سیل های هفته گذشته و خسارت های ناشی از آن، یکی از رویدادهایی بود که بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. واکنش رسانه های معاند همانند گذشته، فرصت طلبی از رویدادهای منفی و بحرانها با استفاده از بزرگنمایی خسارات و تلفات و با هدف تزریق وحشت، ناامیدی و ایجاد نارضایتی نسبت به عملکرد مسئولین بوده است. گزاره «سیل در ایران؛ افزایش لحظه به لحظه آمار کشتهشدگان» و گزاره های مشابه، عناوین و تیترهایی بود که بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال و... برای پرداخت خبری به سیل ایران استفاده میکردند. اما جریان معاند علاوه بر موضع گیریهای منفی و سیاه پردازی در رسانه های رسمی، برخی تحرکات رسانه ای خود را به صورت غیر مستقیم و از طریق کاربران وابسته به خود در شبکه های اجتماعی دنبال میکردند. به عنوان مثال پس از وقوع سیل در آستان مقدس امامزاده داود، حساب ها و کانال های بسیاری اقدام به تولید محتوای طنز پیرامون این حادثه، با هدف تمسخر اعتقادات مذهبی کردند که از آنجا که این محتوا با رویکرد طنز و شکلی غیرمستقیم همراه بود، بدون مقابله و بدون توجه به اهداف تولیدکنندگان آن، به تدریج توسط جریان خاکستری نیز در شبکه های اجتماعی و کانال های مختلف نیز مورد بازنشر قرار میگرفت.
موضوع دیگری که در ارتباط با سیل اخیر بازتاب زیادی در فضای مجازی و حتی برخی رسانه های رسمی داخلی داشت، مربوط به حضور میدانی مسئولان مختلف در مناطق سیلزده و نحوه بازدیدهای آنها از این مناطق بود. «ماهیگیری از آب گلآلود»، «آب را گل نکنید» و گزاره های مشابه، تیترها و هشتگ هایی بودند که در رسانه های داخلی برای طرح انتقاد به نحوه بازدید مسئولین از این مناطق مطرح شد و جریان هایی تلاش داشتند این بازدیدها را بیارزش و تلاشی برای ریاکاری و نمایش رسانه ای تعبیر کنند. در این رابطه عکس چند تن از نمایندگان مجلس با پای گلآلود مقابل دوربین، مهمترین و پرحاشیه ترین تصویری بود که در شبکه های اجتماعی انتشار یافت. این خط رسانه ای باعث شد رسانه های معاند نیز موضعگیری کنند و موضوع ریاکاری مسئولان در زمان بحرانها را برجسته سازی نمایند. هر چند برخی از فعالان رسانه ای با انتشار یادداشت هایی نسبت به تعمیم تعبیر ریاکاری به اقدامات مسئولان انتقادهایی مطرح کردند، اما قابل کتمان نیست که روایت غالب در خصوص بحران اخیر، همان روایت ریاکاری مسئولان بود. این روایت را میتوان با روایت هایی که در حوادث و بحران های مشابه مطرح میگردید، مقایسه نمود. روایت هایی که معترض عدم حضور میدانی مسئولان در مناطق حادثه دیده می شدند و آنها را به عدم درک واقعی و نزدیک از رویداد و نگاه از بالا به پایین متهم میکردند. همان جریانی که تصویر دستکاری شده زلنسکی در میدان جنگ را حضور میدانی و همراهی با مردم توصیف میکند، تصاویر واقعی مسئولان داخلی را نمایشی و مملو از ریاکاری تعبیر میکند. این موضوع نشان میدهد ما در سالهای اخیر دچار یک نوع خودزنی و نارضایتی سازمان یافته شدهایم. جریانی در رسانه ها قدرت گرفته است که تلاش میکند مردم را نسبت به همه چیز و همه کس بدبین نماید. از نگاه این جریان هیچ مسئول سالمی در کشور نیست و همه مسئولان یا بیکفایت هستند و یا قدرت و ثروت را در سمت ها و پست های خود جست و جو میکنند. این جریان هر گونه اقدام مسئولان در کشور را آسیب زا و کارشناسی نشده توصیف میکند و وجوه مثبت اقدامات را پنهان یا سانسور میکند. بخشی از این جریان رسانه ای به سمپادهای جناح های سیاسی تعلق دارند که بدون هیچ نگاه عادلانه و مستقلی، اقدامات جناح دیگر را به هر شکلی که باشد محکوم میکند. بخش دیگر نیز جریان به ظاهر عدالتخواهی است که برای اثبات استقلال و بیطرفی خود، اقدامات هر دو جناح را محکوم و متهم میکند. در میانه این نزاع، جریان معاند نیز ثمره های رسانه ای خود را می برد و راهبرد قدیمی تفرقه بینداز و حکومت کن را سرلوحه خود قرار میدهد. نتیجه این رویکردها، القای یاس و ناامیدی به مردم و بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولان است که در نهایت منجر به تضعیف منافع ملی میگردد.
انتقاد سازنده و مطالبه گری از مسئولان با نق زدن و تخریب سازمان یافته متفاوت است و حضور میدانی مسئولان در میانه بحرانها برای پیگیری امور از نزدیک و هم دردی با مردم، در همه جای دنیا شایسته تقدیر است. بهتر است قبل از آنکه تحت تاثیر فضای سیاستزده به طرح انتقاد بپردازیم، انصاف و وجدان را در نظر بگیریم، به سازنده بودن انتقادات فکر کنیم و نتیجه اقداماتمان را نسبت به منافع ملی ارزیابی کنیم.
ارسال نظرات