08 ارديبهشت 1401 - 18:49

پایگاه رهنما:

 

کیهان**

شاید بدون جنگ/محمدهادی صحرایی

ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَهًْ وَ الْمَسْكَنَهًْ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ الله‏... 1
 
[داغ‏] خوارى و نادارى بر [پيشانى‏] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند؛ چرا كه آنان به نشانه‏هاى خدا كفر ورزيده بودند، و پيامبران را به ناحق مى‏كشتند؛ اين، از آن روى بود كه سركشى نموده، و از حد درگذرانيده بودند.
در سوره آل عمران آیه 112 نیز به تفکیک «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّهًْ»، «باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ الله‏» و «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَهًْ» آمده است. مهر ذلت و ناداری بر پیشانی تفکری خورده شده که پس از دیدن بیش از ده معجزه از حضرت موسی سلام‌الله علیه و گذر از دریا، با دیدن بت‌پرستان، هوس بت‌پرستی کردند و کمتر از چهل شب از یکتا‌پرستی به گوساله‌پرستی رسیدند. این آیات و ده‌ها آیه دیگر در مورد قومی است که به لجاجت و ایرادگرفتن و بهانه آوردن معروفند، دیگران را ملک خود، و خود را برتر از دیگران و قوم برگزیده دائمی خدا می‌دانند؛ در زمین فساد می‌کنند؛ علمای‌شان به تحریف و ربا و حرامخواری و پیغمبرکشی و قتل معروفند و پایه قتل امامان شیعه را نیز آنها نهاده‌اند و....
اینها متعلق به تفکر صهیونی است که جهان امروز ما با گوشت و پوست و استخوان خود آن را درک می‌کند. آنها به همان‌اندازه که در جعل کتب الهی و تاریخ استادند در تاریخ ‌سازی و روایتگری آن هم بی‌نظیرند و همان‌گونه که داستان‌نویسان، رمان یا داستان تخیلی می‌نویسند، اینها طبق نیاز آینده خود، تاریخ بافته و می‌بافند و به خورد بشریت داده و می‌دهند. آنچنان بر دروغ خود استوارند که گویی خودشان هم باور کرده و حتی از انکار هولوکاست توسط یک پیرزن هم می‌ترسند و برایش حکم زندان می‌دهند. ترسو هستند ولی در این نوع برخورد علاوه‌بر ترس، حساسیت این دروغ برای آنها را نیز می‌توان دید. مثل برخی قسمت‌های نظریه داروین یا تاریخ خلقت یا تاریخ انبیایی که نوشته‌اند یا احادیثی که جعل کرده‌اند و... و یا مثل هر اغراق و اجحاف تاریخی و رسانه‌ای که باید در آن شک کرد و دنبال ردپای «موش واره» آنها گشت. 
همپیمانی همین تفکر با قریش و غیراز آن بود که پیغمبر ما را بیش از هر قوم دیگری آزرد و همین تفکر است که همیشه ردپای خود را در تاریخ اسلام، با حماقت و جهالت اعراب بدوی و منافقین پاک کرده و خباثت‌های خود را پای آنها گذاشته و جنایت آنها را در تقابل با اسلام، مضاعف نشان داده است. تفرقه بین مسلمانان و فرقه‌سازی کار آنهاست که انصافاً در آن استادند و خُبره. از هیچ، فرقه می‌تراشند و از پوچ، تفرقه می‌سازند. در سنی وهابیت را و در شیعه بهائیت را و در مسیحیت، نومسیحیان و بی‌گمان در میان بوداییان، فرقه‌ای وحشی در میانمار که مسلمانان را زنده زنده می‌سوزانند ساخته آنهاست. فکر پلیدشان در تجمیع خبائث، اعجاب‌آور است. می‌توانند منافقین خون‌آشام را با سلطنت‌طلبان فراری و اراذل و اوباش و بهائیان و اعدامیان و ساواکیان و اختلاسگران و جاسوسان و نادرست‌ها و.. و همه عفونت‌های بشری را در جبهه‌ای به نام ضدانقلاب جمع کنند و سر یک میز بنشانند و به همه این موجودات آب و غذای خودش را بدهند. 
اینکه امام راحل ما آنها را غده سرطانی نامید از حیا و ادب بالای او بود وگرنه حق مطلب اینان با غده سرطانی ادا نمی‌شود. تنها راه مقابله با این جرثومه‌ها همان استراتژی «هر مسلمان یک سطل آب» است که اگر همه باهم بریزند، می‌رود. تفکری که با شیطان عقد اخوت بسته و حتی گاهی او را درس می‌دهد، مأموریتش «با تمام نيرو گستردن فساد در زمين و دست‌اندازی به مال و جان‌هاست».2 «سرسخت‌ترین مردم در دشمنی با مؤمنین»3‌ اند و به‌دلیل تفکر عفنی که دارند، موذی‌ترین و مزورترین و مضرترین موجود زنده کشف شده برای گونه بشری هستند و حتی مطرود یهودیان و کلیمیان جهان‌اند و آنها دانسته‌اند که دوستی کردن با این تفکر، به همان‌اندازه خطرناک است که پَر دادن به گربه. «گربه مسکین اگر پر داشتی، تخم گنجشک از جهان برداشتی».  
بی‌شک حساب یهودیان و به ویژه کلیمیان هم میهن ما از این تفکر افراطی و تمامیت‌خواه، جداست. همان‌گونه که وهابیت و بهائیت را هرگز نباید از اهل سنت و اهل تشیع دانست. و اگرچه آبشخور همه این افراطی‌گری‌ها را باید در دربار ملکه انگلیس جست ولی قابلیت فوق‌العاده تفکر صهیون را که از زمان قابیل، پیوسته پرورش ابلیسی یافته و با تفرعن و جادوی مصری درآمیخته و با ثروت قارون‌ها و هنر سامری‌ها تلفیق شده را نباید فراموش کرد. در هر مقطع از تاریخ، قسمتی از تفکر شیطان بروز و ظهور داشته ولی می‌توان گفت اکنون در مقطعی از تاریخ به سر می‌بریم که این تفکرات خطرناک همدیگر را پیدا کرده و همداستان شده و دشمن مشترک خود و کانون آزادگی و خداخواهی که جمهوری اسلامی است را یافته‌اند.
رژیم غاصب صهیونی که سرزمین اعراب مسلمان، مسیحی و یهودی فلسطین را غصب کرده و جمعیتش را از خیابان‌های شوروی و اروپا جمع کرده و به زور قصد تحمیل به منطقه را دارد، از زمان موشه دایان و جنگ شش روزه نشان داده است که پس از فلسطین و اردن و سوریه و مصر و لبنان، به دنبال عراق و ایران و آفریقا و آمریکای جنوبی است. پول زوری که آمریکا و برخی کشورهای بزرگ اروپا از مردم خود می‌کَنند و سالیانه و بعد از هیتلر تاکنون به این رژیم می‌پردازند در اصل باجی است که می‌پردازند تا شرّصهیون از آنان دور بماند و در دامن منطقه اسلام بماند. منطقی که هیتلر با اخراج آنها از آلمان نشان داد که باهوش‌تر از تمام سران کنونی اروپاست و در ابراز آن از آنها شجاع‌تر است. هیتلر بیرون کرد و کشورهای اروپایی با باج دادن روزگار می‌گذرانند و با تأیید افسانه هولوکاست، به‌دنبال بهانه‌ای برای بزدلی و حقارت خود می‌گردند وگرنه اگر یهودیان را از خود می‌دانستند مثل مهاجرین چشم‌آبی اوکراینی، حتی در حد حرف و شعار، آنها را در بین خود جا می‌دادند و از این نکبت و اضطراب می‌رهاندند.
از مشکلات بزرگ دوره ما «استکبار جهانی رسانه‌ای» است. وقتی غول‌های رسانه‌ای دنیا در دست مُرداک صهیونیست و امثال آن است، باید توقع داشت که همان روحیه‌ای را که از ابتدای این وجیزه تاکنون در مورد آن گفتیم در رسانه‌های وابسته به آنها ببینیم. آنکه پیغمبر می‌کشد از کشتن انسان‌های بی‌گناه و بی‌پناه ابا دارد؟ تفکری که با زحمات صدها پیغمبری که منحصراً برای نجات آنها آمده بود، مهار نشد، با برقراری ارتباط چندکشور بی‌بنیه عربی، مهار می‌شود؟ 
آن که کتاب خدا را تحریف می‌کند از تحریف تاریخ و حقیقت‌های دیگر حیا می‌کند؟ آنکه سیاست خود را بر مبنای به لجن کشیدن شخصیت زنان می‌داند، خودش می‌تواند ریشه و عقبه‌ای پاک داشته باشد؟ و... و حقیقت امروز ما همان است که سعدی از آن واهمه داشت. گربه پر دار. 
شرایط امروز دنیا اگرچه گفته شد ولی یکطرفه بود و از شرایط امروز جبهه مقاومت و مؤمنین و مستضعفین چیزی ننوشتم. زمانی که پهلوی، به مبارزه اعراب خیانت کرد گذشت و امروزه جمهوری اسلامی از هرکس که در برابر زیاده‌خواهی صهیون مقاومت کند حمایت می‌کند. سعودی در یمن چنان مانده که یک گاو شیرده در گِل. ته مانده آبروی آمریکا را اگر فضاحت بایدن نبرد‌، بی‌شک ناتوانی در برابر امیکرون و بدهی تباه می‌کند. دست فرزندان شیعه و سنی و مسیحی مقاومت درهم گره خورده و جبهه عظیم ضداستکباری در حال شکل‌گیری است. زمان پرتاب سنگ گذشت و فلسطین، موشک نقطه‌زن دارد و سوریه حکومت مستقری که بازی ایرانی را آموخته است و لبنان، گنبد آهنین را به سخره گرفته و... و ایرانی که منتظر است تا شاید بدون جنگ، روبان جشن آزادی و ورود به قدس را قیچی کند. به همت جوانمردان حماسه‌ساز جبهه مقاومت و به زودی. و بفضل الله و عونه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
1- سوره بقره آیه 61
2- سوره بقره آیه 205
3- سوره مائده آیه 82
 

 

******************

خراسان**

روز جهانی قدس و نگرانی های فزاینده امنیتی اسرائیل/ احمد کاظم زاده
 

با وجود روندی بودن بحران فلسطین هر سال تحولاتی در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی  روی می‌دهد که بر کم و کیف روز جهانی قدس هم تاثیر می‌گذارد و آن را تا حدودی از سال‌های گذشته متمایز می‌کند. یکی از این عوامل تاثیرگذار فروکش نسبی بیماری کروناست که فضای مساعدتری  را در مقایسه با چند سال اخیر برای برگزاری مراسم روز جهانی قدس فراهم کرده است. در داخل فلسطین، قدرت بازدارندگی مقاومت تاثیر خود را گذاشته و با وجود این که فلسطینی‌ها طی چهارعملیات کاری آن هم در داخل اراضی اشغالی سال 1948 موسوم به اسرائیل، ضربه امنیتی سنگین بر این رژیم وارد کردند اما در مقابل تل آویو نتوانست همچون سال‌ها و دهه‌های گذشته به عملیات‌های مشت آهنین متوسل بشود و به جنگ تمام عیار روی آورد. مشارکت فعال فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی 1948 در رخدادهای فلسطین به خصوص مسائلی که به سرنوشت قدس و مسجد الاقصی مربوط می‌شود، بر نگرانی رژیم صهیونیستی افزوده است  زیرا احتمال این که این رژیم را وارد جنگ داخلی کند، وجود دارد. با وجود این که در جریان جنگ 1948 نزدیک به نیمی از فلسطینی‌ها از خانه و کاشانه خود آواره شدند اما حدود 167 هزار نفر در این اراضی باقی ماندند که اکنون تعداد آن‌ها به بیش از دو میلیون نفر افزایش یافته و به یکی از دغدغه‌های جدی این رژیم تبدیل شده است. افزایش دو برابری خرید سلاح در میان اسرائیلی‌ها و ابراز بدبینی و نگرانی نیمی از اسرائیلی‌ها به آینده و بقای خود از عمق نگرانی‌های امنیتی داخلی این رژیم پرده بر می‌دارد.اسرائیل طی سال‌های اخیر و به طور مشخص از اواخر دوره ترامپ کوشیده است راه نجات خود را در خارج و در پرتو عادی سازی روابط با برخی از کشورهای عربی جست وجو کند اما این رویکرد نیز در ورای تبلیغات پرهیاهوی خود با مشکلات خاصی روبه روست. هر چه رژیم صهیونیستی به سمت  کشورهای عربی کشیده می‌شود و از این طریق می‌خواهد رابطه با این کشورها را از مسئله فلسطین جدا کند و به نوعی پشت فلسطینی‌ها را از ناحیه اعراب خالی کند در مقابل فلسطینی‌ها نیز دو رویکرد جایگزین را در پیش گرفته‌اند: نخست این که بیش از پیش امید به داخل داشته باشند و راه نجات و موفقیت خود را در تقویت وحدت داخلی جست وجو کنند و دوم این که بیش از پیش به محور مقاومت نزدیک شوند و به آن اعتماد کنند  و امیدوار باشند. این موضوع از این جهت قابل توجه است که بعد از آغاز خیزش‌های مردمی موسوم به بهار عربی برخی از کشورها مثل ترکیه در رقابت با محور مقاومت و با تظاهر به حمایت از حقوق فلسطینی‌ها کوشید برخی از فلسطینی‌ها را به سمت خود جلب کند و این امید را به آن‌ها بدهد که در همراهی با این کشور بهتر می‌توانند به حقوق خود دست یابند اما طولی نکشید که مشخص شد ترکیه از این دسته از فلسطینی‌ها و به طور کلی از اخوانی‌ها به عنوان ابزاری در جهت سیاست‌های نوعثمانی گری خود استفاده می‌کند و الان با نزدیکی به رژیم صهیونیستی و عربستان و امارات به راحتی پشت آن‌ها را خالی کرده است.  با این رویکرد اکنون برای این دسته از فلسطینی‌ها نیز مشخص و اثبات شده است دوست و متحدی مطمئن‌تر از ایران و محور مقاومت ندارند و همین امر از دیگر تحولاتی است که در صحنه فلسطین روی داده که آثار و تبعات مهمی در پی خواهد داشت و می‌تواند به عنوان یکی دیگر از ویژگی‌های روز قدس امسال تلقی شود.

 

******************

ایران**

روز ماندگار قدس/ علی خضریان
عضو هیأت رئیسه کمیسیون اصل ۹۰ مجلس

ابتکار امام خمینی(ره) در نامیدن روزی به نام قدس، سرآغاز یک تحول بسیار مهم در سرنوشت فلسطین و همچنین جهان اسلام شد.
تلنگری که حضرت روح‌الله در ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ بر پیکره مسلمانان جهان وارد کرد، در شرایطی انجام شد که کشورهای عربی در میدان عمل، سلاح مبارزه با غاصبان قدس شریف را زمین گذاشته بودند و با انعقاد قرارداد کمپ دیوید میان رژیم صهیونیستی و مصر، آخرین دیوار دفاعی عربی در مقابل اسرائیل نیز در حال فرو ریختن بود و همه تحلیل‌ها از به تاریخ سپرده شدن کشور و ملتی به نام فلسطین حکایت می‌کرد.
روز قدس توانست این توطئه خطرناک که ماهیت فلسطین و جهان اسلام را تهدید می‌کرد، خنثی کند و همه دولت‌ها و ملت‌ها را به حضور جدی در صحنه تا محو رژیم غاصب دعوت کند، تا با ورود نیروی تازه‌ای به پیکره فلسطین، ظرف یکی دو سال شاهد شکل‌گیری جریان اسلامی از درون سرزمین‌های فلسطین باشیم و جریان‌هایی نظیر حماس و جهاد اسلامی با هدف آزادسازی سرزمین فلسطین به وجود آمدند.
از سوی دیگر به فاصله چند سال اولین انتفاضه فلسطینی تحت عنوان «انتفاضه سنگ» شکل گرفت تا با شروع این حرکت مردمی، پرونده فلسطین عملاً از دست جریان سازشکار در دولت‌های عربی وابسته به امریکا خارج شود و در دست جوانان و جریانات جدید قرار بگیرد.
ضمن اینکه همزمان با تحولات فلسطین، شیعیان لبنان نیز با الهام از انقلاب اسلامی، اقدام به تشکیل حزب‌الله در مقابله با اشغالگران قدس را در دستور کار قرار دادند تا ضربات سنگینی را طی سال‌های دهه ۷۰ به غاصبان فلسطین بزنند تا برای اولین‌بار طعم شکست را به این رژیم بچشانند. با احیای خودباوری در ملت فلسطین، مبارزه در سرزمین‌های اشغالی به اوج خود رسید. اعلام روز جهانی قدس در کمتر از سه دهه با وارد کردن ضربه جدی به ثبات سیاست‌های صهیونیست‌ها، رویکرد تهاجمی اسرائیل را به تدافعی تبدیل کرد و در نهایت اسرائیل را به عقب‌نشینی از غزه در سال ۱۳۸۴ و پذیرش برگزاری انتخابات فلسطین در کرانه باختری، قدس شرقی و غزه مجبور کرد. این در حالی بود که تا پیش از آن تل‌آویو نه تنها مرزهای بین‌المللی با لبنان، سوریه، مصر و اردن را قبول نداشت، بلکه به رؤیای نیل تا فرات می‌اندیشید.
انتفاضه فلسطین و مقاومت لبنان بخصوص پیروزی‌های حیرت‌آور در دو جنگ ۳۳ و ۲۲ روزه، باعث ایجاد تحولات عجیبی در سطح مجامع جوان جهان‌عرب از جمله مصر، یمن و تونس شد که بخشی از آن همچنان در بحرین و عربستان قابل مشاهده است؛ تحولاتی که خشت اول آن را انقلاب اسلامی با ایجاد هویت‌بخشی به ملت ایران تشکیل داد و با اعلام روز جهانی قدس از سوی امام راحل و دعوت مسلمانان و دیگر آزادی‌خواهان جهان به بازیابی هویت خود، نقشی اساسی در گسترش تفکر مقاومت داشته است.
تفکری که جدای از تأثیرات منطقه‌ای، باعث شده است تا این روزها فلسطین مهم‌ترین روزهای مقاومتش را بگذراند و فصل جدیدی از انتفاضه مسلحانه در سرزمین‌های ۱۹۴۸ را به نمایش بگذارد. تا اشغالگران قدس که غائله مرزهای ۱۹۴۸ را تمام شده می‌پنداشتند، با مقاومتی روبه‌رو شوند که نه تنها امکان هرگونه عرض‌اندام در خارج از این مرزها را از آنها سلب کرده، بلکه پس از ۷۰ سال در محدوده حداقلی خود نیز زمینگیر شوند و امروز بیش از هر زمانی آزادسازی فلسطین محتمل و نزدیک شده است.
 با این وصف بیراه نیست اگر گفته شود بسیاری از تحولات تاریخی در جهان از اعلام یک روز خاص به نام قدس شریف آغاز شد و این روز به دلیل آنکه دفاع از آرمان فلسطین در اذهان جوانان عرب تنها به معنای آزادسازی فلسطین نیست، بلکه آزادسازی همه سرزمین‌های اسلامی از سیطره غرب تلقی می‌شود؛ حتی پس از آزادی فلسطین و بازگشت قدس شریف به جغرافیای جهان اسلام، اهمیت خود را در میان ملل مسلمان حفظ خواهد کرد.
 

******************

وطن امروز**

بررسی طرح سیاسی جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری همه‌پرسی به منظور تعیین حق سرنوشت فلسطینی‌ها
سرنوشت فلسطین در صندوق رأی/ دکتر مهدی شکیبایی
 
 در دنیا ۳ طرح سیاسی عمده ناظر به حل مساله فلسطین یعنی قدیمی‌ترین بحران برجا مانده در نظام بین‌المللی داریم. ۲ طرح سیاسی که قدمت بیشتری دارند نتوانسته‌اند باعث برون‌رفت از بن‌‌بست فعلی شوند. طرح اول که توسط ایالات‌متحده، روسیه، اتحادیه اروپایی و سازمان ملل متحد پیشنهاد شده، معروف‌تر و مشهور به طرح «2 دولتی» است که بر ایجاد ۲ دولت مستقل فلسطینی و اسرائیلی در سرزمین تاریخی فلسطین تاکید می‌کند. کمیته چهارجانبه صلح متشکل از طرف‌های مذکور این طرح را مورد حمایت قرار می‌دهد. 
طرح دیگر طرح تک‌دولتی است که مطلوب صهیونیست‌ها و حامیان آنهاست و این اواخر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا نمایندگی اجرای آن را بر عهده داشت. بر این اساس باید یک دولت یکپارچه اسرائیلی درون اراضی فلسطین ایجاد شود به پایتختی بیت‌المقدس (اورشلیم)؛ قدسی که البته به طور کامل در اختیار حکومت یهودی قرار می‌گیرد. بخش‌هایی از نوار غزه در اختیار مصر و بخش‌هایی از کرانه باختری و جمعیت فلسطینی در اختیار فلسطینیان قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، از مساحت 27 هزار کیلومترمربعی سرزمین تاریخی فلسطین، 23 تا 24 هزار کیلومترمربع آن بر اساس این طرح به چنگ اسرائیلی‌ها خواهد افتاد. سال‌های سال بود در داخل سرزمین‌های اشغالی، صهیونیست‌های دست‌راستی بویژه رهبری جریان لیکود، طرح دولت یکپارچه یهودی را دنبال می‌کردند که چیزی نبود جز همین طرح به اصطلاح صلح ترامپ یا «معامله قرن» که ترامپ و دامادش از آن پرده‌برداری کردند. 
طرح سیاسی سوم اما اخیرا توسط جمهوری اسلامی ایران ارائه شده است. این طرح که تحت عنوان «همه‌پرسی در فلسطین» برای نخستین‌بار توسط رهبر حکیم انقلاب مطرح شد، معتقد به برگزاری همه‌پرسی میان ساکنان اصلی فلسطین اعم از مسلمانان، یهودیان و مسیحیان توسط ساختاری تحت نظارت سازمان ملل متحد است. هر نظامی از دل صندوق‌های این همه‌پرسی بیرون بیاید، نظام سیاسی جدید فلسطین را شکل می‌دهد. 
طبیعتا ۲ طرحی که ابتدا ذکر شد به خاطر سابقه بیشتری که در مطرح کردن‌شان وجود دارد و همین‌طور تبلیغات دستگاهی غربی‌ها، برای افکار عمومی جهانی شناخته‌شده‌ترند. با این حال سومین طرح، انطباق کاملی بر استانداردهای بین‌المللی بویژه ملاک‌های غربی دارد. حال بر رسانه‌های مقاومت و مستقل جهان است که بیشتر به چنین طرح استانداردی بپردازند. 
در رابطه با طرح اول که توسط کمیته چهارجانبه صلح شامل سازمان ملل متحد حمایت می‌شود، باید گفت طبیعتا در این سازمان به ثبت رسیده است و هنوز جای کار بسیاری دارد. حتی بر اساس این طرح بین‌المللی بوده که اجازه داده شده سفارتخانه‌های فلسطینی در کشورهای مختلف ایجاد شوند. با همه اینها این طرح هنوز توفیقی حاصل نکرده است. اولا بشدت توسط رژیم صهیونیستی که به شکلی متناقض در واقع به عنوان ضامن اجرایی ۴ طرف تشکیل‌دهنده کمیته صلح در سرزمین فلسطین در نظر گرفته شده، مورد مخالفت قرار می‌گیرد. ثانیا بخش عمده جمعیت ملت فلسطین نیز با آن مخالفند، چرا که صاحب این دیدگاه اصیل هستند که این سرزمین تاریخی باید از نهر (رود اردن) تا بحر (دریای مدیترانه) امتداد داشته باشد. 
در مورد طرح دوم یا «معامله قرن» که توسط ترامپ و اعوانش معرفی شد نیز باید به این موضوع اشاره کرد که نه‌تنها در سازمان ملل به ثبت نرسیده بلکه اجماع جهانی هم درباره آن به وجود نیامده است. به عنوان مثال، اتحادیه اروپایی و روسیه آن را قبول ندارند، یعنی طرح دوم از ۳ ضلع بین‌المللی طرح ناکام اول نیز بی‌بهره است. این طرح فقط به خاطر قلدرمآبی آمریکایی‌ها سرپا مانده است، همان آمریکای قلدری که با نقض قوانین و موازین بین‌المللی ۲ مقام ارشد نظامی ۲ کشور عضو سازمان ملل را ترور می‌کند. بنابراین عمر «معامله قرن» نیز به پایان دوران ابرقدرتی آمریکا گره خورده است. 
این در حالی است که نقطه مقابل این طرح یکجانبه آمریکایی، طرح سومی است که توسط جمهوری اسلامی معرفی شده و کاملا منطبق بر حقوق و موازین بین‌المللی و مسائل حقوق بشری نیز هست. 
طرح سیاسی جمهوری اسلامی ایران برای حل مساله فلسطین سال 1398 (2019) در قالب یک سند ۴ صفحه‌ای ۴ مرحله‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل ثبت شد. 
این طرح در اختیار همه کشورهای اسلامی برای آشنایی دولت‌های‌شان قرار گرفته است. طبیعتا این طرح بسیار جوان است و نیاز به رایزنی و بازاریابی و معرفی بیشتری دارد، بویژه رسانه‌ها باید بیشتر به آن بپردازند. این جوان بودن اما بدان معنا نیست که با طرح پخته‌ای مواجه نیستیم بویژه که روح این طرح، همان روح حق تعیین سرنوشت ملت‌هاست که حاکمیت کشورها در سازمان ملل بر اساس آن به رسمیت شناخته شده است. بر این اساس ملت فلسطین نیز مانند سایر ملل حق تعیین سرنوشت دارند اما آن زمانی که رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته می‌شد، هیچ مرجعی به آرای اکثریت فلسطینی ساکن در این سرزمین مراجعه نکرده بود. هیچ وقت از فلسطینی‌ها نپرسیدند آیا شما هم می‌خواهید یک دولت مستقل تشکیل دهید یا خیر؟ به همین سادگی حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین نقض شد. جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین مبنا در طرح فوق خواستار مراجعه به آرای مردم فلسطین برای تعیین سرنوشت آنها شده است. یک سازوکار هم برای این تعریف در نظر گرفته شده است؛ کدام مردم فلسطین؟ مردمان اصیل شامل یهودیان، مسیحیان و مسلمانانی که اجدادشان قبل از اعلامیه بالفور در سال 1917 در این سرزمین تاریخی زندگی می‌کردند، نه نوادگان کسانی که بعد از بالفور در آنجا ساکن شدند. 
طبق پژوهشی که اینجانب انجام دادم، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از سال 1369 که زعامت و رهبری انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتند تا سال 1398- یعنی زمانی که طرح مزبور از طرف جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به ثبت رسید - 42 مورد سخنرانی درباره راه علاج فلسطین داشته‌اند که در 15 سخنرانی مشخصا به موضوع برپایی همه‌پرسی و نظرخواهی از ساکنان اصیل فلسطینی اشاره کرده‌اند. جالب است بدانید که نخستین سخنرانی معظم‌له در این رابطه به 28 مردادماه سال 1370 مربوط می‌شود که ایشان به عنوان نخستین فرد، نظریه اجرای همه‌پرسی در فلسطین برای تعیین نظام آینده سیاسی این کشور را به عنوان راه‌‌حل قضیه فلسطین- البته متعاقب مقاومت و ایستادگی- مطرح کردند. 
وقتی به تنهایی صحبت از یک طرح سیاسی برای حل مساله فلسطین می‌کنیم، ممکن است دیگران از جمله برخی کشورهای عربی چنین تعبیر کنند که جمهوری اسلامی ایران از مقاومت دست برداشته و وارد فاز سیاسی شده است در حالی که ایده طرح سیاسی از وقتی توسط مقام معظم رهبری ارائه شد، همواره تالی بحث مقاومت بود. ایشان از همان مرداد 1370 که در جمع آزادگان سرافراز برای نخستین‌بار از همه‌پرسی در فلسطین به عنوان یک راهکار صحبت کردند، به ۲ کلیدواژه معروف اشاره داشتند که در واقع ۲ روند مکمل یکدیگر هستند: «راه‌حل و راه علاج».
ایشان زمانی از عبارت «راه‌حل» استفاده می‌کنند که می‌گویند رژیم صهیونیستی سرزمین فلسطین را با زور اشغال کرده است و تنها راه‌حل این مبارزه را «مقاومت» می‌دانند. یعنی همیشه برای ایشان مقاومت اولویت دارد. سپس می‌فرمایند وقتی مقاومت به جایی رسید، باید به دنبال یک «راه علاج» بود. آن راه علاج را ایشان در همه‌پرسی می‌دانند. یعنی از نگاه ایشان این مقاومت است که باعث عقب نشستن دشمن می‌شود و زمانی که تقریبا، دشمن به نقطه‌ای برابر با مقاومت رسید، نوبت راه علاج سیاسی است. شرایط امروز می‌تواند به آن نقطه نزدیک باشد، چرا که بر اساس اصل موازنه وحشت، یک توازن نظامی نسبی میان رژیم اشغالگر و محور مقاومت برقرار شده است. یعنی هر جا طرف اسرائیلی بزند، طرف فلسطینی یا مقاومت به نحوی جوابش را می‌دهد. حالا کم‌کم وقت آن است که راه علاج را که همان همه‌پرسی از فلسطینی‌های اصیل قبل از بیانیه صهیونیستی استعمار انگلیس در قرن بیستم میلادی است، مطرح کنیم. 
در مورد مفاد این طرح باید گفت ۴ ماده یا مرحله دارد. ماده اول به «بازگشت فلسطینیان» اشاره دارد. یعنی اول باید حق بازگشت ساکنان اصیل این سرزمین اعمال شود. سپس «برگزاری همه‌پرسی» میان همه مردم فلسطین به همان ترکیب جمعیتی که پیش‌تر توضیح دادیم. بعد شکل‌گیری نظام سیاسی مورد نظر اکثریت. در نهایت، نظام منتخب مردم فلسطین تصمیم می‌گیرد با آنهایی که بعد از اعلامیه بالفور از سال 1917 وارد این سرزمین شده‌اند، چه کار کند. ممکن است نظام سیاسی مزبور راه تسامح در پیش بگیرد و ادامه اسکان مهاجران غیرفلسطینی را در بخشی از خاک این کشور بپذیرد. 
 
* حال ببینیم منظور این طرح از فلسطینی‌های اصیل ساکن قبل از اعلامیه بالفور چه طیفی است؟
تاریخ به ما می‌گوید سال 1917 جمعیت یهودیان 6 درصد کل جمعیت ساکنان وقت فلسطین بود، مسیحیان نیز 2 درصد بودند و 92 درصد باقیمانده را مسلمانان تشکیل می‌دادند. این ترکیب ساکنان اصیل واجد شرایط شرکت در همه‌پرسی فلسطین است. همه دنیا می‌دانند بعد از اعلامیه بالفور و بویژه بعد از سال 1922 که فلسطین تحت قیمومت بریتانیا درآمد، سیل مهاجران را واداشتند تا بویژه از آمریکا و اروپا به فلسطین کوچ کنند. جالب اینکه تا سال 1947 که قطعنامه تقسیم فلسطین به واسطه اعمال نفوذ فاتحان جنگ دوم جهانی به سازمان ملل تحمیل شد و بر اساس آن 54 درصد – از خاک اشغال شده – به یهودیان و سازمان ملل داده شد و فقط 46 درصد در اختیار مسلمانان باقی ماند، جمعیت یهودیان تازه به 30 درصد کل جمعیت ساکنان فلسطین رسیده بود. پس هر آنچه به آن 6 درصد جمعیت اولیه یهودیان در سال 1917 اضافه شده، طی 30 سال همگی از بیرون به این سرزمین مهاجرت کرده بودند. بنابراین این مهاجران، جزو ساکنان اصیل و واجد شرایط شرکت در همه‌پرسی نخواهند بود. 
این همان حقیقتی است که باعث می‌شود آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در عین اینکه طرح همه‌پرسی منطبق با استانداردهای حقوق بین‌الملل است، آن را بایکوت کنند. 
واقعیت این است که این طرح هنوز در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی ایران نیز به طور رسمی مطرح نشده و در حد همان اشارات مقام معظم رهبری باقی مانده است. هنوز هیچ همایش یا سخنرانی رسمی یا کارزار رسانه‌ای برای معرفی آن انجام نشده است. دلیلش چیست؟ به خاطر اینکه ما می‌خواهیم اول نمایندگان دیگر کشورها بویژه کشورهای اسلامی در فرصتی گرد هم جمع شوند و درباره این طرح نظر بدهند، رایزنی انجام شود یا بیانیه صادر شود تا اجماعی بین‌المللی در این مورد شکل بگیرد. با این حال همان‌طور که پیش‌تر آمد، جوان بودن این طرح به معنای ناپخته بودن آن نیست، چنانکه کارشناسی کامل روی آن انجام شده است. در واقع سندی که کمتر از سه سال پیش به سازمان ملل ارائه شد حاصل کار 3-2 ساله کارشناسان مختلف در قالب 5 کمیته‌ سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و حقوق بین‌الملل بود. پس از شکل‌گیری کامل ساختار منسجم و مفاد مبتنی بر مبنای حقوقی بود که این طرح در سازمان ملل به ثبت رسید اما به خاطر تازگی موضوع برای جامعه بین‌الملل و بویژه کشورهای اسلامی و البته به خاطر وقفه‌ای که شوک ناشی از ترور سردار بزرگ شهیدحاج‌قاسم سلیمانی به‌وجود آورد و متعاقب آن همه‌گیری کرونا، عملا باعث شد پیگیری لازم در این باره توسط هیات نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در نیویورک انجام نگیرد و بدین ترتیب کارزار رسانه‌ای که برای این طرح تدارک دیده بودند، به تعویق افتاد. 
با توجه به شرایطی که در حال حاضر در منطقه و جهان به وجود آمده، تنها طرحی که می‌تواند برای حل بحران فلسطین جولان دهد همین طرحی است که ایران پیشگام آن بوده است. از یک طرف معامله قرن ترامپ (طرح دوم) در غیاب او و حامیان سیاسی‌اش در واشنگتن و تل‌آویو، با وجود نمایش‌های رژیم صهیونیستی در زمینه عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی به بن‌بست خورده است و از طرف دیگر طرح 2 دولتی (طرح نخست) که بیشتر اروپایی‌ها از آن حمایت می‌کردند به خاطر ضعف اتحادیه اروپایی که حالا به واسطه درگیر شدن این قاره در جنگ اوکراین تشدید هم شده، بلاتکلیف مانده است. مرجع پیگیری این طرح در حال حاضر دبیرخانه کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین است که فعلا در ایران قرار دارد. در حقیقت نسخه اولیه طرح نیز در جریان ششمین دور این کنفرانس در اسفند 95 در تهران با سخنرانی رهبر معظم انقلاب و حضور نمایندگان 80 کشور جهان شکل گرفت و کمیته‌های کارشناسی طرح در قالب همان دبیرخانه شکل گرفتند. وزیر حال حاضر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران یعنی دکتر حسین امیرعبداللهیان آن زمان دبیر کنفرانس بود. این نشان می‌دهد طرح سیاسی برای حل مساله فلسطین، امروز در چه جایگاه مهمی در دستور کار سیاست خارجی دولت دکتر سیدابراهیم رئیسی قرار دارد. 
کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین هر ۴ سال یک بار برگزار می‌شد اما بخاطر شرایط خاص دوران همه‌گیری کرونا، دور هفتم آن به تعویق افتاد که ان‌شاء‌الله به دنبال برگزاری نخستین جلسه هماهنگی برگزاری این کنفرانس در سال جدید، طی ماه‌های آینده شاهد برگزاری این رویداد مهم در کشورمان خواهیم بود؛ رویدادی که احتمالا نخستین مجال بین‌المللی معرفی طرح همه‌پرسی در فلسطین است. با این حال هنوز جای یک سازمان رسمی که طرح مزبور را به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران پیگیری کند خالی به نظر می‌رسد. 
* جانشین دبیرکل جمعیت دفاع از ملت فلسطین
 

**************

شرق**

 
 

ناقوس‌ها برای مرگ برجام به صدا در‌می‌آیند؟/ مهدی بازرگان

در چند روز اخیر خبرهای خوبی از احتمال احیای برجام شنیده نمی‌شود. به موازات توقف مذاکرت وین که روز‌شمار آن عدد 48 را نشان می‌دهد، زمزمه آمادگی ایالات متحده برای اعلام رسمی شکست گفت‌وگوها نیز به گوش می‌رسد. در این بین، موضع‌گیری صریح سه‌شنبه جاری آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا مبنی بر عدم پذیرش درخواست تهران برای خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی نیز بر پیچیدگی و ابهام موضوع افزوده است. افزون بر آن، درخواست 43 دیپلمات ارشد اروپایی از رئیسی و بایدن برای اتخاذ انعطاف دیپلماتیک بیشتر با هدف احیای برجام، حکایت از آن دارد که توقف فعلی مذاکرات بیش از هر زمان دیگری طرفین را به شکست نزدیک کرده است.

در چنین فضایی، با وجود آنکه قرار است دیداری بین نمایندگان ایران و اتحادیه اروپا در زمان و مکان نامعلوم برگزار شود، نسبت به گره‌گشایی این نشست احتمالی از احیای برجام، تردیدهایی جدی وجود دارد. چنان که ملاقات حدود یک ماه پیش دو طرف نیز به نظر نتوانست چندان در نزدیک‌کردن مواضع تهران و واشنگتن کارگشا باشد.

فارغ از موفق‌بودن یا عدم موفقیت این نشست، باید در نظر داشت که تلاش تهران برای دیدار با دیگر اعضای برجامی در این شرایط معنای خاصی پیدا می‌کند؛ به‌ویژه آنکه متبادر‌شدن تعبیر «عقب‌نشینی» می‌تواند یکی از استنباط‌های این خواست تهران باشد. این در حالی است که علاوه بر عدم خروج سپاه از FTO یا همان لیست گروه‌های تروریستی ایالات متحده و سایه سنگین پارامتر «انتقام» بر سر احیای برجام، دیگر خواسته‌های پیشین تهران با محوریت تضمین واشنگتن برای عدم خروج آمریکا از برجام نیز روی میز مانده است. همه نکات یادشده، وضعیتی را رقم زده است که هر لحظه امکان به‌صدادرآمدن ناقوس‌ها برای اعلام مرگ برجام وجود دارد.

شاید در یک سناریو، فرسایشی‌شدن توقف مذاکرات با هدف پذیرش تدریجی خواسته‌ها از سوی طرف مقابل، دستور کار مشترک تهران و واشنگتن در مقابل همدیگر باشد؛ اما ناگفته پیداست که گذر زمان و تداوم توقف برای تنها طرفی که تبعات بیشتری به همراه دارد، صرفا ایران است؛ خصوصا که بحران اقتصادی و معیشتی کشور و فضای بازار، واکنش روانی جدی‌ای در قبال توقف مذاکرت از خود نشان داده است.

ورود دلار به کانال 28 هزار تومان و احتمال فتح کانال‌های بالاتر، نتیجه مستقیم فضای روانی ناشی از تعطیلی شش‌هفته‌ای درِ هتل کوبورگ است. از سوی دیگر، با وجود تأکید چندباره برخی رسانه‌های وابسته به دولت و تأیید وزارت امور خارجه ایران بر توافق‌های اولیه جهت آزادسازی حجم درخورتوجهی از دلارهای بلوکه‌شده در خارج از کشور، تکذیب این خبر از سوی کاخ سفید و مهم‌تر از آن مشاهده‌نشدن تحولی در این زمینه، منجر به تشدید این گمانه‌زنی در میان برخی فعالان بازار ارز شده که دولت سیزدهم به دنبال خبر‌درمانی با هدف کنترل جنون ارزی در روزها و هفته‌های پیش‌رو است. ضمن آنکه تصمیم دولت برای حذف ارز چهارهزارو 200 تومانی نیز به سرنوشت برجام گره خوده است؛ خاصه آنکه آزادشدن اموال بلوکه‌شده ایران و دسترسی دولت سیزدهم به منابع ارزی، در گرو احیای برجام خواهد بود. با درنظرگرفتن نکات مذکور، وابستگی تهران به احیای برجام بیش از 1+4 و به‌خصوص آمریکایی‌هاست.

حال باید دید ایران در کشاکش نیاز به احیای برجام و اصرار بر حفظ خطوط قرمز، چه مسیری را دنبال خواهد کرد؟ هر‌چند تا به اینجای کار، تهران خود را مقید به کسب حداکثری دستاوردها در مذاکرات می‌داند. این در حالی است که به باور طیفی از کارشناسان، بازدارندگی هسته‌ای جمهوری اسلامی به‌عنوان اهرم فشار بر واشنگتن و دیگر طرف‌ها، کارکرد خود را از دست داده است و به تبع آن، ایالات متحده از این پس تصمیمات دیگری را اجرائی خواهد کرد. در این راستا، اعلام شکست رسمی در احیای برجام از سوی دولت بایدن و پیگیری سناریوی «Plan B» مطابق با خواست تل‌آویو و ریاض می‌تواند محتمل‌ترین گزینه باشد.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات