روزنامه کیهان**
راز ماندگاری امام خمینی در عرصه تحولات بینالملل/ سعدالله زارعی
حضرت امام خمینی در پاسخ به سؤال «اوریانا فالاچی» خبرنگار سرشناس ایتالیایی که پرسیده بود ایران در دست شماست، میخواهید چه کنید؟ فرموده بودند: «ایران در دست من نیست، در دست ملت است و ملت هم کسی که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادی مطلق به او ممکن است رو بیاورند.» (صحیفه نور، ج 10، ص 91)
سی و سومین سالگرد ارتحال جانگداز حضرت امام خمینی - قدس سره الشریف - را پشتسر گذاشتیم. در باورمان نبود که یک روز پس از او زنده بمانیم و اگر التیام این درد جانکاه به وسیله عنایات خداوند و رهبری خلف امام نبود، واقعاً هم تاب ماندنمان نبود.
امام کاملاً مطمئن بود که این التیام کافی است و لذا در فراز پایانی وصیتنامه الهی - سیاسی خود نوشته بودند: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و ضمیری امیدوار به فضل خدا، از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم.... و از ملت امیدوارم با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و بالاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.»
اینگونه بود که انقلاب اسلامی با همان توفندگی ماند، از استحکام نظام کاسته نشد و علیرغم همه فتنهها و توطئهها، آموزههای نورانی او برجای ماندند و ملت ایران پای کار انقلاب امام ماند.
بنابراین نه تنها امت که امام هم باقی ماند و جهان بارها به این اعتراف کرده است. در آمریکا، در اروپا، در آسیا و در آفریقا هنوز درباره امام و انقلاب او هر روزه مطلب نوشته و در کرسیها به بحث گذاشته میشود.
یکی از سادات تبعه عربستان سعودی که در ایرلند امام جماعت یک مسجد است، سال گذشته درباره ادامه تأثیرات حضرت امام بر مراکز فکری و سیاسی دنیا گفت: «شما کافی است اسم «خمینی» را در گوگل سرچ کنید خواهید دید که هر سال نسبت به سال قبل، چند برابر شده است و این رشد توجه به بنیانگذار انقلاب را نشان میدهد.»
وقتی نام ایشان را در شبکههای اجتماعی جستوجو کنیم میبینیم چه تعداد خبر، یادداشت، مصاحبه، میزگرد، مقاله، گزارش، کتاب، مجله، فیلم، نقاشی، شعر و... در جانبداری از امام نوشته شده است. البته از آن طرف هم هست یعنی هنوز دشمنی با امام از سوی استکبار جهانی، منافقان در کشورهای اسلامی و عمله استکبار و ارتجاع در جاهای مختلف ادامه دارد و خود این هم یعنی امام زنده است وگرنه این حجم دشمنی پس از ارتحال ایشان معنی و مفهومی ندارد.
«تدا اسکاچپول» نظریهپرداز انقلابها میگوید - نقل به مضمون - من براساس تجزیه و تحلیل انقلاب روسیه (1917) و انقلاب چین (1947) نظریهای داشتم مبنی بر اینکه انقلابها ماهیت اقتصادی دارند و این نظریه پابرجا بود و در محافل آکادمیک به عنوان یک دستاورد اساسی پژوهشی مورد پذیرش بود و من مطمئن بودم خطایی در این نظریه نیست، تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست.
وقتی این انقلاب را واکاوی کردم دیدم به هیچ وجه نمیتوان انقلاب آیتالله خمینی را با این تئوری توضیح داد. در اینجا بود که متوجه خطای خود شدم.
در روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، «اوریانافالاچی» نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی که مصاحبههای مشهوری دارد، با نگاه به خیابانهای ایران، به قدرت و جایگاه رهبری انقلاب در میان مردم پی میبرد. او در پاریس از حضرت امام میپرسد، اینک که ایران در دست شماست، میخواهید چه کنید؟ امام پاسخ او را با ظرافت میدهد و میگوید ایران در دست من نیست، دست ملت است.
در تاریخ چند صدساله ایران، شخصیتی با درجه محبوبیت امام وجود نداشته و این یک مورد ویژه است.
اما در همان حال واقعیت دیگر این است که در هیچ زمانی بهاندازه امروز و این چهل واندی سال، «ملت ایران» دایرمدار اداره مسایل کلان و خرد این کشور نبوده و به همین جهت کشور از انواعی از تهاجمات و دسیسههای بسیار سهمگین به سلامت عبور کرده است. همین روزها بارها شاهد اعتراف مقامات آمریکایی به شکست سیاستهای به شدت تهاجمی دوره دونالد ترامپ موسوم به «فشار حداکثری» و دورههای پیش از او بودهایم. تداوم دشمنی علیه ملت ایران و در همان حال ناله و نفرینهای آنان به خوبی بیانگر زنده بودن انقلاب اسلامی و زنده بودن حضرت امام خمینی است.
با بررسی انقلابهای دنیا میتوانیم بگوییم این قطعاً یک مورد استثنایی است که هم شخص و هم شخصیت رهبر یک انقلاب، پس از رحلت و حتی پس از چند سال به حیات خود ادامه داده باشد. در مورد انقلاب فرانسه 1799 - 1789 که وضع بغرنجتر از این حرفهاست.
چرا که اصولاً کسی نمیداند چه کسی رهبر آن بوده و اهداف اعلام شده از سوی انقلابیون چه بوده است؟ و در نهایت هم این انقلاب، شش سال پس از پیروزی دچار هرج و مرج
شدید شد و با روی کار آمدن ناپلئون بناپارت در سال 1799 از میان رفت و در سال 1804 جمهوری فرانسه منحل و امپراتوری فرانسه احیا شد.
انقلاب اکتبر روسیه 1917 - 1296ش - توسط «ولادیمیر لنین» به پیروزی رسیده است. خط مشی لنین با روی کار آمدن استالین در سال 1924م - 1303ش - یعنی پس از هفت سال کاملاً کنار گذاشته شد و لنین به یک نام کمفروغ تاریخ روسیه تبدیل گردید.
در انقلاب ضداستعماری هند، «مهاتماگاندی» رهبری مبارزات مردم علیه انگلیس را تا 1947 برعهده داشت. هند پس از ترور شدن رهبر خود در سال 1948 تا امروز نام گاندی را گرامی داشته و از او تجلیل میکند، اما رسم و نگرش استقلالطلبانه او را کاملاً کنار گذاشته و زیر «جبهه غرب به رهبری آمریکا» قرار گرفته است.
در مصر نیز شبهانقلاب ناسیونالیستی افسران آزاد در سال 1952 پیروز شد و در 1956 نظام سلطنتی کنار گذاشته شد و یکی از رهبران آن به ریاستجمهوری رسید. این انقلاب، 14 سال بعد، با مرگ جمال عبدالناصر و روی کار آمدن انورسادات تمام شد و نام رهبری آن - محمد نجیب
و عبدالناصر- به موزه تاریخ رفت.
بنابراین میتوان به طور کلی گفت در انقلابها و شبهانقلابهای دیگر، به فاصله چند سال پس از پیروزی، رهبری یا توأمان در اسم و رسم از بین رفته است، یا در رسم از بین رفته و فقط در اسم باقی مانده است. انقلاب اسلامی از این حیث کاملاً استثنایی میباشد. دلیل آن اولاً دین، ثانیاً رهبری و ثالثاً مردم ایران است. در این انقلاب، رهبری حضرت امام اولاً و بالذات دینی بود.
گراهام فولر میگوید، آیتالله خمینی از طریق یک ایدئولوژی جهانی اسلامی، ایران را در خط مقدم جبههای بینالمللی قرار داد.
نکته بیبدیل دیگر این است که پس از ارتحال حضرت امام، رهبری بیش از هر کسی جد و جهد ادامه راه و رسم و نام امام عزیز را داشته است و باید گفت اگر پاسداری از خط و راه امام توسط ایشان، دنبال نمیشد، در ایران هم امکان تکرار سرنوشت رهبران انقلابهای دیگر وجود داشت.
موضوع دیگر این است که در این انقلاب، مردم از منظری کاملاً ایدئولوژیک به رهبری و جایگاه آن نگاه کردهاند.
«مارتین کرامر» استاد دانشگاه آمریکا که مأموریت داشته تا درباره دلایل موفقیت امام در هدایت مردم ایران و در هدایت منطقه تحقیق نماید، میگوید نمیتوان بدون فهم واژه امامت و فهم کاربرد آن در اسلام و به خصوص در جامعه شیعی، به دلایل و علل محبوبیت آیتالله خمینی و بقیه ر هبران مذهبی ایران پی برد. وی میگوید به کار بردن چنین عنوانی - یعنی عنوان امام - به این معناست که پیروان آیتالله خمینی، قدرت او را الهی و مشروع میدانند.
امام خمینی نه تنها در وجدان مسلمین بلکه حتی در وجدان جوامع مذهبی دیگر هم باقیمانده و از جمله هنوز در میان مسیحیان جایگاه برجستهای دارد. سخنان چند روز قبل «پاپ فرانسیس» رهبر کاتولیکها در دیدار با آیتالله اعرافی ناظر به همین مسئله است.
وی گفت: «اینکه یک نظام سیاسی براساس نگاه دینی استوار باشد، برای ما قابل احترام است این امر در جای دیگر جهان وجود ندارد و امتیاز مهمی برای ایران محسوب میشود.»
انقلاب ایران از همان آغاز به شدت مورد توجه ارباب کلیسا و به خصوص پیروان مسیحیت بود و در واقع گرایش بیشتر مسیحیان به مسایل دینی را در پی داشت و این موضوع کلیساها را از غربت و کسادی خارج نمود.
کما اینکه یک آمار بیانگر آن است که شمار مسیحیانی که در روزهای یکشنبه در آئین مذهبی نیایش کلیسا شرکت مینمایند، بعد از پیروزی انقلاب دائماً رو به افزایش گذاشته است. حدود 30 سال پیش «فوبسری» که یک کشیش فعال در آمریکای لاتین میباشد و شعبهای از دانشگاههای مذهبی او در بسیاری از کشورهای آن منطقه فعال است، گفته بود: آیتالله خمینی راهی را به رویمان گشود که مهمترین پیام آن امکان بازیابی هویت معنوی و قدرت الهی و ایمان بوده است.
امام با بازگشایی این راه، وجدان معنوی غرب را شدیداً به لرزه درآورد، هرچند رسانههای گروهی غرب سعی در پوشاندن و مخفی ساختن آن داشتهاند. «رابرت ماکواند» که از او به عنوان یک مسیحی پیگیر اعتقادات مذهبی یاد میشود نیز گفته بود: «حرکت آیتالله خمینی در دنیای دیانت، عصر جدیدی را آفرید.»
امام خمینی بدون تردید در عرصه کلان سیاست بینالملل باقی میماند و تأثیر خود را بر تحولات عظیم جهانی حفظ خواهد کرد.
***************
روزنامه وطن امروز**
بال زدن پروانه در اوکراین؛ قحطی و گرسنگی در دنیا/ فرزانه دانایی
ری بردبری، رماننویس و شاعر آمریکایی هنوز بسیاری از وقایع بههمپیوسته جهانی در سالهای آینده را مشاهده نکرده بود که سال ۱۹۵۲، داستان معروف «آوای تندر» را نوشت و در آن از «اثر پروانهای» صحبت به میان آورد.
با این حال ۷۰ سال بعد از انتشار این داستان، این پدیده تخیلی، در دنیایی که هر روز مرزها اهمیت خود را بیش از پیش از دست میدهند، به پدیدهای واقعی با تبعات و نتایج خاص تبدیل شد.
در تئوری آشوب که بر اساس نظریه «اثر پروانهای» مطرح شده، اشاره میشود که تغییر کوچک در یک سیستم آشوبناک مانند جو سیاره زمین میتواند باعث تغییر شدید در آینده یا در مکانی دیگر شود.
بر همین اساس است که در نظریههای مرتبط با پیشبینی وضع هوا در نقاط مختلف دنیا نیز میتوان رد پای این نظریه را مشاهده کرد؛ تا جایی که نام یک مقاله علمی، به ضربالمثلی معروف در دنیا تبدیل شده است: «آیا بال زدن پروانه در برزیل میتواند باعث ایجاد تندباد در تگزاس شود؟»
این بار اما تحولات جهانی به ما یادآوری میکند که احتمال جنگی ۳ ماهه در اوکراین میتواند باعث ایجاد قحطی مواد غذایی در آفریقا یا مشغول شدن تمام دنیا به رقابت برای خرید و تولید گندم شود.
رسانههای غربی مدتی است به این مساله پرداختهاند و یک نمونه معروف از اظهارنگرانیها در این باره را میتوان در جلد هفتهنامه اکونومیست مشاهده کرد؛ جایی که یک خوشه گندم مشاهده میشود که به جای دانههای گندم، در آن اسکلت سر انسان وجود دارد.
طعنه اکونومیست به قحطی بزرگ در دنیا بر اثر جنگ در اوکراین است و البته هشداری درباره وضعیت وخیم و خطرناکی که در آینده میتواند به وقوع بپیوندد.
در طول ۳ ماه گذشته که روسیه به اوکراین حمله نظامی کرده است، هشدارهای از این دست بسیار در رسانههای غربی دیده شده است.
برخی دنیا را در آینده درگیر بحران قحطی نان میبینند، عده دیگری بحران را به بحران کلی مواد غذایی در کل دنیا و بویژه آفریقا نسبت میدهند و اعتقاد دارند همزمان شدن حمله به اوکراین با روزهایی که هنوز بسیاری از کشورها مانند چین درگیر در قرنطینههای کرونایی هستند، احتمالا باعث ایجاد بحرانهای شدیدتر در کل دنیا میشود.
برخی دیگر مانند وزیر خارجه ایتالیا بر این عقیدهاند به واسطه محاصرهای که روسیه برای بنادر اوکراین به وجود آورده است، جنگ جهانی نان از هماینک آغاز شده و احتمال دارد بسیاری از مسائل سیاسی در دنیا در آینده نزدیک ریشه گرفته از همین مساله باشد.
وزیر خارجه ایتالیا بر این عقیده است کشورهای آسیبپذیری مانند کشورهای آفریقایی به دلیل عدم دسترسی مناسب به گندم و نان، درگیر در قحطی و پس از آن جنگ یا کودتاهای داخلی میشوند.
چندی پیش اکونومیست نیز هشدار داده بود نخستین کشورهای درگیر در بحران نان، کشورهای منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) خواهند بود که هماکنون درگیر مساله بحران آب و افزایش گرد و خاک و آلودگی ناشی از ریزگردها هستند و پس از مدتی قرار است درگیر جنگهای داخلی یا منطقهای برای دسترسی داشتن به منابع غلات نیز شوند.
«برنامه جهانی غذا» در عین حال پیشبینی کرده است تنش جهانی بر سر دسترسی به غلات همچون گندم و ذرت در نتیجه جنگ اوکراین، به دلیل وجود پارهای عوامل در آمریکای لاتین همچون نابرابریها، عوامل اقلیمی، چالشهای سیاسی و اجتماعی، این منطقه را با خطر بحران حاد ناامنی غذایی مواجه خواهد کرد.
* چرا لحن غرب در برابر مسکو ملایمتر شد؟
نکته جالب در این میان تلاش یکباره غرب بویژه آمریکا و فرانسه برای پایان دادن به جنگ اوکراین از طریق مذاکره بین مسکو و کییف است. ایالاتمتحده که از شرایط ایجاد شده برای روسیه تا حد زیادی خرسند بود و اعتقاد داشت جنگ اوکراین باید مانند تلهای روسیه را در خود ببلعد تا قوای روسی بشدت ضعیف شوند و اقتصاد این کشور نیز توان ایستادن دوباره روی پای خود را نداشته باشد، حالا از فروش موشکهای دوربرد که میتواند خاک روسیه را هدف قرار دهد به اوکراین خودداری میکند و اعتقاد دارد نباید روسیه را بیش از پیش در ماجرای اوکراین تحریک کرد. نظریه کیسینجر برای پایان دادن به جنگ با اعطای برخی مناطق اوکراین به روسیه نیز در همین راستا ارزیابی میشود که با مخالفت رهبران غربی مواجه نشد. در اروپا نیز امانوئل مکرون معتقد است نباید روسیه را تحقیر کرد تا کشورهای اروپایی و بویژه فرانسه بتوانند تا روزی که جنگ متوقف میشود، از طریق کانالهای دیپلماتیک، راهی برای خروج از این وضعیت بیابند.
به نظر میرسد اروپا و آمریکا به وضعیت بحرانی به وجود آمده برای بازار غلات و انرژی جهان بخوبی واقفند و هر کدام سعی دارند با ایفای نقش تعیین شده در این پازل، به دنبال پایان دادن به این بحران باشند.
آمریکا همچنان قرار است نقش پلیس بد را بازی کند؛ کشوری که از برداشته شدن محاصره بنادر اوکراین حمایت میکند ولی آن را دلیلی برای رفع بخشی از تحریمهای خود علیه مسکو نمیداند!
فرانسه نیز قرار است نقش پلیس خوب یا میانجی دیپلماتیک را بازی کند که به دنبال پایان دادن به این مناقشه برای بازگرداندن روسیه به آغوش نظم بینالمللی فعلی است! همه اینها در حالی است که تلاش آمریکا برای بازگرداندن عربستان (بزرگترین تولیدکننده نفت جهان) به جامعه جهانی و محور غربی که بعد از قتل خاشقجی به صورت عمدی از این جامعه رانده شده بود، در همین راستاست.
همه این تلاشها برای پایان دادن به جنگ اوکراین بدون برداشتن تحریمها علیه روسیه، عملا تنها بخش کوچکی از بحرانهای ایجاد شده فعلی و بحرانهایی که قرار است در آینده ایجاد شود را مدیریت میکند.
باز شدن بنادر اوکراین تاکنون باعث نشده است صادرات محصولات این کشور به صورت عادی انجام شود و تنها به دزدی بیشتر غلات یا انحصار داشتن آنها در دست یک یا ۲ کشور دامن زده است.
افق نگاه بایدن به مسائل جهانی تا حد زیادی متاثر از انتخاباتهای پیش رو در آمریکاست.
او تلاش دارد تا برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره در آبانماه سال جاری، تا حدی بحران اقتصادی و انرژی به وجود آمده در آمریکا را حل کند و برای بعد از آن، برای حلوفصل این بحران و درگیری، به گونهای که منجر به قحطی بزرگ در جهان نشود، برنامهای ندارد.
**************
روزنامه خراسان**
لایه های پنهان قطعنامه غربی علیه ایران/ دکتر هادی محمدی
این روزها مدام از احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و احتمال بازگشت قطعنامههای این شورا در صورت تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن گفته میشود اما این اتفاق چقدر عملیاتی است و چه زمانی را نیاز دارد؟ واقعیت این است که رفتن پرونده ایران به شورای امنیت از دو مسیر ممکن است.
مسیر اول که مسیر سریعتر محسوب میشود و ۶۰روز زمان نیاز دارد بر اساس بندهای 36 و 37 برجام و موسوم به «مکانیسم ماشه» خواهد بود. در این مسیر در صورت شکایت یکی از اعضای برجام به کمیسیون مشترک برجام مبنی بر نقض برجام توسط ایران، این شکایت در چند مرحله بررسی میشود و در صورت قانع نشدن عضو شاکی از پاسخهای ایران، پرونده به شورای امنیت میرود و در نهایت بدون رای گیری شش قطعنامه قبلی علیه ایران به صورت خودکار عملیاتی میشوند و ایران مشمول تحریمهای این شش قطعنامه میشود.
در این مسیر هیچ کشور دارای حق وتو از جمله چین و روسیه هم نمیتوانند مانع ایجاد کنند. مسیر دوم طولانیتر و حدود 3 تا 6 ماه طول میکشد و مسیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
در این مسیر در صورت تصویب قطعنامه در شورای حکام آژانس که در آن قید شده باشد پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت برود، ادامه بررسی پرونده ایران در شورای امنیت خواهد بود که میتواند به صدور قطعنامه این شورا و تحریمهای جدید بینجامد.
در این مسیر روسیه و چین و هر کدام از 35عضو شورای حکام آژانس میتوانند رای منفی بدهند اما امکان وتو کردن ندارند و رای اکثریت در شورای حکام نشان میدهد پرونده به شورای امنیت برود یا نرود.
الان در ابتدای مسیر دوم هستیم و اگر قطعنامه در این هفته علیه کشورمان صادر شود، اگرچه این قطعنامه چنین خواستهای برای رفتن ایران به شورای امنیت ندارد اما در صورت توافق نکردن در مذاکرات هستهای و ادامه روند فعلی بن بست نسبی در همکاری ایران و آژانس، ممکن است در نشست بعدی شورای حکام آژانس که سه ماه دیگر خواهد بود، قطعنامه تندتری صادر شود.
در صورتی که از مسیر آژانس پرونده ایران به شورای امنیت ارجاع شود، در آن جا بر خلاف مسیر مکانیسم ماشه و برجام، برای تصویب قطعنامه نیاز به رای گیری است که البته با توجه به شرایط جدید بینالمللی و دعواهای متعدد میان روسیه و آمریکا این احتمال وجود دارد که روسیه و چین یا روسیه به تنهایی قطعنامه علیه ایران را وتو کنند.
با این اوصاف نگاهی به انگیزههای یکی از طرفهای اصلی به حرکت درآوردن چرخ های صدور قطعنامه علیه ایران یعنی ایالات متحده آمریکا حاکی از این است که واشنگتن به دنبال این است که در شرایط فعلی با اتخاذ رویکرد تهاجمیتر به گمان خود ایران را به سمت انعطاف سوق دهد، به همین دلیل طی هفتههای اخیر کاخ سفید رفتار و زبان دیپلماتیک خود را در قبال ایران تندتر کرده است.
فشار به یونان برای مصادره محموله نفتی ایران، اعمال دور جدید تحریمها در قبال فروش نفت، تصمیم بایدن برای خارج نکردن سپاه از فهرست گروههای تروریستی و... حاکی از این است که آمریکا و اروپاییها تلاش مشترکی را برای صدور قطعنامه علیه ایران با هدف بازگرداندن تهران به پای میز مذاکرهای آغاز کردهاند که اکنون به گمان آنها با وجود سایه تهدید قطعنامهای جدید، مولفههای قبلی و خط قرمزهای ایران را به کنار خواهد زد.
حتی برخی کارشناسان معتقدند لحن قطعنامه که به نوعی فقط خواستار همکاری و پاسخ ایران به چند سوال آژانس است، کشورمان را به سمت واکنش خیلی تند نخواهد برد اما در مقابل برخی این تحلیل را چندان محتمل نمیدانند چرا که برای ایران جدای از لحن قطعنامه، باب شدن دوباره این روند اهمیت بسیاری دارد لذا پیش بینی دقیق واکنش ایران خیلی منطقی به نظر نمیرسد.
البته اگرچه ایران بارها اعلام کرده در برابر هر قطعنامه شورای حکام با توجه به سطح و خواستههای آن به صورت متناسب پاسخ لازم را خواهد داد و در این مورد نیز نهایتا این واکنش متناسب با لحن قطعنامه نهایی خواهد بود اما غرب باید بداند این واکنش ممکن است به سمت تندترین حد واکنش هم برود.
به یاد داشته باشیم که دولت جمهوری اسلامی ایران در زمان حسن روحانی، در بند آخر سند رسمی ۱۷اردیبهشت۹۸ که در آستانه گام اول کاهش تعهدات برجامی ایران، خطاب به سران 1+4 ارسال شد، تصریح کرده بود اگر به هر بهانهای پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شود، جمهوری اسلامی ایران ازNPT خارج خواهد شد و طرف مقابل باید آماده هزینههای این اقدام احمقانه خود باشد.
به نظر میرسد ایران برای اقدامات احتمالی طرفهای غربی در نهادهای بینالمللی سناریو سازی مناسب را انجام داده و به عنوان اقدامات بازدارنده به نوعی پلن B خود را نیز تدوین کرده است، به گونهای که آنها هم به این پلن و تبعات سخت آن آگاه هستند.
**************
روزنامه ایران**
چرا طمعورزی دشمنان به اعتراضات مردمی در ایران اشتباه است؟
دردسرهای اشتباهات محاسباتی برای دشمنان/ جعفر علیاننژادی
یک فراز مهم از سخنان مقام معظم رهبری در سخنرانی 14 خرداد سال جاری، طرح موضوع «امید دشمنان به اعتراضات مردمی»، با هدف ضربه زدن به کشور بود.
ایشان در این فراز بیان داشتند: «من درباره همین مسأله طمع دشمنان، نقشههای دشمنان، توطئههای دشمنان، خوابهای آشفتهای که دشمنان برای ملت ایران میبینند، یک نکته مهمی را عرض بکنم که بهنظرم مهم است.
دو جزء دارد این نکته، یکی این است که امروز مهم ترین امید دشمنان برای ضربه زدن به کشور، امید بستن به اعتراضات مردمی است. امیدشان به این است که بلکه بتوانند با کار روانی، با فعالیتهای اینترنتی و فضای مجازی و انواع و اقسام اینها، با پول و با مزدورپروری، مردم را در مقابل نظام اسلامی و جمهوری اسلامی قرار بدهند، این جزء اول مطلب، از این نکته جزء دوم هم این است که این محاسبه دشمن غلط است.»
در این یادداشت قصد داریم، نشان دهیم منطقی قوی و مستدل پشت این اشاره مهم وجود دارد.
منطقی که با آگاهی از آن، دلالتهای ناواقعی بسیاری از پیامهای رسانههای بیگانه، بیاعتبار میشود.
«هرکشوری که به مردم تمام قد اعتماد کند و این اعتماد را به نحوی عملی به منصه ظهور برساند، به صورت طبیعی مورد طمع دشمنان قرارمی گیرد.» این پیامی است که به گمان نگارنده از بیانات فوق الاشاره رهبر انقلاب مستفاد میشود.
این نوشتار در صدد سنجش این پیام و در پی آن کشف منطق آن بیان روشن رهبری است.
بحث را از هزینهدار بودن چنین اعتمادی آغاز میکنیم. یک انقلاب مردمی همانطور که از سرمایه اعتماد مردم هزینه میکند، همزمان و بالفعل هزینه اعتماد کامل به مردم را نیز میپردازد.
«انقلاب برای نجات یک ملت دارای هزینه است، جنگ هشت ساله برای دفاع از استقلال یک ملت دارای هزینه است. ایستادگی در مقابل زورگویان عالم برای اثبات حقانیت و حقوق خود دارای هزینه است، امام این هزینه را پرداخت.
هزینهای که امام پرداخت، اعتماد عمومی مردم بود. این اعتماد عمومی را در این راه امام به کار انداخت و هزینه کرد، اما خدای متعال این هزینه را جبران کرد.
آنچه را که امام هزینه کرده، چند برابر به او برگرداند» (هجدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) 1386) در انقلاب اسلامی امام از سرمایه اعتماد مردم به خود هزینه کرد، هجمههای بسیاری به جان خرید، گرفتاریهای زیادی را تحمل کرد، اتحاد تمام دنیا برای زمین زدن نظام اسلامی را تحمل کرد، اما این هزینه که ثمره اعتماد عملی امام به مردم بود، نتیجه داد. هزینه مصرف شده را هم خدای متعال جبران کرد.
آن هزینه، عزت و آبروی امام را چند برابر کرد و نظام اسلامی پایدار شد.نکته مهم در همین پایداری نظام اسلامی است. این پایداری، ثمره اعتماد دوطرفه مردم و امام به یکدیگر بود.
مردمداری و مردم سالاری که از دل آموزههای اسلامی جوشیده، سرمایه اعتماد را ودیعهای یکطرفه از جانب مردم تلقی نمیکند، تنها به فکر جلب حمایت یکطرفه مردم نیست، بلکه همزمان اعتقاد و اعتماد به مردم را عملاً نشان میدهد.
به بیان دیگر یک نظام دینی ترسی از اعتماد به مردم در خود راه نمیدهد، چیزی که اساساً قوامش به مردم است، نمیتواند از بقای اعتماد به مردم بهراسد. حفظ نظام در گرو اعتماد عملی نظام به مردم و اعتماد مردم به نظام است.
میزان اعتماد عملی نظام اسلامی به مردم را میتوان با این بیان امام خمینی (ره) درخصوص صدور انقلاب، درک کرد. «اگر بخواهیم انقلاب را صادر کنیم، مردم خودشان حکومت را به دست بگیرند» (صحیفه امام، جلد 15، ص 307) معنای ضمنی این جمله مهم امام (ره) این است که ام المسائل نظامهای سیاسی، نقش نداشتن مردم در تعیین سرنوشت خود است که ریشه در بیاعتمادی ذاتی چنین نظامهایی به مردم آن کشورها دارد. طبیعی است در چنین کشورهایی حفظ نظام سیاسی یا با زور و تغلب است یا با خدعه و فریب؛ یا با استبداد و دیکتاتوری است یا با نمایش مردم مداری.
ترس ذاتی از عدم اعتماد به مردم موجب میشود، همه هزینهها صرف گریز از این هراس شود، یا با ترساندن مردم (در حکومتهای استبدادی) یا پوشاندن آن ترس (در حکومتهای مدعی مردم سالاری غیر دینی).با این توضیحات میتوان راحت تر معنای اعتراض در حکومتهای مبتنی بر ترس را درک کرد. اعتراض در حکومتهای مبتنی بر ترس، سریعاً ترسی مضاعف را به همراه میآورد.
درکی که حکومتگران در این نظامها از اعتراض دارند، بسرعت هراس را در تمام ریزبدنههای این کشورها میگستراند. منطق کنترل اعتراض در این کشورها ناشی از ترس موجودیت و هستی نظام سیاسی است.
بنابراین یا به هیچ وجه تحمل نمیشود و به شدت سرکوب میشود یا تبدیل به امر پیشبینیپذیر میشود. یعنی برای کنترل اعتراضات، سیاستگذاری صورت میگیرد تا وقوع هر اعتراضی یک امر قابل پیش بینی شده باشد. خصلت خلقالساعه و رویدادی نداشته باشد.
حتی در برخی موارد اعتراضات تصنعی ایجاد میشود تا تبدیل به آموزهای مدنی و فراگیر شود. اعتراضات خشونت پرهیز، یکی از همین مدل سازیهای تصنعی است.
انواع نمایشهای اعتراضی نظیر راهپیمایی سکوت، نافرمانی مدنی، اشغال مسالمتجویانه خیابان، دیوار گوشتی و... آموزههای همین سنت کنترل اعتراضات است. به یک معنا در حکومتهایی که مبنی بر ترس از اعتماد به مردم بنا شده، اعتراض ذاتاً بارگذاری شده است و جزو لاینفک آن است. در کناراین اقدامات، راههای دیگری نیز توسط کشورهای جریان سلطه، برای کنترل ترس وجود دارد.
نظیر تزریق هراس در گفتمان عمومی جامعه؛ کارهایی نظیر نزدیک نشان دادن خطر تروریسم و جنگ از طریق تهدیدات موهومی چون افراطیگری اسلامی، خطرهستهای نشان دادن ایران و...
بنابراین میتوان گفت، اعتراض در رژیمهای ترسان از اعتماد واقعی به مردم، به عنوان یک پدیده غیرعادی و مخل نظم مستقر، محسوب میشود. علی رغم آنچه که ادعا میشود، عملاً نشان داده شده است که اعتراض یک حق مدنی نیست.
حق اعتراض واقعی نبوده، چون اعتماد دوطرفه نیست. از مردم آشکارا یا پنهان مطالبه حمایت و تأیید میشود اما در مقابل خبری از اعتماد واقعی به مردم نیست. حتی در هزینه کرد اعتماد عمومی نیز ناموفقند.
اگر جنگی شود، جبهه هایشان خالی از عناصر مردمی (و نه نظامی) است، اگر بحرانی درونی پدیدار شود، مردم منفعل بوده و تنها منتظر خدمات دولت میمانند. چون قرارداد اعتماد یکطرفه است دولت بایست در برابر طلب اعتماد یکطرفه مردم، تمام متکی به خود باشد. بحران کرونا، تصویر خوبی از این بیاعتمادی را نمایان ساخت.
ناگفته نماند ممکن است، میثاق اعتماد در آستانه ظهور انقلابهای مهم تاریخ جهان، ماهیتی دوطرفه داشته باشد. مردمی انقلاب کردهاند، عدهای را برصدر نشاندهاند، اما این میثاق اعتماد به مردم تضمینی نداشته و عموماً در همان سالهای اولیه انقلاب، به ضد خود بدل میشود.
پایداری مردمی ماندن یک انقلاب نیاز به دلیل دارد، اگر دلیلی پایدار نباشد، تعهد و اعتماد رژیم انقلابی به مردم یا مردم به آن رژیم بیمعنا میشود. در مقابل این وضعیت، میثاق اعتماد دو طرفه در انقلاب اسلامی از یک تضمین علیالدوام برخوردار است. یک حقیقت منبعث و جوشیده از متن مکتب دینی، یعنی امامت ضامن این میثاق است.
ولایت فقیه به عنوان ثمره و چکیده اندیشه امامت درعصر حاضر، حامی و حافظ مردمی ماندن انقلاب اسلامی است. قوام اسلام انقلابی و اعتماد مردم، منوط به یک نعمت و ذخیره الهی است.بر این اساس در انقلاب اسلامی که میثاقی دوطرفه برقرار است، حق اعتراض واقعی است. وجود اعتراض به رسمیت شناخته میشود. پدیدار اعتراض واقعی است. کنترلی در کار نیست.
تبدیلی در کار نیست. اساساً اعتراض بماهو اعتراض در نظام اسلامی معنادار میشود. نظام جلوی ابراز خواستههای واقعی مردم را نمیگیرد، چون اعتماد به مردم وجود دارد. اعتراض در فضای انقلاب اسلامی یک پدیده حقیقی است. هر وضع موجود (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) خلاف اهداف انقلاب اسلامی، اعتراض کردنی است.
انقلاب اسلامی صدای معترض را نمیبرد، صدای معترض را میشنود، چون اعتراض معترض به انقلابی ماندن است نه انقلابزدایی. دلیل واقعی بودن اعتراض ترکیب سهگانه اسلام انقلابی، مردم و امام است که میثاق اعتماد دوجانبه را تضمین میکند.
اکنون به جملات ابتدای این نوشتار برگردیم، مقام معظم رهبری یکی از مصادیق طمعها، نقشهها و خوابهای آشفته دشمن را امید بستن به اعتراضات مردمی جهت ضربه زدن به کشور دانستند و در ادامه، این محاسبه دشمن را غلط فرض کردند.
حال زمان آن رسیده به سه سؤال که از این گفتار رهبری منتزع میشود، پاسخ گفت:
الف. چرا دشمن به اعتراضات در ایران طمع ورزیده و به دنبال طراحی توطئه و نقشهریزی است؟ پاسخ به این سؤال باید روشن شده باشد. تصوری که دشمن از اعتراض دارد مبتنی بر تجربه اعتراض در حوزههای سرزمینیاش است.
همانطور که گفته شد اعتراض در این کشورها ترسی مضاعف میآفریند. مردمی که تنها به نحوی یکطرفه از آنها مطالبه اعتماد و حمایت شده است، اکنون خواهان اعتماد آن نظام سیاسی به خود شدهاند، یعنی همان چیزی که نظام سیاسی از آن هراس (ترس از اعتماد به مردم) داشته و از آن میگریزد. طبیعی است حتی توهم چنین اعتراضی که ممکن است علیه هستی یک رژیم باشد، واقعاً طمع ورزیدنی است.
ب. چرا دشمنان به فراگیر شدن (مردمی شدن) اعتراضات امید بسته اند؟
به یک بیان دیگر چرا دشمنان سعی در مردمی کردن این اعتراضات دارند: پاسخ روشن است؛ برای تبدیل یک حق اعتراض واقعی به یک اعتراض علیه موجودیت سیستم از طریق عملیات روانی، فعالیتهای اینترنتی و مجازی.
ج. چرا محاسبه دشمن در این خصوص نیز غلط است؟ پاسخی که رهبر انقلاب در ادامه بیانات خویش ارائه کردهاند، از یک منطق قوی برخوردار است که در این نوشتار به آن پرداخته شد.
دشمنان درکی از ضمانت پایداری میثاق اعتماد بین مردم و نظام ندارند. آن میثاق محکم که ترکیبی از اسلام انقلابی، مردم و امام جامعه است، در نهاد حافظ حالت مردمی بودن نظام جمع شده است؛ ولایت فقیه.
**************
روزنامه شرق**
در سوگ عزیزمان آقای دعایی/ محمد خدادی
سوگ ازدستدادن بزرگ خاندان مطبوعات کشور حجتالاسلاموالمسلمین دعایی برای همه بسیار سخت، ناگوار و باورناپذیر است؛ زیرا همگان از محبت و مهربانی و خضوع او شمهای به خاطر دارند، صدق و صفا، بزرگمنشی و سادهزیستی و سبک زندگی متفاوت او را به دفعات دیدهاند و شاهد بیان شیرین و واژگان محبتآمیز و برخورد مهربان او با همه، بدون تفکیک موقعیت و مقام، جناح سیاسی و.... بودهاند.
آقای دعایی دنیایی از صفای باطنی و معرفت الهی را به همه انتقال میداد، هفتهای نبود که حداقل یک یا دو بار به مناسبتهای مختلف دیدار نداشته باشیم؛ اگرچه در شش ماه اخیر کمتر ایشان را میدیدم.
او در هر مناسبتی و ورود به هر جلسهای چند خصوصیت متمایز داشت به دلیل سیادت و پیشکسوتی و جایگاه بسیار رفیع ایشان، همیشه مورد احترام و اصرار بر قرارگرفتن بر صدر مجلس بود، نکتهای که با مقاومت سخت ایشان مواجه میشد و همیشه در بین حاضران عادی جای خود را انتخاب میکرد و اصرار هم فایده نداشت.
بعد از استقرار در بین حاضران عادی با لبخند خاص خود اول با افراد در کنار خود یک حال و احوالپرسی گرم میکرد، سپس نفر به نفر حاضران را با اشاره پیام مهربانی میفرستاد.
در هر جلسهای اول از ایشان دعوت به سخنرانی میشد. مهربان سخن میگفت و معتدل، با بیان خاطرات شیرین، اما حاوی پیام، حرفش را میزد و یک جمله همیشه به شوخی میگفت میدانید چرا در همه جلسات اول از من برای سخنرانی دعوت میکنند برای اینکه نمیشود در مجلسی آخوند باشد و سخنرانی نکند. حامی و شاکر از همه، قدردان، منت میکشید تا مشکل کسی را حل کند؛ اما منت نمیگذاشت.
در پایان جلسه میوه و شیرینیای را که به او تعارف کرده بودند، نمیخورد و میگفت این هم سهم همراه من (برای رانندهاش برمیداشت) در هر جلسهای که دعوت میکردند حتما حضور پیدا میکرد و تحفظی برای شرکت در جلسات از سوی هر مدعوی نداشت، فارغ از جناح و موقعیت و عنوان، به دعوت پاسخ میگفت حتی برای مدت کوتاه به احترام دعوتکننده در جلسه حاضر میشد، همراه بود و همکار، همدل بود و اهل دل، شوخ بود و بذلهگو.
از هر مناسبتی برای بهدستآوردن دل دیگران دریغ نمیکرد، همیشه به ایشان میگفتم وجود شما سرمایه معرفتی خانواده رسانه است و چقدر خوب است که ما در کنار شما هستیم و چقدر خوب است که تحبیب قلوب میکنید و در لحظات سخت و پرمخاطره همه را درکنار هم مورد لطف و مرحمت قرار میدهید.
درمورد آقای دعایی و آنچه او در خدمت به انقلاب و امام و رهبری و شهدا و جامعه رسانهای کشور و... کرد، صفحات زیادی به نگارش درخواهد آمد و خاطرات شنیدنی بسیاری گفته خواهد شد. من هم به گوشهای از آن در این مجال کوتاه اشاره کردم.
امروز جای آقای دعایی بین ما خالی است و باورکردنی نیست که جلسهای از مدیران رسانه باشد و آقای دعایی نباشد و حتما همه همکاران من این را شهادت میدهند که صفای جلسات بدون او بسیار سخت است؛ زیرا دعایی عزیز همه بود و خواهد بود. یادش گرامی.
نقطه امید و اتکای اصحاب فرهنگ و هنر
غلامرضا شجاع*: ضایعه درگذشت یکی از نادر یاران صدیق امام (ره) و رهبری حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمود دعایی موجب تأثر عمیق ایران و خصوصا کل حوزه فرهنگی و هنری و رسانهای جامعه گردید.
این چهره دوستداشتنی، متعهد، سرشناس، خاکی، دور از ریا و منیت، پرسابقهترین شخصیت مطبوعاتی کشور و پرتلاش عرصه فرهنگ و رسانه کشور در عمر بابرکت خویش لحظهای از خدمت و مجاهدت در راه مبارزه با استبداد و تحجر و خط مستقیم نظام و نه چپی، نه راستی فقط خط امام (ره) و خدمت به آموزههای دینی و مردمی و ارتباط با شخیصتهای فرهنگ و هنر و صنعت چاپ از پای ننشست.
حقیر فقدان این دوست دیرین، خادم و متواضع را که به واقع نماد واقعی اخلاق اسلامی و اعتدال و نقطه امید و اتکای اصحاب فرهنگ و هنر بود، به کل اهل فرهنگ و هنر و رسانه و بهویژه همکارانشان در مؤسسه وزین اطلاعات و ایرانچاپ و خانواده معزز تسلیت میگویم و از درگاه الهی برای ایشان علو درجات و برای سایر بازماندگان محترم صبر و شکیبایی مسئلت دارم. ایشان به من قول داده بودند در زمان مرگم نماز میت بنده را بخوانند و اجل مهلت نداد تا به قولشان عمل کنند.
روحانی مردمی و بیادعا و چه زیبا بود فامیلش دعایی که همیشه دعای خیرش بدرقه راهمان بود. دعایی تکرارنشدنی است و به جرئت عرض میکنم محبوبترین و دوستداشتنیترین روحانی چهار دهه قبل در بین کلیت اهالی فرهنگ و هنردوستان کشور بوده است.
*نماینده تشکلهای صنعت چاپ و مصرفکنندگان کاغذ استانهای کشور
دلی چون آیینه داشت/ حمید میرزاده
دعایی عزیز، نازنینمردی پاکاندیش و فروتن و میانهرو از میان ما رفت. دعایی با آرامش مخصوص خود «قالب خاکی سوی خاکی فکند» و «جان خرد را به سماوات برد» و زندگی ابدی را از امروز شروع کرد.
مرد خوشخلق و باوفا و بااخلاص و باصفا و بیریا به ملکوت اعلا پیوست. او دلی چون آیینه داشت و آیینهگردان همه خوبیها و واقعا کمنظیر بود. فراغش بر دلهای دوستدارانش سنگین است.
افسوس که یار یکجهت حقگزار ما هم رفت و بهراستی او مصداق این شعر حافظ شیرینسخن بود: به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد/تو را در این سخن انکار کار ما نرسد/ اگرچه حسنفروشان به جلوه آمدهاند/ کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد/ به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز/ به یار یک جهت حقگزار ما نرسد. این مصیبت را به همسر محترم و مکرم و فرزندان عزیز و همه دوستداران و همکاران ایشان در روزنامه وزین اطلاعات و اصحاب رسانه تسلیت میگویم و از خداوند رحمان و غفار برای آن روح بلند آسمانی رحمت و مغفرت و برای همه بازماندگان صبر و سلامت آرزومندم.
یار صدیق رهبری بود/ علیاکبر صالحی
با کمال تأسف و تألم و در عین ناباوری خبر جانگداز ارتحال حضرت حجتالاسلاموالمسلمین حاج آقای دعایی را دریافت کردم. قریب به یک هفته پیش بود که در معیت ایشان در فرهنگستان هنر نکوداشت اثر ماندگار جناب آقای حجازی در فیلم موقعیت مهدی را داشتیم.
مثل همیشه در اکثر مراسمهای فرهنگی، هنری، ادبی و حماسی حضوری دلنشین و آرامبخش داشتند. کوتاه سخن میگفت و هر آنچه بیان میکرد، بر دل مینشست؛ چون از دلی پاک و سلیم و در کمال اخلاص و صداقت جاری میشد.
در قضاوتها منصف و عادل بود. زبانی لین داشت و در عین تواضع از بیان حقیقت هراس نداشت. در هر محفلی حضور پیدا میکرد، مورد تکریم خاص و عام بود.
سراسر وجودش مهربانی و مملو از عواطف انسانی بود. عاشق امام بود. یار صدیق رهبری بود. سراسر شور در خدمت به خلق و عبادت خالق بود. در زمره من أتی الله بقلب سلیم بود.
در یک کلام در جمع السابقون السابقون اولئک المقربون دار فانی وداع کرد، عاش سعیدا و مات سعیدا، خداوند روح بلند ایشان را با اولیایش محشور گرداند. از ایزد منان برای ایشان علو درجات، رحمت و غفران واسعه الهی و برای بازماندگان و دوستداران و بهخصوص همکاران ایشان در مجموعه عظیم انتشارات فرهنگی اطلاعات که بهحق میراث گرانقدر ایشان است، اجر و صبر مسئلت دارم.
از نوادر این دوران بود/علی جنتی
با نهایت تأسف و تأثر خبر درگذشت روحانی مجاهد و نستوه و یار دیرین امام خمینی (ره) جناب حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمود دعایی را دریافت کردم. افتخار داشتم که از سال ۴۲ تاکنون شاهد مجاهدتها و تلاشهای شبانهروزی و خستگیناپذیر او برای پیروزی انقلاب و استحکام جمهوری اسلامی در صحنههای مختلف بودم.
شخصیتی که از نوادر این دوران بود. باصلابت، شجاع، متواضع و فرهیخته که هرگز در توفانهای سیاسی از مسیر خود منحرف نشد و تا پایان عمر با سادهزیستی، قناعت و فروتنی و برخورد محبتآمیز با اقشار مختلف جامعه بهویژه نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان همگان را شیفته اخلاق حسنه خود کرد.
این ضایعه را به خانواده معزز آن مرحوم و همه دوستان و علاقهمندان او صمیمانه تسلیت میگویم و از خداوند متعال رضوان و رحمت واسعه الهی را برای آن مرحوم مغفور مسئلت دارم.
او سرمشق نیکویی از تساهل و تسامح دینی بود/مصطفی معین
زندهیاد جناب آقای دعایی عزیز را طی چندین دههای که از دور و نزدیک شناخته و ارادت داشتهام، همواره دوستی مهربان، وفادار، صمیمی، صادق، فروتن و شجاع و منصف یافتهام.
او سرمشق نیکویی از تساهل و تسامح دینی و رابطهاش با دوست و دشمن بر پایه مروت و مدارا بود، کیمیای گمشدهای که جامعه، جوانان، روحانیان و بهویژه اصحاب رسانه و سیاست کشورمان سخت به آن نیازمند هستند. تردیدی ندارم که به فضل و لطف پروردگارمان، او در جوار رحمت الهی با اولیایش همدم و همنشین و سربلند خواهد بود.
مردی از جنس گل یاس/ محسن آرمین
سیدمحمود دعایی از جمله کسانی بود که زندگی و وجودشان به دیگران آرامش و قرار میدهد و مرگشان احساس حسرت و فقدان عمیق. هیچ انسانی کامل نیست؛ اما خوشا به حال آنان که اوصاف نیکی که دارند، در حد کمال دارند. روحانی چنان که از نامش پیداست علیالقاعده باید مظهر روح و رحمت و ریحان باشد.
و دعایی روحانی ما در طول تمامی سالهای پس از انقلاب با روش و منش خود نقاش صحنههای بیتناقض بود. کسی او را به مدیریت نمیشناسد؛ اما به گمانم یکی از موفقترین مدیران دوران انقلاب بود.
مقصودم مدیریت او در مؤسسه اطلاعات است. در دوران مدیریت او مؤسسه اطلاعات پوست انداخت. بدون کمک دولتی همه تجهیزات و ساختمان و امکانات آن نوسازی شد.
آن ساختمان قدیمی خیابان خیام به ساختمانی با تجیهزات مدرن در اتوبان حقانی تبدیل شد. شنیدم بسیاری از کارمندان و کارگران مؤسسه در دوران مدیریت او صاحب خانه شدند.
برای اینکه ارزش کار او را بدانید وضعیت کنونی مؤسسه اطلاعات را مقایسه کنید با ساختمان فرسوده مؤسسه کیهان در خیابان فردوسی کوچه شهید شاهچراغی که بدون امدادهای بیرونی قادر به ادامه حیات نیست.
دوران مجلس ششم فرصتی بود تا با این عزیز دوستداشتنی ارتباطی نزدیکتر داشته باشم. نقدی که به او داشتم و البته هرگز با او در میان نگذاشتم، عبور توأم با سکوت و کرشمه و ناز او از کنار حوادث روز بود.
دریغ از یک نطق پیش از دستور در تمام دوران نمایندگی. هنوز جوابی برای این نقد پیدا نکردهام؛ اما حقیقتی که قابل انکار نیست، این است که زندگی او، منش و رفتارش، پاکدستی و سادهزیستیاش، مهر و شفقتش به کسانی که مورد بیمهری بودند و... هریک نطقی رسا و ماندگار بود. نمیدانم چرا اما در توصیف او تشبیهی جز گل یاس به ذهنم نمیرسد. روحش شاد و دریغ و حسرت از فقدان او.
به افراد ایراندوست و با فرهنگ مهری عمیق داشت/ احمد زیدآبادی
خبر غیرمترقبه وفات سیدمحمود دعایی مرا بسیار متأثر و غمگین کرد. تحت مدیریت آن مرحوم به مدت هشت سال در روزنامه اطلاعات مشغول به کار بودم و پس از آن نیز هیچگاه رابطهام با آن مرحوم قطع نشد.
سال 1373 با تلخی از روزنامه اطلاعات جدا شدم و این تلخی برای چندی پس از آن هم دوام یافت؛ اما سیدمحمود دعایی که بغضش دیری نمیپایید، همه آن تلخیها را به باد نسیان سپرد و از درِ دوستی و آشتی و صمیمیت درآمد.
مرحوم دعایی از کرمانِ ما برخاسته بود. مادرش با رنج رختشویی او را پرورش داده و برای تحصیل راهی قم کرده بود.
در قم او در سلکِ شیفتگان مخصوصِ آیتالله خمینی درآمده و با تبعید آیتالله به نجف، برای خدمت به او رهسپار عراق شده بود. ارادت مرحوم دعایی به آقای خمینی و فرزندان و خاندان او نهایت نداشت و در کنار آن، به روحانیون نوگراتر بهخصوص از خطه یزد و کرمان علاقهمندی غیرقابل وصفی نشان میداد.
نیاز به گفتن نیست که سیدمحمد خاتمی و مرحوم هاشمیرفسنجانی در رأس افراد مورد احترام و بلکه شیفتگی او قرار داشتند. مرحوم دعایی به دلیل نقش واسطگی بین آیتالله خمینی و گروههای مبارز دوران پهلوی، شناخت گسترده و همراه با جزئیاتی از تکتک نیروهای مبارز آن زمان داشت و از این جهت به نوبه خودش دایرهالمعارف محسوب میشد.
در بین گروههای سیاسی داخلی مرحوم دعایی با هیچکدام سر قهر و غیظ نداشت و دلسوز همگان بود. به افراد ایراندوست و بافرهنگ مهری عمیق داشت. برای سالیان دراز، روزنامه تحت مدیریتش تنها رسانه منعکسکننده مقالات چهرههای دانشگاهی مانند استاد باستانیپاریزی و استاد ندوشن یا برخی نظرات انتقادی شخصیتهای شاخص ملی و ملیمذهبی یا اخبار مربوط به آنها بود.
مرحوم دعایی در واپسین روزهای عمر خود به دلیل بوسیدن دست سیدابراهیم رئیسی مورد حمله و هجوم گستردهای قرار گرفت؛ حال آنکه هرکس با او مختصر آشنایی داشت، میدانست که این حرکت نه از سر تملق و چاپلوسی بلکه از روی خوی و سرشتی بیاندازه خاکسارانه بوده است.
ارسال نظرات