16 مهر 1402 - 08:27

پایگاه رهنما:

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۱۶ مهر

ضرب شست مقاومت فلسطین سنگین‌ترین ضربه تاریخی 

 سعدالله زارعی
۱- حمله گسترده گردان‌های مقاومت فلسطین به رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل، غاصبان و حامیان آنان را در شوک مطلق فرو برده است. جمع‌بندی خبرها بیانگر آن است که در این عملیات بیش از ۲۵۰ نظامی رژیم کشته شده‌اند و بیش از ۱۰۰ نفر از آنان به اسارت درآمده‌اند و صدها نفر نیز زخمی شده‌اند. مقاومت فلسطین در یک عملیات پیچیده و چندوجهی اطلاعاتی، مخابراتی و عملیاتی، آنچنان ضربه‌ای به این رژیم وارد کرد که رسانه‌های سرشناس رژیم غاصب، آن را هولناک و غیرقابل جبران خواندند. نفوذ گسترده گردان‌های فلسطینی به شهرها و شهرک‌های اطراف غزه که منجر به تصرف کامل هفت شهر و شهرک شد،
از یک طرف آمادگی کامل فلسطینی‌ها و از طرف دیگر غافلگیری و درماندگی سیستم سیاسی، اطلاعاتی و نیروهای نظامی رژیم را به رخ کشید. مسلماً رژیم باید تاریخ ننگین خود را به دو بخش تا روز شنبه و از روز شنبه به بعد تقسیم کند و در انتظار فروپاشی مطلق و کامل بنشیند.
۲- در تحولات هفته اخیر فلسطین شاهد تحریک جدید از سوی رژیم صهیونیستی بودیم. اسرائیل که از یک‌سو در وضعیت تهدید سیاسی داخلی از ناحیه احزاب مخالف دولت و از سوی دیگر در تهدید شدید امنیتی از ناحیه کرانه باختری است، با هدف چیدن میوه‌ای که هر چند کال است، به شهرک‌نشین‌های غاصب و شرور علامت داد و آنان از روز سه‌شنبه هفته قبل روزانه برنامه‌ای تهاجمی را علیه مسجدالاقصی به اجرا گذاشتند. 
در این میان دو اتفاق مهم همزمان در کرانه باختری و غزه به وقوع پیوست؛ در کرانه در حالی که رژیم صهیونیستی بیشتر روی جنین و نابلس تمرکز داشت، فلسطینی‌ها در کل کرانه دست به اعتراض زدند که در جنوب یعنی مناطق متصل به قدس شریف، این اعتراضات شدت بیشتری داشت و کانون آن هم شهر «طولکرم» بود. در تظاهرات و اعتراضات شهرک حواره در جنوب نابلس دو فلسطینی به شهادت رسیدند و دو نظامی صهیونیست به درک واصل شدند و در مجموع حدود 80 فلسطینی در روز جمعه گذشته حین تشییع یک شهید فلسطینی زخمی گردیدند. 
از آن طرف گردان‌های عزالدین قسام وابسته به جنبش حماس وارد عملیات نظامی علیه تل‌آویو و شهرک‌های اطراف غزه شدند. بنا به نقل فرمانده گردان‌های قسام، در این عملیات بیش از 5000 موشک و راکت به سمت مناطق مختلف فلسطین‌اشغالی شلیک شده است. به اسارت رفتن تعداد قابل توجهی از عناصر نظامی صهیونیست هم ضرب شست دیگری بود که مقاومت فلسطینی بر این رژیم وارد نمود. شبکه 12 رژیم از هدف گرفتن تل‌آویو با موشک‌های سنگین خبر داد. در این عملیات فلسطینی‌ها از یک تاکتیک نظامی جدید استفاده کردند که بی‌سابقه بود؛ آنان با استفاده از خودروی نظامی به شهرک‌های صهیونیست‌نشین مجاور غزه حمله‌ور شدند. تصاویر این نفوذ هم از طریق موبایل‌ها به فضای مجازی راه یافت و وحشت اسرائیلی‌ها را دوچندان کرد تا جایی که رادیو ارتش رژیم روز جمعه از «نفوذ نیروهای فلسطینی از غزه و از زمین و دریا به درون اراضی‌اشغالی» خبر داد. 
۳- رخدادهای اخیر سوریه و کرانه باختری و غزه در فلسطین از تشدید تنش و وضعیت نسبتاً جدید حکایت می‌کند؛ حمله شدید تروریستی بعد از ظهر روز پنجشنبه گذشته به مراسم فارغ‌التحصیلی یک دانشکده نظامی به شهادت نزدیک به 100 نفر و زخمی شدن نزدیک به 300 نفر انجامیده است که دست‌کم 36 نفر آنان زنان و کودکانی بوده‌اند که در تجلیل از جوانان فارغ‌التحصیل در مراسم حضور داشته‌اند. 
در یک اقدام تروریستی دیگر با مجوز و تحریک دولت غاصب اسرائیل، از اواسط هفته پیش، روزانه صدها صهیونیست‌ شهرک‌نشین به مسجدالاقصی یورش برده و مانع ورود مسلمانان به این مسجد شدند. متقابلاً مقاومت فلسطین در شهرهای کرانه باختری دست به تظاهرات زد که حجم آن در شهر «طولکرم» بیشتر بود. تظاهرات در این شهر به درگیری کشیده شد، دو فلسطینی به شهادت رسیده و دو نظامی صهیونیست هلاک شدند و در مجموع نزدیک به 80 فلسطینی شرکت‌کننده در اعتراضات هم زخمی شده‌اند. 
این دو واقعه به احتمال خیلی زیاد مرتبط با یکدیگر بوده و برای برهم زدن توازنی که در ماه‌های اخیر به‌طور آشکار به سمت مقاومت سنگینی می‌کرد، صورت گرفته است. کمااینکه بنیامین نتانیاهو بعد از فراگیری اعتراضات در کرانه گفت «ارتش قاطعانه به کار خود برای پاک‌سازی لایه‌های مقاومت در کرانه باختری ادامه خواهد داد».
۴- انفجار خونین بعدازظهر پنجشنبه دانشکده نظامی حمص، از نظر نوع عملیات و حجم تلفات، طی 3 تا 4 سال گذشته واقعه‌ای جدید به حساب می‌آید. شواهد و قرائن بیانگر ترکیب دو عنصر نفوذ و بمب‌گذاری می‌باشد. انفجار بمب در پایان مراسم صورت گرفته که خانواده‌ها از جایگاه مخصوص خود به سمت فرزندانشان حرکت کرده‌اند و حداکثر تجمع از یک‌سو و حداکثر بی‌نظمی - که در پایان مراسم رسمی طبیعی است - صورت گرفته است و این برای جنایتکارانی که دستیابی به حداکثر تلفات را مدنظر داشته‌اند، بهترین زمان بوده است. از این رو قاعدتاً عامل یا عوامل نفوذی در تعیین زمان انفجار مؤثر بوده‌اند. این اقدام جنایتکارانه با هر مقدمات، صورت و کیفیتی که به اجرا درآمده باشد فقط عمق کینه طراحان و عوامل آن نسبت به «مردم سوریه» را نشان می‌دهد. هیچ گروهی سوری نمی‌تواند به دلیل مخالفت با حکومت این کشور، جوانان و خانواده‌های مردم سوریه را آماج چنین تهاجم خونینی نماید. بنابراین اگرچه گروه تروریستی تکفیری و وابسته «تحریرالشام» که سابقاً تحت عنوان جبهه‌النصره فعالیت می‌کرد، مسئولیت این اقدام را پذیرفته است اما ابعاد اقدامی که صورت گرفته فراتر از این حرف‌هاست. 
۵- در انفجار خونین حمص نقش دو دولت به‌طور خاص قابل ‌اشاره است؛ رژیم صهیونیستی و دولت ترکیه؛ اگر این فرضیه را بپذیریم که اقدام جنایتکارانه عصر پنجشنبه سوریه را گروه تکفیری تحریرالشام انجام داده است، از آنجا که ابعاد حادثه از تبادل نوعی «اطلاعات خاص» حکایت می‌نماید، پای دولت خارجی به میان می‌آید. به‌خصوص اگر دولتی سوابق دست زدن به چنین اقدامی داشته باشد. عملیات نظامی دولت ترکیه در الباب و المنبج در سال‌های 1396 و 1397 و اقدامات رژیم صهیونیستی در بمباران‌های مکرر حومه دمشق و در یک مورد مرکز دمشق و منطقه مزرعه‌الامل در استان قنیطره شباهت زیادی به رخداد خونین دانشکده نظامی حمص دارد. روابط آشکار این گروه تروریستی با رژیم جعلی اسرائیل و دولت ترکیه می‌تواند به‌عنوان سرنخ طراحی‌ خارجی این اقدام هولناک مورد توجه قرار گیرد. 
حدود سه ماه پیش پایگاه خبری «نورث پرس» از همکاری سطح بالای اطلاعاتی میان «تحریرالشام» و سرویس امنیتی ترکیه خبر داد که منجر به تحویل معتصم محمد مصری و‌ هارون عواد الدوسری دو عضو القاعده به سرویس ترکیه گردید. کمااینکه رسانه‌ها در خرداد ماه گذشته از دیدار محمد الجولانی رئیس ‌این گروه تروریستی با هیئتی غربی و با حضور یک افسر امنیتی رژیم اسرائیل در شهر «سرمدا» خبر دادند. ارتباطات میان جولانی و سرویس‌های ترکیه و رژیم اسرائیل یک ارتباط عادی نیست؛ کمااینکه گفته می‌شود اطلاعات زمینی مربوط به مراکزی از سوریه که در طول سال‌های گذشته از سوی رژیم اسرائیل بمباران شده‌اند، توسط گروه الجولانی در اختیار تل‌آویو قرار گرفته است. 
از نقطه نظر زمانی هم رخداد دمشق برای دو دولت اسرائیل و ترکیه اهمیت ویژه‌ای داشته است؛ از یک‌سو رژیم صهیونیستی با پناه بردن به نظریه قدیمی و منسوخ اسرائیل مبنی بر مشغول‌‌سازی دشمن در محیط بیرونی، سعی می‌کند توجهات را از کرانه باختری - که نتانیاهو از عزم ارتش برای پاک‌سازی کامل آن از مقاومت خبر می‌دهد - به نقطه پیرامونی منصرف گرداند. شدت حادثه پنجشنبه حمص می‌تواند این مأموریت را به‌عهده بگیرد. حوادث جاری کرانه از روز سه‌شنبه با فشار صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی شروع شده و به زد و خورد شدید در کرانه و به‌خصوص طولکرم در روز پنجشنبه و در جریان تشییع پیکر شهید «لبیب محمد الضبیدی» منتهی گردید. این پنج‌شنبه با آن پنج‌شنبه بی‌ارتباط نیست. کمااینکه همزمانی تحولات حمص با تشدید اقدامات ارتش ترکیه علیه مناطق شمال سوریه از یک‌سو و اقدامات مشترک ترکیه و آذربایجان در قفقاز جنوبی، که هر دو نیاز به پرده‌پوشی و حاشیه‌گزینی دارند، از سوی دیگر، نوعی پیوستگی ژئوپلیتیکی میان اقدامات جبهه مقابل مقاومت را تداعی می‌کند. 
۶- در تحولات سوریه، نقش آمریکایی‌ها را باید مستقلاً مورد توجه قرار داد. آمریکا از یک‌سو در منطقه شمال شرق سوریه - موسوم به جزیره - نوعی قرنطینه را اعلام کرده و به حجم نیروهای خود نیز افزوده است و از سوی دیگر علی‌رغم اینکه مدعی حمایت از کردهای سوریه می‌باشد، در برابر اقدامات ارتش ترکیه به لفاظی اکتفا کرده است. علاوه‌بر این، رژیم صهیونیستی در روزهای گذشته با کمک فرماندهی نظامی آمریکا در سوریه، دست به عملیات علیه ارتش سوریه در بادیه و الحطله و یکی دو نقطه دیگر متعلق به ارتش در دیرالزور و نیز معبر بوکمال - قائم زد. نقش آمریکا در هر فعل و انفعالی که علیه دولت سوریه صورت می‌گیرد، آشکار است. اگر بخواهیم گرانیگاه تروریسم در سوریه را نشان دهیم، این گرانیگاه سرفرماندهی پنتاگون در سوریه است. نابودی این سرفرماندهی قطعاً به حذف تروریسم و قطع مداخله نظامی خارجی در سوریه منجر می‌شود. 
۷- تحولات سوریه و فلسطین در واقع نه فقط از نظر زمانی به یکدیگر وصل هستند بلکه از حیث مبدأ و منشأ هم حقیقت واحدی را نشان می‌دهند. اقدامات رژیم صهیونیستی علیه سوریه موضوع جدیدی نیست. این رژیم آشکارا حضور مقاومت در سوریه را مسئله‌ای راهبردی و غیرقابل اغماض می‌داند. مقاومت در سوریه دو کارکرد اساسی دارد؛ یک کارکرد آن تهدید مستقیم امنیتی و نظامی رژیم است و کارکرد دیگر آن پشتیبانی از مقاومت فلسطین در کرانه باختری و غزه می‌باشد. رژیم جنایتکار اسرائیل به خوبی می‌داند موضوع تسلیح کرانه و پشتیبانی تسلیحاتی از آن نسبت به ابتدای زمانی که از آن سخن گفته می‌شد، تحول کیفی پیدا کرده و با تکنولوژی‌های جدید می‌تواند به صورتی تکامل‌یافته‌تر و پرحجم‌تر به این منطقه وارد شود. این چیزی نیست که رژیم بتواند در مقابل آن پادزهری تهیه کند. توسل رژیم صهیونیستی به انفجار و ترور، ارتباط مقاومت منطقه با کرانه باختری را قطع نمی‌کند.
 
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۱۶ مهر
 
«طوفان الاقصی» و عمق استراتژیک ایران
دکتر سیدعلی علوی
خبر غافلگیر کننده بود: «حمله تهاجمی و تحقیرکننده حماس از نواز غزه به سرزمین های اشغالی»! این بی‌سابقه‌ترین حمله مقاومت در طول بیش از 75 سال اشغال سرزمین فلسطین است. ابعاد این تهاجم بی‌نظیر است از شلیک بیش از  پنج هزار راکت و موشک در 30 دقیقه تا اسارت بیش از 50 صهیونیست و واکنش‌ها و تحلیل‌های سیاسی و بین المللی این رخداد را در صفحه 3 امروز روزنامه خراسان می‌توانید بخوانید اما از این واقعیت نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که بخشی از جامعه امروز ایران درچرایی حمایت کشورمان از جریان مقاومت بالاخص مقاومت فلسطین سوال دارند که این موضوع فارغ از ضرورت حمایت از جبهه مقاومت چرا برای ما در ایران مهم است؟
به‌نظر می‌رسد می‌توان بر این گزاره اجماع داشت که مهم‌ترین دشمن استراتژیک ایران در منطقه در حال حاضر رژیم صهیونیستی است؛ رژیمی که به‌صراحت نه‌تنها تهران را در قلبش تهدید به اقدام تروریستی می‌کند بلکه در طول سالیان متمادی در عملیات‌های مختلف از ترور و خراب‌کاری تا نفوذ یا عامل و آمر بوده یا مشارکت‌کننده بوده است؛ از ترور دانشمندان هسته‌ای تا مشارکت در ترور حاج قاسم، از خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای تا هک سامانه‌های دولتی و نظامی و زیرساخت‌های خدمات عمومی. گزافه نیست اگر بگوییم کشورمان، ایران سال‌هاست در یک جنگ غیرمتقارن در ابعاد نظامی و اقتصادی و فناوری در ابعاد داخلی و منطقه و بین المللی با رژیم صهیونیستی درگیر نبرد است؛ رژیمی که انقلاب اسلامی را به‌عنوان دشمن شماره یک خود، برهم زننده همه رویاهای خود می‌داند؛ رژیمی که به سبب انقلاب ایران نه‌تنها به رویای نیل تا فرات خود نرسیده بلکه در پشت سیم خادارها و بلوک‌های بلند سیمانی در سرزمین‌های اشغالی خود را محبوس کرده و گرچه برای عادی‌سازی با سران برخی حاکمان کشورهای مسلمان دست و پا می‌زنند اما می‌دانند که تا انقلاب اسلامی و بازوان انقلاب اسلامی قدرت دارند. آن‌چه ساخته از خانه عنکبوت سست‌تر است. از این روست که سال‌هاست حداکثر توان خود را برای انزوا و ضربه به منافع ملی ایران عزیز متمرکز کرده است و البته در برابر استراتژی هزارخنجر رژیم صهیونیستی، انقلاب اسلامی همزمان با حمایت از جریان های مقاومت بر تقویت عمق استراتژیک خود تمرکز کرده است. در واقع، گرچه یک رویه رویکرد انقلاب اسلامی در حمایت از مقاومت فلسطین، حمایت از مظلوم و قبله اول مسلمین و نابودی یک غده سرطانی در قلب امت اسلامی بوده و هست اما رویه دیگر موضوع آن است که جمهوری اسلامی برای حراست از منافع ملی خود در برابر رژیمی که هیچ ضربه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی علیه کشورمان از تشکیل مرکز و تاسیسات جاسوسی و خرابکاری در مرزهای اقلیم کردستان و آذربایجان و ترکمنستان و برخی کشورهای خلیج فارس تا سنگ‌اندازی در مذاکرات هسته‌ای فروگذار نکرده، هیچ چیز به اندازه حضور در عمق استراتژیک دشمن متخاصم بازدارنده نیست. از این روست که تقویت و حمایت از جریان مقاومت در منطقه اهمیت دوچندان پیدا می کند؛ چراکه روی دیگر سکه، نیاز کشورمان به تقویت عمق استراتژیک خود نسبت رژیم صهیونیستی است؛ عمق استراتژیکی که حزب ا... لبنان در مرزهای شرقی فلسطین اشغالی ایجاد کرده، عمق استراتژیکی که نیروهای مقاومت سوریه در مرزهای شمالی با رژیم صهیونیستی ایجادکرده‌اند؛ عمق استراتژیکی که جهاد اسلامی در کرانه باختری برای ایران ایجاد کرده و عمق استراتژیکی که حماس در غزه برای جمهوری اسلامی در داخل سرزمین های اشغالی ایجاد کرده است، قدرتی را برای کشورمان پدید آورده که برخلاف طرف صهیونیستی نه‌تنها یک رجزخوانی یا گنده‌گویی نیست بلکه مصداق عینی میدانی است. بر این اساس است که گرچه چند هفته قبل دولتمردان رژیم صهیونیستی ایران را به اقدام نظامی و ترویستی در قلب تهران تهدید می‌کنند اما تنها چهار روز پس از تاکید رهبر انقلاب بر ریشه‌کن شدن سرطان رژیم صهیونیستی به دست مقاومت و مردم فلسطین و رفتنی بودن این رژیم غاصب، از نوار غزه محصر شده چنان عملیات تحقیر کننده‌ای آغاز می‌شود که دستاوردهای آن در طول 75 سال مبارزه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی بی‌سابقه است. از این منظر گرچه عملیات طوفان الاقصی به خودی خود شکست تحقیرکننده بی‌سابقه‌ای است اما از منظری دیگر ضرب شست جدی و سخت از جانب ایران به رژیم صهیونیستی است که اگر بخواهد علیه منافع ملی ایران اقدام کند تبعات جبران ناپذیری خواهد داشت. بر این اساس است که منطق حمایت انقلاب اسلامی از جریان مقاومت که گاه در نبردهای رسانه‌ای صرفا هزینه برای جمهوری اسلامی بازنمایی می‌شود، عملا رویه دیگر آن اقدامی برای تامین و تضمین منافع ملی از دور دست‌هاست قبل از این‌که دشمن بخواهد نزدیک مرزهایمان اقدامی کند.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۱۶ مهر
 
فلسطین بانشاط‌تر، سرحال‌تر و آماده‌تر
سیدعبدالله متولیان

عملیات «طوفان الاقصی» در سرزمین‌های اشغالی که منجر به فتح شهرک‌های صهیونیستی و کشتن و اسیرگیری از اسرائیلی‌ها شد در طول تاریخ شکل‌گیری رژیم صهیونیستی بی‌نظیر است و در کوتاه‌ترین تحلیل بیانگر «ضعیف‌تر شدن رژیم صهیونیستی» و «قوی‌تر شدن جبهه فلسطینی‌ها» است. در حقیقت این عملیات، تاریخ شکل‌گیری تا اضمحلال و فروپاشی رژیم صهیونیستی را به دو دوره «قبل» و «بعد» از عملیات طوفان الاقصی تقسیم می‌کند.
هم زمانی این عملیات غافلگیر کننده با فرمایش رهبر معظم انقلاب در روز ۱۷ ربیع‌الاول (۱۱ مهرماه) نیز بسیار عبرت آموز است. حضرت آقا در این دیدار فرمودند: «نظر قطعی جمهوری اسلامی این است که دولت‌هایی که قمار عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی را برای خودشان سرمشق کار قرار می‌دهند ضرر خواهند کرد، باخت منتظر اینهاست؛ دارند اشتباه می‌کنند. به قول اروپایی‌ها روی اسب بازنده شرط‌بندی می‌کنند. امروز وضع رژیم صهیونیستی وضعی نیست که مشوق نزدیکی به او باشد، نباید این اشتباه را بکنند... امروز نهضت فلسطین از همیشه این هفتاد - هشتاد سال سرحال‌تر است، امروز جوانان فلسطینی و نهضت فلسطینی، نهضت ضد غصب، ضد ظلم، ضد صهیونیسم امروز از همیشه با نشاط‌تر، سرحال‌تر، آماده‌تر است که مشاهده می‌کنید.»
عملیات طوفان الاقصی به عیان نشان داد که ۱- فلسطینی‌ها از حیث نیروی انسانی در اوج نشاط و شادابی روحی هستند و برخلاف برخی سران سازشکار در جهان اسلام، برای انجام عملیات علیه اشغالگران صهیونیست سر از پا نمی‌شناسند. ۲- امید به آینده روشن در مردم فلسطین در نقطه اوج قرار دارد و فلسطینی‌ها هیچ گاه تا این اندازه سرحال نبوده و برای نجات سرزمین خود از چنگال تروریست‌های اشغالگر میداندار نبوده‌اند.
۳- عملیات منحصر به فرد طوفان الاقصی که حاوی مجموعه‌ای پیچیده و دقیق از فعالیت‌های اطلاعاتی، شناسایی، نفوذ، سازماندهی و تجهیز، فنی، جابه‌جایی نیروی انسانی و تجهیزات و غافلگیری بود آماده‌تر بودن رزمندگان فلسطینی از هر زمان دیگر را به رخ جهانیان کشید.
در عین حال این عملیات پیچیده، نقطه ضعف‌های داخلی، پوشالی بودن و ناتوانی رژیم صهیونیستی و ناامیدی ساکنان سرزمین‌های اشغالی را برملا ساخته و نشان داد که تلاش برخی دولت‌های عربی برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی شرط بندی بر روی اسب بازنده بوده و زودتر از آنکه تصور شود سبب خواری و ذلت این دولت‌ها خواهد شد. همچنین روحیه خراب و متلاشی شده ساکنان شهرک‌های صهیونیستی را عیان ساخت و نشان داد که رژیم صهیونیستی در سراشیبی سقوط و اضمحلال قرار گرفته است. رژیم اشغالگر در وضعیت شکننده و نامتعادلی قرار گرفته که امکان غافل‌گیری و انجام عملیات ویژه را علیه آن رژیم ممکن ساخته است.
قابل پیش‌بینی است که تروریست‌های اشغالگر مانند مار زخم خورده، برای جبران افتضاحی که به بار آمده و جلوگیری از وحشت و ترمیم روحیه ساکنان سرزمین‌های اشغالی و امید دادن به آن‌ها و همچنین کاهش آثار وحشتناک فرامنطقه‌ای و بین‌المللی این عملیات، به اقدامات جنون آمیز دست بزنند، اما تردیدی نیست که اقدامات عجولانه و احمقانه صهیونیست‌ها نه تنها کمکی به اهداف آن‌ها نخواهد کرد بلکه همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند بر سرعت فروپاشی آنان خواهد افزود.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۱۶ مهر

۸ پیامد عملیات مقاومت
سید‌رضا صدرالحسینی
عملیات بسیار شگفت‌انگیز و قابل‌توجهی که دیروز توسط مقاومت فلسطین انجام شد حتما پیامد‌هایی را در حوزه‌های مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به‌دنبال خواهد داشت که به‌طور خلاصه مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان این‌گونه برشمرد:
 
۱- در حوزه داخلی رژیم صهیونیستی، قطعا شکاف‌ها و مصائب مختلفی برای نتانیاهو و دولتش ایجاد خواهد شد تا جایی که به اعتقاد نگارنده، دولت نتانیاهو مجبور به استعفا خواهد شد. 
 
۲- عملیات اخیر می‌تواند باعث انسجام بیشتر و افزایش روحیه جریان مقاومت چه در داخل فلسطین و چه در منطقه شود. در داخل جریان مقاومت فلسطین، شاهد همراهی همه جریان‌های مقاومتی بودیم که دست رد به سینه جریان سازش زده و در طول یک‌دهه گذشته، مردانگی خود را در حوزه مقابله میدانی و عملیاتی با رژیم صهیونیستی به اثبات رسانده‌اند. از‌جمله این جریان‌ها می‌توان به جنبش اسلامی و گردان‌های الاقصی و همچنین عرین‌الاسود که یک جریان نوپا و مبارز از بین جوانان فلسطینی است، اشاره کرد. در مقاومت منطقه نیز در ساعات اولیه این عملیات بزرگ و دشمن‌شکن، جریان‌های مقاومت لبنان و انصارا... یمن با صدور بیانیه‌هایی نسبت به این عملیات همراهی کرده و همبستگی خود را با مقاومت فلسطین به‌طور کامل اعلام کردند. 
 
۳- در منطقه چند موضوع مهم مورد توجه قرار خواهد گرفت که اولین آن بحث عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است که یقینا با تاخیر جدی برای کشور‌هایی همراه خواهد بود که پیش از این در این زمینه در حال فکر کردن و تأمل بودند. عملیات اخیر، این کشور‌ها را به این فکر خواهد انداخت که رژیم صهیونیستی که در حال فروپاشی است چطور می‌تواند تمنیات آن‌ها را برآورده کند. 
 
۴- در مورد کشور‌های عربی نیز باید بر این نکته تاکید کرد که بعضی از آن‌ها با موضوع عادی‌سازی روابط، سازگاری نشان داده و در سال‌های اخیر اقدام به عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی کرده‌اند به خسران اقدام انجام شده خود بیشتر پی‌خواهند برد و متوجه خیانتی می‌شوند که به جهان اسلام کرده‌اند. 
 
۵- نکته بعدی برای مجموعه سران کشور‌های عربی است که تا‌کنون با سکوت خود به نوعی، حمایت خویش را از رژیم صهیونیستی نشان می‌دادند و همراهی لازم و واجب را نسبت به جریان‌های مقاومت فلسطین انجام نمی‌دادند و در این زمینه قصور داشتند. 
 
۶- در حوزه بین‌المللی هم همان‌طور که در ساعات گذشته مشاهده کرده‌ایم، مجموعه حامیان رژیم صهیونیستی در آمریکا و اروپا به این مسأله واکنش منفی نشان دادند و این مسأله اثبات کرد که موضوع حمایت از حقوق بشر تفاوت قابل‌توجهی را در نظرگاه آن‌ها میان فلسطینیان (مسلمانان) و اروپاییان (غربی‌ها) دارد، به این شکل که آن‌ها سالیان سال است موضوع حقوق بشر و حمایت از کودکان و زنان را در شعار‌ها و رسانه‌های خودشان بیان می‌کنند، اما حمایتی که در ساعات اخیر از رژیم صهیونیستی علیه ملت مقاوم فلسطین انجام دادند، نشان داد که این شعار‌ها چقدر تهی و خالی از واقعیت است. 
 
۷-، اما در حوزه سیاسی به نظر می‌رسد که موضوع مقاومت به‌عنوان یکی از نقش‌آفرینان اساسی روابط بین‌الملل، یک‌بار دیگر استحکام قابل‌توجهی پیدا کرد و اثبات کرد که امروز مقاومت به‌عنوان یکی از بازیگران و نقش‌آفرینان اصلی در حوزه روابط بین‌الملل است. 
 
۸- نکته آخر نقش‌آفرینی کشور‌های عضو جبهه مقاومت در هندسه قدرت جدید در نظام بین‌الملل است و اثبات شد که این جبهه می‌تواند با اقدامات شجاعانه خویش نقش‌آفرینی و بازیگری قابل‌توجهی را در هندسه قدرت جدید داشته باشد و به‌دنبال افزایش توانمندی‌های خویش در این رابطه باشد. 
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۱۶ مهر

در رثای امیدواری به آینده

امیر دبیری مهر

خیلی ها می گویند برای امثال تو گوش شنوایی نیست و با این نقد و گلایه ها و پیشنهادها چیزی درست نمی‌شود؟ مردم هم قدر این رفتارها و‌مواضع را نمی دانند و خلاصه این گونه مواضع و سخنان ونوشته ها فرصت سوزی است! در پاسخ باید عرض کنم نقد دلسوزانه سیاست ها و پیشنهادهای روشن علمی و اجرایی برای یک دانش اموخته علم سیاست با ۲۷ سال تجربه در عرصه دیوان سالاری و حکمرانی و رسانه یک انتخاب نیست بلکه یک وظیفه و تکلیف عینی،  انسانی، اخلاقی و دینی است مهمتر از نماز و روزه و حج و زکات.

آنان که می دانند و می فهمند و سکوت می کنند و برای دنیا خواهی وجدان خود را ذبح می کنند باید شرمسار باشند که شرافت خود را قربانی چرب و شیرین ناپایدار دنیا کردند. فارغ از این ایده آرمان گرایانه ، من با دلایل و مستندات و شواهد به آینده ایران بسیار امیدوارم. معتقدم سرمایه ها و استعدادهای کشور مانند رودخانه ای خروشان و عظیم پشت سد سیاست های غلط و مدیریت های ناکارآمد و منافع نامشروع و غیر قانونی به بن بست خورده و اکثریت مردم پشت دیواره سد در محرومیت و تشنگی  و فقدان فرصت ها به سر می برند و ناراضی و خشمگین هستند. این سد باید با عقل و خرد جمعی  و علم و شعور نخبگان شکسته شود.

در این میان حکومت نقش و وظیفه بیشتری از جامعه در شکستن ساختارهای معیوب  دارد تا این سرمایه ها برای آبادانی کشور به کار گرفته شود وگرنه همین حکومت  با سیل و تندباد اجتماعی از بین خواهد رفت و هزینه های سنگینی به کل سرزمین و وطن تحمیل خواهد شد .  بنابر این نقد و انتقاد دلسوزانه و کارشناسی مانند تیشه های تبری است که بر دیواره این سد زده می شود تا آب پیشرفت در سرزمین ایران جاری شود و فقر و محرومیت و ناکارآمدی از کشور زدوده شود و عزت از دست رفته ایرانیان باز گردد.

اگر به‌واسطه این کنشگری، یک نفر کمتر گرسنه بخوابد، یک کودک کار به مدرسه برود، یک درخت بیشتر کاشته شود، یک نفر از مهاجرت منصرف شود، یک واحد از خشم نارضایتی مردم کاسته شود، یک سرقت در روز کم شود، یک نفر  کمتر زندان رود و ذره ای به امید جوانان ایران به آینده افزوده شود. ما به هدفمان رسیدیم و به این بودن و کنشگری افتخار می کنیم و هیچ هزینه ای در برابر این شرافت و مقصد مقدس قابل محاسبه و اعتنا نیست این مسیر آنقدر ارزشمند است که دور دست بودن هدف موجب نمی گردد تا امیدواری ما کاسته شود.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز یکشنبه‌ ۱۶ مهر

چوب را از لای چرخ نمایش‌های خانگی بردارید

امیر نیک‌رویان
گاهی یا بهتر است بگوییم اکثر اوقات در تنگنا قرار‌گرفتن برخی موقعیت‌ها بهترین گزینه راه خروج از بن‌بست‌هاست. در سال‌های اخیر متأسفانه عملکرد صداوسیمای کشورمان رفته‌رفته رو به افول رفته؛ تا جایی که می‌توان به‌جرئت ادعا کرد دیگر این روزها جذابیتی برای مخاطب ندارد و تنها گروه اندکی که اغلب افراد مسن جامعه را تشکیل می‌دهند، همچنان بیننده رسانه ملی کشور هستند و از آنجایی که عزم و اراده‌ای نیز برای جبران وجود نداشته، سریال‌ها و فیلم‌های پخش‌شده دیگر مانند گذشته طرفداران پر‌و‌پا‌قرصی ندارد و این نکته کتمان‌کردنی نیست و کاملا محسوس در خانواده‌ها دیده می‌شود؛ بنابراین در گام نخست باید پذیرفت که این اتفاق افتاده و اصل ماجرا را نمی‌توان نادیده انگاشت. از سوی دیگر زمان رد‌و‌بدل کردن فیلم‌های وی‌اچ‌اس و سپس دی‌وی‌دی و... هم به صورت پنهان‌کردن در زیر پیراهن و یواشکی گذشته و بازار کاری برای کرایه‌دهندگان و فروشندگان فیلم‌ها در چمدان و کیف‌ها یا ارائه مستقیم به درِ منازل و... دیگر وجود ندارد و مرسوم نیست. از سوی دیگر نصب پوستر فیلم‌ها و فروش دی‌وی‌دی‌های خانگی هم از طریق سوپرمارکت‌های سر کوی و برزن به‌سرعت زمان خود را سپری کرده و امروز بازار جدیدی از فیلم و سریال و سرگرمی در قامت پلتفرم‌های نمایش خانگی پا به عرصه گذاشته‌اند که هم خلأ تمام این سال‌های صداوسیما را پوشش می‌دهد و هم با تکیه بر بستر اینترنت در دسترس لحظه‌ای مخاطبان این دست سرگرمی قرار دارد و دیگر در بر پاشنه فناوری‌های قدیمی‌ نمی‌چرخد. در دنیایی که نگاه و حرکتش با سرعت روزافزون رو به جلو می‌رود و هر روز در هر عرصه جای کوچک‌ترین تعللی خسارت محسوب می‌شود، نمی‌توان اصرار بر استفاده از داشته‌های سنتی داشت و به پیشرفت هم‌تراز با تکنولوژی جدید به چشم هوویی برای فرهنگ و تمدن نگریست.

این روزها با بالاگرفتن تب استقبال مخاطبان از سریال‌ها و فیلم‌های نمایش خانگی عده‌ای به صرافت افتاده‌اند تا با ان‌قلت‌های تکراری ناکارآمد در نقش ترمزی برای متوقف‌کردن پیشرفت جامعه شوند و به بهانه حمایت از سیاست‌های حاکمیتی، چوب لای چرخ پلتفرم‌هایی بگذارند که بی‌تردید تنها از زاویه کارآفرینی و اشتغال‌زایی دست‌کم می‌تواند بسیار جلوتر از مشاغل دیگری حرکت کند که البته اولویت جامعه نیستند. با وخامت اقتصادی سینما حتما ماجرای معیشت هنرمندان و بازیگران و گردانندگان بدون حضور این پلتفرم‌ها به صورت فاجعه‌آمیز، باری می‌شد بر دوش دولتی‌ها.

پلتفرم‌های حاضر رقیبان بلامنازع سریال‌های ترکیه‌ای در شبکه‌های ماهواره‌ای هستند که چه‌بسا اکثر آنها با واقعیت جامعه ایران فاصله دارد و به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند الگوی مناسبی برای ارائه مدل و سبک زندگی به خانواده‌های ایرانی به‌ویژه جوانان باشد.

امروزه پلتفرم‌های یادشده توانسته‌اند مخاطبان بسیاری را نه‌تنها در ایران؛ بلکه به لحاظ در دسترس بودن در تمام دنیا به خود جذب و جلب کند و علاوه بر بازارسازی و رونق اقتصادی حداقل برای شش تا هفت هزار نفر شاغل در این حرفه، ترویج فرهنگ ایرانی و سبک زندگی مورد علاقه مردم را هدف بگیرند، حال آنکه هرچه این فرهنگ غنی‌تر و زیرپوستی‌تر به مخاطب القا شود، قطعا تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.

و اما نهادهای نظارتی بر این پلتفرم‌ها از‌جمله «ساترا» می‌تواند نقش تسریع‌کننده امور در این رسانه‌ها را بازی کرده و مشوقی برای تولیدات باکیفیت‌تر و بیشتر این محصولات باشد؛ نه آنکه به بهانه نظارت، مانع‌تراشی‌هایی متعدد صورت گیرد که (خدای ناکرده) ریشه در اختلافات صداوسیما و بخش خصوصی دارند.

بدون‌تردید نظارت یک رسانه ملی انحصاری و حاکمیتی بر رقبای خود در جذب مخاطب چندان معقول به نظر نمی‌رسد؛ چرا‌که خود این نهاد نظارتی داعیه انحصار‌شکنی دارد و به منحصر‌بودن پلتفرم‌ها نقد جدی دارد!

درحالی‌که بر‌اساس مجوزهای صادره خود «ساترا» تعداد سازندگان و تولیدکنندگان فیلم و سرگرمی در پلتفرم‌های نمایش خانگی به‌مراتب چندین برابر آنهایی است که هم‌اکنون در حال فعالیت در این مارکت هستند.

بنابراین فضا برای رقابتی‌کردن هرچه بیشتر تولیدات باز است و مخاطب در انتخاب آنچه می‌خواهد ببیند، مخیر است.

فارغ از نام پلتفرم می‌تواند آنچه را مد‌نظر دارد و برای خود می‌پسندد، انتخاب کند؛ از درام و اکشن تا کمدی و انیمیشن.

بنابراین توصیه می‌شود از فرصت پیش‌رو استفاده شود و حاکمیت در این بستر علاوه بر احترام به اشتغال‌زایی و کارآفرینی زمینه‌های لازم رشد را برای «وی‌اودی»ها فراهم آورد و سوار بر این موج پیش برود. با طراحی‌های متنوع این روزها برای تأمین هر سلیقه‌ای تولیدات فیلم و سریال ایرانی وجود دارد و استفاده از فرصت‌هاست که می‌تواند «میوه شیرین» حاصل از دور جدید این نوع تولیدات فرهنگی قرار گیرد؛ از سریال پرمخاطب روزهای اول «وی‌اودی» یعنی «شهرزاد» و سپس «قهوه تلخ» تا سریال‌های مبتنی بر داستان‌های ایران در تاریخ معاصر.

روزنامه رسالت

جایزه جنگ ترکیبی

جواد شاملو

حوادثی که در پاییز سال گذشته رخ داد، حول یک موضوع سیاسی نبود، بلکه به‌ظاهر خون‌خواهی و تظلم کسی بود که به‌عنوان یک کشته مظلوم معرفی شد. دختر جوانی که مرگی ترحم برانگیز داشت اما کشته نشده بود. حوادث ترحم برانگیز ظرفیت این را دارند که بهانه یک اجماع جهانی برای ایجاد جنگ روانی شوند.

نه‌تنها اجماع دولت‌ها، که اجماع تمدن غرب با تمام نهادها و تریبون‌هایش. چنین اتفاقی بهترین خوراک برای ماشین یغورِ جنگ ترکیبی است. سال گذشته دیدیم که چگونه از جشنواره‌های هنری گرفته تا سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها و چهره‌های دانشگاهی، علیه ایران و در حمایت از اعتراضات و اغتشاشات وارد میدان شدند. آنچه برای افکار عمومی و خصوصا مخاطب ایرانی تصویرسازی می‌شد به‌راستی یک خیزش بود؛ یک سونامی مُعظم موضع‌گیری و حمایت؛ یک انفجار به تمام معنا. چهره و نام کسانی که کشتگان اعتراضات معرفی می‌شدند در تمام تریبون‌های بین‌المللی قابل‌مشاهده بود. مخاطب ایرانی باید اگر به دریا می‌نگریست چهره این مقتول را می‌دید و اگر به صحرا می‌نگریست چهره آن قربانی را. در عرصه واقعیت اما کمیت و کیفیت اتفاقات هرگز به‌اندازه پوشش رسانه‌ای و موضع‌گیری انواع و اقسام نهادها نبود. در اصل اتفاقات، بیشتر در ذهن مخاطب ایرانی بود. ذهن او بود که باید یک انقلاب عظیم را شبیه‌سازی می‌کرد و این عبارت را تا عمق جان باور: خیزش سراسری ۱۴۰۱ ملت ایران!

اعطای جایزه صلح نوبل به فردی که ادعا شده فعال حقوق زنان در ایران است نیز در ادامه همین تصویرسازی رسانه‌ای به‌وسیله تریبون‌های رسمی، معتبر و به‌ظاهر بی‌طرف بین‌المللی است که باعث می‌شود مخاطب ایرانی در ذهن خود بگوید: «همه دنیا پشت اعتراضات هستند». وقتی چنین حمایت جهانی بزرگی صورت می‌گیرد، لابد خبرهای بزرگی است دیگر. لابد این انقلاب، یک انقلاب بزرگ واقعی است و بهتر است من هم به آن بپیوندم. 
واقعیت اما خیلی با این تصویر فاصله دارد. ماشین جنگ ترکیبی حوادث ۱۴۰۱ آن‌قدر نفس کم آورده و از ادامه راه ناتوان است که برای سوخت‌رسانی به آن، از هر فرصت کم‌ظرفیت و بی‌کیفیتی استفاده می‌شود.

دختر جوانی در مترو بی‌هوش شده؛ همین دو گزاره کافی است تا نهاد جنگ ترکیبی علیه ایران، شروع به کره گرفتن از این خبر کند. تیری است در تاریکی دیگر! این روزها رسانه‌های دشمن و اپوزیسیون شبیه افرادی شده‌اند که یک شوخی را بارها تکرار می‌کنند، به این امید که اطرافیان به‌اندازه بار اول به آن بخندند. نکته غم‌انگیز ماجرا اینجاست که رسانه‌های دشمن و معاندان، با قربانی‌های حوادث سال گذشته همچون اجناس تاریخ‌مصرف‌دار رفتار می‌کنند. تاریخ مصرف مهسا به همین زودی گذشت؟ نیکا برایتان مهره سوخته شد؟ نیاز به قربانی جدید دارید؟ عجب جنایت‌کاران بی‌رحمی. جایزه صلح نوبل به حامیان این جریان اعطا می‌شود. جریانی که جنازه می‌گیرد و خبر تحویل می‌دهد

روزنامه وطن امروز
 
رژیم صهیونیستی چه درسی از نخستین روز عملیات «توفان الاقصی» گرفت؟
آخرالزمان اسرائیل
زهرا حسینی
 صبح روز شنبه 15 مهر با خبرهای بسیار هیجان‌انگیز و امیدوار‌کننده‌ای از غزه و سرزمین‌های اشغالی آغاز شد. ملتی که بعد از سال‌ها تحمل رنج استبداد، استعمار، حمله نظامی و اشغال شدن سرزمین کشورشان و تلاش برای نابودی هویت سیاسی‌شان، به یک‌باره با اعتماد به نفسی شدید و پیش‌رونده، به قلب متجاوزان تاخته و آنها را نه‌تنها بی‌اعتبار، بلکه تحقیر می‌کند. تصاویر فرار صهیونیست‌ها در بیابان یا اسیر شدن فرماندهان نظامی‌شان با لباس‌های زیر به ‌دست نیروهای مقاومت، پاسخی به یک عمر و چند دهه تحقیر، تجاوز، جنگ و کودک‌کشی در فلسطین بود. 
اگر از بعد روابط بین‌الملل بخواهیم به این حملات غافلگیرکننده نگاه کنیم، فروریختن حصارهای مرزی بین غزه و سرزمین‌های اشغالی را می‌توان به جرأت با فرو‌ریختن دیوار برلین مقایسه کرد. با این تفاوت که فرو ریختن دیوار برلین، ملتی را به یکدیگر رساند و سرزمین کشوری را از دوپارگی نجات داد اما فرو‌ریختن حصارهای صهیونیستی ضمن باز کردن راه‌های ارتباط 2 ملت مسلمان در غزه و سرزمین‌های اشغالی، کشوری را که سعی می‌شود از روی نقشه پاک شود، دوباره احیا کرد؛ کشوری که مرزهایش از نهر تا بحر و از دل‌های مسلمانان تا موشک‌های مقاومت ادامه دارد. 
رژیم صهیونیستی این روزها در تاریک‌ترین، مبهم‌ترین و ضعیف‌ترین حالت خود از زمان تشکیل غیرقانونی این رژیم در سال 1948 به سر می‌برد. گرفتاری‌ها و اختلافات سیاسی داخلی در این رژیم و تمرد نیروهای نظامی از انجام پروازها و عملیات‌های مقررشده، این رژیم را بیشتر از پیش به وضعیت «خانه عنکبوت» نزدیک کرده ‌است. شاید در رسانه‌های خبری دنیا چیز زیادی از اخبار منفی راجع به این رژیم و آینده و سرنوشت مبهم آن نشنویم و اخبار برای سران این رژیم تنها در حد اخبار عادی‌سازی روابط با کشورهای منطقه پیش برود اما داخل این خانه عنکبوت، هیچ ‌جایی برای آینده؛ آینده با‌ثبات و روشن وجود ندارد. 
عملیات «توفان الاقصی» عملیاتی سرنوشت‌ساز برای فلسطینیان و در عین حال هشداری جدی به دشمنان فلسطین بود؛ دشمنانی که از طیف کشورهای عرب خواهان ارتباط‌گیری با رژیم صهیونیستی شروع شده و به خود این رژیم و ساکنان سرزمین‌های اشغالی ختم می‌شود. این عملیات نشان داد مهم نیست در ارتباط با تحولات دیپلماتیک در منطقه، چه اقداماتی رقم بخورد و چه تعارفات سیاسی‌ای بین کشورها رد و بدل شود؛ مهم‌ترین اصل این است که ملت فلسطین سرنوشتی را که قرار باشد در گعده وزرای صهیونیست با منصوبان خاندان سعودی رقم بخورد نمی‌پذیرند. این هشدار، هشداری جدی برای کشورهای عرب منطقه است که تصور می‌کنند با امتیازگیری از آمریکا و بدون توجه به مشکلات و درگیری‌های فلسطینیان می‌توانند با پا گذاشتن روی خون هزاران فلسطینی، امنیت خود را با امنیت این رژیم گره بزنند. 
هشدار جدی بعد در این باره به سران رژیم صهیونیستی بود. این هشدار که حصارهای ساخته دست متجاوزان نمی‌تواند ملت فلسطین را از یکدیگر جدا سازد و آرمان فلسطین تا فتح تمام سرزمین‌های اشغالی، همچنان نسل به نسل و دهه به دهه پیگیری خواهد شد. 
تصاویر آخرالزمانی این روزهای سرزمین‌های اشغالی، باید به یاد همه کسانی که به ‌دنبال صلح و عادی‌سازی روابط‌شان با بزرگ‌ترین خونخواران قرن 20 و 21 هستند، باشد و بدانند «مردم» در سرزمین‌های اشغالی اجازه هیچ معامله و سازشی را به سران عربی که به‌دنبال رسیدن به منافع ملی خود هستند و حقوق فلسطینیان را در مذاکرات‌شان فراموش می‌کنند، نمی‌دهند. 
حملات یک‌باره حماس و سایر گروه‌های جهادی به سرزمین‌های اشغالی غیر از اینکه حاوی پیام‌های هشدار‌آمیز برای رژیم صهیونیستی و همچنین سران کشورهای عرب منطقه است، حاوی پیامی افتخار‌آمیز برای مردم فلسطین نیز هست. پیامی که می‌گوید نباید اعتماد به نفس و عزت ملی خود را فراموش کنند و می‌توانند در هر شرایطی از آرمان‌ها و سرزمین خویش دفاع کنند. حمله موشک‌های مقاومت به سرزمین‌های اشغالی در واقع جشنواره و نمایشگاهی ویژه برای ناظران بین‌المللی درباره سلاح‌های در دسترس گروه‌های مقاومت در غزه بود. منطقه‌ای که سال‌هاست در محاصره شدید قرار دارد اما حالا با هزاران راکت، پهپادهای تهاجمی و انتحاری و حتی پرواز با پاراگلایدر، هیمنه دروغین رژیم منحوس را در هم می‌شکند.  
اینکه در آینده چه اتفاقی برای نوار غزه و ساکنانش می‌افتد، پس از امروز دیگر جای نگرانی شدید ندارد. رژیم صهیونیستی مدت‌هاست توانایی جنگیدن و مقابله نظامی با جبهه مقاومت را ندارد. مدت زیادی است تحلیلگران سیاسی در سرزمین‌های اشغالی و در مطبوعات غربی ابراز نگرانی می‌کنند که احتمالا نتانیاهو برای ماندن در قدرت به ‌دنبال به راه انداختن جنگ با فلسطینیان است اما نتانیاهو با وجود اینکه بشدت درگیر مسائل داخلی این رژیم است اما می‌دانست نمی‌تواند رویارویی دیگری را با سلاح‌های مقاومت برنامه‌ریزی کند. از همین‌ رو است که تا به حال نیز با وجود گذشت 4 سال از آغاز درگیری‌های داخلی و برگزاری انتخابات‌ پیاپی در این رژیم، در نهایت نتانیاهو تصمیم به جنجال‌آفرینی در مرزهای سرزمین‌های اشغالی نگرفت. تمام این حوادث نشان ‌می‌دهد رژیم صهیونیستی در ضعیف‌ترین حالت خود در طول تاریخ شکل‌گیری غیرقانونی و نامشروع خود قرار دارد و هم‌اینک آخرالزمان در انتظار کسانی است که بارها و بارها هشدارها درباره تبعات تجاوزگری‌شان را نشنیده گرفتند. همان‌طور که فروپاشی دیوار برلین، به نمادی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد، اینک فروپاشی حصارهای مرزی در سرزمین‌های اشغالی نشان از فروپاشی سریع رژیمی متجاوز در منطقه می‌دهد که فکر می‌کند با داشتن انواع سلاح‌های مدرن می‌تواند موجودیتش را تضمین کند؛ غافل از آنکه با وجود تمام امکانات اطلاعاتی و نظامی، قدرت پیش‌بینی وقوع این رویداد و مورد حمله قرار گرفتن از غزه را نیز نداشت.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات