23 بهمن 1401 - 09:46

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۲۳ بهمن

زیبا‌ترین جشن انقلاب  در پیمان چهل و چهارم
سیدعبدالله متولیان
تاریخ ۴۴ ساله انقلاب نشان داده که از یک طرف امریکا و غرب و هم‌پیمانانش لحظه‌ای دست از دشمنی، کارشکنی، سنگ اندازی، فتنه‌گری، بحران آفرینی، تحریم، تهدید، فشار‌های سیاسی و اقتصادی و... علیه جمهوری اسلامی و مردم نستوه و قهرمان ایران برنداشته‌اند و از طرف دیگر مردم نیز طی بیش از چهار دهه گذشته لحظه‌ای پا پس نکشیده و همواره در وسط میدان ظلم ستیزی، استقلال طلبی و عدالت‌خواهی، اراده پولادین خود را در برابر نظام سلطه به رخ جهانیان کشیده و معجزه آفرین بوده‌اند و آیه کَم مِن فِئَه قَلیلَه غَلَبَت فِئَه کَثیرَه بِإِذنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرینَ؛ بقره ۲۴۹ (چه بسیار گروه کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند، و خداوند با صابران است) را در میدان عمل تفسیر کرده‌اند. مروری کوتاه بر راه‌پیمایی‌های گذشته به خوبی نشان می‌دهد که موشکباران در دوران جنگ تحمیلی، برف و سرما، تهدید‌های رنگارنگ، عملیات روانی و تبلیغات منفی دشمن، توطئه‌ها و فتنه‌ها، تلاش بی وقفه دشمن در جنگ نرم برای ناامیدکردن، ایجاد تردید و دودلی، تخریب باور‌ها و اعتماد و درهم شکستن اراده مردم ایران نه تنها خللی در عزم مردم ایران برای بیعت مجدد با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه ایجاد نکرده بلکه تهدید‌ها و فشار‌ها و برنامه ریزی دشمن نتیجه عکس داده و ملت نستوه ایران را متحدتر، منسجم تر، مصمم‌تر و مقاوم‌تر نیز کرده و با حضور خود در صحنه‌های دفاع از نظام و انقلاب، بر غضب و خشم دشمن افزوده است. 
ملت شریف، حماسه ساز و شهید‌پرور ایران اسلامی در ۴۴ سال گذشته با حضور پرشور در راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن، حافظ نظام و خون پاک شهدا بوده و هستند چرا که حضور حماسی و انقلابی مردم ایران در آوردگاه راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن، تجدید میثاقی دوباره با آرمان‌های شهدا، امام شهیدان و نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) است. حضور شکوهمند و حماسه ساز مردم در جشن حضور امسال نیز تصویری روشن و تمام عیار از به سخره گرفتن نگاه متوهمانه و خطای محاسباتی غرب به‌ویژه امریکای سلطه گر و جنایتکار بود. اما آنچه که راه‌پیمایی امسال را از راه‌پیمایی‌های پیشین متمایز کرده بود حضور پرشور، پراحساس و محسوس دهه هشتادی‌ها و دهه نودی‌ها بود، گویا آمده بودند تا دشمن زبون را با حضور خود به سخره گرفته و بر توهم و ادعا‌های احمقانه دشمن درباره وجود گسل نسلی خط بطلان بکشند. 
ائتلاف غربی، عبری، عربی امسال با طراحی و به اجرا درآوردن بزرگ‌ترین جنگ ترکیبی و چند وجهی و به میدان آوردن همه توان اپوزیسیون خارج نشین، دلقک‌های اجاره ای، زنان هرزه هالیوودی، وازده‌های فراری، تروریست‌ها و منافقین آواره، سلبریتی ها، رسانه‌های بی‌بی‌سی، اینترنشنال و... و استفاده از ظرفیت عظیم دنیای مجازی و صرف هزینه‌های بسیار سنگین آمده بودند که نسخه جمهوری اسلامی را پیچیده و مانع از جشن چهل و چهارم انقلاب شوند، اما ملت بصیر و انقلابی ایران اگر چه در همان هنگامه اغتشاشات پنج بار خودجوش به میدان آمده و پوزه استکبار را به خاک مالیده بودند، اما روز ۲۲ بهمن برای زدن تیر خلاص یک بار دیگر به میدان آمدند و دنیا را شگفت زده کردند. شکست مفتضحانه دشمن ۴۴ سال است که تکرار می‌شود. در خاطر ملت ایران مانده که سال ۹۷ جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ در جمع تروریست‌های گروهک منافقین گفته بود مردم ایران جشن چهل سالگی انقلاب را به چشم نخواهند دید؟! 
مردم جهان با شنیدن نام انگلیس تصویری از حیله گری و روباه صفتی، با نام امریکا تصاویری از جنگ و تجاوزگری، شرارت و ناامنی، تجاوز و سلطه گری و استکبارورزی، با نام رژیم صهیونیستی اشغالگری و تروریزم را به یاد می‌آورند، اما با برکت انقلاب اسلامی نام ایران مترادف مقاومت و ایستادگی در برابر زورگویان و ستمگران جهان و شکستن ابهت امریکا است. صلابت حضور مداوم و ۴۴ ساله مردم ایران در ۱۵۰۰ شهر و بیش از ۳۸ هزار روستا، ایران را به‌عنوان سرزمین ضدسلطه، مقاومت و ایستادگی، ضد ظلم، اقوام متحد و حماسه ساز، قهرمانان و پهلوانان، وحدت، تعاون و همدلی، اراده‌های پولادین و... و مردم ایران را به‌عنوان مردمی حماسه‌ساز، شگفتی آفرین، مقاوم و نستوه، بصیر و انقلابی، یکدل و صمیمی و... به مردم جهان معرفی کرده است. از باب «شرف المکان بالمکین» مردم ایران نشان داده‌اند که شرافت سرزمین ایران به اقوام بزرگ ایران زمین است که در عین وجود نارسایی‌ها و ضعف‌ها و نقصان‌هایی که نتیجه تحریم‌ها، تهدید‌ها و فشار‌های دشمن خارجی از یک‌سو و سوءمدیریت‌ها و ناکارآمدی‌های برخی مسئولان از سوی دیگر است، در میدان ۲۲ بهمن در سراسر ایران اسلامی سرود وحدت و همدلی را سرداده و برگ زرین دیگری به کتاب انقلاب اسلامی افزوده و مسیر حرکت به سوی تمدن نوین و بزرگ اسلامی را هموار ساختند.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز یکشنبه‌ ۲۳ بهمن

زلزله، غرب و استانداردهای دوگانه

دکتر سیدرضی عمادی
به رغم وقوع زلزله شدید 7.8 ریشتری در ترکیه و سوریه که موجب تلفات انسانی و ویرانی های گسترده در این دو کشور همسایه شده است، کشورهای غربی صرفا به ترکیه توجه کرده و عملا مانع کمک رسانی به سوریه به دلیل خصومت با دولت سوریه شده اند.درواقع زلزله زدگان در هر کشوری اعم از صنعتی یا در حال رشد، به کمک‌های بشردوستانه خارجی نیاز دارند که این در سوریه به دلیل جنگ ۱۲ سال اخیر با تروریست‌ها، وخیم‌تر است. جنگ با تروریست ها سبب از بین رفتن زیرساخت ها در سوریه و آوارگی میلیون‌ها نفر در داخل این کشور شده است.امکانات سوریه در اثر جنگی که در 12 سال گذشته با آن درگیر بوده، تقریباً از بین رفته و این شرایط باعث شده است که دولت برای کمک به زلزله زدگان این کشور با مشکلات جدی مواجه شود.با این حال، آن چه این فاجعه را برای سوریه سنگین‌تر کرده، ملاحظات سیاسی قدرت‌های غربی در ارسال کمک‌های بشردوستانه به این کشور است.ملاحظات سیاسی که به اشکال مختلفی بروز کرده است.
شکل اول، جلوگیری از امدادرسانی به زلزله زدگان و کمک به زیر آوار ماندگان است. آمریکا به هیچ کشوری اجازه نمی‌دهد به زلزله زدگان سوری کمک کنند چون سوریه تحت تحریم واشنگتن قرار دارد. صرفا چند کشور مثل ایران، روسیه و الجزایر بی‌اعتنا به تحریم‌های غرب در حال امدادرسانی به مردم هستند.آمریکا همانند این ادعا که تحریم ها علیه ایران مانعی برای ارسال کالاهای اساسی و داروها و تجهیزات پزشکی به ایران که تحت شدیدترین تحریم های واشنگتن قرار دارد، نشده است، درباره سوریه نیز ادعای مشابهی دارد و مدعی است در مسیرامدادرسانی به سوریه اخلالی ایجاد نمی کند اما در عمل کاملا بر خلاف این ادعا عمل کرده است. در عمل قانون تحریمی آمریکا علیه سوریه موسوم به «قانون سزار» و تحریم های ظالمانه اعمال شده علیه سوریه، کمک رسانی به مردم زلزله زده این کشور را تحت تاثیر قرار داده است.«جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا نیز که بر خلاف عرف جهانی حتی لفظی با ملت سوریه در این مصیبت بزرگی که به آن ها وارد شده، ابراز همبستگی نکرد، با انتشار توییتی نوشت: «از همه نهادهای خود خواستم تا با هماهنگی ترکیه وضعیت زلزله‌زدگان را از نزدیک دنبال کنند و همه کمک‌های لازم را ارائه دهند.»
شکل دوم، تداوم اعمال فشار بر نظام سوریه و استفاده سیاسی از زلزله است. همچنان جنگ روانی علیه نظام سوریه ادامه دارد و رسانه‌های وابسته به غرب و مخالف دولت دمشق، مدعی هستند دولت از کمک به زلزله زدگانی که مخالف نظام هستند، خودداری می‌کند. بی بی سی فارسی در گزارشی مدعی شد بیش از ۴ میلیون مخالف نظام سوریه در مناطق زلزله زده از کمک دولت محروم هستند. این ادعا در حالی است که دولت سوریه به دلیل حضور تروریست‌ها در برخی مناطق، محدودیت ارسال کمک دارد و تاکنون بارها نیز خواستار ارسال کمک‌های بشردوستانه شده است. شکل سوم ملاحظات سیاسی، این است که طی روزهای گذشته آن چه از لابه‌لای صدها خبر مربوط به زلزله، کاملا قابل لمس بوده، نشان می دهد اخبار زلزله ترکیه خیلی بیشتر از اخبار زلزله سوریه، تحت پوشش رسانه‌های بین‌المللی قرار گرفته است. این رویکرد جهت‌دار رسانه‌ای در امتداد سیاست غیرانسانی قدرت‌های غربی قرار دارد. رویکرد رسانه‌ای جهت‌دار که می‌تواند مرگ بیشتر زلزله زدگان سوری باشد. خلاصه آن چه امروز غرب به‌خصوص آمریکا در قبال سوریه زلزله‌زده انجام می‌دهد، نمونه‌ای از استانداردهای دوگانه حقوق بشری در سوءاستفاده از فجایع انسانی برای اجرای طرح‌‌های بحران‌ساز علیه این کشورها به نفع خود است.
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۲۳ بهمن

وقتی خدا انقلاب کرد 

سید محمدعماد اعرابی

تقریبا تمام بدنش خالکوبی بود؛ تصویری از رضا خان روی شکم و پس از سقوط رضا پهلوی، تصویری از محمدرضا پهلوی به همراه تاج پادشاهی و دو پرچم شیر و خورشیدنشان بر روی سینه و تصویر دیگری از محمدرضا پهلوی بر روی دست داشت. عضو هیئت‌رئیسه جمعیت «قیام رستاخیز 28 مرداد»(عنوانی که طرفداران محمدرضا پهلوی برای توصیف کودتای 28 مرداد به کار می‌بردند) بود و به پاس خدماتش در کودتای 28 مرداد از وزارت جنگ شاهنشاهی مدال درجه 2 رستاخیز گرفته بود. اما 11 آبان 1342 وقتی در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران، گلوله‌ها تصاویر پدر و پسر پهلوی را روی بدنش سوراخ کردند و به قلبش رسیدند معلوم شد برخلاف جسمش آنچه در قلب و جان «طیب حاج‌رضایی» حک شده نه دودمان پهلوی که خاندان نبوی(ص) بود. مردی که جایگاهش در نسبت با خاندان پهلوی را کنار گذاشت، به ایمان قلبی‌اش رو کرد و دست آخر حاضر نشد علیه امام خمینی(ره) جمله‌ای بر زبان بیاورد. انقلاب خمینی(ره) شاید اولین جلوه‌های خود را آنجا نشان داد؛ در سفر یک فرد از ناسوت به ملکوت.
15 دی 1357 تنها یک روز از آمدن ژنرال رابرت ‌هایزر به ایران با هدف ساماندهی ارتش شاهنشاهی برای کودتا می‌گذشت که ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا در تهران طی اولین جلسه رسمی خود با‌ هایزر ارزیابی ناامیدکننده‌اش را از ارتش ایران بیان کرد و گفت: «ارتش ایران به جایی رسیده است که توان انجام هیچ کاری را ندارد.» خبری که پذیرشش برای‌هایزر سخت بود اما 4 روز بعد، پس از گفت‌وگو با برخی فرماندهان ارشد ارتش او نیز تقریبا به همین نتیجه رسیده بود.‌هایزر در گزارش 19 دی 1357 خود از اوضاع ارتش ایران نوشت: «این که ارتش یک ضعف عمومی داشت انکارناپذیر بود. ارتش آموزش ندیده بود که فی نفسه مشکلات را حل کند. ارتش به رهبری پر قدرتی متکی بود که در وجود شاه و آمریکا خلاصه شده بود.» با چنین ارتشی در آن زمان کوچک‌ترین حمله نظامی خارجی می‌توانست فاتحه یکپارچگی ایران را بخواند اما مدتی بعد در اوج هرج و مرج‌های اول انقلاب، وقتی رژیم بعث عراق با چراغ سبز آمریکا به ایران حمله کرد، تاریخ جور دیگری رقم خورد.

جنگي که فرماندهان بلندپایه نظامی عراق با توجه به از هم گسیختگی ارتش ایران، مدت زمانش را حداکثر 6 ماه و با پیروزی صدام پیش‌بینی می‌کردند، 96 ماه طول کشيد تا به‌عنوان طولاني‌ترين جنگ قرن بيستم شناخته شود و البته چیزی که صدام هرگز به آن دست نیافت پیروزی در جنگ بود! انقلاب این بار از جوانان غیرنظامی و جنگ‌ندیده آن روزگار، سربازان و فرماندهانی کارکشته ساخت که محاسبات ارتش بعث صدام و حامیان اروپایی و آمریکایی‌اش را کاملا به هم ریخت. «نزار الخزرجي» رئيس ‌ستاد مشترک ارتش وقت عراق درباره روزهاي پاياني جنگ و صفوف متراکم رزمندگان ایرانی در جبهه به روزنامه «الحيات» می‌گوید: «اين احتمال وجود داشت که جبهه عراق از هم فرو بپاشد... عراق نمي‌توانست ادامه بدهد، چون درآمدهايمان ته کشيده بود و بدهي‌هايمان وحشتناک شده و تلفات انساني‌مان به نسبت جمعيت کشور بالا رفته بود... در حالي که در طرف مقابل، ايراني‌ها از نظر عددي بر ما برتري داشتند.» ظاهرا طیب حاج‌رضایی تنها مسافر آن سفر نبود، این سِیری جمعی بود؛ در انقلاب خمینی(ره) یک ملت برای خدا از خود می‌گذشت.
صبح روز 22 بهمن 1357 امیرحسین ربیعی، ارتشبد نظام شاهنشاهی برای فرار از وطن به هر دری می‌زد تا جایی که به اسحاق سگو(مستشار ارتش اسرائیل در ایران) رو زد و گفت: «لطفاً حواستان باشد که مرا هم ببرید.» البته این کار ربیعی در مقایسه با واکنش معاونِ سپهبد ناصر مقدم(رئیس‌وقت ساواک) آبرومندانه‌تر بود. او همان روز به دست و پای گیزی تزفریر(نماینده موساد در ایران) افتاده بود و التماس می‌کرد: «خواهش می‌کنم، اگر راهی برای خروج داری مرا هم با خود ببر.» امیرحسین ربیعی فرمانده نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی بود. فارغ از هر ابتکار و اعتماد به نفسی، سعی کرده بود همه چیز در نیروهای تحت امرش تقلیدی از نیروی هوایی آمریکا باشد؛ تا جایی که‌ هایزر می‌گوید: «حتی شکل اسکادران‌های هوایی او از شیوه‌های آمریکایی تقلید شده بود.»

همه تجهیزات نیروی هوایی، آمریکایی بود و آنها حتی در عمل زبان انگلیسی را به کار می‌بردند. به همین دلیل بود که پس از تحریم‌های آمریکا علیه ایران، فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی در اولین روزهای جنگ تحمیلی طی گزارشی به نماینده امام(ره) در ارتش نوشتند «با توجه به قطعات زودتعویض در هواپیماها و کمبود قطعات یدکی، تمامی هواپیماهای نظامی موجود اعم از جنگنده، آموزشی، پشتیبانی و ترابری ظرف ۱۵ تا ۳۳ روز آینده زمین‌گیر خواهند شد.» با این وجود اما نیروی هوایی جمهوری اسلامی هرگز زمین‌گیر نشد. این بار نظامیان و همافرانی که برای تأمین نیازهای روزمره نیروی هوایی محتاج مستشاران و قطعات آمریکایی بودند تبدیل به افسران و مهندسانی کارآزموده و با اعتماد به نفس شدند تا چهل سال بعد «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا»(DIA) در گزارشی از اقدامات آنها بنویسد: «پس از دهه‌ها تحریم بین‌المللی به‌دنبال انقلاب اسلامی ایران و خسارات جنگی در طول جنگ ایران و عراق، بسیاری از هواپیماهای آمریکایی که ایران در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به دست آورد، هنوز هم توانمندترین سکوها را امروز در نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تشکیل می‌دهند... نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده است در نگهداری از این هواپیماهای قدیمی برای انجام عملیات پروازی، مهارت دارد.»

آنها با مهندسی معکوس جنگنده‌های آمریکایی، نسخه بومی خود را ساختند و فراتر از آن جوانان خودباور پس از انقلاب با توسعه فناوری‌های موشکی و پهپادی به دومین قدرت نظامی جهان تجهیزات صادر کردند. روندی که باعث شد جاناتان مارکوس، عضو موسسه مطالعات راهبردی و امنیت دانشگاه اکستر در توصیف آن بنویسد: «حالا جهت انتقال تسلیحات معکوس شده است.» اگر انقلاب به معنای «دگرگونی و بازگشت از حالی به حال دگر» باشد. انقلاب خمینی(ره) به تمام معنی انقلاب بود.
انقلاب خمینی(ره) در ایران بود اما برای ایران نبود. این انقلاب به رزمندگان حزب‌الله، قدرت بیرون راندن رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان را داد، لکه سیاه داعش را از عراق و شام زدود. مردم یمن را در مقابل رژیم سعودی وحامیانش مقاوم کرد و به مبارزان فلسطینی در غزه و جنین و کرانه باختری جرأت مقابله با اشغالگران داد.
روح‌الله جسم بی‌جان جهان اسلام را زنده کرد.
تحول از ترس به شجاعت، از فردیّت به تعاون و از خودباختگی به خودباوری را ما در انقلاب خمینی(ره) دیدیم اما خودش می‌گفت کار خداست و این «تحول» را مهم‌تر از پیروزی انقلاب می‌دانست:
«يك تحول روحى در جامعه پيدا شد، كه من غير از اينكه بگويم يك معجزه بود و يك اراده الهى، نمى‏توانم اسمى رويش بگذارم.»
«يكى از بركات اين نهضت قضيه «تحول روحى» در جامعه ما هست كه من مكرر اين را گفته‏ام كه اين تحول روحى كه در ايران پيدا شده است و اين نهضت توانست اين تحول روحى را ايجاد كند به خواست خداى تبارك و تعالى؛ از اين پيروزى كه نصيب ما شده است و دست اجانب را كوتاه كرديم و دست خيانتكارها را، اهميتش بيشتر است.»
«ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم و هيچ نيستيم و هر چه هست قدرت الهى است. معجزه‌هايى كه در اين نهضت واقع شد همه از جانب خداى تبارك و تعالى بود، و بشر كوچك‌تر از آن است كه بتواند اين معجزه‏ها را انجام دهد. تحولات روحى كه در اين مدت قليل براى ملت ما پيدا شد، تحولات قلبى، تحولات روحى، تحولات ارادى؛ هيچ كس نمى‏توانست اين تحولات را ايجاد كند. آنچه كه عظمت دارد اين تحولات روحى است كه در ملت پيدا شده، و او بالاتر از اين پيشبرد و پيروزى است كه ملت ما پيدا كرد.»

منبع: بصیرت

ارسال نظرات