شیوا نوروزی
مدتهاست که فوتبالیها منتظرند ببینند فدراسیون برای تیمهای ملی بزرگسالان و امید چه برنامهای دارد و چه زمانی قرار است این دو تیم از بلاتکلیفی خارج شوند. در اوج بیبرنامگی با هر دیدگاهی شنیدن اظهارنظرهای آقای رئیس در خصوص تلاش و سرعت در تصمیمگیری خندهدار است. جامجهانی برای ما نزدیک به سه ماه است که تمام شده، رویدادی که همه منتظر صعود ایران بودند، اما چیزی جز ناکامی و حذف زودهنگام نصیبمان نشد. نتایج ضعیف تیمملی با هدایت کارلوس کیروش، مربی محبوب مهدی تاج رقم خورد و جای هیچ عذر و بهانهای هم برای انتخاب مجدد او باقی نگذاشته است. با اینکه هنوز برخی حرف از انتخاب مجدد مرد پرتغالی میزنند، ولی رئیس فدراسیون در این مدت موضعی در این مورد نگرفته و سکوت را به شفافسازی ترجیح داده است. تیم امید وضعیتش به مراتب بدتر از تیم بزرگسالان است. امیدها سالهاست اسیر بیبرنامگی فدراسیون هستند و حسرت صعود به المپیک را پنج دهه تحمل کردهاند. در مورد تیم امید هم بارها گزینههای مختلفی مطرح شده، اما هیچ کدام به نیمکت نرسیدهاند. در مجمع روز گذشته رئیس فدراسیون به بلاتکلیفی هر دو تیم اشاره کرده است: «در تلاش هستیم کادرفنی دو تیم را به سرعت تعیین کنیم تا از حضور مربیان برجسته و بازیکنان خوب کشورمان در این تیمها استفاده کنیم.»
در ادعای مطرح شده از سوی نفر اول مدیریت فوتبال کشور دو کلمه مبهم به چشم میخورد؛ تلاش و سرعت! دو فاکتور مهمی که اصولاً جایگاهی در فوتبال ایران نداشته و ندارد. همه تیمهای حاضر در بازیهای قطر برنامههایشان را برای چهار سال بعد مشخص کردهاند و حتی قهرمان و نایبقهرمان هم از هماکنون برای دوره آتی نقشه کشیدهاند. در این بین فدراسیون ما فقط حرف زده و شعار داده است. به صورت متناوب مدیران فدراسیون اشارهای به اوضاع نابسامان تیمملی میکنند و بعد هم وعده آینده را میدهند. تاج هم دیروز دقیقاً با همان تاکتیک سابق پیش رفت و از تلاشهای پرسرعتش برای گرفتن تصمیم نهایی گفت. درحالیکه واقعیت چیز دیگری است و با هیچ وعده و وعیدی نمیتوان افکار عمومی را فریب داد. شاید مهدی تاج معنا و مفهوم تلاش و سرعت را نمیداند، وگرنه او با این همه تجربه دیگر باید بداند در فوتبال حرفهای تلاش یعنی اجرایی کردن وعدهها و سرعت هم یعنی از دست ندادن حتی یک لحظه. در این مدت در کل فوتبال ما هیچ اثری از این موارد رؤیت نشده است. انواع و اقسام گزینهها مطرح و حرفهای زیادی در خصوص داخلی یا خارجی بودن سرمربی زده شده، منتها اصل ماجرا اینجاست که آقایان در مقابل رسانهها و دوربینها یک حرفی میزنند و در پشت صحنه تصمیمات را براساس تفکرات سنتی و شکست خورده خود میگیرند. فعالیتهایی که ثمرهای نداشتهاند، جز دامن زدن به حواشی. زیر سؤال بردن جایگاه فوتبال ایران در آسیا و جهان دیگر اسمش «تلاش» نیست، وقتی بعد از چند ماه هنوز تیم بزرگسالان سرمربی ندارد و آقایان برای بازگرداندن کیروش بازنده برنامهریزی میکنند دیگر نباید از «سرعت» حرف زد. اسم تیم امیدها را نیز رسماً باید به «ناامیدها» تغییر داد، چراکه با گذشت یک ماه و نیم از انتخاب حبیب کاشانی به عنوان سرپرست این تیم هنوز حکم او صادر نشده، چه برسد به انتخاب سرمربی.
آقایان در خیابان سئول پشت میز خود مینشینند و حرف از تلاش میزنند. سالهاست همه را عادت دادهاند به دست و پا زدن در بلاتکلیفی و اینکه بعد از مدتها هر گزینهای را انتخاب کردند، بگویند فرصت کافی ندارد. در عجبیم چطور به خود اجازه میدهند باز هم وعده آینده را بدهند و ادعاهای بزرگ مطرح کنند. فوتبال ما سراسر ایراد، مشکل و چالش است و از آن بدتر اینکه فریادرسی برای رسیدگی به این آشفتهبازار نیست. از اینرو مدیران این رشته هر زمان اراده میکنند وعدههای پوچ میدهند و قبل از هر رویداد بزرگ آسیایی و جهانی از همه امکانات کشور به صورت ویژه بهرهمند میشوند.
دکتر حامد رحیمپور
تنها 27 روز از سال جدید 2023 میلادی گذشته بود که شهر قدس به خود عملیاتی دید که به نقل از رسانه های صهیونیستی در چند دهه اخیر بی سابقه بود، به گونه ای که رئیس پلیس رژیم صهیونیستی پس از حضور در مکان اجرای عملیات شهادت طلبانه قدس تاکید کرد که این یکی از بدترین حملاتی بود که در سالهای اخیر با آن مواجه شدهایم. البته در این یک ماهی که از سال جدید میلادی و آغاز دولت جدید نتانیاهو گذشته، حدود ۳۰ فلسطینی شهید شده و در مقابل ۱۰ صهیونیست به هلاکت رسیدهاند؛ اتفاقاتی که به واسطه سیاست های کابینه جدید یک سال پر تنش را نوید می دهد. حال با رخ دادن عملیات شهادت طلبانه کم سابقه در دل شهر قدس، صهیونیست ها و کابینه تندرو نتانیاهو در یک دو راهی کامل قرار دارند؛ تشدید فشار و تنش یا مدارا؟ واقعیت این است که از زمان پایان جنگ سیف القدس که در خرداد سال گذشته روی داد، وضعیت صلح شکننده میان گروههای مقاومت غزه و رژیم صهیونیستی تا این اندازه در معرض شعلهور شدن مجدد نبوده است.
ناکامیهای پی در پی مذاکرات با میانجیگری مصر برای عمل کردن صهیونیستها به تعهدات خود در قبال بازسازی غزه و آزادی اسرا، از مدتها پیش گروههای مقاومت را با این چشم انداز روبه رو کرده بود که تداوم کارشکنی و فشارهای اقتصادی رژیم بر غزه و جنایتآفرینی در کرانه باختری، گزینه پاسخ نظامی را به تنها چاره کار برای عقب راندن صهیونیستها از مواضعشان تبدیل خواهد کرد. این روند با پیروزی کم سابقه راستگرایان افراطی در انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی که به روی کار آمدن مجدد نتانیاهو همراه با تندروهای جنگ طلب نظیر بن گویر و اسمورتیج انجامید، عملاً تحولات فلسطین را به سمت شعلهور کردن آتش زیر خاکستر سوق داده است. از سوی دیگر کابینه نتانیاهو اکنون با انبوه تعارضات داخلی و بینالمللی مواجه است. در واقع سیاستورزی او امروز بر «لبه تیغ» است.
از یک سو وی برای حفظ اریکه قدرت در داخل احتیاج به ائتلاف با احزاب راست افراطی دارد و از سوی دیگر پا گرفتن این احزاب به تقابل اجتماعی با بخش سکولار جامعه اسرائیل، اتحادیههای کارگری ،عرب تباران و آفریقایی تبارهای سرزمینهای اشغالی منجر میشود که بخشی از آن را در تظاهرات 100 هزار نفری هفته های گذشته در تلآویو دیدیم. ضمن این که نقشههای درازمدت نتانیاهو به ویژه حرکت او به سمت افزایش قدرت نهاد نخست وزیری باعث اختلاف احزاب راست میانه مانند «اسرائیل بیتنا» و نیز نهادهای قانونی همچون دادگاه عالی با وی میشود.
در سطح جهانی نیز نتانیاهو دچار تعارضات فراوانی است. بایدن که به شدت عمل او در برابر ایران نیازمند است، همچنان با او مدارا میکند و به دنبال آن است که باعث میانجیگری بین عربستان و اسرائیل شود ولی نپذیرفتن راهکار «دو دولت» از سوی دولت راستگرای نتانیاهو باعث شکاف «بیبی» با بنسلمان و بایدن شده است. خلاصه آن چه در روزهای اخیر در اردوگاه جنین و قدس اشغالی رخ داد، بخش کوچکی از این تعارضات است. همان گونه که سال 2022 سال وحشتناک و خونینی برای صهیونیستها بود، سال جدید هم باتوجه به روند قدرت گیری مقاومت در جنین و گسترده شدن عملیات شهادت طلبانه در کنار بیثباتیهای سیاسی و شکافهای درون صهیونیستی، سیاهتر از قبل خواهد بود. نکته اما این جاست که نتانیاهو تا کجا می تواند با تداوم تنش نظامی آن هم با هدف ارائه تصویری مقتدر در برابر تهدیدات سیاسی و نظامی صورت گرفته، آبی روی آتش اختلافات و اعتراضات داخل سرزمین های اشغالی بریزد؟
سوال دیگر این که دولت نتانیاهو تا کجا می تواند از طریق جوخه های ترور (مانند رخداد جنین) پاسخ دهد؟ هرچند نباید این نکته را از نظر دور داشت که نتانیاهو سعی خواهد کرد تا از این عملیات های انتقامی فلسطینیان برای مظلوم نمایی خود و ساکت کردن منتقدان غربی شهرک سازی و پاسخ به درخواست های طیف تندروتر کابینه خود که عملا خواستار توسعه شهرک ها هستند، سود ببرد. با این اوصاف به نظر می رسد اسرائیل در آینده نزدیک عملیاتی گسترده را آغاز کند که در صورت هوشیاری و اتحاد بین گروه های مقاومت فلسطینی خاصه جهاد اسلامی و حماس افق روشنی برای مطلوبیت نتیجه آن در راستای امنیت اسرائیل دیده نمی شود.
حمله به سپاه با هدف نابودی سه میلیارد انسان؟!
دکتر محمدحسین محترم
۱- وقتی جنگطلبیها و تهدیدها و حمایت از تروریستها و مالیخولیاهای تحریمی و ایجاد ناامنیها و آزمایشگاههای بیولوژیکی و... از سوی آمریکا و اروپا و تورم و بحران غذایی کنونی و همهگیریهای بیماریها در جهان ناشی از این جنایات ضدبشری برای کشتار و نابودی انسانها را در کنار سخنان غربیها و پروژههای آنها بگذاریم، مفهوم جدید و واقعیتر و عمیقتری از جنگ ترکیبی جهانی چهارمِ پیشبینیشده از سوی دومارانش رئیس اسبق دستگاه جاسوسی فرانسه و اهداف آن ترسیم میشود. سکانس اول: «باید جمعیت جهان را با جنگ و قحطی و بحران غذایی و بیماری و هر چیز دیگری که ممکن باشد، کم کنیم»، «بقا و افزایش منابع مالی نظام سرمایهداری غرب همواره در گرو جنگ است»، «یکسوم جمعیت جهان اضافی است که باید کم شود» و...! اینها بخشی از سخنان و متن پروژههای تصمیمگیران نظام سلطه است.
پروژه «لوگانو» با عنوان سند «گونه برتر» یکی از پروژههای غربی است که با هدف «کنترل جمعیت» برای «کنترل بر جمعیت و جهان» با «نابودی یکسوم جمعیت جهان- بیش از سه میلیارد انسان!» در مجمع جهانی اقتصاد (داووس سوئیس) از سوی اعضاي باشگاه ميليونرها و گلوبالیستها از جمله بیل گیتس سرمایهدار بزرگ آمریکایی، هنری کیسینجر وزیر پیشین خارجه آمریکا، کلاوس شواب رئیس مجمع داووس، ديويد راكفلر، جرج سوروس و مايكل بلومبرگ برای حفظ «لیبرالیسم و نظام سرمایهداری» طراحی شده و در سازمان امنیت ملی آمریکا به امضای هنری کیسینجر وزیر خارجه وقت آمریکا هم رسیده است. این معنی حقوق بشر غربی- آمریکایی است، نه یک نفر و ده نفر و صد نفر و هزار نفر، نابودی بیش از سه میلیارد انسان!
مقامات سازمان ملل از جمله سوزان جورج مدیر سابق امور خاورمیانه در کتاب معروف The Lugano Report (گزارش لوگانو) و همچنین جان کولمان مقام سابق سازمان اطلاعات آمریکا در کتاب «گروه ۳۰۰» که از این پروژه پرده برداشتند، نتوانستند و یا نخواستند و یا جرأت نکردند آن را در دستور آگاهسازی مردم قرار دهند، اما طراحان «نابودی بیش از سه میلیارد انسان» در راستای سیاستهای جنایتکارانه نظام استکباری، برای «فوت یک نفر» در یک نقطه از جهان، مثلا در ایران کل دنیا را با پروپاگاندای خود تحت تاثیر قرار میدهند و فریاد وا حقوق بشرا سر میدهند و اشک تمساح میریزند! این پروژه براساس ایده «هرمان کان» سیاستمدار معروف آمریکایی طراحی شده که «جنگ را بر صلح برای بهبود شرایط نژاد برتر غربی» ترجیح داده و خواستار «یک جنگ هستهای بین آمریکا و شوروی (وقت) برای کشتن صدوبیست میلیون نفر» شده بود!
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بهعنوان بزرگترین جنایات جنگی تاریخ توسط رئیسجمهور آمریکا را به خاطر بیاورید که هنوز مدعیان و عالیترین مجامع حقوق بشری دنیا در مقابل آن ساکتند! جنگ اوکراین پرده دیگری از این نیات شوم است. فرانسیس فوکویاما هم براساس همین طرح مخوفِ مهار جمعیت جهان، لیبرالیسم را پایان تاریخ نامیده بود. سکانس دوم: در فیلم زندگی بوش پسر رئیسجمهور اسبق آمریکا با عنوان دبلیو(w) محصول ۲۰۰۸ دیک چنی در دفتر رئیسجمهور آمریکا اینگونه راه بقای لیبرالیسم و نظام سرمایهداری را توضیح میدهد: «۲۵ سال دیگر(سال ۲۰۳۲) منابع آمریکا از بین رفته و تمام شده است و تقاضا ۳۰ تا ۴۰ درصد بالا میرود.۸۰٪ منابع آتی جهان، نفت و گاز و آب در اوراسیاست.
ایران سومین منبع گاز جهان است و ۴۰٪ نفت جهان از تنگه هرمز عبور میکند. با حضور در عراق و افغانستان و به وسیله دیگر پایگاههایمان در منطقه اگر ایران را کنترل کنیم، اوراسیا و در نتیجه کل جهان در دست ماست! نباید بگذاریم یک اقتصاد یا نظام دیگری در مقابل آمریکا قد علم کند، حتی با بمب هستهای»! سکانس سوم: ایران و بهویژه سپاه نه بر پرده سینما و نه در فضای رسانهای و مجازی بلکه در میدان، با سیاستهای مدبرانه و مقتدرانه در مقابل نابودی سه میلیارد انسان ایستاد و چنین پروژه جنایتکارانه و پیچیدهای را خنثی کرد و نظم نوین جهانی بر پایه نابودی انسانها را بههم زد و با ناکام گذاشتن اهداف آمریکا در افغانستان و عراق، آنها را مجبور به فرار خفتبار کرد، هرچند دیک چنی گفته بود «هیچوقت افغانستان و عراق را ترک نمیکنیم»! و نهایتا آمریکاییها نتوانستند با کنترل ایران، اوراسیا و کل جهان را در چنگ خود داشته باشند.
فقط در یک قلم فکر کنید اگر ایران جلوی توطئههای آمریکا و غرب نایستاده بود و رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات گسترش یافته بود و اگر شهید سلیمانی پایان حکومت داعش را با آن همه جنایات شنیع و رذیلانه، بر منطقه اعلام نکرده بود، چه بر سر مردم ایران و منطقه و حتی دنیا میآمد؟! قتلعام مردم در جنگهای افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و یمن و جنایات داعش و جنگهای قبل از آن از جمله جنگ تحمیلی با چه منطقی قابل توجیه است؟ جز با منطق حقوق بشر آمریکا برای نابودی سه میلیارد انسان؟!
۲- حال با این توضیح علت این همه دشمنی با سپاه پاسداران و جریان مقاومت و با ملت ایران که الگوی دیگر کشورها در ایستادگی در مقابل جنگطلبیها و تحریمها و تروریستپروری و دیگر اقدامات ظالمانه آمریکا و غرب در مناطق مختلف جهان شده، را به خوبی درک کنیم و بدانیم وقتی خباثتی به بزرگی نابودی سه میلیارد انسان را در سر دارند، انتظاری غیر از خباثت هدفگیری سپاه نیست! لذا سپاه نهتنها برای حفظ جان و امنیت ۸۰ میلیون ایرانی و نهتنها برای حفظ جان و امنیت مردم منطقه که در مقابل توطئه کشته شدن سه میلیارد انسان ایستاده و در برای جلوگیری از بروز جنگ هستهای دیگری از سوی آمریکا سینه سپر کرده و تنها جرمش تلاش برای برداشتن سایه جنگ از سر ملتهاست، در عین حال که شارلاتالیزم رسانهای و پروپاگاندای کشته شدن یک نفر برای برهم زدن امنیت منطقه را هم خنثی میکند. پس حقش است که در لیستهای خودساخته آمریکا و غربیها قرار گیرد! اشارتاً با این توضیح نیز به خوبی اهداف سیاهنماییهای رسانهای علیه روابط اقتصادی- تجاری و نظامی- دفاعی ایران با کشورهای عضو اوراسیا و چین و روسیه و دیگر همسایگان قابل درک است.
۳- اما چند سؤال اساسی درخصوص کاغذپاره پارلمان اروپا: اول اینکه وقتی غربیها برای نابودی سه میلیارد انسان نقشه کشیدهاند، اروپاییها چه باید بکنند و به چه زبانی باید بگویند که ما دشمن علنی ایران و در پی خشکاندن ریشه ملت ایران هستیم تا جریان مدعی اصلاحطلبی و غربگرایان خود را مضحکه افکارعمومی نکنند؟ سؤال دوم: روابط اروپاییها تاکنون متضمن چه منافعی برای ملت ایران و در «تعامل سازنده و براساس احترام متقابل» بوده که آنها نگران آن هستند؟! سؤال سوم: وقتی یک نیروی قوی در مقابل تروریسم و تروریستهای تکفیری را در لیست تروریستی قرار میدهند، با چه زبانی بگویند که خود ما تروریستپروریم و در حمایت از تروریسم دست به هر اقدامی میزنیم حتی اگر ویترین و پرستیژ ظاهری ما را فرو ریزد و باطن ما را آشکار کند؟! اروپاییها ادعا داشتند برای تسریع در روند مذاکرات بهدنبال خارج کردن سپاه پاسداران از لیست آمریکا هستند، حالا ذات فریبکارانهشان را آشکار کردند و نشان دادند خود آنها نیز بهدنبال اجرای برجام نیستند بلکه با برجام بهدنبال فشار بیشتر بر ایران هستند. سؤال این است که آیا هنوز اصلاحطلبان و غربگرایان ادعا دارند با مذاکره و لبخند، آمریکا تن به اجرای برجام میدهد؟! به چه زبانی باید این سخن اوباما و جان کری را در مغز غربگراهای داخلی فرو کرد که «برجام را برای اجرا امضا نکردیم، بلکه بهدلیل بیاثر شدن تحریمها برای محدود و تحریم کردن بیشتر ایران امضا کردیم»!
۴- اما نکته مهمتر اینکه واکنش منفعلانه به اقدامات خبیثانه اروپاییها در شأن ملت ایران نیست. این که بعداز ادعای نماینده اتحادیه اروپا مبنی بر «غالب شدن احساسات» در تصویب پیشنویس ضدایرانی، در دام اروپاییها بیفتیم و رویکرد خصمانه و دشمنی آشکار این کشورها و تضاد منافع و امنیت ملی را به یک «رویکرد احساسی» تقلیل دهیم، بسیار جای تعجب است! چرا آقایان به جنبه دیگری که جوزپ بورل عنوان کرده، یعنی «وجود نگرانی عمیق» و دشمنی اساسی در پشت این نگرانی توجه ندارند؟! با توجه به اینکه ملت ایران از قبل از انقلاب تاکنون هرگونه خباثتی از اروپاییها که در توانشان بوده، دیدهاند، کسانی که دم از منافع و امنیت ملی میزنند، پاسخ دهند در مقابل واکنش قاطعانه عملی چه تهدیدی میتوانند علیه ملت ایران بهکار گیرند که تاکنون نگرفتهاند؟!
لذا به نظر میرسد زمان اینکه فقط در حرف و گفتوگو این اقدام پارلمان اروپا را «به نوعی شلیک به پای خود اروپا» تلقی و توصیه به «خویشتنداری» کنیم، گذشته است. اکنون زمانی است که درک کنیم هدف پشتپرده آمریکاییها و اروپاییها از مذاکره با هر کشوری نابودی سه میلیارد انسان است، هرچند فریبکارانه نام آن را دیپلماسی گذاشته باشند! به فرمایش رهبری «جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند. امروز کاملا واضح شده این دولتهای حقیر در انتظار این هستند که ملت ایران را به زانو دربیاورند، آمریکا که ارباب شما بود قادر نبود این کار را بکند». شک نکنیم ملت ایران با مقاومت، پیروز مبارزه با آمریکاست، چون سپاه و شهید سلیمانیها را در دامن خود پرورانده و میپروراند و به گفته فرمانده کل سپاه «دست ما باز و قلمرو قدرت ما وسیع!»
ارسال نظرات