26 ارديبهشت 1401 - 10:10

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

سرمایه اجتماعی دولت پای کار اصلاحات اقتصادی/ محمد ایمانی

1- مسئولیت‌پذیری، و قربانی نکردن آینده، از شاخصه‌های مهم بلوغ شخصیت است. در مقابل، خوش‌خیال باشی به قیمت آینده‌فروشی، از نارسایی شخصیت حکایت می‌کند. ملت ما در روند پویش پیشرفت، بعضا با این عارضه مواجه شد.

عبرت پیش چشم، مهار نمایشی تورم در پنج شش سال قبل، با وجود منفی شدن اغلب شاخص‌های اقتصادی است. برخی مدیران با اختصاص بخش عمده درآمد صادرات نفت برای واردات، خیال حال خوش را در افکار عمومی دمیدند و حال آنکه برآیند کژتابی‌های آنها، در حال برجا گذاشتن رکورد‌های «رکود، تورم، کسری بودجه، بدهی، نقدینگی، کاهش سرمایه‌گذاری، کاهش ارزش پول ملی، بیکاری، کاهش درآمد سرانه، افزایش توزیع رانت و تشدید ضریب جینی (شکاف طبقاتی)» بود.
2- درمان درد‌های مزمن، وقتی از مُسکّن فراتر رود و به درمان‌های دشوار مانند تجویز داروی تلخ یا جراحی برسد، دیگر انتخاب نیست، بلکه ضرورت است. بر خلاف مُسکّن و مخدّر که حال بیمار -یا معتاد- را خوش می‌کند، داروی تلخ و جراحی، ناخوشایند است. اما دور‌اندیشی، این ناگوار را بر آن خوشی ناپایدار ترجیح می‌دهد. سال‌ها قبل وقتی پزشک، تصویر رادیوگرافی را دید و با خونسردی گفت؛ «پای فرزند شما نشکسته و سالم است»، من و همسرم چقدر خوشحال شدیم. اما کودک همچنان درد می‌کشید و دو روز بعد، به متخصص دیگری مراجعه کردیم. پزشک دوم، که متخصص شناخته شده‌ای است، پس از دیدن تصاویر رادیوگرافی گفت؛ «پای فرزند شما شکسته و باید گچ گرفته شود». اصلا خوشایند نبود، آن هم درباره کودکی سه ساله؛ اما چاره‌ای نبود. این، حکایت وضعیت اقتصاد ماست که بعضا گرفتار تشخیص بد، یا ترجیح محبوبیت بر انجام مسئولیت‌های سخت شده است. مدیر اگر دلسوز و مسئولیت‌شناس باشد، حتی تندی بیمار به هنگام درمان ضروری را به تمجید او (به‌خاطر تزریق مسکّن) ترجیح می‌دهد.

3- دولت رئیسی در موضوع یارانه کالا، از صفر شروع نکرده، بلکه قرار است انحراف در توزیع آن را اصلاح کند. دولت وقتی شهریور 1400 تشکیل شد، اصلا ارزی برای واردات کالاهای اساسی نداشت. 60 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی، ظرف سه سال به شکل ظاهرا بی‌هدف، در اختیار معدودی تسهیلات بگیر قرار گرفته بود؛ اگر دوست داشتند کالای اساسی وارد کردند اما به قیمت آزاد فروختند. اگر هم دوست نداشتند، همان ارز را در بازار آزاد فروختند و مابه‌التفاوت چند ده هزار تومانی را به جیب زدند. یا با ارز واردات کالاهای اساسی، کالای دیگری وارد کردند و کمر تولید را شکستند. این، سرگذشت
توزیع 1260 هزار میلیارد تومان یارانه، با عایدی تورم 60 درصدی، بدهی 1500 هزار میلیاردی و کسری بودجه 450 هزار میلیاردی دولت، و درماندگی در پرداخت حقوق مرداد و شهریور 1400 کارمندان است. دولت رئیسی، ماموریت طاقت فرسای تغییر ریل را از چنان نقطه خطرناکی آغاز کرد و بی‌آنکه منفعل شود، به پاک‌سازی تدریجی این میدان مین همت گماشت. رساندن صادرات نفت از 500 هزار بشکه
به 1 تا 1/5 میلیون بشکه و احیای تدریجی ذخائر ارزی جارو شده، در کنار تامین واکسن کرونا، از جمله اقدامات آغازین دولت بود.

4- از ماجرای کرونا آسان عبور نکنیم. اکنون ۶۴ میلیون و ۴۲۲ هزار نفر دوز اول، و۵۷ میلیون و ۶۸۵ هزار نفر دوز دوم واکسن کرونا را دریافت کرده‌اند و مجموعا ۱۴۹ میلیون و 475 هزار دوز واکسن تزریق شده است. شیوع کرونا و قتل عام روزانه 700 نفر، به تشدید رکود اقتصادی و تعطیلی بسیاری از کسب و کار‌ها منتهی شده بود و ادامه آن می‌توانست اقتصاد را فلج کند. اما با درایت دولت و همدلی مردم، تعداد مرگ‌ومیر‌های روزانه به زیر 8 نفر (برخی روزها دو نفر) رسیده، و حال آنکه همین دیروز در آمریکا 272 نفر، در آلمان 181 نفر، در ایتالیا
115 نفر، در اسپانیا 107 نفر، در روسیه 105 نفر و در فرانسه 98 نفر قربانی کرونا شده‌اند.

آمار قربانیان در ایران 85 میلیون نفری، در حالی زیر 142 هزار نفر است که شمار قربانیان کرونا در اروپا از مرز ۲ میلیون نفر و در آمریکا از یک میلیون نفر فراتر رفته است. جمعیت اروپا 730 میلیون نفر، و آمریکا 333 میلیون نفر است. موفقیت چشمگیر ایران در حالی اتفاق افتاد که طیف رسانه‌ای مزدور هنگام اوج‌گیری کرونا می‌گفتند آنها فایزر می‌زنند و ما زر زر می‌کنیم و آب مقطر می‌زنیم(!)

5- دولت در موضوع ساماندهی یارانه‌ها به موقع اقدام کرد، اگر نگوییم دیر. این کار باید چند سال قبل انجام می‌شد و مدیران وقت نخواستند. غیر از خسارت‌های غیر قابل تداوم روند قبلی، آنچه ضرورت اقدام عاجل را دوچندان کرد، بحران غذایی در جهان پس از وقوع جنگ اوکراین است که حتی از آن به‌عنوان جنگ جهانی غذا یاد می‌شود. در اثر این جنگ که احتمالا طولانی هم شود، قیمت مواد غذایی وضعیت انفجاری پیدا کرد و از آن بدتر، مواد غذایی در بازار‌های جهانی کمیاب و نایاب شد. بسیاری از کشور‌ها، به خرید و احتکار انبوه مواد غذایی اقدام کردند و صادرکنندگان بزرگ هم از فروش امتناع ورزیدند. این وضعیت تهدید‌آمیز جهانی وقتی برای ما گرفتاری مضاعف می‌شود که عنایت کنیم کالای اساسی یا ملزومات آن، با ارز یارانه‌ای وارد می‌شوند اما بخش قابل توجهی از آن به کشورهای همسایه قاچاق می‌شود. بنابراین، مسئله فقط هدررفت ارز نیست، بلکه پای امنیت غذایی درمیان است.

6- دولت رئیسی، پروژه با انحراف پیش رفته توسط دولت قبل را تحویل گرفته، و نه پروژه‌ای را که خود راسا طراحی و اجرا می‌کند. تدبیر شجاعانه دولت، البته دشمنان سرسختی هم دارد که تا بتوانند سنگ‌اندازی می‌کنند تا دولت، مجبور به عقب‌نشینی شود. گروه اول، رانت‌خوارانی هستند که در مرتع رانت 1260 هزار میلیاردی فربه شده و برای خود، خدم و حشم سیاسی و رسانه‌ای دست و پا کرده‌اند. حذف رانت برای آنها، حکم مرگ و زندگی را دارد. گروه دوم، مدیرانی هستند که این رانت بزرگ را به رانت‌خواران دادند. اگر دولت موفق به اصلاح روند توزیع یارانه‌ها شود، آن مدیران مواخذه خواهند شد و باید پاسخگو باشند.

گروه سوم، آمریکا و غرب، که یقین دارند موفقیت ایران در اصلاحات اقتصادی، به معنای جلب رضایت بیشتر مردم و بی‌نیازی بیشتر به تکرار توافق خسارتبار است. امپراتوری رسانه‌ای وابسته به این سه طیف، تمام ظرفیت خود را به کار بستند تا با هراس افکنی، مانع از آغاز ماموریت دولت شوند و مردم را علیه مصلحت خود بشوراند. اما صداقت و تدبیر دولت در کنار متانت و نجابت و درایت مردم موجب شد نقشه بزرگ دشمن عقیم بماند.

7- روسیاهی برای رسانه‌های اجاره‌ای و سیاست بازان مغرض ماند که هنوز تدبیر دولت به اجرا در نیامده، جنجال کردند تا نگذارند درمان ضروری، در آرامش اتفاق بیفتد. در تبار شناسی آنها همین بس که یکی از عناصر نشاندار و فراری شان سه سال قبل اعتراف کرد: «ما کارمندان پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، از طریق کرونا هراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. وظیفه ما وحشت ‌افکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم.

گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و مدافع حقوق بشرهستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم ‌‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم با کرونا هراسی انجام دهیم». رئیس‌جمهور، این جریان فاسد و توان هوچیگری آنها را می‌شناخت؛ اما معرفت بالاتری به سرمایه اجتماعی نظام و همدلی مردم داشت.

به همین دلیل هم کار خطیری را که به صلاح مردم است، با‌آمیزه صداقت و شفافیت و تدبیرآغاز کرد. این را مقایسه کنید با دولتمردی که سهمیه‌بندی سوخت را برای عوام فریبی حذف کرد و چهار سال بعد، دستور سه برابر شدن قیمت را داد؛ اما به مردم گفت «خود من هم صبح جمعه با خبر شدم»! چنان رویکردی، مجال موج سواری دشمنان در آبان 98 (و سپس ترور حاج قاسم در دی ماه) را فراهم کرد. اکنون اگر دشمن در انجام عملیاتی مشابه ناکام مانده، حاصل یکدلی دولت و مردم است.
8- برای تحقق یک امر باید «مقتضی موجود» و «مانع مفقود» باشد. اصلاحات اقتصادی، ملزومات و موانعی دارد. مانع زدایی و مبارزه با کارشکنی‌ها، همان قدر اهمیت دارد که کارهای ایجابی و تغییر ریل اقتصاد. اکنون که دولت با حمایت مجلس و دستگاه قضایی، گام اول را برداشته، باید چند نکته مورد اهتمام قرار گیرد تا درمان، به سرانجام برسد:
- به‌روز‌رسانی دقیق دهک‌ها و پرداخت پلکانی یارانه، که نه کسی از قلم بیفتد و نه غیر مستحقی یارانه بگیرد. متاسفانه در سال‌های گذشته، به این امر اهتمام نشد.
- مجازات سرسختانه محتکران و گرانفروشان و قاچاقچیان و اخلالگران رسانه‌ای.
- نظارت دائمی و هوشمند بر بازار و ممانعت از قیمت گذاری‌های کاذب.
- روشن کردن سرنوشت صدها هزار میلیارد تومان تسهیلات واگذار شده با عناوین مختلف اقتصادی و باز پس‌گیری و تعقیب متخلفان.

هدف از باز توزیع یارانه کالا‌ها، تامین امنیت معیشتی طبقات پایینی است که در چند سال گذشته آسیب جدی دیدند.

اما از آن مهم تر، سرنوشت تسهیلات کلان ارزی و ریالی اختصاص یافته به نام حمایت از تولید، واردات و صادرات است؛ و همچنین، پیگرد مدیرانی که بی‌مبالاتی یا تخلف کرده‌اند. آنچه نهایتا به اقتصاد رونق می‌دهد، حمایت از تولید و مبارزه بی‌مجامله با معارضان آن است.

نباید در برابر این ادبیات مغالطه‌آمیز که «بگیر و ببند بی‌فایده است»، یا «به حساب افراد سرک نمی‌کشیم» و...، منفعل شد. این روایت پروفسور «هاجون چَنگ» -شهروند کُره جنوبی و استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج- خواندنی است که درکتاب «نیکوکاران نابکار»، درباره تجربه کشورش می‌‌نویسد: «در دهه 1970، برنامه ایجاد صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما می‌‌آموختند که وظیفه میهنی ما حکم می‌‌کند کسانی را که سیگار خارجی می‌ کشند، گزارش کنیم.

ضرورت داشت ارز صادرات برای واردات ماشین ‌آلات به کار گرفته شود. ارز به ‌راستی خون و عرق جبین سربازان صنعتی ما بود که در کارخانه‌‌ها دست ‌اندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خرید‌های بیهوده، ارز را هدر می‌دادند، خائن به وطن به شمار می‌‌رفتند و به عنوان فرد بی‌ اخلاق - اگر نه تبهکار- آماج حملات زهرآگین قرار می‌‌گرفتند.

شدیدا از هزینه کردن ارز در موارد غیر ضرور ممانعت می‌‌شد؛ حتی خرید خودرو‌های کوچک و نوشیدنی و شیرینی. این کار از طریق اعمال ممنوعیت ‌های وارداتی، تعرفه و عوارض سنگین گمرکی صورت می‌‌گرفت. سفرهای خارجی جز با مجوز دولت برای معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد... دولت، کنترل مطلق روی ارز کمیاب اعمال کرد و تخلف از آن می‌ توانست مجازات مرگ در پی داشته باشد».

***************

 روزنامه جوان**

اولین انتخابات بعد از انفجار مشکوک آگوست ۲۰۲۰

لبنان با «حزب‌الله» می‌ماند/ حامد خبیری

نزدیک ۴ میلیون لبنانی واجد شرایط دیروز برای تعیین تکلیف ۱۲۸ نماینده پارلمان لبنان، پای صندوق‌های رأی رفتند؛ انتخاباتی که بعد از انفجار مشکوک چهارم آگوست ۲۰۲۰ بندر بیروت که لبنان را تا آستانه فروپاشی اقتصادی کشید، اولین انتخابات به حساب می‌آید. پیش‌بینی‌ها این بود که گروه‌های موسوم به ۱۴ مارس، فروپاشی اقتصادی را پلی برای پیروزی خود کنند، ولی برآورد‌ها این است که گروه‌های نزدیک به مقاومت، مانند سال ۲۰۱۸ برنده رقابت بر سر صندوق‌های رأی خواهند بود.
لبنانی‌ها برای انتخاب ۱۲۸ نفر نماینده پارلمان روز یک شنبه به پای صندوق‌های رأی رفتند. این سومین مرحله انتخابات لبنان است که حدود ۴ میلیون مرد و زن لبنانی با ۲۱ سال تمام، چه مقیم لبنان باشند و چه نباشند، واجد شرایط شرکت کردن در آن هستند. در این دوره از انتخابات پارلمانی، ۷۱۸ نامزد در قالب ۱۰۳ لیست با یکدیگر رقابت می‌کنند که از لحاظ تعداد حضور ۱۱۸ نامزد زنان، یک رکورد به حساب می‌آید.
در انتخابات قبلی که سال ۲۰۱۸ برگزار شد، جریان ۸ مارس که نزدیک به حزب‌الله است، با ۷۲ کرسی از مجموع ۱۲۸ کرسی اکثریت را به دست گرفت، ائتلافی که از احزاب جریان ملی آزاد، المرده، اتحادیه انقلابی ارمنی، حزب دموکرات لبنان، حزب ناسیونال سوسیالیست سوری و جنبش امل تشکیل شده است.

بی‌انگیزگی در سایه فساد و فروپاشی
فرماندهی ارتش لبنان شنبه شب، ساعاتی قبل انتخابات در بیانیه‌ای اعلام کرد بیش از ۷۵ هزار نفر از نیرو‌های ارتش و یگان‌های آن برای حفظ امنیت در انتخابات در مناطق مختلف کشور مستقر شده‌اند؛ شماری که نشان‌دهنده نگرانی جدی از وقوع ناامنی‌های انتخاباتی است. با این حال، مسئله مهم‌تر برای لبنانی‌ها، وضعیت اقتصادی است که به خصوص طی نزدیک به دو سال گذشته، گریبانگیر آن‌ها شده است.
پول لبنان از سال ۲۰۱۹ به این طرف، بیش از ۹۰ درصد ارزش خود را از دست داده، لبنانی‌ها از فساد سیاستمداران به ستوه آمده‌اند و توانایی دولت برای ارائه خدمات اساسی مانند برق، سوخت و دارو به دلیل کاهش ذخایر ارزی در بانک مرکزی کاهش یافته است.
بر اساس گزارش ایندیپندنت فارسی، اولیویه دی شوتر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور فقر شدید و حقوق بشر، در گزارشی که چند روز قبل، پس از بازدید از لبنان منتشر کرده، گفته است: «امروز کشور با عنوان یک «دولت در حال شکست» ایستاده است.»‌انتظار دولت‌های غربی و عربستان این بود که انفجار ماه آگوست سال ۲۰۲۰ و اوضاع نابسامان اقتصادی بعد از آن، شرایط لبنان را به سمتی سوق بدهد که جریان ۱۴ مارس قادر شود، نتیجه انتخابات را برخلاف سال ۲۰۱۸ به نفع خود رقم بزند، ولی فساد گسترده سیاستمداران جریان غربگرا، لبنانی‌ها به سمت رأی دوباره به نفع حزب‌الله و متحدین سوق داده است.
در حالی که اولیویه دی شوتر، گزارشگر ویژه سازمان ملل گفته که «بسیاری از مردم می‌گویند که از طبقه سیاسی حاکم خسته شده‌اند، اما جایگزینی پیدا نمی‌کنند»، بدبینی به سیاستمداران غربگرای لبنان حتی از سال ۲۰۱۸ نیز بیشتر است.
سمیر فهد یک معلم مدرسه که در آمد ۳۴۰۰ دلار در ماه او حالا معادل ۲۰۰ دلار ارزش دارد به ایندیپندنت می‌گوید: «به چه کسی رأی بدهم؟ کسانی که پول مرا دزدیدند، کشور را غارت کردند و بیروت را منفجر کردند یا آن کسی که نمی‌تواند در مورد چیزی توافق کند؟» تحت چنین شرایطی، پیش‌بینی‌ها حاکی از این است که حزب‌الله و متحدان بتوانند در وضعیت اختلاف عمیق بین گروه‌های ۱۴ مارس و همچنین خارج شدن سعد حریری از صحنه سیاسی، موازنه انتخابات سال ۲۰۱۸ را حفظ کنند یا حتی آرایی بیشتر از آن سال به دست بیاورند.
«رضوان الذیب» تحلیلگر سیاسی و سردبیر روزنامه الدیار لبنان با اشاره به نظرسنجی‌های انتخاباتی انجام شده می‌گوید: «نتایج نظرسنجی‌ها حاکی از پیشتازی حزب‌الله و هم‌پیمانان آن در انتخابات پیش رو است. من بر این باور هستم که حزب‌الله در انتخابات پیشین ۳۷۰ هزار رأی به دست آورد و در انتخابات کنونی این رقم به ۵۰۰ هزار عدد خواهد رسید.»‌به گفته این تحلیلگر لبنانی، «این همان چیزی است که عربستان و امریکا را نگران کرده است.
پیروزی حزب‌الله و هم‌پیمانان آن در انتخابات کنونی تمامی ادعا‌های خارجی را مبنی بر اینکه بحران‌های لبنان به خاطر وجود حزب‌الله و سلاح آن و دخالت‌های ایران است، نقش بر آب خواهد کرد.»‌حسن عابدینی هم به ایسنا می‌گوید: «براساس برآورد‌هایی که به عمل آمده اکنون انسجام میان نیرو‌های وابسته به ۸مارس یعنی مقاومت بسیار خوب است و احتمال پیروزی این جناح وجود دارد گرچه در دور قبل ۸مارسی‌ها و نیرو‌های مقاومت با اکثریت قاطع به پیروزی‌های بزرگی در مجلس رسیدند.»

تغییر میلیمتری خواهد بود
مشیل عون، رئیس‌جمهور لبنان دیروز خواستار مشارکت گسترده در انتخابات پارلمانی لبنان شد و گفت: «شهروندان نمی‌توانند در مورد موضوع مهمی مانند انتخابات بی‌طرف باشند.» «بلال اللقیس» عضو شورای مرکزی حزب‌الله نیز پیش‌بینی کرده که گروه‌های حامی مقاومت اکثریت آرا را در انتخابات پارلمانی کسب کنند. به رغم این پیش‌بینی بعید است لبنان به زودی از وضعیت اقتصادی که نتیجه همزمان فساد جریان‌های غربگرا و فشار دولت‌های غربی است، خارج شود.
کارشناسان گفته‌اند لبنان می‌تواند حتی با ۲۰ درصد هزینه واردات، گندم موردنیاز خود را از طریق کشت تأمین کند، مشروط به اینکه اختلاف‌نظر‌ها درباره کشت یا واردات گندم و مشکل سوخت حل شود و با تشکیل دولت جدید ساختار اقتصادی مناسبی شکل بگیرد. چنین دیدگاهی، منعکس‌کننده واقعیتی است که بعید است به سادگی قابل حل و فصل کردن باشد، به خصوص که در صورت پیروز شدن جریان ۸ مارس، دولت‌های غربی خواهند کوشید شرایط اقتصادی لبنان را در وضعیت موجود حفظ کنند.
حسن عابدینی در گفتگو با ایسنا می‌گوید: «از لحاظ اقتصادی لبنان در معرض فروپاشی است و عامل اصلی این فروپاشی اقتصادی ۱۴ مارسی‌ها هستند؛ لذا باید منتظر باشیم ببینیم که چه اتفاقی می‌افتد. آیا یک بار می‌شود که از این منظر مردم لبنان چهره‌ای ملی‌گرا را در قدرت ببینند که بر شئونات مختلف حاکم شود یا اینکه همچنان کشور‌های غربی از جمله سفرای امریکا و انگلیس و سعودی تعیین‌کننده هستند.»
عدنان منصور، وزیر خارجه سابق لبنان نیز معتقد است: «به نظر من تغییر ریشه‌ای در روند پارلمانی لبنان ایجاد نخواهد شد و این تغییرات ۵ تا ۷ درصد بیشتر نخواهد بود و بافت حزبی در مجلس لبنان به همان شکل باقی خواهد ماند، یعنی تشکلات یا گروه‌های سیاسی داخل پارلمان باقی خواهند ماند و یک یا دو کرسی کم و زیاد خواهد شد.»
 

**************

روزنامه خراسان**

چاله جنگ اوکراین و چاه فنلاند و سوئد!/  نبی شریفی
 
 ولادیمیر پوتین، سال هاست که برای تعریف تهدیدات امنیتی کشورش یک جمله را تکرار می‌کند. این که ناتو همواره حلقه محاصره‌اش را به دور روسیه تنگ‌‌تر می‌کند و حوزه حائل برای امنیت کشورش در حال نابودی است. جنگ مسکو علیه اوکراین نیز، در راستای همین تعریف پوتین از امنیت آغاز شد.
اما با طولانی شدن جنگ  به نظر می‌رسد  اوضاع آن طور که ساکن کاخ کرملین می‌خواست پیش نمی رود هر چند برخی نیز معتقدند پوتین همین الان هم به رغم دادن هزینه های بسیار توانسته  بخش هایی از اهداف خود از جمله جدا کردن شرق اوکراین را به دست آورد اما قطعا این تمام آن چیزی نیست که  او می‌خواسته .
حالا اما چالش جدیدی پیش روی پوتین قرار گرفته است . 
چالش جدید روسیه این است که از اوکراین به عنوان عضو سی و یکم پیمان آتلانتیک شمالی جلوگیری کرد؛ اما گسترش دامنه جنگ و فرسایشی شدن آن تلاش دولت های هلسینکی و استکهلم را برای عضویت در ناتو در پی داشته است.اکنون سوال این است که این اقدام شعله های جنگ را گسترش خواهد داد؟ دیروز، دولت فنلاند به طور رسمی اعلام کرد که هلسینکی درخواست عضویت در پیمان ناتو را خواهد داد.
این خبر بدی برای  روسیه محسوب می‌شود. نزدیک ترین شرح به واقعیت فعلی فنلاند را که مرزی  مشترک به طول 1340 کیلومتر با روسیه دارد ، الکساندر استاب که در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ نخست‌ وزیر این کشور بود، بیان کرده است. او می‌گوید: «فنلاند مدت‌ها میان آرمان گرایی و واقع‌ گرایی سرگردان بوده است. آرمان همکاری و نزدیکی با روسیه که همسایه و هم‌مرز ماست و مواجهه با این واقعیت سخت که فنلاند در صورت تهاجم احتمالی روسیه باید ارتشی قوی برای خود فراهم کند.» جدای از این، فنلاندی‌ها که میزان حمایت شان از عضویت در ناتو طی شش ماه گذشته از 25 درصد به حدود 76 درصد رسیده، خاطره خوبی از جنگ و اشغال سرزمین شان توسط روسیه ندارند.
ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در نوامبر ۱۹۳۹، سه ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم در درگیری‌های نظامی با فنلاند، موسوم به «جنگ زمستان»، تلاش کرده بود که این کشور را اشغال کند. در این جنگ شوروی بخش‌هایی از شرق و شمال فنلاند را تصرف و ۱۲ مارس ۱۹۴۰ با این کشور پیمان صلح امضا کرد. در این پیمان مناطق کارلیا، سالا و ریباچی از فنلاند به شوروی واگذار شد. اکنون، هلسینکی که الحاق شبه جزیره کریمه، جنگ در مناطق شرقی اوکراین، اشغال بخشی از اراضی گرجستان و مولداوی را می‌بیند، نگران  آینده خود و تکرار گذشته  است .
در این میان یک نکته درباره شرایط امنیتی و نظامی فنلاند حائز اهمیت است. این کشور با این که طی دهه های گذشته به عنوان الگویی برای روابط بدون تنش با روسیه شناخته می‌شد، اما همواره از نیروی نظامی قوی برخوردار بوده است. دیروز، ساعاتی پس از اعلامیه دولت فنلاند، حزب حاکم سوئد با نامزدی این کشور برای عضویت در ناتو موافقت کرد. 
دولت استکهلم در حالی درخواست عضویتش را رسما اعلام کرده که در موضعی قابل تامل مطرح کرد، در صورت عضویت در ناتو، با استقرار تسلیحات هسته‌ای و پایگاه نظامی در خاک خود مخالفت خواهد کرد.
با این حال، سوئد خطر حمله نظامی روسیه را جدی می‌داند و نمی خواهد از عضویت در ناتو چشم‌پوشی کند. استکهلم حدود  دو سده مستقیما در هیچ جنگی درگیر نبوده است. همین بی طرفی باعث شد که این کشور از جنگ جهانی در امان بماند.
اما اکنون درخواست عضویتش در ناتو، روسیه را شوکه یا خشمگین کرده است. به رغم سابقه طولانی استکهلم به عدم تعهد نظامی، این کشور برای اولین بار از زمان جنگ جهانی دوم به کشوری که در حال جنگ است (اوکراین) سلاح ارسال کرده و بیش از نیمی از مردم این کشور خواستار پیوستن به ناتو هستند.
در حالی که ولادیمیر پوتین این تصمیم دولت های فنلاند و سوئد را «اشتباه» خوانده و وزارت خارجه کشورش از مقابله به مثل با این تهدید امنیتی سخن گفته، به نظر می‌رسد مسکو  حداقل در شرایط  فعلی قدرت مانور جدی در مقابله با این دو دولت نداشته باشد. چند دلیل برای تفاوت موضع گیری مسکو در قبال کی یف و تفاوت آن با اقدامات هلسینکی و استکهلم وجود دارد. ابتدا این که این دو دولت به دلیل عضویت در اتحادیه اروپا از حمایت ویژه تر کشورهای اروپایی برخوردارند. 
دوم این که هرچند این دو کشور درخواست عضویت داده اند، اما حدود سه دهه است که همکاری نظامی با پیمان آتلانتیک شمالی دارند و در مانورهای شان شرکت کرده اند.
همین امر باعث شده آن‌ها بر خلاف اوکراین، استانداردهای حضور در این ائتلاف نظامی را داشته باشند. از طرفی، فنلاند با جمعیتی 5.5 میلیون نفری دارای ۲۸۰ هزار سرباز در زمان جنگ و در مجموع ۹۰۰ هزار نیروی ذخیره است. این کشور همچنین ذخیره بزرگی از سلاح‌ها و تجهیزات آمریکا را داراست. نکته آخر این که سوئد مرزی خاکی با روسیه ندارد. فنلاند نیز با وجود دارا بودن مرزی طولانی، برخلاف اوکراین با چالش جدایی طلبان حامی روسیه در کشورش مواجه نیست.
برای همین است که پوتین لحن دوستانه‌تری برای منصرف کردن فنلاند در پیش گرفته است. کارشناسان واکنش کوتاه مدت روسیه را به قطع صادرات انرژی، حملات سایبری و گسیل دادن پناهجویان به مرزهای این کشور عنوان کرده اند. در میان مدت و بلند مدت اما شرایط کمی پیچیده است. 
استفان‌والت، اندیشمند روابط بین‌الملل به دولت آمریکا هشدار داده تا تهدید هسته‌ای کرملین را جدی بگیرد زیرا دولت‌ها هنگام مواجهه با چشم‌انداز یک شکست قریب‌ الوقوع، به اجرای تهدیدات ‌شان بیشتر تحریک می‌شوند. چارچوب مواجهه جدی مسکو با فنلاند و سوئد هنوز مشخص نیست. 
ممکن است روسیه در پی این فشارها اوکراین را قربانی خشم خود کند. در این میان حمایت تسلیحاتی آمریکا  از اوکراین و پررنگ شدن احتمال شکست روسیه   ، می‌تواند پوتین را به یک حمله نمایشی با یک سلاح هسته‌ای کوچک ترغیب کند.  آیا  چاله جنگ اوکراین  به  چاه عمیق   فنلاند و سوئد  بدل خواهد شد  و جنگی فراگیرتر قاره سبز را در بر خواهد گرفت؟ 
 

 **************

 روزنامه ایران**

فردوسی؛ خزانه دار زبان فارسی/ محمدمهدی اسماعیلی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
سرو شکوهمند فرهنگ و تمدن ایران اسلامی، مزین به شاخسارهای پرطراوتی است که جملگی از یک ریشه واحد یعنی زبان فارسی، بلندقامت و تنومند شده‌اند. حکیم ابوالقاسم فردوسی شاخه سترگ این درخت بارور و شاهنامه‌اش میوه پربار آن است که خدمت شایان او به زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست؛ چنان‌که می‌توان او را خزانه‌دار زبان فارسی دانست.
اگر مانایی زبان فارسی را مدیون تلاش ارزشمند فردوسی بدانیم، سخن به‌گزافه نگفته‌ایم چرا که شاهنامه‌ حکیم توس، سند عظمت زبان فارسی و گنجینه فصاحت و بلاغت این زبان کهن است. این اثر جان‌بخش زبان پارسی و پرمایه‌ترین و بزرگ‌ترین دفتر شعری است که از روزگار سامانیان و غزنویان از دستبرد حوادث در امان مانده و به روزگار ما رسیده و نه‌‌تنها میراث ماندگار فرهنگ ایرانی، که شاهکاری بی‌بدیل در عرصه ادبیات جهان نیز به‌شمار می‌آید.فردوسی با آگاهی از سنت گذشتگان و نیاز زمانه خویش، به گردآوری داستان‌ها و روایت‌های ملی پرداخت و این اثر سترگ را به‌ مثابه یک فرهنگنامه ادبی و سند خردورزی ایرانیان، پیشکش آیندگان کرد.
یکی از نشانه‌های علاقه ما به فردوسی آن است که خود را تا حد ادراک زبان او و دنیایی که به زیبایی و با مهارتی شگرف به تصویر کشیده بالا ببریم و به ژرفای اندیشه دانای توس نزدیک‌تر شویم.
دنیایی که بزرگ‌ترین قهرمان آن، خود فردوسی و شکوهمندترین حماسه‌اش، زندگی سخنوری است که بیش از سی سال از عمر خویش را صرف به نظم کشیدن این اثر سترگ کرد. دنیایی که عرصه ستیز روشنایی با تاریکی، پیکار میان نیکی و بدی و در یک‌کلام حماسه پایداری ملت ایران است، در دفاع از دین و میهن در برابر بیگانگان و ایستادگی در برابر گردنکشان و مهاجمان.
بی‌تردید زبان فارسی در یکپارچگی و حفظ وحدت سرزمینی و فرهنگی ایران زمین نقشی انکارناپذیر دارد. زبان فارسی یک زبان زنده، تپنده، شیرین و برخوردار از خصوصیات برجسته زبان‌شناختی است که تمامی مفاهیم شگرف، دقیق و جدید را می‌توان با آن بیان کرد.
در میراث فرهنگی ملت‌ها، آنچه که به زبان فارسی در دسترس ایرانیان وجود دارد، از بسیاری زبان‌های دیگر افزون‌تر است و زبان فارسی امروز حدود هزار و دویست سال ذخیره فرهنگی ارزشمند در خود دارد که می‌توان از آن برای پیشبرد فرهنگ بشری استفاده کرد و به غنای آن افزود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با فعال نمودن دبیرخانه شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی، عزم جدی خود را برای پاسداری از این زبان با همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دستگاه‌های مختلف آغاز نموده و کوشش برای پویاسازی و پالایش زبان فارسی و پیراستن آن را از آلودگی‌ها و واژه‌های بیگانه در همه زمینه‌ها بویژه رسانه ملی، ضروری می‌داند.
با گرامیداشت بیست و پنجم اردیبهشت، یادروز نکوداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و روز پاسداشت زبان فارسی، از تمامی عزیزانی که دل در گرو زبان شیرین فارسی دارند قدردانی می‌کنم و این روز را به تمامی دوستداران آثار و مفاخر فرهنگی ایران بزرگ بویژه اصحاب شعر، ادب و معرفت ایرانی اسلامی در ایران و جای‌جای جهان تبریک می‌گویم.

**************

روزنامه شرق**

جنگ سرد جدید میان روسیه و آمریکا؟/ اردوان امیراصلانی
 
جو بایدن به ولادیمیر پوتین هشدار داده است که «شما موفق به تسلط بر اوکراین نخواهید شد» و فراتر از این سخنان، با اختصاص 33 میلیارد دلار کمک مالی به کی‌یف، علاوه بر کمک‌های بشردوستانه، نظامی و راهبردی که از آغاز تهاجم روسیه شروع شد، هشدار خود را عملی کرد. گفتمان رسمی در واشنگتن صریحا مسئله حمله به روسیه نیست، بلکه کمک به اوکراین برای دفاع از خود است. اما با وجود تمام لفاظی‌های اطمینان‌‌بخش، اهدف آمریکا با تداوم نبرد دوران جنگ سرد به‌خوبی همخوانی دارد.
مسئله تنها واکنش به حمله روسیه نیست، بلکه تضعیف آن و در نتیجه دلسردکردن از هرگونه انگیزه برای درگیری‌های جدید است. ممکن است استراتژی افراطی ایالات متحده که در حال پیوند مجدد با انزواطلبی خاص است، غافلگیرکننده به نظر برسد، اما با توجه به نقشه‌های ژئوپلیتیک و رقابت میان واشنگتن و پکن، این استراتژی زیاد هم تعجب‌آور نیست. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، آمریکا را به درگیرشدن در جنگ نیابتی علیه روسیه در اوکراین متهم می‌کند. اثبات خلاف این مدعا دشوار است.
ناتو به‌وضوح به‌عنوان پوششی برای توجیه مداخله آمریکا در اروپای شرقی عمل می‌کند. در واقع به نظر می‌رسد درنهایت آمریکا ادعای پوتین مبنی بر تمایل غرب به کاهش قدرت روسیه را پذیرفته باشد. به‌طور اعم، ایالات متحده که اکنون ابرقدرت‌بودن خود را با ظهور چین رو به زوال می‌بیند، سیاست خارجی خود را براساس این رقابت توسعه می‌دهد. در دهه 1970، به‌ویژه در دولت نیکسون و به توصیه هنری کیسینجر، موضوع اصلی به‌بازی‌گرفتن پکن در مقابل مسکو بود، اما امروز این روند معکوس شده است. در واقع آنچه در اوکراین در حال وقوع است، جنگ نیابتی علیه روسیه، نشئت‌گرفته از قدرت چین و درنهایت علیه چین است.
به نظر می‌رسد ستیزه‌جویی آمریکا نسبت به مسکو با تحلیلی که روس‌ها از اواخر دهه 1990 از مقاصد غربی‌ها ارائه کرده‌اند مطابقت داشته باشد. آیا روسیه با احساس تحقیر و افکار انتقام‌جویانه و بدون دلیل واضح، چرخه جدیدی از رویارویی با غرب را توسط این جنگ آغاز کرده است؟ نتیجه‌گیری در این مورد دشوار است، اما موضع استراتژیک آمریکا از این به بعد صریح خواهد بود. حتی اگر واشنگتن منکر تمایل به تغییر رژیم مسکو باشد، بدون شک بیانیه خودجوش و صادقانه جو بایدن در ورشو، با این مضمون که پوتین «نمی‌تواند در رأس قدرت باقی بماند»، در کرملین به‌عنوان اعتراف واضح آمریکا به اهداف خود تلقی می‌شود. با این حال ایالات متحده با خطر تشدید مقاومت در جناح روسیه مواجه است.
در چنین شرایطی، ولادیمیر پوتین تنها دو گزینه تسلیم یا افراط‌گرایی را پیش‌رو دارد. از زمان دومین جنگ در چچن تا عملیات انجام‌شده در گرجستان در سال 2008 یا در کریمه در سال 2014، عزم رئیس‌جمهور روسیه همیشه خطاناپذیر به نظر رسیده است.
علاوه‌براین، تسلیم به منزله شکست طرح 20ساله برای بازسازی قدرت روسیه است. با درنظرگرفتن این واقعیت که لفاظی‌های روسیه تهدید بسیار جدی برای آغاز جنگ جهانی هسته‌ای به حساب می‌آید، گزینه دوم محتمل‌ترین و خطرناک‌ترین گزینه برای غربی‌ها خواهد بود. با این حال حداقل در واشنگتن به نظر می‌رسد که توازن قدرت یادآور بدترین دوران جنگ سرد است. اعتراف آمریکایی‌ها به دست‌کم‌گرفتن وحشی‌گری و جاه‌طلبی پوتین از یک سو و دادن بهای بیش از حد به ظرفیت‌های عملیاتی ارتش روسیه از سوی دیگر، از جمله اشتباهات تحلیلی است که نیاز به پاسخ‌گویی با ابزار نظامی را تقویت کرده است. همچنین این جهت‌گیری مبتنی بر موفقیت‌های زمینی ارتش اوکراین است که جاه‌طلبی‌های روسیه را به میزان قابل توجهی کاهش داده؛ بنابراین مجبور به تمرکز بر اهداف خود در شرق و جنوب این کشور شده است.
با این حال تشدید خشونت در جنگ همه تلاش‌های دیپلماتیک انجام‌‌شده تاکنون را نفی می‌کند و همچنین خطر تبدیل یک درگیری منطقه‌ای به یک درگیری جهانی را به دنبال دارد. به نظر می‌رسد اظهارات اخیر وزیر خارجه انگلیس درمورد «چشم‌انداز جهانی ناتو» از اروپا تا جبهه هند و اقیانوس آرام این فرضیه را تأیید می‌کند. در این راستا، شکل‌گیری یک جبهه مشترک تقویت‌شده میان چین و روسیه که از نظر ایدئولوژیک و سیاسی بسیار به هم نزدیک هستند و پیشاپیش با بی‌اعتمادی خود به غرب و تمایل به ساختن جهانی چندقطبی پیمان اتحاد بسته‌اند، دور از انتظار نیست. اتحاد روسیه غنی از منابع انرژی و چین قدرتمند از لحاظ اقتصادی و فناوری می‌تواند رویارویی با ایالات متحده را متحول کرده و سبب پیچیدگی صفحه شطرنج جهانی شود و این همان چیزی است که غرب به هر قیمتی که شده خواهان اجتناب از آن است.
آیا پوتین با قرارگرفتن در انزوای بین‌المللی تهدیدهای خود را عملی خواهد کرد؟ برای اعضای سابق سرویس اطلاعاتی ایالات متحده، خطر رویارویی هسته‌ای حتی با درنظرگرفتن موضع ضعیف روسیه به‌طور نابودکننده‌ای ملموس است. با این حال، این خط قرمزی بود که غربی‌ها و شوروی هرگز جرئت عبور از آن را در طول جنگ سرد نداشتند؛ بنابراین غرب بر این باور است که تحریکات کرملین در واقع با هدف دستیابی به یک راه‌حل سیاسی، براساس روش سنتی روسیه یعنی «تشدید برای کاهش تنش» است. یقینا ولادیمیر پوتین که تا به حال به عنوان یک رهبر عمل‌گرا و منطقی شناخته شده است، در مواجهه با موقعیت لغزان ارتش روسیه در اوکراین قصد استفاده از لفاظی هسته‌ای برای متقاعدکردن روس‌ها به برتری نظامی‌ را دارد و هرگز با پرتاب موشک‌های قاره‌پیما به سمت ایالات متحده از خط قرمز عبور نخواهد کرد. حتی اگر افراط‌گرایی به نفع پوتین نباشد، پذیرش اوکراین مستقل از نفوذ روسیه در ذهن او غیرقابل تصور است.
پاسخ ایالات متحده به تشدید تنش هسته‌ای توسط روسیه تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. اما قرن بیست‌ویکم بارها و بارها ثابت کرده است که اکنون دوران افراط‌گرایی است و در غیاب قوانین صریح درمورد تسلیحات هسته‌ای پس از پایان جنگ سرد، جهان به سوی آینده‌ای مبهم و نگران‌کننده پیش می‌رود. حتی اگر چنین پایانی در انتظار نباشد، احتمال می‌رود درگیری و بی‌ثباتی در اوکراین چندین سال به طول بینجامد. بنا بر اظهارات یک کارشناس اسبق روسیه در سازمان سیا، این امر آغازگر یک جنگ سرد جدید نیست، اما سبب ایجاد یک زخم چرکی در اروپا خواهد شد.
منبع: بصیرت

ارسال نظرات