13 دی 1400 - 10:23

پایگاه رهنما:

 

روزنامه کیهان**

آخرین مأموریت: سلیمانیزاسیون!/ محمد ایمانی

رازآلودگی کار جهان، اسباب ‌تربیت در مسیر توحید است. وگرنه موسی کلیم‌الله، مأمور سفری دور و دراز در طلب جناب خضر نمی‌شد و در آغاز و انجام این ملاقات نمی‌شنید «إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا و َكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا». دنیا پر از حیرت و حسرت‌هاست که اگر درست دیده شود، سرمایه تنبّه و ‌تربیت است. معمای «قاسم سلیمانی»، یکی از دلایل حیرت و حسرت - برای دوست و دشمن- است.
انسان از مرگ و درد و رنج ‌گریزان است و همین ‌ترس، ابزار دست قدرت‌ها بوده است. اما عاقله مردی را که تدابیرش، پشت ابرقدرت‌ها را به لرزه درآورده و در عین حال می‌گوید «به‌دنبال قاتلم می‌‌گردم، چقدر مشتاق دیدارش هستم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند»، چگونه می‌توان ‌ترساند؟ کدام فرمانده‌ای در دنیا مانند او به میان رزمندگان در خط مقدم نبرد جنگ رفته و مانند یک عاشق بی‌قرار گفته است «سخت‌ترین روزهای عمر من در کربلای پنج و در کانال ماهی گذشت؛ تنگِ تنگ و پر از جنازه. سر را نمی‌شد بالا آورد... آن روزها گذشت و تمام شد. اگر از من بپرسند بهترین روز عمرت کِی بوده، می‌گویم آن روزی که در کانال ماهی بودم... این روز‌ها مثل همان روزهاست، استفاده کنید».
ما چه می‌دانیم «سرلشکر»، دنیا را چگونه می‌دید که خود را «سرباز» می‌خواند؟ «سرباز، قاسم سلیمانی»، هنوز پر از رمز و راز، و معمایی سربسته است. اهل دقت می‌پرسند اگر گستره تغییراتی که در منطقه بلکه دنیا پدید آمد، حاصل تکاپوی مرد شجاع و مدبّری است که خود را «سرباز» می‌داند، کدام تغییرات هنوز انجام نشده، به دست لشکر آخرالزمانی «فرمانده»، پدید خواهد آمد؟! کدام رزمنده را می‌شناسید که بدون تجهیزات نظامی لازم و با لباس غیرنظامی، به قلب منطقه‌ای محاصره شده توسط وحشی‌ترین گروه‌ها زده باشد؟ کدام رزمنده را در دنیا سراغ دارید که چهل سال جنگیده باشد و حالا سر پیری، مهیب‌ترین جنگ‌ها («جنگ سوم جهانی» به تعبیر
هنری کیسینجر و موشه یعلون) را این‌گونه تحقیر کند؟
اگر او را ‌ترور کردند تا از مخمصه رها شوند، چرا یک روز بعد از جنایت، سناتور آمریکایی گفت «ژنرال سلیمانی به‌عنوان یک شهید، می‌‌‌تواند برای آمریکا به مراتب خطرناک‌‌تر باشد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که او زمانی که زنده بود، خطرناک‌‌تر بود یا الان که کشته شده؟». سلیمانی، دشمنان خود را به تسخیر درآورده بود. چنانکه همرزمانش گفته‌اند، از شهادت خود آگاه بود، و با این یقین، دشمنان غدّار را وادار به بازی در زمین حق کرد. هنگامی که طواغیت عالم، دستور ‌ترور میهمان رسمی دولت عراق را دادند، تازه، آغاز رازگشایی از حاج قاسم بود. او بدون شهادتی آن چنان، نمی‌توانست آخرین مأموریت‌هایش را عملیاتی کند. او با شهادتش، جادوی برجامی آمریکا و غرب را به هم ریخت و ورق را برگرداند. و آن شهادتی بود که هزاران نخبه را در‌ تراز عقلانیت انقلابی، به تکاپو درآورد.
سرشار بودن از ایمان و امید و اراده در دشوار‌ترین مصاف‌ها و محاصره ها، بزرگ‌ترین آورده حاج قاسم برای ما و دیگر ملت هاست. او مرد تغییرات معجزه‌آسا در میادینی است که تغییرناپذیر به‌نظر می‌رسیدند. هیبت فاتحان جنگ جهانی کجا، و مغلوب شدن در «جنگ جهانی چهارم» ادعایی‌شان کجا؟ منطقه چنان در قبضه‌شان بود که نام آن را بر حسب موقعیت خود،
Middle East گذاشتند و حالا هم از تغییر نقشه منطقه سخن می‌گفتند. اما سلیمانی و همرزمانش در نبردی نابرابر، تمام آن نقشه را به هم ریختند و با زدن داغ شکست بر پیشانی آمریکا و اسرائیل، بر حقانیت این آیه شریفه شهادت دادند: «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».
کبک آمریکایی‌ها در بحبوحه توافق برجام چنان خروس می‌خواند که روزنامه نیویورک‌تایمز به قلم توماس فریدمن نوشت: «توافق پیش‌‌رو با ایران به اوباما این امکان را می‌دهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه می‌‌توان به دست آورد و تا بروز دگرگونی‌ها در ایران زمان می‌‌خرد». اوباما هم 21 دی 95 در شیکاگو گفت: «اگر 8 سال پیش به شما گفته بودم می‌‌توانیم برنامه هسته‌‌‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کنیم، احتمالا می‌‌گفتید بیش از حد بلند پروازانه است، اما با توافق توانستیم». این روند بنا بود با برجام دو و سه، طومار اقتدار ایران را در هم بپیچد؛ همان که سردار سلیمانی صراحتا درباره‌اش هشدار داد؛ و فراتر از هشدار، با جان گرامی خویش، راه شبیخون بزرگ را بست. پس از شهادت سردار بود که تدریجا، توقف تعهدات یکطرفه آغاز شد و پیشرفت، به برنامه هسته‌ای، موشکی و ماهواره‌ای بازگشت.
کاری که سلیمانی با آمریکا کرد، بیش از اینهاست. وب‌سایت الجزیره اواخر تیر 94، به قلم یکی از اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی (حمید- د) تصریح کرد: «طبق تعریف توماس فریدمن از دکترین اوباما، مشارکت دادن ایران، بیش از انزوا قادر به برآوردن نیازهای آمریکاست... آنچه از نگاه جمهوری‌خواهان، تلاش برای به دست آوردن دل ایران تلقی می‌‌شود، در حقیقت نوع بسیار زیرکانه‌تری از امپریالیسم است که مثل یک شطرنج باز عمل می‌‌کند... اگر توافق، از نقشه‌های کنگره یا مخالفان در ایران جان سالم در ببرد، تبدیل به گل سرسبد دستاورد‌های اوباما به‌عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد... به تعبیر جوزف نای، این ‌ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما در حوزه قدرت هوشمند، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته‌‌ای‌اش دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف یک دکترین و شیوه‌‌خوانش و شکستن ساختار آن توسط دیگران، اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی که انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله‌بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست... از همان مرز‌های پرمنفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هسته‌‌ای را رصد کنند، از همان مرزها، قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و جوزف نای را دور زده است».
داعش در خرداد 1393 به 40 کیلومتری مرز ایران رسید. این تاریخ، حدفاصل توافق موقت ژنو در پاییز 92 و توافق برجام در تیر 94 است. چند ماه بعد (دی‌ماه 93) در حالی که آقای ظریف، مشغول قدم زدن با جان کری در ژنو بود، سیا و پنتاگون در حال تجهیز داعش پشت مرزهای ایران بودند. همان زمان سردار سلیمانی، از طریق آقای امیرعبداللهیان به آقای ظریف پیغام داد: «ما اسناد دقیقی داریم که در جریان سقوط موصل، چند هواپیمای آمریکایی در فرودگاه به زمین نشسته و ژنرال‌‌های آمریکایی پیاده می‌‌شوند و فرماندهان داعش، روی فرش قرمز به استقبال آنها می‌‌روند. آنها به مدت
۵ ساعت در سالن vip فرودگاه مذاکره می‌ کنند و سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته آمریکایی در اختیار داعش قرار می‌‌گیرد.».
نقشه از این پیچیده‌تر نمی‌توانست باشد که بخواهند طرف مذاکره را با ادعای توافق خام کنند و همزمان، جنگ را تا پشت مرزهای او بکشانند. اما مرد میدان بیدار بود که به دل خطر در مناطق محاصره شده زد و ظرف سه سال، جنگ را مغلوبه کرد. بی‌تردید اگر آمریکایی‌ها قهرمانی شبیه او داشتند، به جای افسانه «مرد 6 میلیون دلاری»، سریال «مرد 8000 میلیارد دلاری» را می‌ساختند. با شکست نقشه جنگی آمریکا، خسارت دست‌کم 1000 میلیارد دلاری از ایران دفع شد. جنگ نیابتی صدام، طبق برآورد سازمان ملل،
هزار میلیارد دلار خسارت برای ایران به همراه داشت و اگر جنگ نیابتی اخیر می‌توانست به ایران سرریز شود، خسارتی به مراتب بیشتر برجا می‌گذاشت.
اما این تنها ضربه حاج قاسم به دشمن نبود. صدای آمریکا اواخر خرداد 1393 گفته بود «آمریکا می‌‌داند حرف اول را در عراق، ایران می‌‌زند و ژنرال بدون سایه ایران قاسم سلیمانی، از افغانستان تا عراق و لبنان و غزه و سوریه نفوذ دارد.». یکی از چند داغی که او بر پشت بوش، اوباما و ‌ترامپ گذاشت، نابودی 7000 میلیارد دلاری بود که برای جنگ در منطقه هزینه کرده بودند. ‌ترامپ، مدتی پس از آنکه دی ماه 97، با هواپیمای چراغ خاموش، به پایگاه عین‌الاسد عراق سفر کرد، گفت: «هنگام فرود آمدن، تمام چراغ‌‌های هواپیما را به دلایل امنیتی خاموش کردند. فکرش را بکنید! ما هفت ‌تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم و نمی‌توانیم با چراغ‌ روش واردش شویم! این خیلی غم‌انگیز است که با آن هزینه، ناچار باشی سفرت را تا این حد فوق‌العاده سرّی نگه داری».
اگر کاری ناشدنی در حد شکست آمریکا در میدان، ممکن است، پس دیگر مأموریت‌های کمتر دشوار، به شرط صدق و اخلاص شدنی است. همین درس‌های موفق سردار سلیمانی بود که او را در میان ملت ما و ملت‌های منطقه دوست داشتنی کرد. نظرسنجی بهمن 96 دانشگاه مریلند نشان می‌داد «در حالی که از محبوبیت روحانی و ظریف، 17 و 10 درصد کاسته شده، محبوبیت قاسم سلیمانی 17 درصد افزایش یافته و به 83 درصد رسیده است». آقای ظریف هم اگرچه در فایل صوتی کذایی با کم‌لطفی، میدان را در تعارض و تزاحم با دیپلماسی وانمود کرده بود، اما اذعان می‌کرد: «قبل از شهادت شهید سلیمانی در تمامی نظرسنجی‌‌‌ها از سال ۹۶ تا ۹۹، محبوبیت من از ۹۰ آمد روی ۶۰ درصد، و محبوبیت شهید سلیمانی رفت روی ۹۰ درصد. مردم ما قهرمان بودن در منطقه را می‌‌پسندند. ما هم نوکر مردم و هم نوکر آنچه می‌‌پسندند هستیم. من برای شهید سلیمانی ‌گریه کردم».
زمان لازم بود تا خیلی‌ها به معرفتی که شهید سلیمانی داشت، اندکی نزدیک شوند. آقای صادق خرازی، معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات، چندی قبل در کلاب‌‌هاوس گفت: «در روزهایی که آقای روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب اما هنوز مستقر نشده بود، در جلسه‌ای نزد رهبر انقلاب صحبت‌هایی در مخالفت با حضور ایران در سوریه کرد. رهبر انقلاب در جواب فرمودند شما حالا از راه برس، کمی با مسائل از نزدیک آشنا بشو، بعد نظر بده». زمان برد و جان‌های گرامی هزینه شد، تا آقای روحانی اواخر دولتش بگوید: «شاید برخی‌ها فراموش کرده باشند روزهایی بود که هیچ‌‌کس جرأت نمی‌‌کرد به میدان داعش برود. برخی یادشان نیست که نه کربلا و نجف و حرمت حرم اهل‌بیت(ع) و حتی کسی جرأت نمی‌کرد از منطقه سبز بغداد خارج شود. کسی که راه افتاد و نیمه‌‌های شب تنها به عتبات، بغداد و شمال عراق رفت و توطئه صهیونیست‌‌ها و آمریکا را در منطقه خنثی کرد، سردار سلیمانی بود».
اگر نقشه به‌روز شده آمریکا پس از شکست در منطقه، خواب کردن ملت‌ها با جنگ نرم بود، جنایت ‌ترور سردار سلیمانی، پنبه آن نقشه را زد. گزارش رسانه‌های غربی پس از تشییع باشکوه سردار سلیمانی خواندنی است: «رویترز؛ حجم جمعیت حاضران در این تشییع، شبیه جمعیتی بود که برای تشییع آیت‌‌الله خمینی به خیابان‌‌ها آمدند». خبرنگار نیویورک‌تایمز: «دریایی بیکران از مردم در مراسم حضور یافته‌اند. سیل بی‌‌‌پایان و چند میلیونی مردم از ساعت ۶ صبح در خیابان هستند. در ٢۵ سالی که ایران را پوشش می‌‌‌دهم، هرگز چیزی شبیه به این ندیدم». خبرگزاری فرانسه: «دریای سوگواران با ادای احترام به ژنرال سلیمانی، خواستار انتقام سخت شدند». خبرنگار لوفیگارو: «این تشییع، گسترده‌‌ترین تجمع بعد از رحلت آیت‌الله خمینی در سال ۱۹۸۸ میلادی است». سال گذشته هم مجله نیوزویک نوشت: «‌ترور قاسم سلیمانی، او را به قهرمانی تبدیل کرده که حالا بیلبورد‌های بزرگش سرتاسر خاورمیانه را فرا گرفته است؛ نه تنها مناطق شیعه‌نشین، بلکه مناطق سنی‌نشین مثل کرکوک، غزه و کرانه باختری رود اردن. این، روند سلیمانیزاسیون خاورمیانه و گسترش نفوذ ایران است». این پاداش دنیایی مردی است که دوست داشت گمنام باشد و نوشته بود «باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم. آن‌کس که باید ببیند، می‌‌بیند».

**************

 روزنامه وطن امروز**

شهید سلیمانی چگونه ملی‌ترین و امتی‌ترین چهره شد/ محمد آخوندی
 
منَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا ‌الله عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛ از میان مؤمنان مردانى‏‌اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند، برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند (احزاب/ 23).
***
سیزدهم دی‌ماه از تلخ‌ترین روزها در تاریخ این ملت است. روزی که سردار رشید و قهرمان نامدار این کشور در جنایتی آشکار به دست شقی‌ترین افراد بشر به شهادت رسید. شهید حاج‌قاسم سلیمانی اگر چه سحرگاه 13 دی 98 به آرزوی دیرین خود شهادت رسید اما این شهادت داغی بر دل همه آزادگان جهان گذاشت که تا ابد سرد نخواهد شد. شهادت حاج‌قاسم عزیز صفحه جدیدی در تاریخ ایران و جهان اسلام گشود و موجب شد فرهنگ مقاومت، ایثار، رشادت، از خودگذشتگی و ذوب در عشق الهی و ولایت بودن یک بار دیگر به عنوان خون در کالبد جامعه به جریان افتد. 
دشمنان بر این باور بودند با شهادت این فرمانده بزرگ جهان اسلام که تمام زندگی پربرکتش را در راه خدمت به انسان‌ها، مبارزه با کفر و اعتلای اسلام مصروف کرد، می‌توانند سدی بزرگ در مقابل جبهه مقاومت در منطقه ایجاد کنند. شهادت سردار دل‌ها این واقعیت را نمایان کرد که تحلیل‌های دشمنان مانند همیشه اشتباه بود و با شهادت یک سلیمانی، هزاران سلیمانی از مکتب این شهید والامقام متولد و موجب شد نام شهید سلیمانی برای دشمن بسیار خطرناک‌تر از نام سردار سلیمانی شود. 
مؤید این موضوع را می‌توان در کلام رهبر حکیم انقلاب دید که فرمودند: «شهید سلیمانی به الگو و قهرمان جوانان دنیای اسلام و منطقه تبدیل شد، امروز سلیمانی در منطقه ما نماد امید، اعتماد‌به‌نفس، رشادت و رمز استقامت و پیروزی است و همچنان ‌که برخی بدرستی گفته‌اند، «شهید» سلیمانی برای دشمنانش خطرناک‌تر از «سردار» سلیمانی است».
در سالروز شهادت سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی باید عمیق‌تر و دقیق‌تر به حیات پرنور و پربرکت ایشان نظاره کرد و دید چگونه شهید سلیمانی به این جایگاه رفیع رسید؛ به عبارتی سلیمانی چگونه سلیمانی شد؟
حاج‌قاسم در زمان حیاتش چنین گفت: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می‌شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند». 
ایشان این کلام را نه تنها در لفظ، بلکه در میدان عمل نیز پیاده و به معنای واقعی کلمه خود را وقف خدمت به مردم کرد. این وقف یک بار خود را در جامه رزم و در خاکریزهای ۸ سال دفاع‌مقدس، یک بار در قامت کمک‌رسانی به مردم زلزله‌زده بم، یک بار به عنوان فرشته نجات مردم سیل‌زده خوزستان و یک بار در قالب فرمانده رشید سپاه اسلام در جبهه مقاومت متبلور کرد و باعث شد ایشان از یک فرمانده نظامی صرف به یک مسؤول دردآشنا در میان مردم مبدل شود. 
برای شناخت سردار سلیمانی باید در مکتب ایشان تأمل کرد و دید چگونه این فرمانده ارشد جبهه مقاومت تا این حد از تاثیرگذاری در بین مردم کشور، منطقه و جهان دست یافت و تبدیل به ملی‌ترین و امتی‌ترین چهره کشور شد. 
رهبر معظم انقلاب اسلامی برخی از این شاخصه‌ها را که زمینه‌ساز افزایش ضریب نفوذ شهید حاج‌قاسم سلیمانی شد، اینگونه معرفی کرده‌اند:
- تربیت‌شده اسلام و مکتب حضرت امام خمینی و پایبند بـه انقـلاب و خط مبـارک و نورانـی امـام راحـل 
- تبلور داشته‌های فرهنگی، معنوی و انقلابی و ارزش‌های ملت 
- دارای شجاعت، روحیه‌ مقاومت و پایبندی و وفاداری کاملا صادقانه به عهدی که با پروردگار بسته بود.
- اهل معنویت، صدق، اخلاص و آخرت‌جویی 
- پروا نداشتن در راه خدا و انجام وظیفه و جهاد فی‌سبیل‌الله و «اخلاص و کار برای خدا»
- دارای روحیه‌ فداکاری و نوع‌دوستی 
- وفاداری به وظایف خود در قبال ملت ایران و امت اسلام 
- تلاش و کار خستگی‌ناپذیر و حیرت‌انگیز
- فرار از دیده شدن و تظاهر 
- و البته ذوب در انقلاب و ولایت بودن 
با تکیه بر این تعابیر می‌توان به این نکته دست یافت که جوهره مکتب حاج‌قاسم سلیمانی شکل گرفته از صدق و اخلاص است که می‌تواند خط‌مشی و چراغ راهی برای مدیران و مسؤولان کشور باشد. 
برادران و خواهران! امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به مکتب حاج‌قاسم سلیمانی دارد. 
حاج‌قاسم برای خدمت‌رسانی به مردم از هیچ کوششی دریغ نداشت و این مهم باید برای همه مدیران از جمله نمایندگان مردم نیز فصل‌الخطاب باشد. 
خالص بودن، برای خدا کار کردن، تلاش برای دیده نشدن، در صحنه بودن، روحیه جهادی داشتن، با مردم و برای مردم بودن و حفظ وحدت، همدلی و انسجام، نیازهای امروز است تا در سایه آن نیازهای مردم شناسایی و راهکارهای لازم برای رفع آنها احصا شده و در نهایت عملیات خدمت‌رسانی به انجام رسد. 
مدیریت شهری اعم از نمایندگان شورای اسلامی شهر و مدیران شهری باید با تکیه بر مکتب حاج‌قاسم در راه خدمتگزاری به مردم گام بردارند. مردم دیرزمانی است چشم به راه وزیدن دوباره نسیم خدمت در شهر هستند. اگر ما به دنبال خدمت‌رسانی مناسب به مردم هستیم، باید از هر گونه حاشیه و تفرقه دوری کرده و با وحدت در مسیر یکپارچه خدمت حرکت کنیم. این یک وظیفه دینی و قانونی است که بر دوش ما گذاشته شده است و مردم با رأی اعتماد خود چشم‌انتظار تحول در شهر هستند. 
مردم به حاج‌قاسم سلیمانی عشق داشتند، چرا که وی از جنس خودشان و برای خودشان بود. شهید سلیمانی یک نقشه راه زنده برای همه مدیران و خدمتگزاران است و با تکیه بر آن باید امور را پیش برد و زمینه‌ساز آسایش بیشتر شهروندان شویم. 
در پایان به سفارش و وصیت حاج‌قاسم عزیزمان توجه کنیم که خطاب به سیاسیون کشور فرمودند:
نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم: 
عزیزان! هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌های‌تان به نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطول و مفصل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است.
  اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسؤولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ‌یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاص عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است اما ولایت عملی مخصوص مسؤولان است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید. 
  اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسؤولیت‌ها؛ چه مسؤولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام. 
  به‌کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند. 
  مقابله با فساد و دوری از فساد و تجملات را شیوه خود قرار دهند. 
  در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسؤولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند.
حاج‌قاسم عزیز! 
از روح بلند شما از اعماق دل تشکر می‌کنیم. برای بیش از 4 دهه فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی. برای همه رشادت‌ها و مجاهدت‌هایی که بسیاری از آنها را ندیدیم و نمی‌دانیم. برای ما هم دعا کنید تا شهید باشیم و شهید شویم.

**************

روزنامه خراسان**

در نگاه و رفتار محبوب ملت و امت/ کورش شجاعی
آیا یکی از برترین و مهم ترین سنجه ها و معیارهای ارزشمندی انسان ها نوع نگاه و رفتار و حوزه و میزان تاثیرگذاری شان در عرصه حیات طیبه و کمال واقعی انسان و جامعه انسانی نیست؟
آیا تعالی انسان و ارتقای اخلاق و معنویت فرد و جامعه و همچنین رشد و پیشرفت علمی و اقتصادی و ... جز در سایه امنیت و عدالت و عقلانیت قابل حصول است؟
آیا جامعه ای بدون برخورداری از مکتب و جهان بینی مبتنی بر خداباوری و داشتن الگوهای واقعی می تواند در مسیر حق و حقانیت و عزت و انسانیت حقیقی حرکت مستمر و موثر داشته باشد؟ 
قدر مسلم مام وطن عزیزمان ایران در بسیاری از دوره های تاریخی خود انسان هایی بس بزرگ و تاثیرگذار در عرصه های گوناگون در دامن خود پرورانیده ، بزرگان و بزرگوارانی که در عرصه علمی پس از گذشت صدها سال نامشان و آثار علمی شان همچنان بر تارک تاریخ علم جهان می درخشد.مگر کسی می تواند منکر ارزش علمی فارابی ها، ابوعلی سیناها، رازی ها، ابوریحان ها، خواجه نصیرها، ملاصدراها و صدها دانشمند دیگر این آب و خاک باشد؟
و مگر دنیا در حوزه نگاه و رفتار حکومتی توحید محور، ژرف اندیش، انسان مدار و آزادمنش بزرگ مردی همچون کوروش کبیر را می تواند فراموش کند؟ 
همچنان که ارزش کار و تاثیر وجودی مدافعان وطن از آریوبرزن ها گرفته تا امام قلی خان ها و عباس میرزاها و ستارخان ها و میرزاکوچک خان ها و جهان آراها، باکری ها، همت ها، زین الدین ها، برونسی ها، کاوه ها، ستاری ها و فکوری ها و فلاحی ها و ... و هزاران شهید سرافراز دیگر هیچ گاه از ذهن مردم و تاریخ ایران و اهل انصاف جهان پاک نمی شود و همچنان که یاد و خاطره بزرگی ها و اثرگذاری های درایت و دوراندیشی و تدبیر و هوشمندی و خداباوری و ایران دوستی «امیرکبیر» در همان دوره حدود 4 ساله صدارتش از حافظه تاریخی مردم و تاریخ این سامان پاک شدنی نیست.حال که به اجمال چند سطری درباره سنجه ها و معیارها و ارزش وجودی انسان ها بر قلم این کمترین جاری شد، حسب وظیفه ملی و میهنی و اعتقادی خویش جملاتی درباره یکی از موثرترین نقش آفرینان حفظ امنیت و استقلال و عزت ایران و ایرانیان در عصر حاضر و دلایل محبوبیت او به رشته تحریر درمی آورم تا شاید به اندازه دانه «خردلی» به امثال این تاثیرگذاران در بسط اخلاق و جوانمردی و ایثار و فداکاری حافظان عزت و امنیت و استقلال و ناموس وطن و حریم بانان انسان و انسانیت ادای دین کرده باشم.حاج قاسم که دوست داشت فقط «قاسم» صدایش کنند بی هیچ پسوند و پیشوندی ، همان مجاهد متخلق ساده زیستی که به قول خودش «مدرّج» شدن را هم دوست نمی داشت، آن بزرگمرد بزرگواری که «قاسم» صدازدنش را توسط بسیجی ها بسیار دوست می داشت، به خلاف برخی مسئولین هرچند کم تعداد که حال برای اولین ورودشان به محل کار، «سان» می بینند یا تمبر چاپ می کنند یا ... 
او که به گفته راننده اش سال ها با پیکان و بعد پژو و بعد سمند (چون ایرانی تر است) به محل جلسات می رفت، سرباز سرداری که با کلام نرم و البته تدبیر و وعده هایی که بدان عمل کرد عده ای قاچاقچی و مسلح و آواره را در حوالی کرمان به مردان اهل خانواده و زراعت و دامداری تبدیل کرد و مردم نام این روستای قاسم آباد کرده را «قاسم آباد» گذاشتند.سربازی که همه سال های دفاع مقدس را در جبهه ها حاضر بود و در مقابل تجاوز دشمن بعثی سینه سپر کرد، رشادت ها و جان فشانی ها کرد و افتخارات بسیار آفرید، سرباز سرداری که با مردم و بین مردم زندگی کرد و مردم را از روی اعتقاد و باور دوست داشت، دختران و پسران این سامان را با هر سلیقه ای فرزندان خود می‌دانست، فرزندان شهدا را مثل گل می بویید و می بوسید و با همه مشغله هایش برنامه ای برای دیدار خانواده شهدا داشت، سرلشکری که حتی برای سرزدن و حمام بردن و انجام کارهای یک جانباز در نجف آباد برنامه ماهانه داشت، در سیل و زلزله و دیگر حوادث در بین مردم آسیب دیده حضور عاشقانه و موثر داشت.مردم را به خاطر خدا، به خاطر ارزش انسان و انسانیت دوست می داشت نه برای رای جمع کردن و ...
این مسلمان عاشق اهل بیت و مرید ذوات مقدسه اهل عصمت و دوستدار و متوسل به زهرای اطهر بارها در جبهه ها شاهد و «مُدرک» امدادهای غیبی منصوره دو عالم بود.این ایرانی آزاده خود را حامی هر مظلومی با هر دین و مذهبی در هر کجای جهان می دانست آن چنان که وحشت و تنهایی و در به دری دختران کشورهای مورد حمله تکفیری ها را وحشت و تنهایی دختران و فرزندان خود می دانست و این را نه تنها در نامه به دخترش نوشت که در عرصه میدان بدان وفادار و عامل بود.سرداری که صداقت و اخلاصش در راه بندگی خدا و خدمت به مردم، محبوب و سردار دل هایش کرد، آن چنان که پیش از او نیز علی صیاد شیرازی با رفتار و خلوصش، صیاد دل های مردم بود.سرداری که «منیّت» نداشت و همیشه از دیگران می گفت از یاران و همرزمان شهیدش، تا آن جا که حتی برای جای دفنش وصیت کرد که در کنار همرزم شهیدش در کرمان دفن شود.انسان آزاده ای که انسان و انسانیت در نگاهش در جهان بینی اش در گفتار و رفتارش جایگاهی بس ویژه داشت و نجات انسان ها و انسانیت از چنگال آدمکشان تکفیری را وظیفه وجدانی، دینی و انسانی خود می دانست و چنان باورمند این وظیفه و وعده نصرت الهی در پیروزی حق علیه باطل بود که سرانجام به دست باکفایت او و همرزمان دلاورش کردستان عراق و عراق و سوریه از شر وجود داعشیان خون خوار پاک شد.سرباز عاشق اهل بیت و ولایتمداری که نهال مقاومت را در غزه و لبنان و سوریه و عراق و ... به درختی تنومند تبدیل کرد و معادلات منطقه و بلکه جهان را خلاف انتظار و خواست صهیونیست ها، آمریکایی ها و برخی کشورهای غربی و همدستان مرتجع منطقه ای شان برهم زد.حاج قاسم سلیمانی هم شجاع، هم دوراندیش، هم اهل تدبیر، هم استراتژیست، هم اهل غیرت، هم مرد میدان و عمل، هم اهل توسل و تضرع، هم فرمانده، هم موثر، هم مردم دار و ساده زیست و البته بی ریا و مخلص و ایثارگر و متخلق و مهربان و حاج قاسم چون وجودی بسیار تاثیرگذار در جذب قلوب مردم و ایجاد وحدت و همدلی و همچنین سرباز و فرماندهی بس موثر در حفظ امنیت و استقلال دین و میهن و نجات مظلومیت از چنگال ظالمان بود، خداوند حکیم، مِهر او را در دل ایرانیان و مسلمان و آزادگان جهان «مُهر» کرد و حاج قاسم به «مکتب حاج قاسم» و «ملی ترین شخصیت» و در عین حال، «امتی ترین شخصیت» تبدیل شد.شخصیتی که مردم ایران و امت اسلام و دیگر آزادگان همچنان منتظر «انتقام سخت» از آمران و عاملان ترور سردار صلح و مقاومت هستند.

 *************

 روزنامه ایران**

 

**************

روزنامه شرق**

سیاست همسایگی در پرتو مذاکرات وین/ ابوالقاسم دلفی

 در معرکه‌بازاری که اطراف مختلف درگیر در مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و جامعه بین‌المللی، پیرامون موفقیت‏ یا ناکامی آن به پا کرده‌اند، تحولات منطقه‌ای در حال شکل‌دهی به فضای آلوده‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران است که مسیر خزنده‌ای را در‌ حال طی‌کردن است. آنچه در روزهای اخیر در خصوص تحول قابل درک در مواضع جمهوری اسلامی ایران درباره روند مذاکرات هسته‌ای وین، مانند نصب مجدد دوربین‌های آژانس، تأکید بر عبورنکردن از غنی‌سازی ۶۰‌درصدی، تعدیل در خواسته‌ها و مطالبات اولیه درباره لغو تمامی تحریم‌ها قبل از ورود آمریکا به برجام و سرانجام ارسال پیام غیرمستقیم درباره مطالبات و خواسته‌های معقول جمهوری اسلامی ایران به طرف آمریکایی رخ داده‌، هیچ‌یک تأثیر بازدارنده‌ای بر اتفاقات و تحولاتی که ریشه در کدورت‌ها و کج‌فهمی‌های منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران دارد، بر جای نگذاشته است. در شرایطی که اظهارات و مواضع مقامات مختلف کشور‌ حکایت از تغییر آشکار در مناسبات منطقه‌ای و راهبردهای همسایگی جمهوری اسلامی ایران دارد و انتظار می‌رود که پاسخی مناسب و درخور‌ برای این حسن‌نیت از طرف‌های مقابل دریافت شود، شاهد انتشار اخبار و گزارش‌هایی مبنی بر عقد قراردادهای عربستان سعودی با چین هستیم که برای «ساخت» موشک‌های بالستیک و دوربرد که پیش از این نوع وارداتی این موشک‌ها با بردهای بین سه‌ تا پنج هزار کیلومتر در اختیار ریاض قرار گرفته بود، منعقد می‌شود. اینکه تحقق همکاری‌های عملیاتی نظامی بین چین و عربستان سعودی و اعلام آن در شرایطی که مذاکرات وین چشم‌انداز متفاوتی نسبت به هشت دور قبلی آن داشته است، برای تأثیرگذاری بر این مذاکرات یا تقویت واقعی توان رزمی پادشاهی سعودی در جهت اهداف سلطه‌طلبانه آن در منطقه رخ داده است، تغییری در اصل ماوقع و تفاوت تعارض‌گونه مواضع علنی و آشکار مقامات سعودی با رفتار عملیاتی آنها به‌ وجود نمی‌آورد. به موازات تقویت توان نظامی پادشاهی سعودی که کشورهای غربی و شرقی مانند چین در تحقیق آن با یکدیگر به رقابت شدید پرداخته‌اند، سران پادشاهی سعودی از اظهارات دشمن‌تراشانه و ایران‌هراسی خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران و تلاش برای ائتلاف‌سازی علیه ایران در منطقه فروگذار‌ نمی‌کنند. روابط قاهره و ریاض که یکی از پیچیده‌ترین و پرمخاطره‌ترین روابط بین کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و حوزه خلیج فارس در دهه‌های گذشته بوده است، در هفته‌های اخیر در آستانه تحولات چشمگیری قرار گرفته است. در جریان سفر اواخر آذر‌ماه فیصل فرحان، ‌وزیر خارجه عربستان سعودی به قاهره، موضوعات و مسائل مربوط به آنچه ‌به‌زعم دو کشور امنیت منطقه‌ای نامیده می‌شود. مورد بحث و تبادل‌نظر قرار گرفت. وزیر خارجه ریاض در اظهارات خود در قاهره خاطرنشان کرده است که مصر از برقراری امنیت در منطقه استقبال می‌‌کند و به همین خاطر قاهره و ریاض درصددند همکاری‌ها و مشورت‌های خود را در منطقه افزایش دهند. به گفته وزیر خارجه سعودی کشورش از موضع مصر درباره مبارزه علیه فعالیت‌های شبه‌‌نظامیان حوثی در یمن استقبال می‌کند. همچنین وزیر خارجه مصر در اظهارات خود متذکر می‌شود که روابط ویژه و استراتژیک با عربستان سعودی برقرار است. فرحان، وزیر خارجه عربستان در مصاحبه مشترک خود با همتای مصری، بر ضرورت ممانعت از آنچه به‌زعم او دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای است، تأکید کرده است. به گفته او در روزهای اخیر هیچ‌گونه ملاقاتی بین عربستان و ایران صورت نگرفته است، با‌این‌حال عربستان برای گفت‌‌وگو آمادگی دارد. این دو کشور درباره امنیت عربی خاطرنشان می‌کنند که امنیت عربی ضرورت داشته و حرکت مشترک عربی و همبستگی کامل برای محافظت از امنیت ملی عربی را بااهمیت تلقی کردند. در جریان سفر وزیر خارجه عربستان به قاهره دو کشور هرگونه تلاش منطقه‌‌ای برای دخالت در امور داخلی کشورهای عرب یا تهدید ثبات و تعرض به منافع مردم این کشورها را مردود دانسته و تصمیم گرفتند که علیه سازمان‌های تروریستی تحت هر فرم و شکلی در منطقه مبارزه کنند. وزرای خارجه سعودی و مصر بر ضرورت تأمین امنیت دریایی و دریانوردی در خلیج فارس و تنگه باب‌المندب و دریای سرخ تأکید کردند. از سوی دیگر ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی پنجشنبه گذشته در جریان نطق سالانه خود در مجلس مشورتی سعودی خاطرنشان کرد که امیدوار است ایران سیاست بی‌ثبات‌سازی خود را ترک کرده و برای تحقق صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه همکاری کند. به گفته ملک سلمان ایران یک کشور همسایه سعودی است و ما امیدواریم که ایران سیاست و رفتار منفی خود را در منطقه تغییر دهد و به سمت همکاری و گفت‌وگو حرکت کند. ملک سلمان در ادامه اتهام‌زنی‌های خود اضافه کرده است که ما با نگرانی فراوان سیاست ایران را که ثبات و امنیت منطقه را مورد تعرض قرار داده است، پیگیری می‌کنیم، سیاست‌های ایران به‌ویژه با ایجاد و حمایت از شبه‌نظامیان مسلح، افزایش سیستماتیک ظرفیت نظامی خود در منطقه و فقدان همکاری با جامعه بین‌المللی در خصوص برنامه هسته‌‌ای و توسعه موشک‌های بالستیک همراه است. وی همچنین اضافه کرده است که ما حمایت ایران از شورشیان تروریست حوثی که جنگ را در یمن باعث می‌شوند و موجبات بحران انسانی در این کشور و تهدید امنیت پادشاهی سعودی و منطقه را فراهم می‌کنند، پیگیر هستیم. تشدید تحرکات ریاض علیه جمهوری اسلامی ایران و هم‌زمانی آن با عملیاتی‌شدن سیاست‌های نزدیکی با همسایگان جمهوری اسلامی ایران و چشم‌اندازهای امیدوارکننده در مذاکرات وین در شرایطی است که دنبال تحولات یک ماه اخیر در مناسبات خارجی کشور امارات عربی متحده و اولین سفر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به یک کشور عربی حوزه خلیج فارس و روند عادی‌سازی روابط این رژیم با کشورهای منطقه و نیز همسایگان ایران و همچنین سفر امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه به عربستان سعودی و امارات که موجب اتفاقات مهم و قابل‌توجهی در مناسبات سیاسی نظامی و فرهنگی کشورهای عربی منطقه با فرانسه بوده که ساده‌لوحانه خواهد بود اگر اهداف فعل و انفعالات راهبرد امارات را بی‌ارتباط با منافع جمهوری اسلامی ایران قلمداد کنیم؛ به‌هر‌حال سرجمع تمامی تحولات ذکرشده در خصوص تحرکات کشورهای عربی منطقه خلیج فارس و خاورمیانه جهت تدارکات نظامی سیاسی و آماده‌سازی خود برای شرایطی که احتمالا پس از خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه خلیج فارس به وجود خواهد آمد، نشانگر نوعی ارزیابی غیرمنطبق بر تحولات جاری راهبرد انتخابی دولت برای نزدیکی با همسایگان و ایجاد تعامل سازنده‌تر با اصحاب منطقه‌ای است. طبیعتا آنچه درباره مناسبات خارجی جمهوری اسلامی ایران در شرایط جاری بین‌المللی و منطقه‌ای در حال وقوع است، ناظر بر این امر است که بدون دستیابی به روابطی سالم و مبتنی بر منافع متقابل با بازیگران صحنه تحولات بین‌المللی و هم‌زمان در قبال کشورهای حوزه جغرافیای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران، تحقق انتظارات و محاسبات عینی صورت نخواهد گرفت. بنابراین آنچه در مذاکرات جاری وین در حال وقوع و تحقق است، مسلما باید با طراحی‌های لازم و تعامل مناسب برای ظرفیت‌های تأثیرگذار و قابل‌قبول در منطقه جغرافیای پیرامون جمهوری اسلامی ایران هم‌وزن و هم‌عرض باشد.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات