۲۲ اسفندماه در تقویم ملی ما با عنوان «روز بزرگداشت شهدا» نامگذاری شده است؛ شاید این سوال برای خیلیها پیش بیاید که مگر تکریم و بزرگداشت شهیدان سرافراز این مرز و بوم محدود به یک روز است که یک روز از ۳۶۵ روز سال برای این مسئله اختصاص یافته است؟! حقیقت هم همین است؛ این روز بخاطر سالگرد تاسیس نهاد مقدس «بنیاد شهید و امور ایثارگران» تنها بهانه و نمادی است برای بزرگداشت مقام شهیدان، وگرنه کیست که متوجه نباشد که یاد و نام شهیدان در هر لحظه و هر مکان باید در این آب و خاک جاری باشد تا جلوی بسیاری از مشکلات و آفتها را بگیرد.
در سال ۱۴۰۱ هم بیش از هر زمان دیگری عطر و یاد شهیدان در این مرز و بوم جاری شد؛ چه تشییع باشکوه و فراموشنشدنی ۴۰۰ شهید گمنام در تهران و سراسر کشور همزمان با ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره (س)، چه بر زمین افتادن دهها نیروی جان برکف حافظ امنیت در مرزهای کشورمان و در مقابله با اغتشاشات و ناامنیها و چه شهادت مظلومانه زائران حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع). همه این وقایع، بستری شد برای توجه بیش از پیش جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان به عظمت یاد و نام و راه شهیدان.
در آستانه پایان سال ۱۴۰۱ و قدم گذاشتن در بهار طبیعت و شروع سال نو، نگاهی به چهره تابناک برخی شهدای عزیز سال ۱۴۰۱ و شرح حال و منش آنها، حتما برای ما و همه تشنگان معرفت، مغتنم خواهد بود.
* سید فریدالدین معصومی؛ نخبه شهید شاهچراغ
یکی از شهدای سال ۱۴۰۱ که نامش حسابی گل کرد و تحسین مردم را برانگیخت، شهید دکتر سید فریدالدین معصومی بود؛ دانشمند نخبهای که مدیریت یکی از بزرگترین هلدینگهای صنعت برق کشور را برعهده داشت و در حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ (ع) مظلومانه به شهادت رسید.
شهید معصومی در کشور نیوزلند و در رشته مکاترونیک دکترا گرفت و با وجود پیشنهادهای بسیاری که از کشورهای اروپایی و آمریکایی برای اقامت و کار داشت، سریع به کشور بازگشت تا به قول خودش، این پیشنهادها وسوسهاش نکند! حتی حاضر نشد برای پسرش که در نیوزلند متولد شده بود، شناسنامه غیرایرانی بگیرد تا نکند این آب و خاک از یادش برود. او به ایران آمد و در صنعت برق کشور مشغول به خدمت شد و با وجود سنین جوانی، به یکی از مدیران جهادی و موفق این صنعت تبدیل شد. او لباس خادمی علی بن موسیالرضا (ع) را بر تن داشت و افتخارش جاروکشی آستان نورانی آن امام همام بود.
به گفته همکارانش، در ایران هم پیشنهادهای نان و آب دارتری داشت برای کار کردن در صنایع نفت و پتروشیمی، اما به همه آنها دست رد زد تا به تعهدش برای تکمیل پروژههای نیمه تمام صنعت برق کشور – با همه مشکلات و سختیهایش – عمل کند و تا آخرین لحظه حیات، پیگیر این تعهدات بود.
* آرمان علیوردی؛ نماد وحدت حوزه و دانشگاه
آرمان علی وردی طلبه بیست و چند سالهای بود که بعد از اتمام دانشگاه به حوزه آمد تا درس دین بخواند و خدمت کند؛ دغدغه اش کار فرهنگی برای نوجوانها بود و حسابی پای کار. در کوران اغتشاشات مهر و آبان، مظلومانه توسط اوباش فتنهگر به شهادت رسید تا نامش مثل مظلومیتش و حقانیت راهش، برای همیشه سر زبانها بماند و الهامبخش دیگر فعالان دغدغهمند فرهنگی شود.
* روحالله عجمیان؛ فرزند روحالله (ره)
سید روحالله عجمیان هم مثل آرمان علی وردی مظلومانه و زیر دست و پای اوباش مدعی آزادی، به شهادت رسید. کارگرزاده بود و با نان حلال کارگری پدرش بزرگ شده بود. خودش هم یک کارگر ساده بود و در اوقات فراغتش در پایگاه بسیج محل، هر کمکی از دستش بر میآمد انجام میداد؛ از نظافت گرفته تا تعمیر موتورسیکلت و ...؛ روحالله، نمونه بارز تربیتشدگان مکتب حضرت روحالله (ره) بود، یعنی همان مستضعفانی که صاحبان اصلی انقلاب هستند و وارثان زمین در دوران ظهور خواهند بود.
حالا نام روحالله عجمیان برای همه نماد مظلومیت و عظمت شده و الهامبخش همه دلبستگان انقلاب اسلامی خواهد بود.
این یک واقعیت اثبات شده و روشن است که هرجا نام و یاد شهیدان مطرح میشود، خودبه خود دلها در برابر عظمت و مظلومیت آنها خاشع و مالامال از محبت میشود و همین حس تعظیم و محبت است که جامعه را میسازد و در کوران مشکلات و فتنههای خطرناک، حفاظت میکند. این حقیقت، نه فقط در ایران عزیز، بلکه بارها و بارها در دیگر کشورها نیز تجربه و حقانیت و انسانسازی آن پیش چشم همگان قرار گرفته است.
ارسال نظرات