04 ارديبهشت 1402 - 08:10

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۴ ارديبهشت

«زیست مهربانانه مردم با هم» مصداق باحجاب و بی‌حجاب داشت؟

غلامرضا صادقيان

سخن رهبر انقلاب در خطبه عید فطر که «مردم با عقاید و سلایق مختلف در کنار هم زندگی و با هم کار و مهربانی کنند» آیا ناظر به «همزیستی و مهربانی با‌حجاب و بی‌حجاب درکنار هم» است؟ آیا با فرض اینکه بی‌حجابی را نتوان مشمول این سخن دانست بازهم سخن رهبری ناظر به وحدت همه مردم اعم از باحجاب و بی‌حجاب است یا منظور دیگری در کار بوده است؟ آیا اگر منظور رهبری از وحدت در اینجا وحدت باحجاب و بی‌حجاب بوده باشد، به این معنی است که بی‌حجابی در جامعه پذیرفته شده است؟! این‌ها پرسش‌هایی است که باید تبیین شود.
ممکن است کسی بگوید «دنبال مصداق برای سخن رهبری‌معظم درباره وحدت مردم نباشید که این خود نوعی دوقطبی‌کردن است.» این حرف نادرستی است. وحدت مردم یک فرض عقلی است و همیشه مفروض است. اتفاقاً شیوه مواجهه با سخنان رهبری و تبیین آن، همانا یافتن مصداق‌هاست تا بتوان درست به آن عمل کرد. با این فرض حال باید دید آیا منظور رهبری‌معظم در این زمانه از «وحدت مردم و مهربانی با هم به‌رغم عقاید و سلایق مختلف» اشاره به مهربان‌بودن باحجاب و بی‌حجاب با یکدیگر است؟ بیاید فرض کنیم که منظور این نبوده است و رهبری‌معظم تعمداً مصداقی مشخص نکرده‌اند تا وحدت به موارد خاص تقلیل داده نشود، در آن‌صورت نیز «زندگی مهربانانه و بدون تفرقه مردمان با حجاب و بی‌حجاب درکنار هم» یک واجب عقلی است، و این به‌معنی تأیید یا پذیرش بی‌حجابی نیست. دیدگاه رهبر انقلاب درباره حجاب مشخص است: «حجاب واجب شرعی و بی‌حجابی حرام شرعی و حرام سیاسی است.»، اما اگر بخشی از جامعه به سمت بی‌حجابی رفت، آیا باید وحدت مردم و زیست مهربانانه آنان درکنار یکدیگر شکسته شود و به هرج‌و‌مرج و به‌هم‌ریختگی جامعه بینجامد؟! اگر دسته‌ای از مردم به حرام‌های شرعی دیگری مثل شرب‌خمر یا سرقت، اختلاس، رانت‌خواری و ظلم به همنوعان مبادرت کردند، آیا در اینجا وظیفه مردم شکستن وحدت و درگیری با یکدیگر است؟! مشخص است که این‌ها نیز حرام شرعی و سیاسی است و وظیفه حکومت در قبال آن روشن است. وظیفه مسلمانان درباره بی‌حجابی از سوی رهبری مشخص شده است: «تذکر لسانی بدهید و بگذرید». وظایف حکومت هم دیگر برعهده مردم نیست و حکومت خود می‌داند که باید چه کند. اینجاست که اگر مردم بخواهند بر سر مسئله حجاب با یکدیگر درگیر شوند یا زیست مهربانانه را کنار بگذارند، همان چیزی اتفاق می‌افتد که رهبر انقلاب آن را «انتظار دشمن» می‌نامند. نهی‌ازمنکر به‌عنوان وظیفه شرعی مردم، مراتب و ظرایفی دارد و با هدف جلب قلوب مسلمانان به شریعت و حکم خداست و به‌معنای شکستن وحدت نیست.
با همه فرض‌ها، وحدت مردم با عقاید و سلایق متفاوت یک «واجب عقلی» است. اگر حکومت بخواهد مسائل و احکام دینی را پیاده کند، معلوم است که در شرایط وحدت جامعه امکان آن فراهم است، نه در شرایط فقدان وحدت و چنددستگی. دشمن از شکستن وحدت مردم در قضیه حجاب دنبال دستاورد دیگری است و اصولاً حجاب‌داشتن یا نداشتن زنان برای آنان که با ملت ایران دشمنی می‌کنند، یک هدف نهایی نیست که نیات انسانی و حقوق‌بشری برای آن داشته باشند. مشخص است که از آن به‌دنبال کار دیگری هستند؛ بنابراین آنچه می‌توان از سخن رهبری معظم برداشت کرد آن است که اولاً این سخن به‌معنای پذیرش و موافقت بابی‌حجابی در جامعه نیست که این روشن و واضح است. ثانیاً از آنجا که شکستن وحدت یک ملت حتی در امور اعتقادی در هر جامعه‌ای به یک تراژدی می‌انجامد، رهبر انقلاب مردم را به حفظ وحدت و همزیستی و کار مهربانانه در کنار یکدیگر فرامی‌خوانند و این نافی وظیفه‌ای که در بحث امر به‌معروف و نهی از منکر برای مردم قائلند و وظیفه‌ای که احتمالاً برای دستگاه‌های حکومتی قائلند و آن وظیفه نیز نباید وحدت‌شکن باشد، نیست. مردم خود بهترین فهم‌کنندگان و باورمندان و پذیرندگان این سخن هستند که چگونه در عین عقاید و سلایق مختلف و تلاش برای رسیدن به بهترین عقیده و سلیقه، در کنار یکدیگر وحدت جامعه اسلامی را حفظ کنند.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۴ ارديبهشت

در انتظار تغییر منش دوقطبی‌سازها!

اميررضا توكلي

سخنان رهبر انقلاب در نمازعید فطر بازتاب‌های فراوانی داشته است. توصیه به وحدت و عدم ورود به حاشیه‌ها با بازخوردهای مثبتی در فضای مجازی مواجه شده است.رهبر انقلاب تصریح می کنند: «دشمن مایل است که مردم به خاطر عقاید و سلایق مختلف با هم بجنگند و دعوا کنند. در یک جامعه، سلایق مختلفی هست، عقاید مختلفی هست، نگاه‌های مختلفی به مسائل هست؛ باشد، مانعی ندارد؛ همه در کنار هم زندگی کنند، با هم کار کنند، با هم مهربانی کنند.» رأفتِ میان مردم دستوری دینی نیز است.

یکی از تاکیداتی که از امام رضا (ع) به پیروان خویش رسیده ، پیامی است که عبدالعظیم حسنی آن را روایت کرده است. در بخشی از این پیام مهم؛ امام بر ترک جدال ها و گفت وگو های بی نتیجه و بی ارزش تاکید کرده و  روی آوردن دوستان اهل بیت (ع) به یکدیگر را یک ضرورت بیان می کنند. در ادامه این پیام اما امام با ادبیاتی قابل تامل خاطر نشان می کنند که:«خود را به دشمنی و بدگویی با یکدیگر مشغول نسازید چرا که  با خود عهد کرده ام که اگر کسی چنین کاری انجام دهد و دوستی از دوستانم را ناراحت کند و به خشم آورَد، خداوند را بخوانم تا او را در دنیا با شدیدترین عذاب ها مجازات کند و در آخرت نیز از زیانکاران خواهد بود.»

شالوده این پیام که می توان آن را منشور زندگی جمعی نامید؛ توصیه امام (ع) به دوری از اختلافات و تاکید بر اتحاد آحاد جامعه با یکدیگر و پرهیز از تکه تکه کردن طیف های مختلف مردم است. اساسا از نگاه امامان شیعه؛ حرکتِ جامعه به سمت تعالی تنها در بستر اتحاد و انسجام مردم محقق می شود. موضوعی که رهبر انقلاب نیز در بیانات اخیر خود به آن اشاره کرده تاکید کردند که همین « اتحاد» است که می تواند راهگشای مشکلات کشور باشد. اتحادی که لازمه آن به گفته رهبر انقلاب احترام به سلایق مختلف مردم و مهربانی و رافت میان مردم است .واقعیت نیز این است که زمانی می توان با گروه ها و جریان های فکری که با ما هم نظر نیستند و باور متفاوتی دارند،  تعامل داشت و گفت و گو کرد که  نقطه های مشترک پر رنگ و مسائل اختلافی و حاشیه ای کمرنگ شود. امر مهمی که شهید سلیمانی نیز در سیره و کارنامه خود آن را به کاربست .

درواقع سرَّ محبوبیت شهید سلیمانی در آن بود که او  عمومیت را نمایندگی می کرد و باورهای خود را نه از نقطه اختلافی بلکه از نگاه اشتراکی روایت می کرد. هنری که می توانست انسجام جامعه را حفظ کند و در عین حال از تمامی ظرفیت های جامعه برای حل مشکلات کشور استفاده کند، اما با وجود دیدگاه های صریح مقام معظم رهبری در چند سال گذشته و ماه های اخیر و همچنین ابراز نظرات گوناگون کارشناسان ،متاسفانه مواضع اختلاف‌آفرین و جنجال‌برانگیز ادامه دارد حاشیه سازی هایی که به جای کمک به آرامش جامعه و رسیدن به تفاهمی جمعی بر ایجاد اختلاف و تفرقه دامن می‌زند. متاسفانه، این دسته از سیاست‏‏ورزان با حق مطلق انگاری خود و خودی ها از یک سو و اهریمن سازی و باطل محض انگاشتن دیگرانی که چون  آن ها نمی اندیشند و برنامه ریزی برای تخفیف و نفی و حذف آن ها از سوی دیگر، اساس سیاست مبتنی بر دو قطبی سازی بین مردم را کلید زده اند.

در این بین وضع پدید آمده، نه فقط موجب انواع اختلافات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است، بلکه حتی سوءاستفاده و بهره‌برداری ابزاری برخی بازیگران سیاسی از تفاوت‌ها و افتراق‌های موجود در جامعه یا خواسته‌ها و مطالبات گروه‌ها، اقوام و اصناف مختلف در میدان رقابت‌های سیاسی  می‌تواند زمینه‌ساز فعال شدن گسل‌های سیاسی- اجتماعی تا مرز معارضه و شکل‌گیری آشوب و بی‌ثباتی شود. حال باید دید با تذکرها و توصیه های اخیر مقام معظم رهبری این افراد و جریان ها چگونه رفتار و سخن خود را اصلاح خواهند کرد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۴ ارديبهشت

پرسشی خاضعانه از رسول خدا (ص) 

حسین شریعتمداری

۱- چند سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان به نکته‌ای اشاره کرده و آورده بودیم «‌سوره هود» که نازل شد، غم سنگینی بر قلب رسول خدا‌(ص) نشست و از آن پس، بارها به غُصه می‌فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد». چرا؟
آیا اخبار تکان‌دهنده‌ای که از برپایی قیامت و سختی‌های روز حساب در این سوره بود، قلب پیامبر اعظم را فشرده بود؟ آیاتی از این دست پیش از نزول سوره هود و پس از آن هم آمده بود. چرا سوره هود؟! رسول خدا‌(ص) در این خصوص از آیه ۱۱۲ سوره هود یاد می‌فرمود «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ... آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن... ‌»‌. اما، نظیر این آیه در سوره شورا نیز آمده است. چرا سوره هود و نه سوره شورا؟! پاسخ را باید از زبان امام راحلمان -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- بشنویم. حضرت امام در این‌باره می‌فرمایند:
«... جمله فاستقم کما امرت در دو جای قرآن هست. یک جا در سوره «شورا» و یک جا هم در سوره «هود»، لکن پیغمبر اکرم(ص) فرموده است «شیبتنی سوره هود... سوره هود مرا پیر کرد‌» چرا سوره هود را فرمود؟ برای آنکه -‌این آیه- در سوره هود یک ذیلی دارد و آن این است که فاستقم کما امرت و من تاب معک (آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن و آنان که با تو به سوی خدا آمده‌اند نیز باید استقامت کنند). پیغمبر(ص) خوف نداشت از این که خودش استقامت داشته باشد، خودش می‌دانست دارد، اما می‌ترسید که ما استقامت نداشته باشیم».
۲- دلشوره پیامبر خدا‌(ص) بی‌علت نبود. همان سال‌ها -هزار و چهارصد و چند سال قبل- رسول خدا‌(ص) به خطبه نماز جمعه ایستاده بود که ناگهان جارچی با صدای بلند از ورود کاروان تجاری یمن به مدینه خبر داد. بسیاری از نمازگزاران، نماز جمعه به امامت رسول خدا‌(ص) را ترک کردند و به سوی کاروان دویدند. این آیه از سوره مبارکه جمعه در این‌باره است « وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهًْ أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ‌اللهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَهًِْ وَالله خَیْرُ الرَّازِقِینَ... [آنها] چون تجارت و بازیچه‌ای ببینند به سوی آن می‌شتابند و تو را در نماز تنها می‌گذارند. بگو آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خدا بهترین روزی‌دهندگان است».
۳- حالا به هزار و چهارصد و چند سال بعد از آن واقعه باز می‌گردیم‌، باز هم روز جمعه است -۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳- و این بار در تهران‌، صدام از چند روز قبل اعلام کرده بود که نماز جمعه تهران را بمباران خواهد کرد. مردم، اما انبوه‌تر از همیشه در نماز جمعه حاضر شده بودند. کودکان را نیز با خود آورده‌ بودند. رهبر معظم انقلاب (رئیس‌جمهور وقت) خطبه دوم نماز را می‌خواند. ناگهان بمبی در میان جمعیت منفجر می‌شود و گوشت و پوست و خون شهدا به اطراف می‌پاشد. بلافاصله فریاد الله‌اکبر جمعیت در فضا طنین‌انداز می‌شود و شعار حسین، حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست به آسمان بر می‌خیزد. امام جمعه، با صلابت در جای می‌ایستد و مرحوم مرتضائی‌فر دست ایشان را می‌کشد که از تریبون جدا کند ولی امام جمعه تریبون را ترک نمی‌کند. هیچ‌کس از جای خود تکان نمی‌خورد (جز تعدادی که به انتقال شهدا و مجروحان می‌روند) در قنوت نماز، هواپیماهای عراقی از راه می‌رسند، صدای مهیب بمب‌ها و شلیک ضد‌هوایی‌ها در فضا می‌پیچد. ولی انگار نه انگار که واقعه‌ای در پیش است... همان شب،حضرت امام(ره) ایستادگی و شجاعت مردم و صلابت امام جمعه تهران،حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را می‌ستایند.
۴- دو روز پیش (روز شنبه‌) در مصلای تهران نماز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب برپا شده بود. حتماً بوده‌اید و دیده‌اید چرا که انگار هیچ‌کس در خانه نمانده بود. تا چشم کار می‌کرد، انبوه متراکم و به هم فشرده جمعیت بود که از کران تا کران را پوشانده بودند و از افق تا افق را به هم دوخته بودند. همه آمده بودند، از همه سلیقه‌ها. نه فقط تمامی سطح وسیع مصلا بلکه تمامی خیابان‌های اطراف نیز مالامال از جمعیت بود. زن، مرد، کودک، جوان، پیر‌، نوجوان. انبوهی از مردم هم بر اثر تراکم جمعیت به نماز نرسیده بودند و در میانه راه مانده بودند و‌... همه جا عطر خدا بود که در فضا پیچیده بود و شمیم روح‌نوازی که ملکوت را به ناسوت گره زده بود. و این همه، هنوز همه ماجرا نیست. انبوه متراکم جمعیت در نماز عید فطر سراسر کشور سر از ده‌ها میلیون هم فراتر می‌کشد و کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای غیر اسلامی نیز حساب ویژه‌ای دارند‌...
۵- مالک غمزده است، علی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره اشکی را که از چشمانش به‌گونه دویده است پاک می‌کند . آرام به سوی عمار می‌رود.
«‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». عمار به مالک دلداری می‌دهد؛ «‌آن روز‌ها که آرزو می‌کنی در راه است. از رسول خدا‌(ص) وصف مردمی را شنیده‌ام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کرده‌ای فرا رسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما‌» گذشته‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند. علی‌(ع) را امام و مولا و مقتدای خود می‌دانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. در آن هنگام که پیش‌روی است و رسول خدا‌(ص) وعده داده است، حرامیان که پایان عمر این دنیایی علی را پایان اسلام می‌دانستند، وحشت‌زده به مقابله با یاران آخرالزمانی علی برمی‌خیزند و به مصداق «الکفر ملهًْ واحده‌» همه یاران خود را فرا می‌خوانند و از هر سو به آنها می‌تازند. بار دیگر جمل و صفین و نهروان به تکرار می‌نشیند اما، این بارنه مانند جمل، ناکثین را توان ایستادن است‌ و نه مانند صفین از نیزه فریب زخم بر می‌دارند و نه با فتنه نهروانیان از راه باز می‌مانند. شیطان سراسیمه نعره می‌زند و بر سر لشکریان انس و جن خود فریاد می‌کشد که: «‌چه نشسته‌اید؟! اسلام بار دیگر و بعد از هزار و چهارصد و ده‌ها سال، حصار تاریخ را شکافته و بار دیگر به میدان آمده است».
۶- امام راحل ما(ره) می‌فرمود: «‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن، در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله-‌‌صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- می‌باشند‌» و هم ایشان تاکید می‌فرمایند که«‌از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است» و در پیام دیگری اطمینان می‌دهند که «‌اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد».
و امام خامنه‌ای بارها از «‌پیچ تاریخ‌» خبر داده است. از جمله آنجا که می‌فرمایند «‌جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخیِ بسیار مهم است. انتظار می‌رود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد... نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان می‌دهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است‌... بازیگران و کنشگران و فعّالان در دنیای‌ اسلام زیادند، از همه نوعش؛ امّا میان‌دار، جمهوری‌ اسلامی‌ است‌».
۷- و حالا به مصداق «‌بهتر آن باشد که سرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران‌»، اشاره به چند نمونه از اعتراف دشمنان که فقط ‌اندکی از بسیارهاست، بی‌مناسبت به نظر نمی‌رسد. بخوانید!
l روز 12 آذرماه 1390/ 13 دسامبر 2011 خبرگزاری آلمانی دویچه‌وله از نشست سالانه شورای راهبردی آتلانتیک -‌کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس-در واشنگتن خبر می‌دهد. این نشست با حضور برژینسکی، جیمز جونز و اسکوکرافت مشاوران امنیت ملی دولت‌های کارتر، فورد، بوش و اوباما تشکیل شده است و در آن دیوید پترائوس(رئیس‌سازمان سیا)، تامیر پاردو(رئیس‌موساد)، جان ساورز(رئیس ‌MI6) نیز حضور دارند. دویچه‌وله با عنوان نتیجه نهایی-‌TOP RESULT- و از قول برژینسکی، دبیر اجلاس آورده است؛ «جهان در یک نقطه عطف تاریخی بعد از فروپاشی شوروی سابق قرار دارد که تحولات فراگیر خاورمیانه و شمال آفریقا و رخدادهای غیرمنتظره در آمریکا و اروپا نشانه‌های آن است. ما با چالش پیچیده‌ای رو‌به‌رو هستیم و تاریخ در حال تغییر مسیر است.» دویچه‌وله در ادامه می‌نویسد «برژینسکی گفت حمله نظامی آمریکا به ایران فاجعه‌آمیز است» و این نشان می‌دهد که شورای آتلانتیک در بن‌بست مورد نظر خود، ایران اسلامی را نقش‌آفرین می‌داند.
l 5 خرداد 1390/ 26 می2011 است. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا سخنرانی می‌کند. او پس از اشاره به پیشرفت‌های فنی و علمی ایران و ابراز نگرانی از انقلاب‌های اسلامی منطقه می‌گوید؛ «6 ماه قبل که پشت همین تریبون ایستاده بودم درباره خطر ایران هسته‌ای هشدار دادم. اکنون زمان دیگری است. امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم. صحنه‌های استثنایی در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ 1989 -‌بعد از فروپاشی شوروی- را زنده نمی‌کند که امیدوارکننده باشد. این لرزه ویرانگر(!) یادآور انقلاب 1979 ایران است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنه‌ای قرار دارد. من هشدار می‌دهم که لولای تاریخ -‌HISTORY HINGE- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده می‌گیرند، سر خود را در شن(!) فرو کرده‌اند».
و ... حالا نوبت آن است که از ژرفای دل، روی به رسول خدا‌(ص) ‌آوریم و از او که جان جانان است و خدای مهربان به جان او سوگند یاد کرده است بپرسیم؛ آیا از امت خود راضی هستید؟ و آیا هنوز هم سوره هود خاطر شریفتان را می‌آزارد؟!

 

منبع: بصیرت

ارسال نظرات