06 مرداد 1397 - 10:54

موعد تفكيك مرزهاي اصلاح‌طلبي- براندازي

یکی از خدمت‌های رئیس‌جمهور جدید امریکا به ایران این است که اصلاح‌طلب- اصولگرا نمی‌شناسد. تیم قبلی امریکا اینگونه نبود و حتی تیم سیاست خارجی ایران نیز به آنان گوشزد می‌کردند که اگر با ما توافق نکنید جریانی در ایران به قدرت خواهد رسید که شرایط سخت خواهد شد.
نویسنده :
دکتر عبدالله گنجي
کد خبر : 1187

پایگاه رهنما :

یکی از خدمت‌های رئیس‌جمهور جدید امریکا به ایران این است که اصلاح‌طلب- اصولگرا نمی‌شناسد. تیم قبلی امریکا اینگونه نبود و حتی تیم سیاست خارجی ایران نیز به آنان گوشزد می‌کردند که اگر با ما توافق نکنید جریانی در ایران به قدرت خواهد رسید که شرایط سخت خواهد شد. تیم جدید امریکا برای مشورت به جای اصلاح‌طلبان ساکن غرب به منافقین روی آورده و طبیعی است که وزیر خارجه امریکا در سخنرانی اخیرش در لس‌آنجلس بگوید قبول ندارد ظریف و روحانی معتدل هستند و آنان را انقلابی خطاب کرد. وقتی اصلاح‌طلبان متوجه شدند که ترامپ بین سلیمانی و ظریف فرقی نمی‌گذارد و همه را حامیان انقلاب اسلامی می‌داند که باید با هم بروند، به تکاپو افتادند. امثال زیباکلام‌ها به میدان آمدند که‌: فراسوی جمهوری اسلامی معلوم نیست و تضمینی وجود ندارد که در فردای جمهوری اسلامی نظام دلخواه ما حاکم شود. بنابراین ممکن است در شرایط بدتری قرار بگیریم که امروز را آرزو کنیم. خاتمی نیز شرایط موجود را برای مذاکره با امریکا مناسب ندانست و اینچنین کسانی که اصلاح‌طلبان را همان براندازان می‌دانستند فحاشی به اصلاح‌طلبان و زیباکلام‌ها را شروع کردند. زیباکلام از اصلاح‌طلبان گلایه می‌کند که در مقابل فحاشی براندازان علیه او سکوت کرده‌اند یا به مسائل فرعی نظیر تغییر اعضای کابینه روی آورده‌اند و روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد (۳/۵/۹۷) نوشت که چرا اصولگرایان در مقابل حمله براندازان به جریان چپ سکوت کرده‌اند؟ اگر چند سال به عقب برگردیم اصلاح‌طلبان همان کسانی هستند که با شعار فریبنده «ایران برای همه ایرانیان» خواستار حضور همه ضدانقلاب در قدرت شدند و مرز‌های نیرو‌های انقلاب با غیریت را به هم ریختند. آقایان محمدرضا خاتمی و یوسفیان، نماینده اسبق شیراز اصرار داشتند که غیر از منافقین که دست به اسلحه برده‌اند همه می‌توانند در قدرت سهیم باشند و حتی ساواکی‌ها را هم واجد صلاحیت دانستند. رهبرمعظم انقلاب اسلامی در آن زمان بحث خودی و غیرخودی و لزوم شفافیت مرز‌ها را طرح کردند، اما اصلاح‌طلبان، نهضت آزادی که خون دل‌های زیادی به امام دادند و حملات امام به آنان از حمله به شاه بیشتر است را در کنگره‌های حزبی خود دعوت و رسانه‌های خود را به تریبون آنان تبدیل کردند و «خودی و غیرخودی» را به سخره گرفتند و حتی با ورود به مجلس ششم اولین قانونی که لغو کردند قانون گزینش‌ها بود تا بتوانند دگراندیشان را در قدرت سهیم کنند. به تعبیر دیگر آنان عناصر قدرت بودند، اما پوستین روشنفکری پوشیده بودند و ادا و اطوار روشنفکران را درمی‌آوردند. اصلاح‌طلبان امریکا را نه دشمن که «دیگری» می‌دانستند که دنبال منافع خویش است و ما نیز می‌توانیم با او بده- بستان کنیم. برجام به اصلاح‌طلبان ثابت کرد بده و نستان اتفاق افتاد و تا حدودی انگاره‌های غرب‌باورانه آنان به چالش کشیده شد.
اکنون که دولت ترامپ بین این جماعت و نیرو‌های انقلاب تفاوتی قائل نیست و به قاتلین ۱۶، ۱۷ هزار از مردم ایران به عنوان آلترناتیو می‌نگرد، اصلاح‌طلبان به خود آمده‌اند که مشکل امریکا هسته‌ای، موشکی و... نیست که با وجود و ماهیت انقلاب اسلامی در ستیز است و اکنون باید تکلیف خود را هم با نظام و هم با براندازان و هم با غرب روشن کنند، جغرافیای حضور سیاسی خود را مشخص کنند و به صف‌بندی جدیدی از دوست و دشمن برسند. لازمه چنین رفتاری شجاعت در تجدیدنظر، احترام به سیاست‌های کلی نظام و شناخت از ماهیت تهدید دشمنان است. اگر قبلاً شرایط را برای مرزبندی مناسب نمی‌دیدید اکنون ترامپ این کمک را کرده است که قدرت توجیه اصلاح‌طلبان برای مرزبندی بالا برود و بتوانند از گذشته غیرقابل دفاع خود عدول کنند و بدانند و بفهمند که زیر پرچم امام نمی‌توان وسط لحاف خوابید. این میدان رومی روم یا زنگی زنگ می‌خواهد. راه سوم به ناکجاآباد منتهی خواهد شد.

ارسال نظرات