در روزهای گذشته خبر افزایش سن بازنشستگی در مجلس شورای اسلامی سر و صدای زیادی به پا کرد. بسیاری این طرح را موجب فشار مضاعف بر مردم دانسته و به جد با آن به مخالفت پرداختند. اما متاسفانه اقدام تبیینی و رسانهای مناسبی در این زمینه انجام نشده و مردم پاسخ مشخصی از جانب سیاستگذاران دریافت نکردهاند. به باور نگارنده، در صورت فهم عواقب بحران صندوقهای بازنشستگی، نه تنها مجلس بابت این تصمیم بازخواست نمی شد بلکه مورد حمایت مردم نیز واقع میشد.
عواقب بحران صندوقهای بازنشستگی
در میان جامعه کارشناسان و اساتید اقتصادی برای تعبیر بحران صندوقهای بازنشستگی از واژه بمب ساعتی استفاده می شود. در واقع یکی از مهمترین نگرانیهای بدنه کارشناسی کشور بی عملی حاکمیت در قبال بحران صندوقهای بازنشستگی است. اگر بخواهیم این بحران را به نحو موثری بیان کنیم باید ابتدا به بررسی شاخصی به نام ضریب پشتیبانی اشاره کنیم. در این شاخص بیان میشود که به ازای هر بازنشسته چند نفر مشغول به کار وجود دارد. در عموم کشورهای دنیا استاندارد این رقم 6 است. یعنی به ازای هر بازنشسته 6 نفر مشغول به کار وجود داشته باشد. در ایران این رقم سال 90 حدود 6 بود اما امروزه این رقم به 4 رسیده و پیشبینی میشود در 20 سال آینده این رقم به 1 برسد؛ یعنی به ازای هر بازنشسته تنها 1 نفر مشغول به کار باشد! این در حالی است که در حال حاضر با وجود نرخ ضریب پشتیبانی 4، دولت بیش از 25% از هزینههای صندوقهای بازنشستگی را پرداخت میکند و در صورت ادامه روند فعلی احتمالا دولت باید تا 20 سال آینده تمام هزینههای صندوقهای بازنشستگی را متقبل شود. با این حساب بدیهی است که در صورت عدم اقدام موثر دولت در مورد مسئله صندوق بازنشستگی، عواقب جبران ناپذیری خواهد داشت که بدون شک وقوع ابرتورم یکی از نتایج بی عملی سیاستگذاران در موضوع صندوقهای بازنشستگی خواهد بود.
سن بازنشستگی در سایر کشورهای دنیا چگونه است؟
در بسیاری از کشورهای دنیا به دلیل معکوس شدن هرم جمعیتی و پیر شدن عموم جامعه، شاهد بروز مشکلاتی در صندوقهای بازنشستگی هستیم. احمد میدری معاون سابق وزیر کار و نماینده ادوار مجلس، در گفتگویی که با خبرآنلاین داشته از افزایش سن بازنشستگی در 117 کشور دنیا در یک دهه گذشته خبر داد و اقدام مجلس شورای اسلامی را اقدامی ضروری و در خور تقدیر دانست. با وجود افزایش سن بازنشستگی در اکثر کشورها، شاهد فاصله معناداری میان سن بازنشستگی در ایران و بسیاری از کشورهای دنیا هستیم که به چند مورد از آن اشاره خواهیم کرد.
استرالیا: سن بازنشستگی در این کشور 67 سال میباشد.
نروژ: در این کشور سن بازنشستگی رسمی برای زنان و مردان ۶۷ سال است و این قانون از سال ۱۹۷۰ میلادی تاکنون در کشور اجرا شده است.
آلمان: سن معمول بازنشستگی در آلمان برابر با ۶۷ سال است ولی برای زنانی که ماههایی از سال را برای زایمان و نگهداری از فرزند در مرخصی هستند، شرایط خاصی در نظر گرفته میشود.
ژاپن: ژاپن یکی از پیرترین کشورهای آسیایی است و از هر چهار نفر ساکن این کشور، یک نفر بالای ۶۵ سال را دارد. انتظار میرود تا سال ۲۰۲۵ میلادی از هر سه نفر ساکن ژاپن یک نفر بالای ۶۵ سال داشته باشند.
علاوه بر این میتوان کشورهای بسیار دیگری نظیر ایسلند، رژیم اشغالگر قدس و... را اشاره کرد که همگی سن بازنشستگی آنها 67 سال میباشد. مجلس شورای اسلامی سن بازنشستگی را به سقف 62 سال سن و 35 سال سابقه افزایش داد که این رقم با میانگین بسیاری از کشورهای دنیا کماکان فاصله قابل توجهی دارد.
راهحل مسئله بحران صندوقهای بازنشستگی
در این میان سوالی که مطرح میشود این است که آیا راه حلی غیر از افزایش سن بازنشستگی برای حل بحران صندوقهای بازنشستگی وجود نداشت؟ و اینکه آیا با این افزایش سن آیا مشکل صندوقها حل خواهد شد؟
در پاسخ به سوال اول باید اشاره کرد که هر چند میتوان راهکارهای دیگری نیز برای حل این بحران ارائه داد اما به هیچ عنوان این راهحلها نمیتوانند در ردیف حل مسئله صندوقهای بازنشستگی به حساب آید. پس اصلاح سن بازنشستگی بیش از آنکه یک راهکار باشد یک ضرورت غیرقابل انکار است. در مورد سوال دوم باید اشاره داشت که مسئله اصلی چالش در صندوقهای بازنشستگی به تغییر در هرم جمعیتی و پیر شدن جامعه برمیگردد. برای مثال در کشور ژاپن این چالش حتی با افزایشهای مکرر سن بازنشستگی نیز مشکلات صندوقهای بازنشستگی این کشور رفع و رجوع نشده است. این بدان معنیاست که تغییر سن بازنشستگی تنها بخشی مشکلات را رفع و رجوع خواهد کرد و چالش اصلی را باید در موضوع جمعیت جستجو کرد.
جمعبندی
در مقام جمعبندی باید عنوان کرد که اصلاح سن بازنشستگی با توجه به وضعیت خطرناک ناترازی صندوقهای بازنشستگی کشور امری اجتناب ناپذیر تلقی میشود و عدم اصلاح این وضعیت میتواند کشور را درگیر ابرتورم نماید. همچنین بر خلاف هیاهوهای رسانهای، سن بازنشستگی در ایران حتی پس از افزایش فعلی، کماکان بسیار پایینتر از استانداردهای بینالمللی است.
ارسال نظرات