10 بهمن 1401 - 09:44

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۱۰ بهمن

ابراز همدردی توی سرت بخورد آقای سفیر انگلیس!

غلامرضا صادقیان

سایمون شرکلیف، سفیر بریتانیا در تهران در توئیتی برای به‌اصطلاح ابراز همدردی با مردم زلزله‌زده شهر خوی نوشت: «با مردم شهرستان خوی در آذربایجان‌غربی که در این سرمای سخت زمستان دچار زلزله شده‌اند ابراز همدردی می‌کنم.»‌
به چند دلیل باید به سایمون گفت این مقدار فریب و تقلب مستتر در یک پیام همدردی فقط از سفیر یک دولت فریبکار متقلب برمی‌آید، این ابراز همدردی توی سرتان بخورد!
دلیل اول اینکه انگلیس در همراهی با تحریم‌هایی که میلیارد‌ها دلار از جیب ملت ایران خالی کرد و در تحریم دارو و غذا برای فشار بیشتر به مردم و ایجاد نارضایتی، شریک اصلی است و این ابراز همدردی، اشک تمساح است درست در هنگام بلعیدن و شکار! اگر اهل همدردی هستید، برای کودکان پروانه‌ای، ده‌ها هزار بیمار سرطانی و برای ملتی که حق خدادادی‌شان برای تجارت آزاد با جهان تحریم‌شده نیز یک پیام همدردی بنویسید!
دلیل دوم، استفاده از کلیدواژه «سرمای زمستان سخت» در توئیت سفیر است که نشان می‌دهد دنبال ابراز همدردی نیست و فقط می‌خواهد با زبان نیش‌آلود، نمکی روی زخم زلزله‌زدگان بپاشد. اروپا اگر در زمستان سرد است، تاوان زیاده‌خواهی امریکا و ناتو را پس می‌دهد. یک ایرانی هم اگر «زمستان سرد» را به رخ شما کشید، با هدف جلب نظر شما برای خرید گاز و نفت از ایران و رفع و دفع مشکل مردم‌تان بود وگرنه ملت ایران از زیان‌های انسانی و جمعی مردم یک کشور دیگر خوشحال نمی‌شود.
دلیل سوم اینکه همین امروز که شما با مردم ابراز همدردی کردید، دوستان‌تان در سیا و موساد جلسه مشترک داشتند و به یکی از تأسیسات نظامی ایران حمله‌ای-اگرچه ناموفق- کردند. شما چطور همدردی هستید که از جای دیگری خنجر می‌زنید؟! اگر شریک این حمله نیستید یا از آن خوشحال نشده‌اید، آن را در توئیتی محکوم کنید.
دلیل دیگر فعالیت دروغ‌محور شبکه‌های لندنی تجزیه‌طلب و برانداز مورد حمایت وزارت‌خارجه انگلیس است. شما برای مردم خوی ابراز همدردی می‌کنید، اما همزمان همان مردم ترک‌زبان را به تجزیه از ایران تشویق می‌کنید. این فریبکاری البته که مناسب روحیه و شخصیت و هویت شماست، اما دردی از مردم ما دوا نمی‌کند.
دلیل آخر-هرچند دلایل فراوان است- اینکه به‌نظر می‌رسد این توئیت کاملاً استفاده ابزاری از زلزله خوی برای یادآوری بازگشت خفت‌بارتان به ایران بود. تقریباً بی‌سر‌وصدا رفتید و می‌خواستید با اعلام حضور در ایران، رفت‌وبرگشت‌تان را «شتر دیدی، ندیدی» کنید. دولت شما یک اعتراض خالص انگلیسی داشت که «چرا ایران جاسوس ما را اعدام کرد و چرا اجازه نداد بیشتر جاسوسی کند و چرا مدتی بعد از بازداشت او، از طرفش پیام‌های جعلی برای انگلیس می‌فرستادید و موجب گمراهی و خسارت ما شدید» و در واکنش به همین اعتراض، ایران را ترک کردید. البته دیوار سفارت‌تان هم قشنگ نبود! یک هفته در انگلیس ماندید. شاید سری هم به خیابان اطراف سفارت ایران در لندن زده‌اید که قبل از شعارنویسی روی دیوار سفارت انگلیس در تهران، پر از شعار علیه ایران شد و این پرسش در ذهن‌تان آمد که به‌راستی چه کسی اول باید دیوار‌ها را پاک کند، انگلیس یا ایران؟! قبلاً هم گفته‌ایم که دیوارنویسی روی سفارت را تأیید نمی‌کنیم، اما در این یک هفته‌ای که در لندن بودید کاش مانند کاری که در تهران کردید، چند قوطی رنگ می‌خریدید و با کمک مردم لندن دیوار‌های منتهی به سفارت ایران را از شعار‌های ضدایرانی پاک می‌کردید.
مردم آذربایجان از قربانیان اصلی قحطی تحمیلی چرچیل به ایران در جنگ دوم و فتنه‌های انگلیسی دیگر در این خطه هستند. اینان که پیام همدردی برای‌شان فرستادید، نواده بازماندگان همان مصیبت‌ها هستند. چه‌بسا عمو‌ها و عموزادگان زیادی را در تحریم‌های قرن پیش از دست داده‌اند. حالا نیز گرفتاری اصلی‌شان تحریم‌های قرن جدید انگلیسی است. پیام همدردی شما از زقنبود تلخ‌تر است. از تمیزکاری دیوار سفارت که عاجز شدید، دست‌کم صفحه سیاه دیگری به تاریخ روابط اضافه نکنید که هرگز آن سیاهی‌ها پاک نخواهد شد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۱۰ بهمن

آقایان روسای قوا دست بجنبانید!

دکتر سیدعلی علوی

پس از یک دوره طولانی تاکید رهبر انقلاب بر واگذاری اموال مازاد دولتی و پس از سال ها بی توجهی به این تاکید رهبر انقلاب، بالاخره  آیین نامه مولد سازی دارایی های  دولت  ابلاغ شد. طی هفته گذشته خبرهای این مصوبه و جزئیات آن رسانه ای شد. در باره این مصوبه در روزنامه مورخ هشتم بهمن ماه به بیم ها و امیدهای این مصوبه پرداختیم اما آن چه در این مرقومه می خواهم بر آن تمرکز کنم که واقعا نمی دانم اسمش را چه چیز بگذارم؟! 

مسئله  اعطای مصونیت قضایی به  هیئت 7 نفره  مولد سازی دارایی های دولت که شامل معاون اول رئیس‌جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی، وزیر کشور، وزیر راه و شهرسازی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، یک نماینده از طرف رئیس مجلس و یک نماینده از طرف رئیس قوه قضاییه  می باشد، است .موضوعی که طی 72 ساعت گذشته به نقطه تمرکز و گاهی شیطنت رسانه های فارسی زبان خارجی نیز تبدیل شده است این در حالی ا ست که در پاراف رهبر انقلاب خطاب به رئیس جمهور آمده« آن چه که جناب عالی و روسای محترم دو قوه دیگر تشخیص داده و لازم دانسته اید تایید می شود با این ملاحظه که مراقبت لازم نسبت به عملکرد هیئت مزبور که دارای اختیارات وسیعی است حتما انجام گیرد»در واقع در حالی که رهبر انقلاب مراقبت از عملکرد هیئت 7 نفره را امری حتمی و ضروری می دانند، چرا آقایان متولی امر برای هیئت مزبور مصونیت قضایی قائل شده اند؟

آیا این مصونیت بخشی، با تاکید رهبر انقلاب  برای مراقبت لازم  درباره عملکرد این هیئت هم خوانی دارد؟آیا با توجه به تجربیات تلخ واگذاری های قبلی  مانند  هفت تپه ، هپکو ،مغان  و... اعطای چنین اختیار بدون پاسخگویی به این هیئت  کار درستی است ؟  در این که قانون، گاه چنان کم انعطاف است که جرئت اجرا را از مدیر اجرایی می گیرد، در این که گاه نهاد های نظارتی چنان بی ملاحظه به تصمیمات  اجرایی ورود می کنند یا چنان برخوردی با متولیان امر می کنند که جرئت کار را از مدیر اجرایی و عملیاتی می گیرد حرفی نیست، اما آیا این نواقص یا کاستی ها  یا بد عمل کردن نهادهای نظارتی دلیل بر این می شود که در ساختار تصمیم سازی کشور بدعتی گذارده شود که مصون  از پاسخگویی باشد؟و دراین بین بدتر این که درحالی که به نظر می رسد این مصونیت بخشی  خواست  متولیان امر بوده ،چرا باید هزینه چنین تصمیمی به رغم نظر صریح رهبری به پای ایشان نوشته شود؟ و چرا پشت این استدلال که مصوبه به  تایید رهبر انقلاب رسیده قرار بگیرند؟

موضوعی که به نظر می رسد روسای قوا با توجه به تاکید رهبر انقلاب بر حتمی بودن مراقبت از عملکرد هیئت 7 نفره باید در اولین جلسه سران قوا یا شورای عالی هماهنگی  اقتصادی  به آن ورود و این مصوبه مصونیت بخش را با قید فوریت اصلاح کنند، چه رئیس مجلس از جایگاه نظارتی خود موظف به اصلاح است و چه رئیس جمهور با توجه به ترکیب هیئت که نمایندگان دولت(5 نفر از 7 نفر) بیشترین نقش را در مصوبات دارند و چه رئیس دستگاه قضا که  وظیفه ذاتی اش به واسطه این بند از مصوبه نادیده گرفته شده است.امیدواریم مصوبه ای که به نظر می رسد از سر اضطرار برای حل یکی از مشکلات قدیمی  اموال مازاد دولت ها و از بن بست خارج کردن آن تصویب شده از یک برگ برنده تبدیل به برگ بازنده نشود .اگر روسای قوا دست بجنبانند و قبول مسئولیت کنند .

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۱۰ بهمن

چاه‌کَن‌هایی که همیشه تَه چاهند!

مسعود اکبری

«ما با واقعیت وحشتناکی روبه‌رو هستیم. این اعتراضات هیجان‌برانگیز و امیدبخش است. مردم مقاومت می‌کنند و می‌مانند و به مبارزه خود ادامه خواهند داد. پلیس هم باید به معترضان بپیوندد. اینجا دیگر خانه ما نیست. دموکراسی در خطر است. بی‌بی(نتانیاهو) نابود‌کننده است. اینجا پرچم‌های فلسطین به تعداد زیادی وجود دارد. همانند جام‌جهانی قطر. شما یک اسرائیلی هستید؟ به هیچ وجه، تف بر اسرائیل. فقط فلسطین.» اینها بخشی از اظهارات جمعیت انبوه صهیونیست‌هایی است که در سرزمین‌های اشغالی به نشانه اعتراض به عملکرد سران این رژیم به خیابان‌ها آمده‌اند.
همزمان با اعتراضات گسترده خیابانی در داخل سرزمین‌های اشغالی و یک روز پس از شهادت ۱۰ فلسطینی توسط نیروهای رژیم صهیونیستی در شهر جنین در کرانه باختری، «خیری علقم» جوان ۲۱ ساله فلسطینی در عملیاتی استشهادی، حداقل ۹ صهیونیست را به هلاکت رسانده و چندین نفر را نیز زخمی کرده است. بعد از این عملیات، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در صحنه تیراندازی حاضر شد که چهره مضطرب و مغموم او توسط رسانه‌ها انعکاس بسیاری داشت. عملیات استشهادی این جوان فلسطینی در شرایط آماده‌باش کامل دستگاه‌های امنیتی اسرائیل در کرانه غربی رود اردن انجام شد و تلفات این عملیات در ۲۰ سال اخیر در سرزمین‌های اشغالی بی‌سابقه بوده است.
نکته قابل توجه اینجاست که حال و روز فعلی رژیم صهیونیستی، به فاصله کوتاهی پس از آشوب‌ها در ایران به وقوع پیوسته است. دشمنان ملت ایران و از جمله مقامات و رسانه‌های رژیم صهیونیستی در ماه‌های اخیر مدعی بودند که جمهوری اسلامی ایران بهمن 1401 را نمی‌بیند. اما با وجود این گزافه‌گویی‌های تکراری، دو روز دیگر مصادف است با آغاز دهه فجر و چهل‌و‌چهارمین بهار انقلاب اسلامی. به جرأت می‌توان گفت که هیچ انقلابی در جهان نمی‌توان یافت که پس از گذشت بیش از چهاردهه از عمر آن، این‌گونه پویا، سرزنده و بالنده باشد. آن هم در شرایطی که در همین ماه‌های گذشته، جمهوری اسلامی ایران یکی از پیچیده‌‌ترین و گسترده‌‌ترین اشکال «جنگ ترکیبی» را پشت‌سر گذاشت.

چهل‌‌وچهار سال قبل، دشمنان ملت ایران و دنباله‌های آنها در داخل کشور به یکدیگر وعده می‌دادند که 6 ماه صبر کنید، کار جمهوری اسلامی ایران تمام است؛ شش ماه سپری می‌شد و اتفاقی نمی‌افتاد، می‌گفتند یک سال دیگر صبر کنید، قضیه تمام می‌شود و... اکنون بیش از چهل‌وچهار سال از آن زمان گذشته و 88 مرتبه است که آن وعده شش ماهه تمدید شده است.
«چاه‌کن همیشه ته چاه است» و این توصیف حال و روز فعلی دشمنان ملت ایران است. از رژیم موقت اسرائیل تا دولت‌های آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان. اخیراً «جنت یلن» وزیر خزانه‌داری آمریکا در اظهارنظری گفته است:
«من از پرداخت نشدن بدهی‌های آمریکا عصبانی هستم. چنان‌که کنگره سقف بدهی را در تابستان امسال افزایش ندهد، آمریکایی‌ها احتمالاً با رکودی وحشتناک رو‌به‌رو می‌شوند. اگر دولت نتواند بدهی جدیدی صادر کند، اقتصاد سقوط می‌کند.» در یک نمونه دیگر، براساس نتایج یک پژوهش انجام‌شده توسط اندیشکده آمریکایی رند، هزینه‌های تداوم جنگ اوکراین بیش از منافع آن برای آمریکا است. این اندیشکده آمریکایی با برشمردن هزینه‌های جنگ میان دو همسایه، آن را برای غرب بسیار گزاف توصیف کرده و نوشته است: «این درگیری علاوه‌بر بروز اختلال‌های عمده در بازار انرژی، مواد غذایی و کود، بار سنگینی را بر دوش اروپا و آمریکا به‌دلیل پشتیبانی‌های مالی گسترده از دولت اوکراین گذاشته است.»
کارشناسان اقتصادی هشدار داده‌اند که ۴۰درصد از آمریکایی‌ها در صورت از دست دادن شغل اصلی خود، پس‌انداز کافی برای دخل‌وخرج حداقل سه ماه خود را نخواهند داشت همچنین به احتمال زیاد میزان تورم در سال ۲۰۲۳ به‌شدت افزایش خواهد یافت و به بالا‌ترین رقم در ۴۰ سال گذشته خواهد رسید.
علاوه‌بر این روز جمعه و یک روز پس از متهم شدن پنج افسر شهر ممفیس به قتل «تایر نیکولز» کارگر ۲۹ ساله فدرال اکسپرس، ویدئویی منتشر شد که نشان می‌دهد این پنج افسر در حال کتک‌زدن یک مرد سیاه‌پوست هستند. در فیلم منتشر شده نیکولز که یک کارگر ۲۹ساله فدرال اکسپرس معرفی شده، به مدت سه دقیقه توسط افسران وحشی پلیس آمریکا مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرد. پس از انتشار این فیلم، شهرهای سراسر کشور آمریکا خود را برای تظاهرات بزرگ آماده کردند. بر همین اساس در ممفیس، بوستون، شیکاگو، دیترویت، نیویورک‌سیتی، پورتلند، اورگان و واشنگتن تظاهرات اعتراض‌آمیز برگزار شد.
همچنین منابع خبری در انگلیس گزارش داده‌اند که اقتصاد انگلیس بر اثر چندین بحران متوالی وارد دوره رکود شده است. چندی پیش «اندرو بیلی» رئیس بانک مرکزی انگلیس با بیان اینکه کشور وارد یک دوره طولانی رکود شده است، درباره چالش‌های اقتصادی دو سال آینده هشدار داد. وی در یک نشست خبری اعلام کرد که انگلیس با یک رکود بسیار چالش‌برانگیز مواجه است و خانواده‌ها روزهای سختی را پیش‌رو خواهند داشت.
نخست‌وزیر انگلیس چندی پیش اعتراف کرد بزرگ‌ترین چالش کشور افزایش افسارگسیخته تورم است که «منجر به افزایش هزینه‌های زندگی شده و دستمزدهای مردم را می‌بلعد». وی گفت که «مردم نباید توقع داشته باشند که دولت حلال تمام مشکلات مالی آنها باشد و نوسانات اقتصادی در سال جدید میلادی (۲۰۲۳) هم از بین نخواهد رفت.»
علاوه‌بر این، همین چند روز پیش بود که اعتراضات خشونت‌آمیز در پاریس برگزار شد. معترضان با شکستن شیشه‌های بانک‌ها و آتش زدن سطل‌های زباله، علیه ماکرون شعار داده و مواد آتش‌زا به سمت پلیس پرتاب می‌کردند. فرانسوی‌ها از جنبش اعتراضی سراسری و فراخوان برای اعتصاب گسترده در ۳۱ ژانویه (11 بهمن) خبر داده‌اند.
از سوی دیگر، در ماه‌های اخیر آلمان تنها در یک قلم برای حمایت از مصرف‌کنندگان انرژی، 440 میلیارد یورو خسارت متحمل شده است. علاوه‌بر این براساس گزارش موسسه مطالعاتی IFO، در صورتی‌که جریان گاز روسیه تا پایان سال ۲۰۲۳ قطع باقی بماند، تولید ناخالص داخلی آلمان، ۶.۵ درصد معادل ۲۲۰ میلیارد یورو آسیب خواهد دید.
اینها در حالی است که دولت‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان و همچنین رژیم موقت اسرائیل تحت تحریم‌های ناجوانمردانه قرار ندارند؛ مردم در آمریکا و اروپا در ۴ دهه اخیر جنگ تحمیلی ۸ ساله را تجربه نکرده‌اند؛ دانشمندان و نخبگان اروپایی و آمریکایی وسط خیابان ترور نشدند؛ مردم آمریکا و اروپای غربی پروژه مخرب «انقلاب مخملی» را تجربه نکرده‌اند؛ دارایی‌های مردم آمریکا و اروپا توسط یک دولت متخاصم خارجی بلوکه نشده است.
این دولت‌ها، جنگ ترکیبی را که تنها بخشی از آن فعال شدن همزمان گسل جنسیتی، گسل قومیتی، گسل طبقاتی، گسل نسلی و گسل شیعه- سنی است را تجربه نکرده‌اند. مردم در اروپا و آمریکا با ده‌ها شبکه تلویزیونی معاند و صدها سایت خبری وابسته به دولت‌های متخاصم و هزاران اکانت تلگرامی و اینستاگرامی و توئیتری که ذهن آنان را بمباران کرده و اختلاف‌افکنی کنند، مواجه نیستند.
اما ما مردم ایران در بیش از ۴ دهه اخیر، هم جنگ تحمیلی ۸ ساله را از سر گذراندیم، هم کودتای مخملی را، هم ترور مقامات ارشد و نخبگان و دانشمندان را، هم غارت و بلوکه‌کردن اموال‌مان توسط دولت‌های متخاصم را، هم تحریم‌های گسترده و هم جنگ تمام‌عیار رسانه‌ای با چاشنی اختلاف‌افکنی و یأس‌آفرینی و تحقیر.
ایرانِ اسلامی علی‌رغم خباثت‌های دشمن و قصور و تقصیرها در داخل، به موفقیت‌های چشمگیر و افتخارآمیزی دست یافته است. استقلال کامل سیاسی، ایجاد امنیت با پیشرفت‌های عظیم در حوزه دفاعی و نظامی، شتاب پیشرفت علمی در شرایط تحریم، توسعه چشمگیر زیرساخت‌ها، تاب‌آوری اقتصاد در مقابل تحریم‌های بی‌سابقه، اعتماد میان مردم و حاکمیت، احیای روح عزت ملی در مردم، پیشرفت و حرکت رو به جلو در عدالت آموزشی، پیشرفت در اجرای عدالت و... تنها بخش کوچکی از مصادیق تحولات در 44 سال اخیر است.
و قطعا اگر مسئولین و دست‌اندرکاران، همت بیشتری در اجرای رهنمودهای امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) و رهبر معظم انقلاب داشتند، امروز در وضعیت بهتری قرار داشتیم.
در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب آمده است: «نخستین توصیه‌ من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، اما خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر می‌دارم.»
یکی از مصادیق عملی این بخش از بیانیه گام دوم انقلاب را می‌توان در نمایشگاه اخیر توانمندی‌های داخلی دید. آنجا که رهبر حکیم انقلاب به مدت
3 ساعت از این نمایشگاه بازدید کرده و همچون پدری دلسوز و مهربان، به جزئیات تلاش‌ها و مجاهدت‌های جوانان مومن، انقلابی و نخبه گوش می‌دهند و همین رویکرد حکیمانه است که انگیزه فرزندان غیور ایرانِ اسلامی را دوچندان کرده و دشمنان این ملت را مأیوس و خشمگین می‌کند.
این روزها کار دشمن به جایی رسیده که با استیصال و درماندگی برای یک عملیات کور و ناموفق توسط کوآدکوپتر در اصفهان و در شرایطی که فرزندان برومند ایران، این عملیات را ناکام گذاشته‌اند، از یکدیگر سبقت گرفته و همانند اسب‌های درشکه که در سربالایی همدیگر را گاز می‌گیرند، به جان هم افتاده‌اند و مدعی هستند که این «ترقه‌بازی در اصفهان» شاهکار آنهاست.
به عبارت دیگر، دشمنی که در سال 57 مدعی بود که کار جمهوری اسلامی نهایتا در 6 ماه نخست، تمام است و در ماه‌های گذشته نیز مدعی بود که جمهوری اسلامی بهمن 1401 را نمی‌بیند، حالا به جایی رسیده که برای یک ترقه‌بازی در گوشه‌ای از ایران، اینچنین دست‌وپا می‌زند تا آن را به‌عنوان موفقیت بزرگ، فاکتور کند.

آیا «بورل» سردار شده است؟!


صالح‌الدین هرســنی

بعد از آنکه »جوزپ بــورل« نماینده عالــی اتحادیه اروپا در سیاســت خارجی و امور امنیتی، اعالم کرد که تصویب قطعنامه ضدایرانی با هدف قرار گرفتن نام سپاه پاسداران انقالب اسالمی در  یست گروههای تروریستی به جهت چالشهای حقوقی الزامآور نیست و این تصمیم فعال و بنابر مصالحی آماده و اجرایی نخواهد شد، برخی از جریانهای سیاسی خارج کشور و بیشتر اپوزیسیون ســلطنتطلب، تصویر جوزپ بورل را در لباس سرداران سپاه پاسداران جعل کرده منتشر کردند. البته تصویر ملبس بورل در کسوت سرداری و سرتیپی سپاه پاسداران در فضاهــای مجازی دســتمایه طنز نیز گردیــد و هنوز هم در حــال »وایرال« و »ترند« شــدن است. نمایش تصویر بورل در لباس سرداری حامل این پیام از سوی سلطنتطلبان اســت که بورل در زمین جمهوری اسالمی بازی میکند و چالش حقوقی قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی بهانهای بیش نیست و در واقع چرا بورل صرف مصالحی به ویژه بهانه چالش حقوقی، باید از تکرار رفتار ترامپ در قبال جمهوری اســامی جلوگیری کند و مانع تصمیمات پارلمان اتحادیه اروپا گردد؟ اما واقعیت چیســت؟ آیــا چالشهای حقوقــی مانــع تصمیمات غیرالــزامآور پارلمان اتحادیه اروپا است یا آنکه مقامات تهران باید طبق انگارهای ادراکی- تحلیلی بورل رفتار کنند و یا شــاید پای مسئله مهمتــری نظیر آچمز کــردن جمهوری اســامی ایران با همه غیرالزامآور بودن قطعنامه ضدایرانی در میان است؟

واقعیت آن است که نه بورل به واسطه جایگاه حقوقــی و وقوف کامل بر ضوابط و مقررات ســازوکار نهاد پراهمیتی چون پارلمان اتحادیه اروپا ســردار و سر تیپ شــده اســت و نه قرار اســت در زمین جمهوری اسالمی بازی کند. به این ترتیب و با آنکــه مقدمه و صغرای منطق بورل اینگونه به نظر میرســد که باید امیدوار کننده و به نفع ایران باشد، اما وقتی واردمیانه و کبرای منطق او میشویم به خوبی در مییابیــم کار نه تنهــا امیدوار کننده نیست، بلکه بسیار پیچیده و غامض بوده و روندهای جاری احتمــاال در حال رقم خوردن به زیان ایران است. پیچیدگی کار در آنجاست که سلسله مذاکرات وین به مدت چهار ماه دچار وقفه و سکون شده و تهران در این مدت چهارماه آنگونه که رافائل گروسی دبیر کل آژانس هستهای اعالم کردهاست، همکاری با تهران نداشته و در مســیر راستیآزمایی از فعالیتهای هســتهای خــود در فتــرت چهارماهه مذاکرات شفافسازی نکرده است و حتی با توجه به اظهار نظرهای برخی مقامات اعالم کرده اســت که عــاوه بر 1000 کیلوگرم اورانیوم غنی شده با خلوص 20 درصد، با 70 کیلو گرم اورانیوم با خلوص 60 درصد از نقطه گریز هستهای عبور کرد و شرایط آن شبیه شرایط کشو هایی شده اســت که با این میزان اورانیوم غنی شده میتوانند چند سالح هستهای تولید کنند.

حال همزمانی عدم شفافســازی تهران بابت فعالیتهای هستهای با غیراجرایی بودن قطعنامه ضدایرانی پارلمان اتحادیه اروپــا، موجــب مخابــره ســیگنالها و پالسهایی از سوی حسین امیرعبدالهیان وزیر امــور خارجــه و همچنین محمد اسالمی رئیس سازمان هســتهای ایران بابت آمادگــی تهران برای ازســرگیری مذاکرات در وین شده است. در این ارتباط آنها قویا بر این نکته تاکید کردهاند که بر خالف تصورات تروئیکای اروپایی برجام و مقامات واشــنگتن، مذاکرات به بنبست نرســیده اســت. منطق این امیدواری به تداوم مذاکرات از سوی وزیر امور خارجه  رئیس سازمان هستهای در شرایطی در حال قوت گرفتن است که رافائل گروسی رئیس آژانس انرژی هســتهای همزمان و موازی با مواضع مقامات تهران اعالم کرده اســت که از برجام فقط پوســتهای باقی نمانده و از طرف دیگر سلطنتطلبان نیز بــورل را متهم به آن میکنند که او روی قبــری گریه میکند کــه در آن مردهای نیســت و یا آنکه روی اســبی قرار است با ایران برای احیای برجام شــرط ببندند ُ کــه کمیتش لنگ اســت.

معنا و مفهوم این وضعیت آن است که برجامی در کار نیست که بخواهد برایش بار دیگر طرفین در وین به پای میز مذاکره حاضر شــوند. چراکه ســرعت فعالیتهای هستهای به واســطه چهار ماه ایجاد وقفه و سکون در مذاکرات وین، پیشرفت و شتاب فراوانی داشــته و حتی از مرحله گریز هستهای و ایجاد ظرفیت برای ساخت سالح هستهای نیز باالتر رفته اســت. حــال اگر بخواهد هرگونه پیشفرضها طبق معیارهای ایران به جلــو رود و آنگونه که مقامات تهران گفتهانــد در مذاکرات بــاز و پنجرههای گفتگو و دیپلماســی بسته نیست، تهران تا چه میــزان در مذاکــرات وین حاضر به دادن امتیاز و عقبنشــینی از کاهش تعهدات برجامی اســت؟ و در ضمن مگر اروپــا بدون گرفتن امتیــاز از تهران وارد مذاکره میشود؟ فلسفه مذاکره آن است که امتیازی در پای میز مذاکره داده و در قبال آن امتیازی گرفته شود. برای نمونه آیا تهران حاضر میشود که طبق انتظارات گروسی از فعالیت هستهای خود در طی چهارماهه از ایجاد وقفــه در مذاکرات از پروژههای نطنز، تورقوزآباد، آباده و سرخه حصار طبق پروتکل الحاقی و پادمانهای نظارتی شفافســازی کند تا او را وادار به گزارش ســوء و محتمال صدور قطعنامه علیــه ایران که قرار اســت در ماه مارس به شــورای حکام داده شود،ننماید؟ و در ضمن آیا تهران حاضر میشود که از غائله بحــران اوکراین خارج و از کمک پهپادی  کامیکازه خود به روسیه در جنگ اوکراین منصرف شــود؟

و از همه مهمتر است که آیا در عصر قدرت یابی دوباره نتانیاهو در تلآویو، اروپا و واشنگتن از گرفتن امتیاز از ایران در پای میــز مذاکره برای منافع مجموعههای عبری- عربی امتناع نمایند. به نظر نمیرســد که با توجه به ضرورت همکاری چندجانبه با روسیه و پاسخ دادن به نیازهــای مقامات کرملین و همچنین وجــود چندصدایی حاکم در دســتگاه دیپلماسی و وجود نوعی موازیکاری در سیاست خارجی، ادعاهای مقامات تهران بابت بسته نبودن پنجرههای دیپلماسی معطوف به واقعیت و راستیآزمایی باشد. تحت این شــرایط ایران دو راه با توجه به صغرای و کبرای منطــق بورل در پیش رو دارد و با دو ســناریو بسیار خطرناک و دشوار مواجه اســت. راه و سناریو اول آن اســت که باید قید برجام را بزند و به این نتیجه برسد که برجام به »پرجام« تبدیل شده و حامل این خبر برای اتحادیه اروپا و حامیات پر وپا قرصی چون سلطنتطلبان باشــد که ورل نه تنها سردار و سرتیب شــده و در زمین ایران بازی نکرده، بلکه پادوی واشنگتن است و حتی قرار است به صورت مهندسی شده فشارها بر ایران را افزایش دهد یا آنکه ناچارا مسیر و سناریو دوم یعنی تن به قبول فشار حداکثری و پروژه ایرانآزاری غرب دهد.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات