موتورهای تولید تورم خاموش؛ موتورهای گرانی بیقاعده روشن!
احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با افزایش نرخ دلار و افزایش تورم در دی ماه هنوز بر سر حرفتان برای کاهش نرخ تورم هستید، اظهار داشت: حتما تمام موتورهای کنترل تورم اعم از کنترل نقدینگی و کسری بودجه در کشور کنترل شده است و رسانهها هم کمک میکنند مسأله نرخ ارز که انتظارات آتی در اذهان مردم و فعالان اقتصادی دارد، کنترل شود و هر سه موتور کنترل تورم در مسیر کاهش آینده نرخ است به شرطی که اجازه ندهیم که شایعات خارجی با این سرعت و اینقدر زود بازار را بهم بریزد.
*وزیر محترم اقتصاد، 3 ماه قبل و در ابتدای مهرماه هم عبارتی را به کار برد مبنی بر اینکه موتورهای تولید تورم در دولت رئیسی مهار شدهاند.
لکن علیرغم ادعای مذکور، چیزی که در نهایت عیان شده، "گرانی بیشتر" است.
در واقع با وجود اینکه نرخ تورم در ادعای مسئولان کاهش یافته اما "گرانی بیقاعده" مشغول جولان است و معیشت مردم را دستخوش تلاطم کرده.
دقت شود که به زعم برخی تحلیلگران، علت گرانی بیقاعده هرگز مقولاتی مثل نقدینگی، کسری بودجه و یا نرخ دلار نیست بلکه "نبود نظارت کارا بر بازار و نبود قیمتگذاری عادلانه و عقلانی از سوی دولت" است که این پدیده را رقم میزند. پدیدهای که حتی در لیبرالترین اقتصادهای جهان نیز با آن (گرانی بیقاعده) برخورد میشود و دولت هم مسئول این برخوردهاست.
شاهد مثال آنکه چندی قبل شرکت سامسونگ به دلیل گرانفروشی بیقاعده در کشور هلند توسط سازمان رقابت این کشور به مبلغ 47 میلیون دلار جریمه شد.
با تفاسیر فوق میتوان اینطور بیان کرد که در فرض خاموش شدن موتورهای تولید تورم از سوی دولت فعلی لکن موتورهای تولید گرانی بیقاعده همچنان مشغول کار هستند و اثر خود را میگذارند!
***
"عُشّاق برجام" همچنان از تجربیات درس نمیگیرند
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور روحانی اخیراً طی یادداشتی به مسئله سوخت و نیز قطع گاز چند ساعته در برخی مناطق کشور بواسطه سرما اشاره کرده و گفته است: در سندهای تهیه شده، مشخص شده است که این بحران سالبهسال بدتر میشود. راهکار، تنها در گرو توسعه ظرفیتهای تولیدی و مدیریت مصرف به طور همزمان است، و اجرای آن نیازمند دسترسی به فناوری های روز و چند صد میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز و برق است. تجربه ملی و جهانی به وضوح نشان میدهد که این منابع را باید از بازارهای بین المللی تامین کرد. نفت و گاز بزرگترین سرمایه مردم ایران و به تعبیر اصحاب توسعه "مرغِ تخمطلایی توسعه" است که میتواند هم به تامین انرژی داخلی توسعه و رفاه مردم کمک کند و هم با صادرات درست و روان به دور از محدودیتها، ارز مورد نیاز توسعه اقتصادی را فراهم کرده و با ریال آن بودجه دولت را یاری رساند.
به گزارش جماران، او میافزاید: این ضرورت در هر دو وجه داخلی و خارجی نگران کننده است؛ از منظر داخلی تابستان و نیز اوج سرمای امسال گذشت، اما تابستان و زمستان بعدی در راه است. از منظر خارجی هم با تداوم شرایط کنونی، موقعیت و جایگاه ایران به رغم ذخایر سرشار نفت و گاز در بازارهای بین المللی بیش از گذشته به مخاطره می افتد. لازم است با تغییر سیاست ها به این چالش مهم توجه عملی کنیم و امروز و آینده ایران و جایگاه انرژی را در رفاه و توسعه کشور دریابیم.
*پر واضح آنکه منظور جهانگیری از "نیازمند دسترسی به فناوریهای روز"، "ضرورت تأمین از بازارهای بینالمللی" و "لازم است با تغییر سیاستها به این چالش مهم توجه عملی کنیم"؛ فیالواقع تأکید بر همان نگاه دولت سابق یعنی امید به رفع تحریمها از سوی آمریکا و تقلا برای امضای برجام به منظور حل مشکلات کشور است.
نگاه و امیدی غلط که 8 سال بر تفکر اجرایی کشور حاکم بود و در این راه حتی از خطوط قرمز نیز عبور کرد لکن به هیچ چیزی نرسید و برجام آقایان نه تنها هیچ دستاوردی نداشت بلکه تحریمهای بیشتری را نیز شامل ایران و مردم ایران کرد.
در واقع در حالت خوشبینانه جهانگیری متوجه نیست که تحریم هرگز رفع نمیشود. بلکه بیاثر میشود و ایران اسلامی هم نشان داده است که توانمندی این بیاثرسازی را دارد.
همانطور که توانست اثر 100 درصد تحریمها را به کمتر از 20 درصد امروزی برساند و همانطور که مثلا توانست بحران تحریم بنزین را با ایجاد بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی (ستاره خلیج فارس) مدیریت کند و جالب آنکه این پالایشگاه در دوران تفکر غربگرای آقای جهانگیری و دوستان ایشان توسط سپاه پاسداران (قرارگاه خاتم) به بهرهبرداری رسید و ایران را در مسئله بنزین خودکفا کرد.
در بحث سرما و مسئله گاز نیز باید دانست که ولو با وجود قطعی چند ساعته گاز در برخی مناطق محدود کشور لکن ایران اسلامی در این قضیه هم نه با بحران که با بحراننمایی مواجه است و همانطور که در قضایای اخیر دیدیم؛ در توییتر اساسا گاز ایران قطع است لکن در واقعیت همه مردم ایران به راحتی از گاز ارزان استفاده میکنند و گرم میشوند. ضمن اینکه مسئله قطعی چند ساعته گاز در برخی مناطق هم فیالفور حل شد.
راه پیشرفت بیشتر کشور در "اقتصاد مقاومتی" و خودکفا شدن است و منتظر نشستن برای رفع تمام تحریمها؛ سرابی است که هر دولتی به دنبال آن برود قطعا شکست خواهد خورد. اگرچه تلاش عقلانی برای این قضیه لازمه سیاست و دیپلماسی است.
***
"فرم و محتوای شورش آینده" به روایت فرماندهان فتنه
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب و از حامیان آشوب، طی یادداشتی با طرح کنایه فروپاشی حکومت ایدئولوژیک کمونیستی در شوروی، نوشته است: جامعه امروز ایرانی، بهطور فزایندهای نوعی سیاسیشدگی امور غیرسیاسی و پیشپاافتاده (عمدتا امور انضمامی و ناظر بر زندگی روزمره) را تجربه میکند. این امر پیشپاافتاده و انضمامی، گاه در خم ابرو و پیچش موی یک دختر یا پسر جوان نمود مییابد و گاه دیگر، در گرانی یک جنس، برخوردی ناجور، واقعهای طبیعی، امری حادثی، گفته یا نگفته، کرده یا نکردهای بیمقدار، خبری بیبنیان. بیتردید، آن عامل که از هیچ چیز، چیزی میسازد و امر پیشپاافتاده را به امر سیاسی تبدیل میکند، انبوهی از احساس نارضامندی، بیقدرتی، بیاعتمادی، مهجوری، بیگانگی، بیعدالتی، نابرابری و ناامیدی است که دیری است در حفرهها و شیارهای ناخودآگاه مردمان انباشت شده و مجال و روزنهای برای بروز و ظهور مییابند.
به گزارش اعتمادآنلاین، او سپس میافزاید: دقیقا در این شرایط که از هر امر جزیی و به ظاهر بیمقداری بلا (خیزش و اعتراض و جنبش) میخیزد، بسیاری از اصحاب تصمیم و تدبیر در عالم ایدهها یا عالم مثل خود - که در آن صورت والا و اعلای هر چیز، از جمله سیاست، تجربه میشود - به سر میبرند و امور نازل و پیشپاافتاده را اموری نااندیشیدنی، فریبکار و نگاهناکردنی فرض میکنند که آنان را از توجه به امور والا و بالا غافل میدارند. زیستجنبشهایی که در سالیان اخیر در جامعه رخ دادهاند، آشکارا از اهمیتِ امر به ظاهر بیاهمیت - امور خرد و جزیی معطوف به ملموسترین و انضمامیترین لایههای زندگی فردی و جمعی مردمان - خبر میدهند و اصحاب قدرت را به گشودن درها و پنجرههای زیستجهان خود و بازگشت از سفر طولانی آسمانی خود فرامیخوانند و بدانان میگویند زیر پایتان غوغا و شورش امر پیشپاافتاده و جزیی برپاست. به زیر نگاه کنید، قبل از آنکه زیر و رو شوید.
*تقریبا هیچ حکومت و سیستم ساقطشدهای در امروز و دیروز جهان نیست که برخی اصلاحطلبان ستادی سرنوشت آنرا به نظام جمهوری اسلامی ایران طعنه نزده باشند!
از پادشاهی فرانسه در انقلاب کبیر تا کشتی تایتانیک و حکومت سلطان حسین صفوی و حکومت لیبی در دوران قذافی.
جالب است که مخاطبان محترم بدانند حتی حکومت پهلوی هم جزو همین حیطه و البته جزو پرتکرارترین آنهاست و برخی چپهای ستادی هر سال به مناسبت دهه فجر، دلایلی برای سقوط پهلوی برمیشمارند و سپس همین دلایل را به صورتی زیر پوستی به نظام جمهوری اسلامی ایران نیز ربط میدهند.
از این رفتار شریرانه که البته بر اثر هجر عقلانیت و مطالعه حادث میشود که بگذریم؛ سخنان تاجیک ناظر به احتمالات مربوط به وقوع "فتنه اقتصادی" است.
فتنهای با فرماندهی و زمینهچینی صریح اصلاحطلبان که طی 12 سال گذشته پخت و پز شده و در مقابل مشکلات اقتصادی صرفا "راه حل خیابان" را به مردم نشان داده است. راه حلی که تاکنون پیشلرزههایی مثل دیماه 96، اغتشاشات مهسا و اغتشاشات آبان 98 را با زمینههای مختلف امتحان کرده و برای گُر گرفتن این جرقهها بر هیمهای که آقایان جمعآوری و انباشه کردهاند لحظهشماری میکند.
و از همین روست که تاجیک عبارتهایی مثل شورش و زیر و رو شدن را بی هیچ محابایی رواداری میکند.
اینکه برخی محافل تحلیلی از تاجیک و دوستان او با عنوان "فرماندهان فتنه اقتصادی" یاد میکنند نیز از همین روست!
این آنها هستند که به جای تشویق مردم به "رأی خوب" برای کاهش مشکلات؛ دائما آدرس خیابان و شورش وسیع را میدهند.(مثلا بخشهای اشاره شده از یادداشت تاجیک)
آنها هستند که بدون هیچگونه مذمت و منعی گفتند اغتشاشات آبان 98 در سطحی وسیعتر و خشنتر تکرار خواهد شد.
و آنها هستند که در بحبوحه اغتشاشات مهسا گفتند نظام شکار است و نظام شکارچی(!) و سپس از این گفتند که خشونت اغتشاشگران الهی است.
مردم، مسئولان، خواص و نهادهای امنیتی هریک در مقابل توطئه "فتنه اقتصادی" یا همان آشوب آینده وظایفی جداگانه و گاه متداخل دارند...
ارسال نظرات