24 مهر 1402 - 17:52

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۲۴ مهر

گزارش نه ‌چندان سرّی از ستاد جنگ اسرائیل 

محمد ایمانی

۱) ده روز از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی می‌گذرد. اسرائیل در حالی که ضربه اول و تعیین‌کننده را خورده، ده روز است خود را به در و دیوار می‌زند تا بازدارندگی نابود شده را احیا کند. اما ارتکاب بی‌سابقه‌ترین جنایات جنگی، نتوانسته گرهی از کار این رژیم بگشاید. تل‌آویو، حیفا و دیگر مناطق صهیونیست‌نشین همچنان با شلیک موشک‌ها و راکت‌های مقاومت فلسطین تهدید می‌شود. پس از ده روز رجزخوانی دولت نتانیاهو، و در حالی که گفته می‌شود حجم بمب‌های ریخته شده روی غزه ۳۶۰ کیلومتر مربعی، معادل قدرت تخریب یک چهارم بمب اتمی است، ارتش اسرائیل نتوانسته برای ‌اشغال این منطقه،؛قدم از قدم بردارد. جبهه‌های شمالی فلسطین ‌اشغالی هم لحظه ممکن است به روی ارتش سردرگم اسرائیل گشوده شود.
۲) چشم‌انداز جنگ چیست؟ رژیم صهیونیستی به وزنه‌برداری ناآماده، با بدنی سرد شبیه است. وزنه‌برداری که نتواند وزنه سنگین را بلند کند، اگر مهارت داشته باشد، همان ابتدای کار، وزنه را رها می‌کند و خود را نجات می‌دهد. و اگر ناشی باشد، ممکن است وزنه را حتی مقداری هم از زمین بلند کند. اما هنگامی می‌فهمد نمی‌توانسته، که کار از کار گذشته و گردن و کتف و کمرش در اثر آوار شدن وزنه شکسته است! عملیات زمینی، با چند چالش بزرگ مواجه است: روحیه درهم شکسته ارتش و سیاستمداران در اثر «طوفان‌الاقصی»، سابقه تاریخی و تلخ ماجرا، و سوم، شخص نتانیاهو. صهیونیست‌ها در نبرد اخیر، بیش از۱۵۰۰ کشته و ۳۷۱۵ مجروح برجا گذاشتند و تصویر بازدارندگی اسرائیل در هم شکست. مسئله لاینحل، نه فقط برای افکار عمومی اسرائیل، بلکه برای سران آن این است که با وجود رصد اطلاعاتی چند لایه، چرا غافلگیر شده‌اند و از کجا معلوم با ضربه‌ای بزرگ‌تر در جنوب یا شمال مواجه نشوند؟ روزنامه ‌هاآرتص به نقل از فرمانده لشکر ۹۸ خاطر نشان می‌کند: «ضربه بسیار شدیدی خوردیم و با سؤالات بسیار دشواری در مورد نحوه مواجهه با این رویداد مواجه هستیم».
۳) به گزارش نشریه پولیتیکو: «غرور تکنولوژیک اسرائیل پیش پای رزمندگان حماس شکست. قرار نبود چنین حمله‌ای امکان‌‌پذیر باشد؛ یک حمله گسترده و مرگبار از سوی منطقه‌‌ای با اینترنت نسل دوم، به دولتی با اینترنت نسل پنجم. دیوار امنیتی یک میلیارد دلاری شکسته شد. رگبار موشک به سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین نفوذ کرد و ثابت شد که سیستم نظارتی به شکل مرگباری ناکافی است». اسرائیل این بار به بدترین شکل ممکن غافلگیر شد، اما اولین‌بار نبود. کرانه باختری، بیت‌المقدس، تل‌آویو، دره اردن و... طی یک سال گذشته بارها شاهد عملیات جوانان مقاومت بوده‌اند، بی‌آن که مورد رصد شاباک، شین بث یا اطلاعات ارتش قرار گرفته باشند. در همین یک هفته شروع نبرد در غزه، ۵۵ فلسطینی در کرانه باختری به شهادت رسیده‌اند که نشان می‌دهد آن منطقه هم آماده انفجار است. هرچه زمان جلوتر می‌شود بر شمار و شتاب و شدت و تنوع غافلگیر شدن‌های اسرائیل افزوده می‌شود.
۴) غزه در سال 2001، حتی یک هزارم توان نظامی فعلی را نداشت. آن زمان، «ژنرال آريل شارون» نخست‌وزیر، ادعا کرد كار غزه و فلسطین را ظرف ۱۰۰ روز تمام مي‌كند. او به «بولدوزر اسرائیل» شهرت داشت و «قصاب صبرا و شتيلا» شمرده می‌شد؛ جنایتی که موجب شهادت ۳۵۰۰ فلسطيني شده بود. با این حال، هم او مجبور شد تابستان ۲۰۰۵، دستور عقب‌‌نشيني از غزه را صادر كند و بگوید: «عقب‌‌نشيني، اقدامي دردناك اما اجتناب‌‌ناپذير براي تامين آينده اسرائيل است. ما نمي‌توانيم براي هميشه غزه را نگه داريم». ۱۷ سال بعد، شرایط برای اسرائیل، به مراتب وخیم‌تر است. به گزارش شبکه صهیونیستی ایران اینترنشنال: «تنش‌ها و اختلافات در اسرائیل، ماه‌‌ها پیش از این با اعلام تصمیم نتانیاهو در مورد اصلاحات قضائی، آغاز شد و در ماه‌‌های گذشته بیش از ۱۰ هزار نفر از سربازان ذخیره ارتش در اعتراض به دولت، از حضور بر سر پست‌‌های خود انصراف دادند. پس از آن، ارتش اسرائیل اعتراف کرد توانایی عملیاتی در نیروی هوایی کاهش یافته است. اواسط ‌مرداد هم مقام‌های ارشد نظامی درباره خطر بحرانی جدی که ارتش را تهدید می‌‌کند، هشدار دادند. کاهش توانایی‌ها به نیروی هوایی محدود نمانده، و نیروی زمینی و ستاد عملیاتی نیروی دریایی هم آسیب دیده‌اند».
۵) حمله زمینی به غزه، شنبه شب برای چندمین‌بار به تعویق افتاد. شبکه دولتی انگلیس می‌گوید «دولت اسرائیل با ماموریتی تقریبا غیرممکن رو‌به‌رو است». روزنامه نیویورک‌‌تایمز مدعی شده ارتش اسرائیل طبق برنامه قصد داشت شنبه شب به غزه حمله کند، اما بدی شرایط آب‌وهوایی، حمله را چند روز به تعویق ‌انداخت! اما روایت‌های واقعی‌تری هم در دسترس است. برخی رسانه‌‌های اسرائیل، از اختلاف در کابینه درباره حمله زمینی خبر داده‌اند چنان‌که کانال ۱۳ تلویزیون می‌گوید: «‌بر سر عملیات زمینی‌، اختلافاتی حتی درکابینه وجود دارد». برخی فعالان توئیتری اسرائیل نوشته‌اند: «نتانیاهو برای یک میلیارد ربات پول پرداخت خواهد کرد. اما حقیقت نمی‌میرد. سربازان به نتانیاهو اعتماد ندارند. او نمی‌تواند اسرائیل را در جنگ رهبری کند».
۶) گزارش‌های دیگر، می‌گوید که نتانیاهو با اعتراض نظامیان مواجه شده است. به گزارش شبکه ۱۲ تلویزیون اسرائیل: «در جریان بازدید روز شنبه از نیروهای ذخیره تیپ ۶۹۷ ارتش در نزدیکی رحوفوت، بعضی از نظامیان به نتانیاهو اهانت کردند و او مجبور شد سخنرانی را لغو کند. یکی از افسران بلند شد و فریاد زد و الفاظ رکیکی را علیه نتانیاهو به کار برد. او گفت: تو هیچی نیستی، تو دروغگویی. در این حین، نتانیاهو از سخنرانی منصرف شد. او چند نظامی ذخیره را جمع کرد، عکس گرفت و منطقه را ترک کرد. بعد از آن هم شنیدیم که برخی وزرا در سفر به جنوب، با انتقادات توهین‌آمیز شهرک‌نشینان مواجه شدند». این اتفاق در حالی رخ داد که عزیمت نتانیاهو به نزدیک مناطق درگیری، با یک هفته تاخیر انجام می‌شد. در همین حال، گزارشگر کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل، ضمن انتشار یک ویدئو خبر داد: «وزیر محیط زیست دولت نتانیاهو به دیدار مجروحان در بیمارستان آسای هروفیه در الرمله رفت، اما آنها او را طرد کردند. آنها می‌گفتند شماها مسئول این وضعیت هستید. دولت را نابود کردید. شما ما را به این‌جا رساندید. گم شو از این‌جا برو».
۷) جنگنده‌‌های اسرائیلی قریب ۶ هزار خانه و ساختمان را با بمباران منهدم کرده‌اند. آنها بالغ بر ۱۴ خبرنگار را هم به شهادت رساندند. تعداد شهدای غیرنظامی غزه از ۲۴۵۰ نفر گذشته و شمار مجروحان به ده هزار نفر رسیده است. اما لازم نبود اسرائیل در غزه جنایت کند، تا نقاب از صورتش کنار برود. چند هفته قبل از شروع جنگ، تامیر پاردو رئیس‌اسبق موساد در اعتراض به عملکرد رژیم گفته بود: «رفتار اسرائیل در کرانه باختری، آپارتایدی است. مسیر فروپاشی پرشتاب، دیگر جای هیچ توجیهی را برای ائتلاف باقی نمی‌گذارد. هر روز که می‌‌گذرد به پایان رؤیای صهیونیسم نزدیک می‌‌شویم». ۷ میلیارد دلار، کمترین برآورد درباره خسارت اقتصادی اسرائیل است. به گزارش روزنامه وال استریت ژورنال: «حجم خسارات وارده به اسرائیل نشان می‌‌دهد این جنگ مثل جنگ ‌های قبلی نیست. فراخوان نیروهای ذخیره، استارتاپ‌های فعال در حوزه فناوری را فلج کرده است. مدیران این شرکت‌ها در تلاش برای انتقال به اروپا یا آمریکا هستند». این، غیر از نظرسنجی‌های یک ماه قبل است که نشان می‌داد «مدیران ۷۰ درصد شرکت‌های نوپا به دنبال تشدید بحران سیاسی در تل‌آویو، در تدارک رفتن از اسرائیل هستند».
۸) اگر به نتانیاهو باشد، به خاطر عمق بحران‌هایی که در آن گرفتار شده، می‌خواهد هم اسرائیل و هم آمریکا را عمیقا درگیر جنگ فعلی کند و حال آن که آمریکا و اسرائیل، نه توانی کافی برای این درگیری و تحمل تبعات آن در مقیاس یک جنگ منطقه‌ای دارند و نه اعتمادی به نتانیاهو. اقتصاد آمریکا و غرب، توان شوک سیاسی و اقتصادی جدید را ندارد. آمریکا به دنبال کاهش مداخله در باتلاق غرب آسیا و تمرکز بر بحران فزاینده چین و روسیه است. نهاد دو حزبی موسوم به «کمیسیون موضع استراتژیک آمریکا» که تحت نظر کنگره فعالیت می‌کند، پنج شنبه گذشته در گزارشی هشدار داد «از آنجا که نظم بین‌المللی تحت رهبری ایالات متحده، از سوی چین و روسیه در خطر است، آمریکا و متحدانش باید آماده جنگ همزمان با هر دو باشند».
۹) پنج دولت اخیر در اسرائیل، در اثر بی‌ثباتی شدید، یک سال هم دوام نیاوردند وگرنه، نوبت به نتانیاهو نمی‌رسید. او حاضر است برای نجات خود، اسرائیل را هم قربانی کند. چنین اتهام سنگینی در اسرائیل، متوجه وی است و پس از پایان جنگ به شکل جدی‌تری دنبال خواهد شد. او قبلا متهم فساد اقتصادی و سیاسی و عامل دو‌دسته کردن جامعه صهیونیستی بود و حالا متهم است که با جاه‌طلبی و بحران‌آفرینی، موجب غفلت از عملیاتی بزرگ و جبران‌ناپذیر شده است. بنابراین به محض این که گرد و غبار جنگ فروکش کند، او مجددا و این بار شدید‌تر، مورد اعتراض و احتمالا پیگرد قرار می‌گیرد. نتانیاهو برای نجات خود و خریدن زمان، مایل به کشدار شدن جنگ است. اما همین رفتار، عمر سیاسی او را هرچه کوتاه‌تر می‌کند. عملیات زمینی برای ورود به غزه قطعا چند برابر بیشتر از ۱۵۰۰ کشته فعلی، تلفات روی دست صهیونیست‌ها خواهد گذاشت، در حالی که احتمال موفقیت در ‌اشغال غزه، کاملا دور از دسترس است. نتانیاهو، ضمنا متهم اول در اسارت و مفقودی حدود هزار صهیونیست است. به نوشته روزنامه یدیعوت آحارانوت: « نتانیاهو، مجرم است و باید استعفا دهد. او بازدارندگی اسرائیل را از بین برد و به همه هشدارها درباره از بین رفتن بازدارندگی بی‌‌تفاوت بود».
۱۰) نتایج نظرسنجی موسسه «دیالوگ» وابسته به «پروفسور کامیل فوکس»، استاد دانشگاه تل‌آویو نشان می‌‌دهد: «۹۴ درصد اسرائیلی‌ها، دولت نتانیاهو را مسئول شکست اطلاعاتی در حمله اخیر می‌‌دانند و ۶۷ درصد، این شکست اطلاعاتی را بدتر از جنگ ۱۹۷۳ ارزیابی می‌کنند. همچنین، ۵۶ درصد معتقدند نتانیاهو باید پس از حمله حماس استعفا می‌‌داد. ۵۹ درصد هم گفتند هیچ اعتقادی به دولت نتانیاهو که جنگ را رهبری می‌‌کند، ندارند». به احتمال بسیار زیاد، دیری نخواهد گذاشت که اعتراض‌های تند و تحقیر‌آمیز نسبت به نتانیاهو، از کریدور‌های پشتی سیاست، به کف خیابان‌ها در تل‌آویو کشیده شود. این، بازی دو سر باخت، برای کسی است که نفهمید چه زمانی روی ارّه نشست و راه پیش و پس برای اسرائیل باقی نگذاشت. نتانیاهو پیش از غافلگیری در میدان، مورد نفرت بخش بزرگی از جامعه صهیونیستی قرار داشت که ۹ ماه بود هر هفته برای برکناری وی به خیابان می‌آمدند. او پیش از این، به خاطر تلاش برای اخته کردن دستگاه قضایی و ایجاد دیکتاتوری بلامنازع مورد اعتراض بود، اما حالا علاوه‌بر این، متهم به خیانت منتهی به جنگ و تار و مار شدن چند هزار صهیونیست است. قطعا نام نتانیاهو، در صدر متهمانی قرار خواهد گرفت که عملکرد‌شان، به عملیاتی شدن نفرینِ «نرسیدن اسرائیل به ۸۰ سالگی» شتاب بخشید.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۲۴ مهر

سه راهی بازار ارز
مهدی حسن زاده
 تلاطم بازار ارز در روزهای گذشته اگرچه به تدریج مهار شد اما همچنان این سوال را برای آینده نرخ ارز در نیمه دوم 1402 ایجاد کرده است که مسیر نرخ ارز به کدام سمت است؟ تجربه جهش ارزی سال 90 و 91 و سپس جهش های ارزی متوالی 1397 تا 1401 درس هایی را برای سیاست گذار داشته است که توجه به این درس ها مسیر پیش روی نرخ ارز را در آینده روشن می کند. صد البته متغیرهایی نظیر حجم درآمدهای ارزی و دسترسی به این درآمدها نیز در تعیین چشم انداز نرخ ارز در سال جاری و سال آینده موثر است.
به طور مشخص 3 نگاه درباره نحوه مدیریت بازار ارز وجود دارد. این 3 نگاه البته چنان چه گفته شد تحت تاثیر 2 متغیر مهم منابع ارزی و دسترسی به آن ها ترسیم می شود. این 3 نگاه شامل ثابت کردن نرخ ارز، رهاسازی نرخ ارز و تثبیت نسبی (شناور مدیریت شده) است. هراس دولت ها از اثر تورمی افزایش نرخ ارز موجب شده است که در سال های وفور درآمدهای ارزی، گزینه ثابت کردن نرخ ارز مدنظر باشد. در سال های محدودیت ارزی نیز عملا انتخابی وجود ندارد و آن چه به اجبار محقق می شود، رهاسازی نرخ ارز است. با این حال در شرایط فعلی باید ببینیم کدام گزینه مدنظر قرار می گیرد.
واضح است که درآمدهای ارزی دولت رشد قابل توجهی داشته است و صادرات روزانه بیش از 1.5 میلیون بشکه نفت (براساس اعلام منابع بین المللی) در شرایط قیمت 80 تا 90 دلاری نفت، درآمد قابل توجهی را نصیب دولت می کند. این در شرایطی است که به نظر می رسد محدودیت های سال های قبل در دسترسی به منابع ارزی تاحدی کمتر شده و بخشی از منابع ارزی  بلوکه شده ایران در کشورهای دیگر آزاد شده است. در چنین شرایطی شاید دست دولت برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز باز باشد اما به 2 دلیل این اقدام عقلانی نیست. نخست، تجربه جهش قیمت پس از ثابت نگه داشتن که اثرات تورمی سنگینی تحمیل می کند. دوم، ناپایداری شرایط دسترسی به منابع ارزی به دلیل تحولات سیاسی جهانی که احتیاط در این زمینه را ضروری می سازد.
در چنین شرایطی پس از گذر از 5 سال تورم بالای 40 درصد، نمی توان به گزینه رهاسازی نرخ ارز فکر کرد چرا که تبعات تورمی رهاسازی ناگهانی نرخ ارز و کنار کشیدن بانک مرکزی از تنظیم این بازار، برنامه مهار تورم را که اکنون به طور نسبی می توان به آن امیدوار بود، دچار خدشه جدی می کند. پس در این شرایط راهی جز حرکت به سمت تثبیت نسبی نرخ ارز بر مبنای نرخ گذاری شناور مدیریت شده نیست. در حقیقت بازار ارز را باید به عنوان یک بازار متاثر از متغیرهای موثر بر افزایش یا کاهش قیمت ارز در نظر گرفت و دخالت بانک مرکزی صرفا در محدوده های خارج از سقف و کف تعیین شده محقق شود. در حقیقت باید اجازه داد بازار ارز متناسب با تورم موجود و بدون دل خوشی به انگاره تثبیت کامل نرخ ارز مدیریت شود و در شرایطی که روند صعودی نرخ ارز از محدوده مشخص (مثلا ماهانه 2 تا 3 درصد) بیشتر شد، بانک مرکزی با اتکا به منابعی که دارد وارد بازار شود و نرخ را به محدوده تعیین شده بازگرداند.
این مهم است که تجربه جهش نرخ ارز در سال های گذشته پیش چشم سیاست گذار باشد و تصور این که با دسترسی به منابع ارزی می تواند، نرخ را همچنان زیر 50 هزار تومان نگه دارد، کنار بگذارد و افزایش نرخ را در محدوده ای اندک نسبت به ماه های قبل به طور نسبی تثبیت کند و به تدریج در ماه های بعد اجازه افزایش تدریجی نرخ به محدوده ای قابل پیش بینی و متناسب با تورم دهد تا از تبعات افزایش جهشی نرخ ارز بر رشد تورم نیز مصون بماند.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۲۴ مهر
 
مجاهد حقیقی فی سبیل الله
حسین عبداللهی فر
«مجاهد حقیقی فی سبیل الله» مدال پر افتخاری بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را برازنده شیخ ابراهیم یعقوب الزکزاکی دانستند و در دیدار وی و خانواده اش، او را مصداق مجاهد حقیقی فی سبیل‌الله خواندند. مدالی که خدای بزرگ دارنده آن را بر دیگران برتری بخشیده است. 
شیخ ابراهیم یعقوب الزکزاکی در سال ۱۳۳۲ شمسی در شمال نیجریه دیده به جهان گشود و دروس دینی را در زاریا محل تولدش فراگرفت و سپس برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه احمد بلو شد. از همان دوران دانشجویی وارد فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی شد و به عضویت اتحادیه دانشجویان مسلمان درآمد که بعد‌ها به دبیرکلی آن رسید. 
گرایشات مذهبی و روحیه انقلابی‌اش در همان دوران دانشجویی به اندازه‌ای بود که وقتی زمزمه‌های انقلاب اسلامی ملت ایران را شنید مشتاق دیدار رهبر آن گردید. وقتی خبر عزیمت حضرت امام (ره) به پاریس را شنید خود را به نوفل لوشاتو رساند و ایشان را ملاقات کرد. بن مایه‌های فرهنگی و انگیزه ظلم ستیزی سبب شد تا از همان نگاه اول به اندازه‌ای مجذوب شخصیت امام راحل شود که به مذهب تشیع تشرف یافت. 
با پیروزی انقلاب اسلامی وارد ایران شد و در حوزه‌های علمیه قم به تحصیل علوم دینی پرداخت. تفکرجهادی و روحیه استکبار ستیزی وی را بر آن داشت تا برای برپایی نهضت اسلامی به کشورش بازگردد؛ لذا در نخستین اقداماتش جنبش اسلامی نیجریه را برای مقابله با دولت‌های وابسته به صهیونیزم و وهابیت راه‌اندازی کرد و راه مبارزه و جهاد را در پیش گرفت. 
مبارزات سیاسی و مشکلاتی که این جهاد برای وی ایجاد کرد مانع پرداختن به فعالیت‌های فرهنگی نشد. از این رو برای ترویج و تبیین فرهنگ اسلام و ارزش‌های مکتب شیعی حدود ۳۰۰ مدرسه اسلامی در نیجریه و کشور‌های همسایه آن تاسیس کرد. همزمان با فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی از حضور در عرصه اجتماعی غافل نماند و برای کمک به محرومان و اقشار ضعیف جامعه مؤسسه خیریه الزهرا، مرکز خدمات اجتماعی و عمرانی و مرکزی برای ارائه خدمات درمانی و آموزشی تاسیس کرد. دوراندیشی و آینده نگری وی سبب شد در کنار این فعالیت‌ها همچنان به فکر خانواده شهدا باشد. در همین رابطه مؤسسه الشهدا را با هدف رسیدگی به فرزندان شهدا و یتیمان بنا نهاد. 
اما آنچه شیخ ابراهیم زکزاکی را شایسته مدال مجاهد حقیقی فی سبیل الله کرد، روحیه شهادت طلبانه، مجاهدت‌های خالصانه و تلاش خستگی ناپذیری بود که حاصل آن را می‌توان در گرایش میلیون‌ها نفر از مردم نیجریه به مکتب تشیع و فقه جعفری دید. کشوری که تا پیش از آن شیعه نداشت و شیخ تنها شیعه آن دیار محسوب می‌شد. 
بدون تردید فراهم کردن زمینه این تحول بزرگ در یکی از کشور‌های تحت سلطه غرب و صهیونیزم که تحت تاثیر وهابیت قرار داشت کار بس دشواری بوده است که بدون استقامت وصف‌ناپذیر و مجاهدت شبانه‌روزی ممکن نبوده است. از همین رو، این شیخ ۷۰ ساله بخش زیادی از حیات خود را در زندان و تحت شکنجه‌های بسیار به سر برده است. وی ۹ بار در دولت‌های مختلف این کشور به زندان افتاد. آخرین باری که در وضعیت بسیار سختی روانه زندان‌های نیجریه شد، سال ۱۳۹۴ بود. در این دوره شش سال (۱۴۰۰) زندان را تحمل کرد و وضعیت جسمی‌اش به گونه‌ای بود که بار‌ها خبر شهادتش اعلام شد. جالب است که دادگاه این کشور پس از شش سال وی را بیگناه و از کلیه اتهامات تبرئه کرد. 
وی همچنین در این راه سه فرزند عزیزش را در روز قدس ۱۳۹۳ تقدیم اسلام نمود و بار‌ها و بار‌ها شاهد قتل عام شیعیان کشورش به دستور وهابیون عربستان بود. 
از همین رو، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با شیخ زکزاکی قدرت روز افزون اسلام در جهان به‌رغم توطئه‌های گسترده را نتیجه مجاهدت‌ها توصیف و مسائل فلسطین را یکی از مظاهر قدرت اسلام معرفی کردند.
 
 

 

روزنامه وطن امروز

بحران مضاعف دستگاه اطلاعاتی اسرائیل
مهدی بختیاری
عملیات توفان الاقصی و نحوه شروع آن در 15 مهر/ 7 اکتبر، همچنان یکی از نقاط عطف این ماجراست. در حالی که به گفته ارتش رژیم صهیونیستی، حماس از بیش از یک سال قبل درگیر آموزش، طراحی و هماهنگی برای انجام این عملیات بوده اما هیچ‌کدام از دستگاه‌های عریض و طویل اطلاعاتی اسرائیل نتوانسته‌اند متوجه آن شوند و برای همین صهیونیست‌ها با یک غافلگیری بزرگ و بی‌سابقه مواجه شدند.
در شروع این عملیات - طبق گزارش ارتش اسرائیل - 800 تا 1000 رزمنده فلسطینی از 80 نقطه وارد 20 شهرک و 11 پایگاه نظامی در نزدیکی مرز غزه در سرزمین‌های اشغالی شدند.
ورود زمینی و غافلگیری صهیونیست‌ها دقیقا برخلاف ۳ اصل دکترین بن‌گورین است که می‌گوید جنگ باید همیشه خارج از مرزهای اسرائیل باشد، اسرائیل باید با تکیه بر عنصر غافلگیری دشمنان خود را زمینگیر کند و جنگ نباید طولانی شود.
از آنجا که گروه‌های مقاومت دسترسی بسیار سختی به سرزمین‌های اشغالی دارند (برعکس صهیونیست‌ها که بر مناطق تحت سلطه فلسطین اشراف کامل دارند)، سوال بزرگ این است: این اطلاعات دقیق از منطقه دشمن چطور به دست گروه‌های مقاومت فلسطین رسیده است.
طی روزهای گذشته یکی از مقامات مسؤول در گروه‌های فلسطینی به تسنیم گفت بخشی از این اطلاعات از طریق سربازان و نیروهای حاضر در بدنه ارتش اسرائیل به دست آمده است و در واقع آنها راهنمای حماس در ورود به شهرک‌های صهیونیست‌نشین و مهم‌تر از آن، پایگاه‌های نظامی بودند و این یکی از بدترین اخبار برای دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل است که نشان می‌دهد نفوذ گروه‌های فلسطینی تا چه میزان در بدنه مهم‌ترین رکن رژیم یعنی ارتش پیش رفته است.
هراس از اینکه نیروهای نظامی با دشمنان همکاری کردند نمی‌تواند به راحتی توسط مقامات صهیونیست مخفی نگه داشته شود، چه آنکه از مدت‌ها قبل رسانه‌های عبری‌زبان نسبت به پیامد همکاری‌های برخی افسران و سربازان با دشمنان اسرائیل هشدار داده بودند.
این همکاری در گذشته بیشتر معطوف به خرید اسلحه از آنها بود. به نوشته روزنامه صهیونیستی «معاریو»، گروه‌های فلسطینی پس از ساخت دیوار حائل بین اسرائیل و مصر (یکی از 6 دیوار احداث‌شده)، برای تأمین تسلیحات مورد نیاز خود به پادگان‌های ارتش اسرائیل رو آوردند.
گروه‌های مقاومت برای تجهیز واحدهای خود ـ بویژه در کرانه باختری ـ تجهیزات مورد نیاز را از 3 مسیر عمده به دست می‌آورند: یکی از طریق پرداخت پول و خرید سلاح از باندهای قاچاق سلاح در اسرائیل، دیگری دستبرد به زاغه‌ها و انبارهای مهمات این رژیم و سوم همکاری برخی نظامیان اسرائیلی.
کانال 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی 16 دسامبر 2021 از سرقت بیش از یکصد هزار فشنگ از انبار مخصوص اسلحه‌های M16 در پایگاه نظامی تیپ اسکندرونی در شمال فلسطین خبر داد و البته از قول پلیس اسرائیل اعلام کرد این میزان سرقت بیش از 150هزار فشنگ بوده است.
در سال‌های گذشته گروه‌های فلسطینی ـ بویژه نیروهای ویژه آنها ـ عمدتا از تجهیزاتی استفاده می‌کنند که در اختیار ارتش و نظامیان صهیونیست نیز قرار دارد.
شیوع بحران مصرف مواد مخدر در میان نظامیان اسرائیلی و اعتیاد بخش زیادی از آنها، کار را در مقاطعی برای گروه‌های مقاومت آسان‌تر هم کرد، چرا که این بدنه حاضر بود در قبال پول یا مواد، تسلیحات خود را به آنها بفروشد.
روزنامه «یدیعوت آحارانوت» دسامبر 2020 در گزارشی نوشته بود تعداد زیادی از پرسنل گردان 13 تیپ گولانی مستقر در شهرک صهیونیست‌نشین «کیسونیم» به‌ دلیل کشف حجم عظیمی از مواد مخدر داخل محل استقرار این گردان اخراج شدند.
به‌ گفته منابع اسرائیلی، اعتیاد به مواد مخدر میان پرسنل ارتش رژیم صهیونیستی رو به افزایش است و این مساله بویژه از سال 2009 که ماجرای سرقت سلاح از پایگاه‌های ارتش اسرائیل فاش شد، به یکی از دلایل تبادل سلاح و پول میان فلسطینی‌ها و افسران ارتش اسرائیل تبدیل شده است.
علاوه بر این، دولت نتانیاهو از ابتدای تشکیل کابینه تاکنون با یک بحران بی‌سابقه در درون سرزمین‌های اشغالی نیز مواجه است. بیش از 40 هفته صدها هزار نفر از ساکنان سرزمین‌های اشغالی به صورت مداوم در کف خیابان‌های شهرهای بزرگ نظیر تل‌آویو حضور دارند و با انتقاد از عملکرد دولت، بسیاری از روندهای سیاسی در اسرائیل را مختل کرده‌اند. این اعتراض‌ها در همان اوایل از کف خیابان به درون سازمان‌های نظامی و امنیتی بویژه ارتش نیز رسید و موجب اعتصاب هزاران نفر در درون ارتش شد.
این بحران که صهیونیست‌ها تجربه مواجهه با آن را نداشتند، امروز به یکی از پاشنه‌‌های آشیل این رژیم تبدیل شده که بزرگ‌ترین مولفه حیاتی آنها یعنی امنیت را با خطر جدی مواجه کرده است.
با این تفاسیر، باید منتظر ماند و دید تبعات شکست‌های ترمیم‌ناپذیر اخیر برای نتانیاهو و دولتش چه خواهد بود؟
روزنامه رسالت

بحران ضرب در بحران برای واشنگتن و تل‌آویو

حنیف غفاری

توان هضم و مدیریت بحران‌های پیرامونی یا داخلی ، یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های قدرت یا ضعف یک بازیگر در حوزه روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. پس از تأسیس رژیم نامشروع و جعلی صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی، مقامات آمریکایی و انگلیسی به تل‌آویو تضمین دادند که با هم‌افزایی سیاسی و نظامی خود در حمایت از موجودیت رژیم اشغالگر قدس، مانع از تسلط وقایع منطقه‌ای و اعتراضات گروه‌های ضد صهیونیستی بر معادلات داخلی این رژیم گردند.

در این معادله، شاهد هم‌افزایی منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای گسترده صهیونیست‌ها و غرب با یکدیگر بودیم، تا جایی که لابی‌های صهیونیستی شاکله‌های تاکتیکی و حتی ثوابت استراتژیک بازیگران آمریکایی و اروپایی در منطقه غرب آسیا و دیگر نقاط دنیا را بر اساس خواسته‌ها و مطامع خود ترسیم می‌کردند. تسلط صهیونیست‌ها بر رسانه‌ها نیز عاملی تسریع‌کننده در این روند محسوب می‌شد.

اکنون در سال ۲۰۲۳ میلادی قرار داریم: تجمیع توان نظامی، امنیتی، تبلیغاتی و سیاسی بازیگران غربی و صهیونیست‌ها نتوانسته است از تثبیت گزاره‌ای تحت عنوان «شکست مطلق اسرائیل در قبال  عملیات طوفان الاقصی »جلوگیری کند. فراتر از آن، صهیونیست‌ها قدرت روایتگری کاذب و وارونه از صحنه را نیز ازدست‌داده‌اند و شکاف ملت‌ها و دولت‌ها در اروپا بر سر حمایت از جنایات رژیم اشغالگر قدس در غزه به نقطه اوج خود رسیده است. امروز صهیونیست‌ها جنگ روایت‌ها و نبرد میدانی را هم‌زمان باخته‌اند. این بدترین خبر ممکن برای نتانیاهو،

 بن گویر،لیبرمن، گانتز و لاپید محسوب می‌شود زیرا فرامتن ایجادشده در اراضی اشغالی ، همه جریانات قدرت در تل‌آویو را به‌نوعی پس می‌زند و آن‌ها را در زمان حال و آینده به یک بازیگر روبه‌زوال مبدل خواهد ساخت. 
عملیات طوفان الاقصی مستقیما استراتژی‌ها و ثوابت میدانی و روانی غالب بر اراضی اشغالی را هدف قرار داده است. در چنین شرایطی نه‌تنها صهیونیست‌ها، بلکه آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین حامی رژیم اشغالگر قدس قدرت کنترل صحنه و مدیریت میدان ( در ابعاد متنی و فرا متنی) را ازدست‌داده‌اند. 

استراتژیست‌هایی مانند هنری کیسینجر و فوکویاما معتقد به اصل کنترل‌پذیر بودن بحران‌هایی هستند که توسط آمریکا یا شرکای آن‌ها در نظام بین‌الملل ایجاد می‌شود. به عبارت بهتر، زمانی که یک بحران  از کنترل خارج می‌شود، تبعات آن گریبان گیر طراحان آن بحران خواهد شد.

به نظر می‌رسد بایدن و مقامات آمریکایی ، در همین راستا نسبت به بحران‌سازی‌های نتانیاهو در غزه نگران هستند. واشنگتن در پشت پرده معتقد است  گام‌های کنونی و آتی نتانیاهو و ارتش اسرائیل می‌تواند در آینده ( به‌جای نوار غزه ) ،عمق استراتژیک اراضی اشغالی را بیش‌ازپیش هدف قرار دهد! در این صورت آمریکا نیز ناچار خواهد بود هزینه‌های شکست و درنهایت ، اضمحلال رژیم اشغالگر اسرائیل را به بدترین نحو ممکن بپردازد. ازاین‌رو نگرانی‌های کاخ سفید  نسبت به رویکرد کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی در قبال عملیات طوفان الاقصی، معطوف به وحشت آشکار  کاخ سفید نسبت به از بین رفتن توان مدیریت حداقلی بحران در عرصه امنیت و سیاست خارجی آمریکاست.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات