مکتب حضرت امام خمینی (ره) در قامت گفتمانی تحولی در اندیشه سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد. واکاوی علمی مکاتب و اندیشه ها مبتنی بر تحلیل محتوا گفتارها و نوشتارهای ایجادکننده و شارحان آن است. ظهور اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) در قرن زندگی بدون معنویت به منزله کلان رویداد تحول آفرین عرصه جهانی شناخته شد. در همین راستا ابتدا باید جایگاه رهبری امام خمینی (ره) به مثابه رهبری تحول آفرین در عرصه های متعدد پرداخت و سپس مبتنی بر دوگانه ساز حاکم در گفتمان ایشان به اصلی ترین آن یعنی اسلام ناب- اسلام آمریکایی و فقر و غنا شناخت.
رهبری فکری تحول برانگیز، در ایجاد رویکرد عملی قیام و خیزش علیه نظام سلطه، یکی از کلیدیترین نقشها را ایفا کرده است. در این میان نقش امام خمینی(ره)، به عنوان نظریهپرداز و احیاگر تفکر دینی از انظار دور نماند به اعتقاد و اعتراف بسیاری از اندیشمندان و شرقشناسان، اسلامشناسان و جامعهشناسان غربی، ایشان بزرگترین احیاگر تفکر و ارزشهای اسلامی میباشند که آنچه را اصلاحگران، تجدیدگرایان و بیدارگرایان اسلامی از قرن 19میلادی تا زمان آغاز نهضت در ایران صرفاً به عنوان یک آرمان تبلیغ میکردند، امام خمینی(ره) در صحنه عمل پیاده کرد. و دوره ای را آغاز کرد. که اسلام به منزله دال برتر نظم سیاسی جدید مطرح گردید. تلاشهای چندین دهه استعمارگران چنان برنامههای مذهبزدایی را پیش برده بود که حضور و بروز اسلام آن هم به مثابه نیروی بالقوه فرهنگی و اجتماعی در صحنه جوامع، در باور کمتر کسی میگنجید تا چه رسد که از نظر سیاسی احیا گردد و ابعاد مستحکم و فراگیری یابد. در زمانی که نظام سلطه جهانی، سیطره فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را برجهان گسترده و تحمیل کرده بود و تمامی مکاتب جهانی در مقابل نظام سلطه استکباری به زانو درآمده بودند، امام خمینی(ره) توانست با راهبردهای عملی و با راهبری اسلام اصیل، و تغییر نگرش نسبت به انسان و جامعه، هم در بعد نظری و هم در بعد عملی، نظام سلطه را با چالش های اساسی روبرو کند.
«جنگ ما، جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست. جنگ ما، جنگ فقر و غنا بود» این گزاره مهم از سخنان حضرت امام خمینی (ره) آغازگر دوگانه ساز مبارزه برای فقرزدایی مبتنی بر ادبیات اسلام ناب است. جدالی همیشگی برای استقرار حاکمیت خدا در زمین. نظریه «جنگ فقر و غنا» سیاست و تاریخ را تبیین می کند و منازعات را در جهت حاکمیت اسلام و معنویت سوق می دهد. در این جنگ، طرفی که استفاده بی مهابا از امکانات خود نمی کند و به خاطر پایبندی به اصول و ارزش ها، مثل افراد فقیر، امکان عمل کم تری پیدا می کند؛ متّصف به فقر است. اما طرف دیگر به دلیل بی بند و باری و عدم تقید به اصول، احساس غنا در استفاده از امکانات می کند. حتی عدم بهره برداری از امکانات طرف مقابل، فرصتی برای طرف فقیر می شود که خود را غنی تر تصور کند و بدون ملاحظه، هر امکانی را به کار گیرد. این وضع باعث می شود که طرف فقر با عمق زندگی ارتباط پیدا کرده و آن را درک کند. جنگ فقر و غنا درواقع جنگ تعمق در زندگی با لایه ی سطحی آن است. نگاه سطحی و توهمی به زندگی، حس غنا را سبب می شود و احساس فقر در زندگی هم نتیجه تعمق هرچه بیش تر در آن است. تمایز اسلام ناب با اسلام آمریکایی نیز با درک مفهوم جنگ فقر و غنا میسر می شود. در نهایت باید اینگونه دسته بندی کنیم که منظور حضرت امام(ره) از جنگ فقر و غنا، جنگ با چنین سیستم و نظامی است. این عمل نبرد یک مبارزه مقدس و دائمی است که باید آنقدر ادامه یابد تا طلسم حاکمیت سرمایه بر جهان شکسته شود و فقر و غنا و سرمایه ظالمانه از بین برود و از ویرانۀ آن سیستم جامعه ای پدید آید که همۀ انسان ها و مردم در آن از یک زندگی مرفه با حاکمیت ارزش ها و معیارهای معنوی و متعالی برخوردار شوند.
نظریه اسلام ناب-اسلام آمریکایی، یکی از بنیانیترین وجوه اندیشهی سیاسی و اجتماعی امام خمینی (ره)، ادواری را طی کرده است. فهم این ادوار، زمینهی مناسبی برای درک معنای این نظریه دست میدهد. در ادامه تلاش میشود تصوری از این دورهها بهاختصار به بحث گذاشته شود. با بررسی متونی که امام خمینی(ره) در زمینهی این نظریه نوشته یا بیان کردهاند، میتوان شکلگیری این نظریه را تشریح کرد. پس از امام خمینی (ره)، حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی) این نظریه را بهمثابه یکی از کلیدیترین «معارف انقلاب اسلامی» دانسته و «راز بزرگ» انقلاب را براساس آن تشریح میکنند. ایشان در طول مدت رهبری خود، بارها و بارها با استناد به مفاهیم و منطق این نظریه، مسائل کشور و جهان اسلام را تشریح میکنند. دوگانهی اسلام ناب-اسلام آمریکایی بهمثابهی یک ایدهی محوری انقلاب اسلامی است. با این همه، کمتر به جایگاه شایستهاش در میان فعالان دلسوز جهان اسلام دست یافته است. «اسلام ناب- اسلام آمریکایی» بهعنوان عصاره اندیشهی امام خمینی (ره)، یک نظریه جامع است که قابلیت تبیین بسیاری از شکافها و پدیدههای اصلی جهان اسلام را داراست و میتواند بهمثابه یک اندیشهی بدیل، از بسیاری از مسائل بهظاهر غیرقابل حل موجود، صورتبندی جدید و راهگشایی دست دهد. مراد از تئوری اسلام ناب-اسلام آمریکایی، مفهوم اسلام ناب در کلیت خود نیست، بلکه مفهوم و تمایزی است که بهوسیلهی امام خمینی(ره) طرح و صورتبندی شده است. این بصیرت مهم در پیام حج رهبر معظم انقلاب بهروشنی برجسته شده است: «نخستینبار امام راحل بزرگ ما به تمایز این دو مقوله همت گماشته و آن را وارد قاموس سیاسی دنیای اسلام کرد.» بیتوجهی و عدم بازخوانی تمایزی که امام خمینی(ره) میان این دو مقوله تبیین کرده، برداشتهای متفاوت و گاهی متضاد را ذیل این مفهوم جای داده است. مسئله مهمی که در نظریه اسلام ناب- اسلام آمریکایی امام خمینی(ره) مطرح است این است که از منظر ایشان، اسلام آمریکایی صرفاً اسلام غربزده یا اسلامی که مورد تبلیغ یا حمایت مستقیم ایالات متحدهی آمریکا باشد، نیست. از منظر امام خمینی(ره)، تجدد و تحجر بهمثابه دو مانع در فهم اسلام ناب عمل میکنند. قرائتی از اسلام که متأثر از این دو زمینهی اجتماعی ارائه میشود، اسلام تجدد و اسلام تحجر خواهد بود. اسلام آمریکایی عنوان عامی برای هر اسلام برخاسته از هر دوی این زمینههاست.
ارسال نظرات