاومت یمن متوقف کردند. دریای سرخ، مسیر اصلی میان اقیانوس هند و اروپاست. مدیریت کانال سوئز اعلام کرده که ظرف یک ماه اخیر، ۵۵ کشتی، مسیر خود را از این کانال تغییر داده‌اند.
۶) رژیم رو به زوال اسرائیل، هیچ بدش نمی‌آید در جهنمی که خودش گرفتار شده، آمریکا را هم گرفتار کند. اما آمریکا اگر می‌توانست مشکلات را از طریق جنگ حل کند، در افغانستان و عراق و سوریه و افغانستان سرشکسته نمی‌شد. آمریکا در افغانستان، ۲۰ سال هزینه داد و سرانجام، فرار را بر قرار ترجیح داد؛ چنان که جو بایدن ۸ مرداد ۱۴۰۰ عنوان کرد: «ایالات متحده برخلاف ۲۰ سال پیش که وارد جنگ در افغانستان شد، فاقد یک هدف روشن و مشخص است. ما ٢٠ سال است روزانه ٣٠٠ میلیون دلار در افغانستان هزینه می‌کنیم و نمی‌‌توانستیم به این هدر دادن ادامه دهیم. دنیا در حال تغییر است. ما درگیر رقابت جدی با چین و روسیه و حمله سایبری و اشاعه هسته‌ای هستیم. چین و روسیه آرزو دارند که آمریکا ده سال دیگر در افغانستان گرفتار شود». آیا آمریکا می‌خواهد و می‌تواند چنان حماقتی را تکرار کند؟! پایگاه‌های آمریکا در منطقه، به خاطر حمایت بی‌دریغ از نسل‌کشی اسرائیل، حدود ۱۰۰ بار هدف حمله قرار گرفته‌اند. پنتاگون از روی سردرگمی، هر چند وقت یک بار، ناوهایش را در خلیج‌فارس و دریای چین و مدیترانه – و حالا دریای سرخ- جا به جا می‌کند، در حالی که یقین دارد ناوها در صورت وقوع جنگ، اولین و سهل‌الوصول‌ترین هدف حمله دشمنان خواهند بود. 
۷) مقاومت شجاع و نستوه یمن در ضربه زدن به رژیم جنایتکار صهیونیست، ملاحظه هیچ هیچ‌کس را نمی‌کند. اقتدار این محور جبهه مقاومت چنان قاطع است که فرانک گاردنر خبرنگار امنیتی شبکه دولتی انگلیس نوشت: «حملات ترکیبی حوثی‌های یمن به کشتی ‌هایی که مبدا یا مقصدشان اسرائیل است، به معضلی جدی برای آمریکا تبدیل شده است. منظره ستونی از دود سیاه که از یک نفتکش در دریای سرخ به هوا برخاسته، صنعت کشتیرانی را به لرزه در می‌آورد. حملات اخیر به دنبال چندین حمله قبلی در جنوب دریای سرخ صورت می‌‌گیرد که حق بیمه دریایی را افزایش می‌دهد و به طور بالقوه باعث می‌‌شود برخی از کشتی‌ها برای اجتناب از دریای سرخ، تمام مسیر دماغه امید نیک را طی کنند که در جنوبی‌ترین قسمت قاره آفریقا واقع است. آمریکا تحت فشار اسرائیل قرار دارد تا کاری در مورد این حملات انجام دهد، اما واشنگتن به دلیل ترس از گسترش جنگ و برانگیختن عملیات انتقام‌جویانه، تمایلی به این کار ندارد».
۸) یکی از پیچیدگی‌های جنگ فعلی این است که آمریکا و رژیم صهیونیستی، قادر به فهم هندسه جدید میدان نیستند. آنها یقین دارند که حماس بدون اطلاع و هماهنگی با ایران، اقدام به عملیات مشروع «طوفان الاقصی» کرد و مقاومت یمن هم مستقل تصمیم می‌گیرد؛ اما چون برای‌شان سنگین است که اعتراف کنند از این گروه‌های مظلوم و تحت محاصره شکست خورده‌اند، ماجرا را به ایران نسبت می‌دهند تا از بار شکست خود بکاهند. 
در جایی که حتی برخی کشورهای اروپایی، نقش برده و مستعمره را برای منافع نامشروع آمریکا یا صهیونیست‌ها ایفا می‌کنند، لابد درک این واقعیت برای غربی‌ها که اعضای جبهه مقاومت در عین پشتیبانی از هم مستقل رفتار می‌کنند، دشوار است. این، تفاوت مهندسی دو جبهه است. تفاوتی که موجب می‌شود ژنرال قاسم سلیمانی، جانش را برای آرمان انسانی- اسلامی فلسطین بگذارد و اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در مراسم تشییع آن فرمانده جبهه ضد تروریسم و اشغالگری بگوید: «ما به ایران آمده‌ایم تا به مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای، دولت و مردم جمهوری اسلامی ایران، شهادت این فرمانده بزرگ را تسلیت بگوییم؛ فرماندهی که در راه فلسطین و مقاومت، فداکاری‌ بسیاری کرد. فرمانده شهید سلیمانی، همه زندگی خود را در پشتیبانی و حمایت از مردم فلسطین و مردم مظلوم منطقه سپری کرد. او، شهید قدس است».
۹) شهید سلیمانی هنگامی که طبق نقشه مشترک سیا و موساد ترور می‌شد، زیر‌ساخت نابودی رژیم صهیونیستی و اخراج آمریکا از منطقه را به سرانجام رسانده بود. «رابین رایت»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا یک ماه قبل (۲۵ آبان) در میزگرد این شورا به حقیقت مهمی اذعان کرد: «ایران در تاسیس شبکه متحدان، موفق‌تر از آمریکا عمل کرد. من در سال ۱۹۸۲ در بیروت بودم، زمانی که سربازان آمریکایی به آنجا آمدند و نهایتا مجبور به ترک لبنان شدند. آنها به مجموعه اهداف تازه‌ برای حمله تبدیل شدند. فکر می‌‌کنم ایرانیان بسیار باهوش بوده‌اند، همان ‌طور که همیشه هستند. آنها ما را غافلگیر کردند و به جای مواجهه و درگیر شدن مستقیم در منطقه غزه یا درگیری سطح بالاتری در این جنگ، به سراغ آمریکایی‌هایی رفته‌‌اند که در سوریه و عراق مستقر هستند. هدف آنها، همانند بیروت، تحقق خروج آمریکایی‌هاست... ایران دست به کار شد و گروه‌های مسلح را شکل داد. حزب ‌الله را خلق کرد، بسیج مردمی در عراق، حمایت از حوثی‌ها. ایران در اتحادسازی محور مقاومت، درخشان عمل کرده است».
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر
ضرورت تجدیدنظر در تجدید ارزیابی
مهدی حسن زاده 
این روزها بورس نشانه هایی از بازگشت رونق را نشان می دهد. فارغ از اثر نسبی برخی عوامل نظیر روند نزولی نرخ سود بین بانکی و رکود بازارهای موازی بر بازگشت سرمایه به بورس، عامل اصلی تر در رشد این روزهای شاخص کل، چراغ سبز سازمان بورس به تجدید ارزیابی شرکت‌هاست.به طور خلاصه تجدید ارزیابی یک فرایند حسابداری است که به شرکت ها اجازه می‌دهد هر چند سال یک بار به دلیل تورم ایجاد شده و افزایش ارزش روز دارایی‌های شرکت، ارزش روز دارایی ها را با ارزش دفتری آن ها جایگزین کند. با این تعریف واضح است که تجدید ارزیابی در اقتصادهای مبتلا به تورم بالا یک پدیده گریزناپذیر است و نمی توان ارزش ترازنامه‌ای دارایی های یک شرکت را پس از طی چند سال تورم بالای 40 درصد، و به ویژه تورم بسیار بالای زمین و ملک، همچنان به ارزش دفتری دید. لذا تجدید ارزیابی به واقعی شدن ارزش ترازنامه ای شرکت ها کمک می کند اما واقعیت این است که تجدید ارزیابی چاقوی دولبه‌ای است که باید مراقب لبه برنده آن نیز باشیم.در حقیقت در اقتصادی که به دلایل مختلف برخی صنایع و برخی شرکت ها در آن با زیان انباشته و ناترازی جدی به فعالیت ادامه می‌دهند، بیم آن می رود که تجدید ارزیابی، تبدیل به ابزاری برای پوشاندن ناکارآمدی‌های اقتصادی و شرکت‌داری شود. زمانی که صندوق‌های بازنشستگی با ناترازی و مصارف بالاتر از منابع مواجه اند، بخشی از نظام بانکی به دلیل کژکارکردی برخی بانک ها با ناترازی و زیان انباشته و استقراض از بانک مرکزی به حیات مخرب خود در اقتصاد ایران ادامه می‌دهند و زمانی که صنعت خودروسازی ما با زیان انباشته بیش از 100 همت مجموعه ای از ناکارآمدی‌های سیاست گذاری از حمایت‌های تعرفه ای همیشگی و بی چون چرا تا قیمت گذاری های مخرب را به نمایش می گذارد، نمی توان انتظار داشت چوب جادویی تجدید ارزیابی این ناترازی ها و نابسامانی های عمیق را رفع کند. هرچند در عمل نیز تجدید ارزیابی محدودیت هایی دارد و نمی تواند کل زیان انباشته بخش های زیان ده بازار سرمایه را بپوشاند اما در هر حال نمی توان کارکرد منفی تجدید ارزیابی را که پوشش دهنده بخشی از زیان انباشته شرکت ها و در حقیقت پوشش دهنده بخشی از ضعف های مدیریتی، اشتباهات سیاست گذاری و نابسامانی های ساختاری اقتصاد ایران است، نادیده گرفت.
به نظر می رسد باید برای پدیده تجدید ارزیابی قوانین مدون و مشخص تری تنظیم کرد. بخشی از ماجرا به استانداردهای حسابداری برمی گردد که فرایند و چگونگی تجدید ارزیابی را نشان می‌دهد که در این بخش به نظر نمی رسد مسئله ای وجود داشته باشد اما زمان استفاده شرکت ها از این ابزار و چگونگی بهره برداری از سود حاصل از آن باید به گونه ای ضابطه‌مند و قانون‌مند شود که منافع آن برای اقتصاد کشور از ضررهای ان بیشتر شود و از تبدیل این ابزار حسابداری به یک ابزار روی کاغذ برای پوشاندن ناترازی های اقتصاد جلوگیری کند
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر
 
حماسه در پی حماسه در معرکه غزه
عباس حاجی‌نجاری

باگذشت بیش از روز ۷۰ از حماسه طوفان‌الاقصی که ارکان رژیم صهیونیستی را متزلزل کرد و سبب شد که امریکا و متحدانش تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از فروپاشی این رژیم مجعول به کار بگیرند، حملات انتقام‌جویانه صهیونیست‌ها به غزه و کرانه باختری که با حمایت امریکا و متحدان غربی‌اش همراه بود، سبب شکست نیرو‌های مقاومت نشد. اکنون ایستادگی فلسطینی‌ها و عدم تسلیم در برابر فشار صهیونیست‌ها و امریکایی‌ها برای خروج از این منطقه، حماسه‌های دیگری را آفریده است که تحسین و حمایت جهانیان را برانگیخته و سبب شده است که حمایت جهانی از آرمان‌های قدس و آزادی فلسطین در طول ۸۰ سال گذشته، به اوج خود برسد. جلوه‌های این حماسه‌آفرینی‌ها را در چند بعد می‌توان موردتوجه قرارداد.
الف:حماسه مردم غزه و ایستادگی در زیر بمباران‌ها و موشک‌باران وعدم ترک غزه: تقدیم نزدیک به ۸۰ هزار شهید و مجروح که عمدتاً از میان کودکان وزنان هستند و عدم ترک شهر به‌رغم عدم دسترسی به حداقل امکانات بهداشتی و غذایی را باید مهم‌ترین جلوه این حماسه دانست. مقاومتی که در عین خنثی‌سازی جنگ روانی صهیونیست‌ها برای همتا‌سازی نیرو‌های مقاومت با داعش، به‌سرعت نه‌تن‌ها افکار عمومی جهانیان را به سمت خود جلب کرد، بلکه همگان و به‌ویژه جوانان در اروپا و امریکا را به سمت درک چرایی این ایستادگی و مقاومت که همانا ارزش‌های دینی و الهی و آمادگی شهادت بود، واداشت. دیدن صحنه‌ها‌یی مانند اینکه پدر یا مادر کودکان نام فرزندشان را روی دست‌ها و پا‌های آن‌ها می‌نوشتند تا در صورت شهادت و حتی قطعه‌قطعه شدن، جنازه آن‌ها قابل‌شناسایی باشد در قاموس فرهنگ مادی‌گرایانه غرب معنایی ندارد. این مقاومت مردمی تمامی محاسبات حامیان غربی صهیونیست‌ها را به هم‌ریخت، به‌گونه‌ای که به‌رغم اینکه امریکایی‌ها در آغاز دست صهیونیست‌ها را برای هرگونه جنایت به تصور پیروزی سریع‌السیر باز گذاشته بودند، اکنون ایستادگی مردم در کنار نیرو‌های مقاومت، سبب بروز اختلاف میان بایدن و نتانیاهو شده، به‌گونه‌ای که دموکرات‌ها به دلیل تأثیر این مقاومت روی افکار عمومی جامعه امریکا شکست خود را در انتخابات آتی محتمل می‌بینند. نظرسنجی اخیر دانشگاه هاروارد –هریس از جوانان امریکایی بیانگر آن است که ۵۱ درصد از جوانان بین ۱۸ تا ۲۴ ساله امریکایی معتقدند که راه‌حل نهایی خاتمه دادن به درگیری رژیم صهیونیستی و فلسطین این است که حاکمیت صهیونیستی پایان یابد و اراضی فلسطینی اشغال‌شده به حماس داده شود تا یک کشور واحد فلسطینی در آن تأسیس کند و در بین ۴۹ درصد باقی‌مانده ۳۲ درصد معتقد به راه‌حل دو دولتی و تنها ۱۷ درصد معتقد به دولت واحد صهیونیستی هستند.
افزایش محبوبیت نیرو‌های مقاومت در میان خود فلسطینی‌ها نیز به‌رغم تحمل سختی‌ها نیز متأثر از همین روند است. نتایج یک نظرسنجی که در میان فلسطینی‌ها در جنگ غزه که روز چهارشنبه ۱۳ دسامبر (۲۲ آذر) منتشرشده، حاکی از افزایش حمایت فلسطینی‌ها از سازمان حماس در کرانه باختری و غزه است. در این نظرسنجی که توسط موسسه معتبر نظرسنجی فلسطینی PSR صورت گرفته و شبکه دویچه وله آلمان آن را منتشر کرده است، اکثریت قاطع پرسش‌شوندگان، نزدیک به ۹۰درصد، رهبری محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان موردحمایت غرب را رد کرده و گفته‌اند باید استعفا دهد. بر اساس این نظرسنجی محبوبیت حماس در میان مردم کرانه باختری در ماه آذر نسبت ماه مهر چهار برابر شده است. همچنین در نوار غزه، جایی که در زمان نظرسنجی بیش از ۱۸ هزار و ۶۰۰ نفر جان‌باخته و حدود ۵۰ هزار نفر مجروح شده‌اند و در اثر حمله نظامی رژیم برای نابودی حماس ویرانی‌های عظیمی به بار آمده، محبوبیت حماس، بیش از ۴ درصد افزایش‌یافته است. در همین حال، محبوبیت محمود عباس، رئیس‌جمهور ساخته‌وپرداخته غربی‌ها برای فلسطین همچنان رو به کاهش است. بر اساس این نظرسنجی ۸۸درصد از پرسش‌شوندگان در نوار غزه خواستار استعفای او هستند.
ب:حماسه‌آفرینی مقاومت در جنگ زمینی در برابر صهیونیست‌ها:آنچه این روز‌ها در جنگ زمینی در خرابه‌های غزه در حال وقوع است و ماشین نظامی ارتش صهیونیستی را به‌زانو درآورده و سبب شده که بیشترین تلفات را از میان افسران صهیونیست بگیرد، همان اعتقادات و باور‌های مذهبی و روحیه شهادت‌طلبانه آن‌هاست. این امر حتی سران ارتش این رژیم را به مقابله با نتانیاهو واداشته است.
مردخای کدار یک مقام سابق امنیتی رژیم صهیونیستی در اظهاراتی در یکی از شبکه‌های تلویزیونی رژیم صهیونیستی با اشاره به انگیزه‌های دینی مقاومت فلسطین در جنگ با اسرائیل، سعی کرده به اسرائیلی‌ها بفهماند وارد جنگی شده‌اند که در آن پیروزی ممکن نیست چراکه نه با مجاهدان در غزه بلکه باخدای آن‌ها می‌جنگند. او می‌افزاید:آیه‌ای در قرآن وجود دارد که می‌گوید: ان الله مع الصابرین. خداوند با کسانی است که ظرفیت تحمل رنج برای مدتی طولانی را دارند. سعی کنید بفهمید: صبر؛ ما در عبری چنین کلمه‌ای نداریم. صبر زمانی است که یکی از اعضای حماس دو سه ماه در تونل است و روشنایی روز را نمی‌بیند. خیلی کم‌غذا می‌خورد. بعد با کلاشینکف بیرون می‌آید و یک یهودی را می‌کشد. چرا؟ او ظرفیت تحمل کردن دارد و این برای من قابل‌درک نیست. شما در داخل حباب اسرائیلی زندگی می‌کنید. آن‌ها به خاطر الله زنده هستند. الله با آن‌هاست. آن‌ها جهادگر هستند. ما مبارزان راه آزادی هستیم. او سپس می‌افزاید: روزی با زیپی لیونی بحث می‌کردم. به او گفتم ساختار مذهبی آن‌ها در اینجا غالب است. برای آن‌ها الله بازیگر اصلی است، اگر تنها بازیگر نباشد. برای آن‌ها خداوند حتی در میدان نبرد حاضر است. او بازیگری جایگزین است؛ و این تفاوتی عظیم درزمینه ظرفیت روانی و ظرفیت کلی و همچنین ظرفیت جسمی است، زیرا ایمان با عواقب جسمی همراه نیست.
ج: متزلزل کردن بنیان‌های تمدن غربی: اسحاق هرتزوک رئیس رژیم صهیونیستی روز سه‌شنبه ۱۳ آذر در شرایطی که موجودیت رژیم صهیونیستی به خطر افتاده، این جنگ را فراتر از تلاش برای بقای این رژیم دانسته: «جنگ در غزه فقط جنگ بین اسرائیل و حماس نیست، بلکه جنگی برای نجات تمدن غرب است» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نیز در هفته گذشته می‌گوید: «درنبردی علیه موجودیت خود هستیم و باید تا پایان آن را ادامه دهیم.» این سخنان اعتراف به این واقعیت است که اساس تشکیل این رژیم در منطقه غرب آسیا و در دل کشور‌های اسلامی برای حفظ تمدن غرب در برابر روند رو به رشد اسلام در جهان بود تا از این طریق مانعی در برابر خیزش مسلمانان برای تجدید بنای تمدن اسلامی باشند؛ و اکنون این جنگ علاوه بر رسوایی تمدن غرب به دلیل نگاه نژادپرستانه، موجودیت و اعتبار آن را نیز به خطر انداخته است

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر

بیداری انسانی در سایه بیداری اسلامی
محمد‌مهدی ایمانی‌پور
هر اندازه نسل‌کشی و جنایات رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه تشدید می‌شود، جریانات رسانه‌ا‌ی و تبلیغاتی غرب نیز تلاش بیشتری در راستای وارونه‌نمایی و القاگری‌های دروغین در قبال آوردگاه حق و باطل صورت می‌دهند. هدف این القائات، ایجاد بستر و فرامتنی است که بتوان توحش صهیونیست‌ها در نوار غزه را برای افکار‌عمومی دنیا توجیه کرد، اما با وجود گذشت بیش از ۷۰ روز از آغاز جنگ غزه، تصویرسازی کاذب دشمنان از جنگ غزه یکی پس از دیگری نقش بر آب شده است.
دراین خصوص نکاتی وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی ازکنار آن‌ها گذشت:نخست این‌که افکار‌عمومی دنیا از یک‌سو روایتگری دشمنان از جنگ غزه را پس زده و از سوی دیگر مجال جدیدی برای شناخت تاب‌آوری مردم مظلوم غزه و آشنایی ذهنی و انسانی عمیق‌تر آنان با گفتمان مقاومت، یافته است. گفتمان مقاومت هیچ‌گاه مثل امروز در جهان تبلور پیدا نکرده و مورد شناسایی و تحلیل اذهان خودآگاه آحاد مردم قرار نگرفته است. رزمندگان مقاومت و ملت فلسطین، امروز در کنار ایستادگی مظلومانه و تحسین‌برانگیز خود در برابر رژیم کودک‌کش و نامشروع صهیونیستی در حال تثبیت گفتمانی هستند که حتی تمرکز اولیه افکارعمومی دنیا روی آن، فرامتن بازی دشمنان را هدف قرار می‌دهد. نکته دوم مربوط به ماهیت و روند شکل‌گیری «بیداری انسانی» و خیزش مردمی در دفاع ازملت مظلوم فلسطین و تقبیح اقدامات رژیم اشغالگر قدس است. این خیزش، محصور در کشور‌های مسلمان نبوده و در هر پنج قاره دنیا، تبلور و مصداق پیدا کرده است. شکل‌گیری تقابل بشری با زور، سلطه و اشغالگری در قالب اجتماعات، کمپین‌ها و اعتراض‌های مردمی، پیامد بیداری انسانی در جهان معاصر است. قطعا زمانی که انسان‌ها از حصار مفاهیم و مصادیق قراردادی و دست‌ساز تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب خارج شوند، ضرورت بازگشت به خویشتن و ارزش‌های فطری خود نظیر «حمایت از مظلوم و مقابله با ظلم» را در‌می‌یابند. بیداری انسانی که در جریان نبرد غزه شکل گرفته است، نوید رجعت به ارزش‌های فطری بشر را داده و حاکی از ظهور و بروز تفکر و گفتمانی جدید در جهان است. اینجاست که بیداری انسانی شکل می‌گیرد، تکامل می‌یابد و تثبیت می‌شود. نکته دیگر مربوط به نسبت بیداری اسلامی و انسانی با یکدیگر است. وقوع انقلاب اسلامی ایران، اعتبار انگاره‌ها و القائات غرب در قبال تحولات جهانی را زیر سؤال برد و در گذر زمان، به نضج و نمو «بیداری اسلامی» منجر شد. این بیداری به نوبه خود به رویش «فرهنگ مقاومت» در منطقه و جهان انجامید و انتظار می‌رفت که در گام بعدی به مقابله جهانی با هنجار‌های حاکم بینجامد و موجب بازیابی ارزش‌های فطری انسانی در سراسر جهان شود. خوشبختانه این روز‌ها شاهدیم که پیش‌فرض‌های سلطه ادعایی غرب بر ذهن و ضمیر انسان‌ها، در یک مقیاس جغرافیایی بسیار گسترده متزلزل شده است و «بیداری انسانی» را به ارمغان آورده است. به عبارت دیگر بیداری اسلامی (که نقطه اوج آن را باید شکل‌گیری جبهه مقاومت در ابعاد گفتمانی و عملیاتی دانست)، زمزمه بازگشت به خویشتن در سراسر جهان را تبدیل به فریاد و خیزشی گسترده کرده و انسان‌ها را فارغ از هر فرهنگ و قومیتی وادار به بازتعریف زندگی فردی و اجتماعی خویش کرده است. پیام خیزش گسترده و رو به رشد بشری در حمایت از فلسطین و نفی موجودیت و ماهیت صهیونیسم، همین تأمل مقدس و بازگشت به خویشتن است. اکنون حاکمان غرب به هر تکنیک و روشی متمسک می‌شوند تا بر این خیزش انسانی سرپوش بگذارند؛ از نفی بیداری انسانی در جهان تا تقلیل آن به یک خیزش هیجانی و احساسی! اما واقعیت هیچ‌گاه قابل کتمان یا تحریف نیست. 
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر

ادامه بحران در خاورمیانه

عبدالرضا فرجی راد

به نظر می رسد کشورهای غربی بعد از حادثه ۷  اکتبر در صدد جمع کردن و یا به عبارتی بی اثر کردن جریان مقاومت هستند.

ابتدا بحث نابودی تشکیلات حماس و ایجاد منطقه حائل در غزه مطرح شد که اسراییل مدعی بود در مراحل پایانی این نبرد است. حالا بحث دور نگهداشتن حزب الله از مرز بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ را مطرح می کنند که در نظر دارند که ابتدا از در مذاکره وارد شده و اگر نشد اسراییل این منطقه ۴۰ کیلومتری را بعد از اتمام کار غزه زیر بمباران بگیرد تا حزب الله مجبور به پذیرش آن شود.

بر همین اساس به نظر می رسد دیگر سیاستمداران لبنانی به ویژه جامعه سنی و مسیحی با این استدلال که لبنان می تواند به ثبات برسد با آن موافق باشند. به ویژه آن که این فاصله را نیروهای کلاه آبی سازمان ملل و ارتش لبنان پر می کنند.

در صورت عدم موافقت حزب الله با این طرح احتمال حمله مستمر اسراییل به جنوب لبنان و در محدوده ۴۰ کیلومتری بسیار بالاست و بهانه مصوبه شورای امنیت بعد از جنگ ۳۳ روزه را هم در دست دارد.

طبیعی است که کشورهای غربی، دولت های عربی و حتی چین و روسیه هم نه تنها مخالفتی نخواهند کرد بلکه بر اجرای آن تاکید می کنند زیرا که خود به قطعنامه ۱۷۰۱ مهر تایید زده اند.

بنابراین اگر حماس و حزب الله را مغز و قلب مقاومت بدانیم دو گروه دورتر از جغرافیای فلسطین یعنی گروه های عراقی و حوثی یمن بازو و شاید انگشتان آن ها باشند که بدون کارکرد درست مغز و قلب، بازوان و یا انگشتان حرکتی نخواهند داشت.

با این وجود و با توجه به معادلات شکل گرفته به نظر می رسد بحران خاورمیانه ادامه دار خواهد بود مگر این کهدر این میان اتفاق غیرقابل پیش بینی دیگری رخ دهد و یا به نحوی اسرائیل از ایجاد تنش بیشتر در منطقه باز داشته شود. این گوشه ای از اتفاقات خاورمیانه است و باید منتظر سایر معادلات نیز بود.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر

مصائب محیط‌زیستی صدور اسناد بستر رودخانه‌ها

صالح نقره‌کار
چندی است که فعالان محیط زیست درباره صدور اسناد مالکیت کرانه و بستر رودخانه‌ها برای شرکت‌های آب منطقه‌ای یا وزارت نیرو واکنش نشان داده و با مغایردانستن این اقدام با حقوق محیط زیست، اعتراض خود را در عرصه عمومی مطرح می‌کنند. با نگاه خیر عمومی و اولویت‌دانستن حفظ محیط زیست در این زمینه ملاحظاتی متصور است:

1- همه ما درباره محیط زیست مسئولیم. حقوق محیط زیست در زمره حقوق بین‌نسلی-فرانسلی است؛ یعنی فقط متعلق به نسل حاضر نیست. احتیاط‌ها و احتجاج‌ها نسبت به آن از آن روی است که عمل و تصمیم امروز ما روی نسل‌های آتی هم اثر می‌گذارد و باید با وسواس و دور‌اندیشی تمام نسبت به آن نقش حمایتگر و حفظ‌کننده ایفا کنیم. هر تصمیم و اقدامی که مخرب باشد یا زمینه یک تعرض یا فساد و تخریب و تغییر کاربری را ایجاد کند، باید با حساسیت مضاعف مورد پایش و مراقبت قرار گیرد. حق عمومی و حق اساسی جز شناسایی، نیازمند پایش و تضمین و استیفا و مطالبه هم هست.

2- رودخانه‌ها و بستر و کرانه آن متعلق به مردم است، نه مایملک دولت. این مال در مفهوم حقوقی نظامات و قواعد متمایزی دارد. اصولا اراضی به دو بخش تقسیم می‌شوند؛ یا خصوصی‌اند یا عمومی؛ اراضی خصوصی می‌توانند ملک اشخاص باشند که طبق ماده 22 قانون ثبت هر‌کس مالکیت داشته باشد، می‌تواند تقاضای سند کند و قانون او را مالک مسلط بر ملک خویش می‌داند. زیرا ‌ماده 30 قانون مدنی نیز اشعار دارد «هر مالکی درباره مایملک خود حق همه‌گونه تصرف و انتفاع را دارد...». همچنین می‌تواند موقوفات باشد که به موقوفه خاص و عام تقسیم می‌شود و قانون مختص به خود را دارد.

3- اما بخش دوم مربوط به اراضی-اموال عمومی است که چهار قسم است. یا اراضی «عمومی–موات» است. اراضی بی‌کار افتاده و معطل که در حوزه مباحات قرار می‌گیرد و نه تملک آن؛ بلکه حفاظت و مراقبت آن در اختیار مقام عمومی است. دوم اراضی «عمومی-دولتی» که ملک متعلق به دولت است که معد برای مصالح و انتفاعات عمومی است و ماده 26 قانون مدنی به آن دلالت دارد. مثل موزه‌ها و بیمارستان‌ها که اکیدا قابل تملک خصوصی نیست؛ هرچند گاهی به‌عنوان ضرورت و به قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» در قالب‌هایی مثل طرح مولدسازی ساز فروش نواخته می‌شود و از کف دولت می‌رود.

4- سوم اراضی «عمومی – ملی» است که متعلق مردم و نه حکمرانی است. مثل پل‌ها و معابر و شوارع عامه که طبق ماده 24 قانون مدنی قابل تملک خصوصی نیست. این اموال باید در سیطره مالکیت مردم و نه دولت باشد. جاده‌ها و مسیر‌ها و دیگر اموال ملی به نظر با اموال متعلق دولت دو ساحت متفاوت دارند.

5- اراضی عمومی –انفال است که اصل 45 قانون اساسی به آن اشعار داشته و شامل دریاها و دریاچه‌ها و کوه‌ها و جنگل‌ها می‌‌شود و حریم و بستر رودخانه‌ها را نیز در بر می‌گیرد.

این اموال در تملک دولت نیست، بلکه در اختیار دولت‌هاست و باید بر طبق «مصالح عامه» درباره آنها عمل شود. قانون اساسی اینجا انتفاع و اداره و حمایت از این اموال را ملازمه با تملک آنها ندانسته و به نظر حکمت مقنن بوده که نگذارد این اموال ملک طلق دولت‌ها تلقی شود تا مبادا با هر پیامد و کسری بودجه و کفگیر ته دیگی بروند سراغ مولدسازی اراضی ملی و منابع طبیعی و با اموال عمومی هم سوداگری کنند!

6- سابقه بد تصرفات و تملکات دولتی آن‌قدر برای فعالان و مدافعان محیط زیست تلخ است که این بار نیز با تفاهم‌نامه وزارت نیرو و اداره ثبت، نخواهند سرنوشت بیش از 84 درصد مساحت کشور که اموال عمومی‌–انفال هستند، به چالش کشیده شود.

 رودخانه‌ها و بستر‌ها نباید تملک شوند. اداره و حمایت از آنها هیچ ملازمه‌ای با تملک ندارد. مگر دولت هر کجا باید حمایت و مدیریت کند، لزوما باید مالکیت داشته باشد؟! وزارت نیرو و هیچ نهادی نباید برای جلوگیری از تجاوز به حریم و بستر به سراغ استیلای مالکانه بروند. همه اراضی کشور، اموال عمومی‌اند مگر خلاف آن ثابت شود. اموال عمومی مردم اکیدا نباید دچار قلب مالکیت شوند.

7- اینکه یک نهاد صرفا باید متولی باشد و پاسخ‌گوسازی آن منوط به تملک قلمداد شود، یک مغالطه است. اصل تخصص و اصل رجوع به خبره از یک طرف و اصل مصلحت عمومی و منافع عمومی از طرف دیگر ایجاب می‌کند که سراغ تملک اراضی نرویم. به جای حفظ آبخانه‌ها و رودخانه‌ها دست به کشتن رودخانه‌ها نزنیم. آب کشور حساس است. بهترین اراضی حاصلخیز در بستر رودخانه‌هاست و تملک آن محتمل است بستر تغییر کاربری‌ها و تملک‌ها را هموار کند. دولت برای اداره الزامی برای سند‌گرفتن ندارد.

8- در گذشته اراضی خالصه در نظام حقوقی کشور داشتیم؛ اموال غیر‌منقول از قبیل زمین‌ها و مراتع و املاک تحت تملک دولت که شأن دولت در مالکیت و اداره آنها مانند یک مالک خصوصی بوده است. به این تعبیر خالص‌جات در برابر مشترکات عمومی و اموال عمومی نظیر میادین، خیابان‌ها و... قرار می‌گرفتند؛ اما امروزه ما اراضی مربوط به بستر رودخانه‌ها را جزء انفال می‌دانیم و باید دید در چه وضعیت حقوقی قرار دارند.

9- بدترین اقدام آن است که بهترین اراضی را در کمینگاه سوء‌استفاده قرار دهیم. اجازه ندهیم تجاوز مقدر و محتمل کلید بخورد. ما در نظام حقوقی فعلی درباره وضعیت مالکیت چند قاعده حقوقی در قانون توزیع عادلانه آب و قانون ملی‌شدن اراضی و موازینی برای تمشیت آب‌ها و حریم رودخانه‌ها ذیل اصل انفال داریم. اکنون نیز در قانون جنگل‌ها و مراتع درباره مستثنیات آن شبهه‌هایی وجود دارد. ما نباید تصمیمی بگیریم که در آتیه مخاطرات تعرض به محیط زیست و تغییر کاربری و واگذاری به تعاونی‌ها و مولدسازی‌ها تداعی تخریب ویرانگر منابع طبیعی را رقم بزند.

10- اصل هدف شایسته مقام عمومی ایجاب می‌کند دست به تجاوز از حدود اختیارات نزده و حفظ محیط زیست را در زمره اعمال حاکمیتی قلمداد کند. نباید با کم‌توجهی به آن زمینه تعرض را فراهم کنیم. مسئله زمین و آب در کشور همیشه مورد توجه دولت‌ها و شهروندان بوده و اکنون که با خطرات اقلیمی و خشک‌سالی‌ها مواجیهم، باید تمرکز پایشی و مراقبتی مضاعفی را داشته باشیم تا ضمن پرهیز از نگاه تصدی‌گرانه و سوداگرانه، منابع طبیعی کشور حفظ شود و با نگاه‌های مقطعی دولت‌ها، خیر عمومی و منافع جمعی و ملی به محاق نرود.

روزنامه وطن امروز

انتخاب فلسطین، همچنان «مقاومت»
مهدی بختیاری
 ۷۳ روز از آغاز عملیات توفان الاقصی و 2 ماه از آغاز عملیات زمینی ارتش اسرائیل در نوار غزه می‌گذرد. تاکنون حدود ۲۰ هزار نفر از مردم بی‌دفاع غزه در جریان بمباران‌های هوایی و توپخانه‌ای ارتش اسرائیل به شهادت رسیده‌اند که تقریبا 70 درصد آنها را زنان و کودکان بی‌گناه تشکیل می‌دهند.
بسیاری از خانه‌ها، مساجد، بیمارستان‌ها، مدارس و زیرساخت‌ها در غزه از بین رفته، آب و برق در بسیاری از مناطق قطع است و غزه علاوه بر اینکه امروز یکی از خطرناک‌ترین مناطق دنیا شناخته می‌شود، برای اهالی ساکن آن - که عمدتاً از شمال این منطقه به سمت جنوب آواره شده‌اند - در بدترین شرایط زندگی قرار دارد.
با این حال، سوال بزرگی که در طول این چند هفته بارها پرسیده شده این است: آیا مردم غزه عملکرد حماس به عنوان مهم‌ترین گروه فلسطینی حاضر در این جنگ را قبول دارند؟ آیا آنها حاضرند از حماس به عنوان حاکم غزه حمایت کنند؟ آیا این اقدام (ضربه حماس به اسرائیل در 7 اکتبر) ارزشش را داشت؟
هرچند پاسخ به این سوالات برای هرکس غیر از مردم فلسطین – بویژه کسانی که در سرزمین فلسطین زندگی می‌کنند - که نمی‌توانند خود را در موقعیت آنها قرار دهند چندان منطقی نیست اما برای تحلیل رفتار مردم فلسطین بویژه کسانی که در غزه زندگی می‌کنند باید به چند مساله مهم توجه کرد:
اول و مهم‌تر از همه این است که تحلیل جنگ اخیر به صورت مستقل درست نیست. یعنی نمی‌توان این اتفاقات را از روز 7 اکتبر 2023 تحلیل کرد، بلکه باید این مساله را در یک نگاه کلان‌تر و لااقل 100 ساله - سال‌ها پیش از تشکیل دولت اسرائیل - مورد توجه قرار داد.
یعنی ما با یک نزاع و جنگ و درگیری چندده ساله مواجهیم که در آن یک اقلیت اشغالگر، با تکیه بر زور و جنایت، اقدام به تصرف سرزمین دیگران کرد و در این چند دهه، بارها نبردهای بزرگ و کوچک رخ داده که «توفان الاقصی» هم یکی از آنهاست.
پس این گزاره که اتفاقات فعلی نتیجه عملکرد گروه‌های فلسطینی است که از 7 اکتبر آغاز شد، تحلیل‌ها را به مسیری اشتباه خواهد برد.
از طرف دیگر، باید دید کدام راه‌حل و گزینه دیگر پیش روی مردم فلسطین قرار داشت (دارد)؟
مردم فلسطین در طول این چند دهه، از مبارزه و جنگ و درگیری تا مذاکره و سازش را تجربه کرده‌اند. در دهه 90، گروه فتح (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) مهم‌ترین خط قرمز گروه‌های فلسطینی یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل را زیر پا گذاشت به امید اینکه با گرفتن امتیازاتی، وضعیت زندگی مردم فلسطین را بهبود بخشد اما کلاهی که صهیونیست‌ها بر سر یاسر عرفات گذاشتند آنقدر بزرگ بود که در نهایت به شروع انتفاضه دوم در سال 2000 انجامید و دست آخر باز این صهیونیست‌ها بودند که با ترور بیولوژیک، یاسر عرفات را هم از سر راه برداشتند.
در همان مقطع بعد از پیمان اسلو نیز بنا بر آمارها و گزارش‌ها، وضعیت مردم فلسطین به لحاظ اقتصادی، امنیتی و سیاسی روزبه‌روز بدتر شده بود.
برای همین، از سال 2007 - بعد از اختلافات زیاد حماس با فتح و تشکیلات خودگردان در نوار غزه - این گروه توانست با تکیه بر کادرهای جوان‌تر و البته پشتیبانی گسترده مردم غزه، حاکم آنجا شود و این روند تا امروز هم ادامه دارد به طوری که طبق آنچه در نظرسنجی اخیر «مرکز نظرسنجی و مطالعات سیاسی فلسطین» آمده، اکثریت مردم فلسطین (چه در نوار غزه و چه در کرانه باختری) در دوگانه «سازش/ مقاومت»، بیشترین حمایت را از مقاومت دارند.
در حال حاضر 54 درصد مردم، حماس را شایسته‌ترین گروه برای نمایندگی و رهبری ملت فلسطین می‌دانند (این میزان ۳ ماه قبل، 27 درصد بوده است و میزان حمایت از جنبش فتح (تشکیلات خودگردان) نیز در حال حاضر تنها 24 درصد است).
در این نظرسنجی که در بازه 22 نوامبر تا 2 دسامبر (مقطع آتش‌بس یک هفته‌ای) صورت گرفته، 72 درصد شرکت‌کنندگان از تصمیم حماس برای حمله به اسرائیل در 7 اکتبر حمایت کرده و 92 درصد هم گفته‌اند اسرائیل توان از بین بردن حماس را نخواهد داشت.
از بین بردن حماس و آزادی اسرای اسرائیلی بدون مذاکره با حماس از مهم‌ترین اهداف اعلامی ارتش اسرائیل برای شروع حمله زمینی به غزه بود که بعد از گذشت 2 ماه و نیم، نه‌تنها هیچ کدام از آنها محقق نشده، بلکه تعداد معدود اسرای آزادشده هم به خواست حماس آزاد شدند.
یعنی صهیونیست‌ها مجبور شدند با حماسی که به دنبال نابودی‌اش هستند برای آزادی اسرای‌شان مذاکره کنند!
در این نظرسنجی، 52 درصد شرکت‌کنندگان، اسرائیل، 26 درصد آمریکا، 9 درصد تشکیلات خودگردان و 11 درصد حماس را مسؤول وضعیت امروز مردم غزه معرفی کردند.
 70 درصد آرا در این نظرسنجی، حماس را پیروز نهایی جنگ عنوان کردند و یک درصد هم گفته‌اند اسرائیل پیروز خواهد شد. همچنین 64 درصد شرکت‌کنندگان می‌گویند با پایان جنگ، باز هم این حماس است که بر غزه حکومت خواهد کرد.
در بخش دیگری از این نظرسنجی، یک سوال مشخص از افراد پرسیده شده: در صورت برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در فلسطین با تنها ۲ نامزد (محمود عباس و اسماعیل هنیه)، به کدام رای خواهند داد که نظر شرکت‌کنندگان جالب است؛ 16 درصد آرا در این نظرسنجی برای محمود عباس و 78 درصد برای اسماعیل هنیه عنوان شده است. جالب‌تر اینکه همین نظرسنجی یک ماه قبل از توفان الاقصی، 37 درصد برای عباس و 58 درصد برای هنیه بوده است.
این نظرسنجی البته به شکل مفصل، با سوالات بیشتر و به صورت تفکیکی (آرای کرانه باختری و غزه) انجام شده که بررسی آن به صورت کامل می‌تواند نگاه دقیق‌تری از آنچه در فلسطین می‌گذرد به مخاطب بدهد که در این یادداشت تنها به مواردی از آن اشاره شد.
در نهایت، شاید یکی از مهم‌ترین نتایج این نظرسنجی که نقشه راه آینده فلسطین را برای مقابله با اشغالگری مشخص خواهد کرد، این است: اکثریت شرکت‌کنندگان همچنان مقاومت را به عنوان بهترین راهکار برای پایان دادن به اشغالگری و تشکیل کشور مستقل فلسطین انتخاب کرده‌اند
 
روزنامه رسالت

زنی برای همیشه تاریخ

محمدعلی بهرامی
اگرچه زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها تنها هجده بهار داشت اما اگر نگاهی به حیات فردی، اجتماعی و سیاسی این بزرگ بانوی جهان اسلام بیندازیم در خواهیم یافت همین زندگی کوتاه‌مدت درس‌های بزرگی را برای تاریخ بشریت به همراه داشته است. آن حضرت تا لحظه‌ای که در خانه پدر بود علیرغم اینکه در سنین کودکی بود به خوبی امورات زندگی رسول خدا را رتق و فتق کرده و در فراز و نشیب‌ها و ناملایمات و دشمنی مشرکان و جاهلان در امر رسالت و در سخت‌ترین شرایط تبلیغ دین اسلام به‌خصوص در تنگناهای اقتصادی و اجتماعی در شعب ابی طالب همواره همدم و مونس پدر بود. به طوری که پیامبر عظیم‌الشأن اسلام ، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را ام‌ابیها ( مادر پدرش ) خطاب فرمود. جایگاه اجتماعی آن حضرت رفیع و ممتاز بود به‌طوری که بزرگان جامعه برای رسیدگی به امورات اجتماعی به ایشان مراجعه می‌کردند. فاطمه سلام‌الله علیها در سه جنگ در کنار پدر حضور داشت و از طرف ایشان ماموریت داشت تا به امورات و نیازهای خانواده شهدا رسیدگی و تلاش جدی برای رفع مشکلات آن‌ها فرماید. پیوند با امیرمومنان زندگی حضرت فاطمه را وارد مرحله جدیدی می‌کند. ازدواج ایشان در اوج سادگی و به دور از تشریفات بود. تعیین مهریه کم و آسان گرفتن امر ازدواج و تشکیل خانواده بر مبنای اخلاق و معنویات، از آن حضرت الگویی بی‌نظیر ساخته است بطوری که حتی هنگام اظهار احتیاج زن سائلی ، پیراهن روز عروسی خود را نیز  انفاق می کند. 
 
آیین خانه داری و همسرداری آن حضرت در خانه شوهر نیز الگویی بی بدیل برای زنان تاریخ بوده است . امیرالمومنین علیه‌السلام درباره‌ فاطمه‌ زهرا (س)  فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یک‌بار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد. روزی که علی(ع) غذایی از همسر عزیز خود خواست تا بدان گرسنگی خود را برطرف سازد، فاطمه( س) در جواب گفت: سوگند به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم لذا حضرت با تأسف بسیار فرمود: فاطمه جان! چرا مرا آگاه نکردی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ و آن بانو در جواب عرض کرد: «ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا می کنم چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری درخواست نمایم.»  کرامات اخلاقی و شیوه زندگی زناشویی آن حضرت را باید فرهنگ سازی و در قالب همسرداری فاطمی  به نسل های فعلی و آینده آموزش داد .   فقر و تنگدستی در فضایی آکنده از محبت و همدلی که در بین خانواده موج می زد اصلا به چشم نمی آمد و این محصول عشقی بود که بانوی منزل به همسر و فرزندان خود هدیه می داد . مدیریت عواطف حضرت زهرا (س )مثال زدنی است؛ محبت ایشان به پیامبر( ص) طوری است که او را «ام ابیها» می کند؛ محبت به فرزندان، او را مادری دلسوز و محبتش به امیرالمومنین( ع) او را به یک انسان عاشق تبدیل کرده است. در واقع همه اطرافیان نزدیک و همسایگان ، از عواطف او بهره مند می شدند.  
 
فاطمه زهرا (س )به شکل های مختلف با جامعه ارتباط داشت. خانه اش محل رفت و آمد بخشی از بدنه اجتماعی بود . گاهی کسانی پیش پیامبر می آمدند و درخواست کمک می کردند که ایشان، آن افراد را به منزل دخترش ارجاع می داد . در موارد زیادی زوجین از پایگاه های متفاوت اجتماعی، اختلافات خود را پیش حضرت زهرا( س) مطرح و حضرت،  عادلانه نقش قاضی را ایفا و اختلافات آن ها را داوری می کرد. حل و فصل نیازمندی های علمی و پاسخ گویی به سوالات علمی و دینی و فقهی گروه های مختلف جامعه به ویژه زنان از دیگر فعالیت های اجتماعی بانوی اول اسلام است . زندگی سیاسی حضرت زهرا( س) ، با آغاز انحرافات سیاسی پس از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام( ص) و از نشست سقیفه بنی ساعده و گرفتن ولایت برحق امیر مومنان علی( ع) و سپردن آن به دیگری آغاز گردید . اقدامات حضرت زهرا( س) در این زمینه هوشمندانه و مدبرانه و با حکمت بود .  ایشان برای کسب توان سیاسی در جهت رسیدن به آرمان های پیامبر در صدد گرفتن حق مسلم باغ فدک برآمده و پس از حضور در دارالعماره و با استدلال و منطق آن را پس گرفت . در ثانی با خانواده های انصار و مهاجر دیدار و ضمن یادآوری پیمان غدیر و دو امانت پیامبر بر امت ، آنان را به توجه در این زمینه دعوت نمود.
 آگاهی بخشی و ایراد خطبه های آتشین در تبیین شرایط روز و هدایت مردم که مهمترین آن در مسجدالنبی) ص) و در استیضاح خلیفه اول و اصلاح مدیریت جامعه اسلامی بود محور دیگر مبارزه سیاسی آن حضرت را تشکیل می داد . حضرت زهرا( س) همواره در کنار امام و مولای خود بوده و مرهم درد ها و غم های مولا بودند  و هرگز در دفاع از کیان ولایت و امامت کم نگذاشته و در حالی که بسیاری از خواص و صحابه پیامبر در سکوت مطلق بودند ، یک تنه ایستاده و در هجوم به منزل امیر المومنین مجروح شد و به بستر بیماری افتاد. در شرایطی که مردم جاهل و بی بصیرت اسیر جوسازی ها و شانتاژ های تبلیغاتی بودند فاطمه (س )با وصیت خود ، اجازه نداد عهد شکنان بر پیکرش حاضر شده و  نماز بخوانند تا بدین وسیله ضمن مبارزه با فریبکاران و غاصبان حق امیرالمؤمنین، زمینه بیداری حق‌طلبان را در طول تاریخ فراهم ساخت.  
منبع: بصیرت

ارسال نظرات