در چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، همچنان تهدید؛ تحریم و انواع توطئههای نظام سلطه علیه آن در جریان است. از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی عبور از چهل سالگی انقلاب نشانه پیری نیست، هر چند در نگاه اول اینگونه به نظر می رسد. از حیث فیزیولوژی عبور انسان از عدد چهل سالگی علامت کهولت و افتادن در سراشیبی کهولت سن و جسم تلقی می شود. اما در اینجا سخن از حرکت کم نظیری است که مسیر حرکت تاریخ را تغییر داده است؛ که نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی مدعی شد انقلاب اسلامی به مثابه زلزله ای است که نه تنها خاورمیانه، بلکه جهان را خواهد لرزاند. سخن از بزرگ ترین حادثه قرن بیستم بود که به اعتقاد آنتونی گیدنز صاحب نظر مطرح حوزه جامعه شناسی، انقلاب اسلامی توجه جهانیان را از مارکسیسم و لیبرالیسم به سمت اسلام جلب کرد.
موضوع عقب گرد و ارتجاع در خصوص انقلاب ها مورد توجه بسیاری از صاحب نظران قرار گرفته است. در این زمینه مهم ترین بحث را «کرین برینتون» در کتاب کالبدشکافی چهار انقلاب ارائه کرده است. ایده اصلی برینتون در این کتاب بیان مراحل مختلف انقلاب است. او 4 انقلاب را با توجه به پیشینه و در عین حال جریان آن ها، مورد تحلیل و مقایسه قرار داده است. در این کتاب واقعیت های تاریخی از 4 انقلاب انگلیس (قرن 17 )، آمریکا (قرن18)،فرانسه (قرن 18) و روسیه (قرن 20)بیان شده است.
در رابطه با انقلاب اسلامی ایران، این بحث وجود دارد که آیا نظریه ترمیدور یا حرکت دوری انقلاب اسلامی، بر این انقلاب قابل تطبیق است یا خیر؟ به رغم اینکه برخی خواسته اند استقرار دولت موقت در اوایل انقلاب و حضور بنی صدر درپست ریاست جمهوری را مصداق مرحله اول این نظریه و حضور افرادی چون شهید رجایی و حضرت آیت الله خامنه ای، به عنوان دو چهره ممتاز انقلابی در پست ریاست جمهوری را مصداق مرحله دوم و دوران پس از رحلت امام(ره) را با ویژگی فاصله گرفتن از برخی شعارها و اهداف انقلاب اسلامی به ویژه دوران اصلاحات (با ویژگی دوران تشدید این فاصله و بازگشت از ارزش های اصیل انقلاب) را مصداق مرحله سوم و دوران ترمیدور و حرکت دوری انقلاب بدانند، به گونه ای که بسیاری از تحلیلگران ادامه این روند را به استحاله کامل اهداف انقلاب و بازگشت ناپذیری این فرآیند تعبیر می کردند، اما با انتخابات دروه نهم ریاست جمهوری این فرضیه باطل شد. به بیان دیگر به فرض که نظریه برینتون تا این مرحله از دوران انقلاب اسلامی قابل تطبیق باشد، اما با انتخابات دوره نهم و طرح شعارهای این دولت که به اعتراف بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی همان شعارهای انقلابی دهه اول بود، این نظریه قابلیت تحلیل خود را از دست می دهد و امکان تطبیق آن بر انقلاب اسلامی وجود ندارد. در واقع باید گفت حضور تیزبین و تفکرات انقلابی و رهبری هوشمندانه و هدایتگرانه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در طول سال های پس از رحلت امام(ره)، هرگز اجازه ظهور چنین اتفاقاتی را نداده است و ایشان در سخنانشان به شکل دقیقی به این نکته اشاره کرده اند. این نکته واقعیتی است که امروزه نیز بسیاری از مخالفین نظام جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی بر آن اعتراف دارند و بر همین اساس تأسف می خورند که چرا بعد از گذشت بیش از چهار دهه سال از انقلاب اسلامی، هنوز ترمیدور ایرانی رخ نداده است.
نظریه کرین برینتون، مراحل پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را به طور نسبی توضیح می دهد
که بیانگر وجود همانندی هایی میان انقلاب ایران و انقلاب های مورد بررسی برینتون است، اما اسلامی
بودن انقلاب ایران که چون چترچوبی خط سیر آن را مشخص می کند، بیانگر وجود مسیر مستقیم تری در
انقلاب ایران و جهت گیری یکسان آن در طول حیاتش است.
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی چهل سالگی انقلاب اسلامی، دورانی است که با نشاط و پختگی توام شده است. با این توصیف انتظار آن است که اقدامات، راهبردها و سیاست برآمده از انقلاب اسلامی همراه با استحکام و عقلانیت باشد. به طور طبیعی لازم است که در آستانه ورود انقلاب اسلامی به چهل سالگی، از اتخاذ کنش های هیجانی، تصمیمات ناپخته و اقدامات غیرمدبرانه به شدت اجتناب کرد.
سپری شدن چهل سال از عمر انقلاب اسلامی سبب شده تجربه های متراکم و روندهایی پر فراز و نشیب هم اینک در دسترس باشد. همین روندها و تجربیات نیز برای حرکت پیشروانه و قدرتمند انقلاب اسلامی نقش اساسی و تعیین کننده ایفاء خواهد کرد. بررسی تحولات و تحلیل روندهای گذشته انقلاب نشان می دهد که انقلاب اسلامی، هر چند در مسیر حرکت خود با چالش ها و موانعی مواجه شده است، اما هیچ گاه دچار خصلت توقف یا عارضه عقب گرد نشده است، بلکه علیرغم همه سختی هایی که در مسیر حرکت انقلاب وجود داشته و دارد، انقلاب به سمت رسیدن به اهداف و منافع ملی خود پیش رفته است.
هر چند موضوع شکاف بین نسلی یکی از تهدیداتی است که انقلاب ها و حتی جوامع سیاسی را تهدید می کند و انقلاب اسلامی نیز می تواند از این قاعده مستثنی نباشد، اما بررسی روندها و رخدادهای مربوط به انقلاب اسلامی نشانگر آن است که این پدیده خسارت آمیز جامعه شناختی، تاکنون دامن گیر انقلاب اسلامی نشده است. اما باید به خاطر داشت که متغیرهای گوناگون در کنار فضای تبلیغاتی و جنگ روانی دشمنان به طور مداوم و با بهره گیری از همه شیوه ها و تکنیک های رسانه ای بدنبال آن هستند تا نه تنها شکاف نسلی ، بلکه منازعه و مناقشه بین نسل های برآمده از تاریخ و حیات انقلاب اسلامی را ایجاد و یا تشدید نمایند.
با گذشت بیش از 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، «ایران قدرتمند» نه به عنوان یک واژه و مفهوم ذهنی، بلکه به عنوان یک عینیت غیرقابلانکار در منطقه و نظام بین الملل نمود ویژهای داشته است. پیروزیهای مقاومت مردمی در سوریه، عراق و یمن نشانهای آشکار برافزایش مؤلفههای قدرت در انقلاب اسلامی است. این در حالی بود که مطابق اراده غرب و تلاش آن برای تحقق طرح خاورمیانه بزرگ، قرار بود داعش و دیگر گروههای تروریستی و تکفیری همچنان در نقاطی از عراق و سوریه به خلافت و ویرانگری بپردازند. مذاکرات هستهای ایران و اعضای 1+4 و کلیت قرار گرفتن قدرتهای بزرگ نظام بین الملل در مقابل ایران پای میز مذاکره و گفت و گو نیز نشان از قدرت ایران در دوران پس از انقلاب است. بدیهی است که اگر غرب میتوانست توان هستهای و نظامی ایران را نابود کند، در این خصوص درنگ نمیکرد و اساساً مذاکره و گفت و گو با ایران و دادن برخی امتیازات به کشورمان در قاموس آن، جایی نداشت. با این حال قدرت غیر قابل انکار ایران، خصوصاً در حوزههای نظامی و دفاعی، امروز غرب را به مرحله استیصال و سردرگمی در مقابل این قدرت روز افزون منطقهای و بینالملل رسانده است. بدیهی است که این استیصال، معلول عدم شناخت غرب از ماهیت و هویت انقلاب اسلامی میباشد. آنچه مسلم است اینکه غرب در نهایت چارهای جز بازگشت به تز برژینسکی مبنی بر «لزوم پذیرش ایران قدرتمند» نخواهد داشت
ارسال نظرات