سیاست خارجی ترامپ جهانی که آمریکا در آن محوریت داشت را به نقطه عطفی نزدیک کرده است که احتمالاً موجب تغییر در اصول بنیادین نظم آن خواهد شد. اما چگونه؟
پایگاه رهنما :
در حالی که بسیاری دونالد ترامپ را منادی گرایشهای ملی گرایی از جنس ناسیونالیسم قرن بیستمی میدانند، بسیاری دیگر ظهور او را پردهای دیگر از راست گرایی افراطی تلقی میکنند. اما ترامپ را باید بیش و پیش از هر چیزی دشمن نظمی دانست که فاتحین جنگ جهانی دوم در سالهای پس از پایان این نزاع تاریخی پایه ریزی کردند. نظمی مبتنی بر چندجانبه گرایی و همکاری بین المللی که بعد از فروپاشی شوروی با چاشنی هژمونی مفید ایالات متحده ممزوج شده بود. در چارچوب این نظم ایالات متحده آمریکا در قبال بهرهمند سازی متحدان خود از نظم جهانی توانسته بود نقش رهبری خود را تثبیت کرده و کشورها را به تبعیت از آن وا دارد. عنصر بارز این نظم فایدهای بود که در ازای پذیرش هژمونی آمریکا عاید دولتهای متحد این کشور میشد. اما اکنون رئیس جمهور کنونی آمریکا با اصول و مبانی نظم جهانی مبتنی بر هژمونی ایالات متحده درگیر شده است. سیاست خارجی مبتنی بر یکجانبه گرایی دولت ترامپ بیش از آنکه موقعیت این کشور در قبال دشمنان و رقبا را تقویت کند، موجب تضعیف متحدان قدیمی ایالات متحده آمریکا شده است. خروج از پیمانهای بین المللی، تشویق دیگر کشورهای اروپایی به پیروی از الگوی ناتمام برگزیت انگلستان، فشار بر اعضای ناتو برای افزایش بودجه این سازمان نظامی و مهمتر از همه «دشمن» خوانده شدن اروپا توسط ترامپ، همه نشان از تغییرات بنیادن در بازیگری آمریکا دارد. یکجانبه گراییهای آمریکا و اصالت دادن به منافع خود در کنار بی توجهی به منافع و علایق متحدانی که سالیان متمادی موجب برساخته شدن نقش هژمونی ایالات متحده میشدند، جهانی که آمریکا در آن محوریت داشت را به نقطه عطفی نزدیک کرده است که احتمالاً موجب تغییر در اصول بنیادین نظم آن خواهد شد. اما چگونه؟
سوالی که مطرح میشود این است که ترامپ چگونه میتواند نشان دهنده «پایان یک دوره» باشد؟ پاسخ به تغییر سیاست خارجی آمریکا مربوط میشود.
«هنری کسینجر» دیپلمات آمریکایی و مشاور اسبق امنیت ملی ایالات متحده آمریکا که معمار رابطه میان ایالات متحده آمریکا و چین کمونیست با اجرای سیاست معروف به دیپلماسی پینگ پنگ در ۱۹۷۲ به شمار میآید، اخیراً گفته است که نظم جهانی پایه گذاری شده در دوران پس از جنگ جهانی دوم متزلزل است و شیوه رهبری و سیاستهای رئیس جمهور کنونی آمریکا تأییدکننده فرضیهاش است. او همچنین گفته است «فکر میکنم که ترامپ ممکن است یکی از شخصیتهای تاریخی باشد که نشان دهنده پایان یک دوره است» سوالی که مطرح میشود این است که ترامپ چگونه میتواند نشان دهنده «پایان یک دوره» باشد؟ پاسخ به تغییر سیاست خارجی آمریکا مربوط میشود. به عبارتی سادهتر آمریکا دیگر آن هژمونی مفیدی نیست که پیروی از سیاست هایش متحدان دور و نزدیک را بهرهمند کند. در طول تمام سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ساختارها و رژیمهای بین المللی که همزمان جایگاه هژمونیک و برتر ایالات متحده آمریکا را تثبیت میکردند و به متحدان این کشور سود میرساندند امروز در اثر سیاستهای دونالد ترامپ یا تضعیف میشوند یا به حاشیه میروند.
اروپاییها در حالی از احتمال فروپاشی ناتو در اثر سیاستهای آمریکا حرف میزنند که در برهههای متعدد تاریخی مانند لشگرکشی آمریکا به افغانستان، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نقش حامی و مشروعیت ساز اقدام آمریکاییها را ایفا کرده است.
سازمان تجارت جهانی که محرک اصول تجارت آزاد و لیبرالیسم اقتصادی آمریکایی به شمار میآید، امروز با تعرفههای وحشتناک دولت آمریکا بر کالاهای وارداتی به چالش کشیده شده است. اروپاییها در حالی از احتمال فروپاشی ناتو در اثر سیاستهای آمریکا حرف میزنند که در برهههای متعدد تاریخی مانند لشگرکشی آمریکا به افغانستان، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نقش حامی و مشروعیت ساز اقدام آمریکاییها را ایفا کرده است. یا اینکه ترامپ در دیدار با همتای فرانسوی خود در کاخ سفید در حالی به وی پیشنهاد خروج از اتحادیه اروپا را داد که «همگرایی با اتحادیه اروپایی» در تمام سالهای بعد از جنگ جهانی دوم بعنوان یک اصل در سیاست خارجی ترامپ مطرح بوده است. تضعیف ساختارهایی که پایههای نظم مبتنی بر هژمونی آمریکایی محسوب میشوند توسط دولت آمریکا در کنار خواستههای بی منطق این کشور برای اطاعت بی، چون و چرا در موضوعاتی مانند تحریمهای ضدایرانی، در حال تبدیل کردن ایالات متحده از هژمونی مفید به یک قدرت یاغی مضر است که پیروی از آن بیش از انتفاع موجب متضرر شدن متحدانش میشود. در این شرایط است که رهبرانی مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و متحد سالیان متمادی ایالات متحده از لزوم خوداتکایی کشورها و اتحادیه اروپایی با وجود سیاستهای آمریکا سخن میگویند.
تضعیف ساختارهایی که پایههای نظم مبتنی بر هژمونی آمریکایی محسوب میشوند توسط دولت آمریکا در کنار خواستههای بی منطق این کشور برای اطاعت بی، چون و چرا در موضوعاتی مانند تحریمهای ضدایرانی، در حال تبدیل کردن ایالات متحده از هژمونی مفید به یک قدرت یاغی مضر است
آنچه مسلم است با استمرار سیاست خارجی خودمحورانه دولت دونالد ترامپ، نقش هژمونی آمریکا افول خواهد کرد و دوران نظم پسا جنگ آمریکا محور به پایان خواهد رسید و گفته کسینجر مبنی بر اینکه «ترامپ ممکن است یکی از شخصیتهای تاریخی باشد که نشان دهنده پایان یک دوره است» محقق خواهد شد. در این وضعیت بهترین شرایط برای رشد هر چه بیشتر قدرتهای رقیب ایالات متحده و استقلال بیشتر متحدان وابسته به سیاستهای آمریکا ایجاد خواهد شد. روسیه و چین بعنوان رقبای ایالات متحده در حال پر کردن خلاءهای ناشی از بی مسئولیتی آمریکا نسبت به نظم جهانی هستند. در کنار آن کشورهای کلیدی اروپایی در حال دست و پنجه زدن برای اتخاذ رویکردی مستقل از آمریکا در مسائلی مانند تجارت بین المللی و موضوی مانند توافق هستهای ایران هستند. فارغ از افول نقش هژمونی آمریکا، نتیجه تلاش سایر قدرتها تعیین خواهد کرد که سمت و سوی نظم جهانی به کدام سو میرود.
منبع :اندیشکده راهبردی تبیین
ارسال نظرات