- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
چهارشنبه ؛ 05 آذر 1404 اگر وطنفروشی نیست، پس چیست؟! /حسین شریعتمداری
۱- برخی از مدعیان اصلاحات و دستاندرکاران دولت قبل (و نه همه آنها) بجای آنکه از افتضاحات ۸ ساله خود و انبوه مشکلاتی که بر سر ملت آوار کردهاند شرمنده باشند، در اقدامی کاملاً هماهنگ با دشمنان بیرونی به دروغپراکنی و سیاهنمایی علیه دولتی روی آوردهاند که فقط سه ماه از تشکیل آن میگذرد و به گواهی آنچه همگان به وضوح میبینند، ضمن آنکه با همه توان مشغول آواربرداری از خرابیهای دولت موسوم به تدبیر و امید! است، آستین همت بالا زده و در همین مدت کوتاهی که از عمر آن میگذرد دستاوردهای چشمگیر و غیرقابل انتظاری داشته است.
۲- پیش از این در یادداشتی با عنوان « تابلوها را جا به جا نکنید» به اندکی از بیتدبیریهای ۸ ساله دولت قبل اشاره کرده و آورده بودیم؛
تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردند. قرار بود در مذاکرات هستهای تحریمها را لغو کنند ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه به علت نابلدی، نفوذ عوامل دشمن و گرایش به سازش، صدها تحریم دیگر نیز به آن اضافه کردند. و همزمان، مشکلات کمرشکنی نظیر گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران (دیروز سخنگوی قوه قضائیه از تشکیل ۱۲۵۰پرونده قضایی - فقط در تهران - برای حیف و میل ۱۰میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی خبر داد که گزارش مبسوط آن در کیهان دیروز آمده است)، افزایش ۸ برابری قیمت مسکن. تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریبجینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی و ... را به ملت تحمیل کردند. نقدینگی را که میتوانست و باید روانه عرصه تولید شده و باعث کسب و کار شود، از ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به ۴ هزار هزار میلیارد تومان افزایش دادند و تولید و کسب وکار را با رکود شدید و بیسابقه (و نه کمسابقه) روبهرو کردند. کشور را از خودکفایی در تولید گندم و گوشت قرمز و گوشت مرغ به واردات این اقلام ضروری و معیشتی مردم کشاندند.
با دیپلماسی انفعالی، راه را برای باجخواهی دشمنان باز کردند و امنیت و اقتدار کشور را به مخاطره انداختند و با کنار رفتن خود علاوهبر مشکلات یاد شده که فقط اندکی از بسیارهاست، خزانه را نه فقط خالی، بلکه با بدهی فوق کلان تحویل دولت آقای رئیسی دادند تا آنجا که دولت کنونی فقط بابت یک قلم از این بدهیهای به ارث برده باید تا سال ۱۴۰۵ هر ماه به طور متوسط مبلغ کلان ۱۰ هزار میلیارد تومان پرداخت کند و ...
۳- و اما، کسانی که - از داخل و خارج- این خسارتهای انبوه و کلان را به ملت و نظام تحمیل کردهاند، با بهرهگیری از رسانههای اجارهای و پشتیبانی آشکار دشمنان بیرونی و به بهانه «نقد» ! حرکت مشترکی را با خمیرمایه دروغپراکنی و اتهامزنی علیه نه فقط دولت، بلکه علیه نظام آغاز کردهاند. اقدامی که غیر از «وطنفروشی» با هیچ واژهای قابل تعریف نیست.
نیم نگاهی به انبوه دروغهای شرمآوری که این جریان مشترک داخلی و خارجی علیه تمامیت نظام میبافند و منتشر میکنند، به وضوح نشان میدهد که از آن سوی مرزها مدیریت میشوند. کافی است دروغها و تهمتهای این جریان آلوده را با آنچه مقامات و رسانههای آمریکایی و اسرائيلی و اروپایی بر قلم و زبان دارند به مقایسه بنشینید تا انطباق بیکم و کاست اتهامات مطرح شده از سوی پادوهای داخلی آمریکا را با کانون اصلی مدیریت آنها در آمریکا و اسرائيل به وضوح ببینید.بفرمائید! مقایسه کنید!
۴- بسیاری از سیاهنماییها و اتهاماتی که در این حرکت مشترک داخلی و بیرونی علیه نظام مطرح میشود به اندازهای سخیف و دمدستی است که شاید طرح آن از سوی جریان یاد شده عجیب به نظر برسد چرا که دروغ بودن آنچه ادعا میکنند، به آسانی قابل درک است ولی با این وجود چرا مطرح میشود؟! و این سؤال جدی را پیش میکشد که این جماعت با چه انگیزهای آتش به شخصیت و حیثیت خود انداختهاند؟! در این خصوص تنها دو علت قابل شمارش است و علت سومی نمیتواند در میان باشد.
اول؛ آنکه جریان یاد شده در دروغپراکنیها و اتهامزنیهای خود تصمیم گیرنده اصلی نیست، بلکه مامور به انجام دستوراتی است که از کانونهای بیرونی به این جریان دیکته میشود! اظهارات نتانیاهو را به خاطر آورید که آشکارا از این جریان با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد میکرد و یا در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی ۸۸، شیمون پرز، رئیسجمهور رژیم جعلی و کودککش اسرائیل، درباره این جریان سیاسی (دقیقاً همین جریان سیاسی) میگفت که « آنها به نمایندگی از اسرائیل، علیه جمهوری اسلامی ایران به مقابله برخاستهاند»... و جریان مزبور تاکنون جرأت تکذیب آن را نداشته و ندارد. و یا در اکتبر ۲۰۰۹ (مهر ماه ۱۳۸۸) جانهانا، مقام وقت وزارت خارجه آمریکا از نشست خود با تعدادی از افراد نزدیک به سران فتنه ۸۸ در اروپا خبر داده و گفت «آنها (بازهم همین جریان) تأکید کردند تحریمها باید در دُزهای قوی اعمال شود. آنها گفتند یک دُز ضعیف و یا یک رویکرد تدریجی در تحریمها به رژیم ایران فرصت میدهد تا خود را با آن تنظیم کند. تحریمها برای آنکه موثر باشد، باید مثل یک شوک عمل کند نه یک واکسن»! و یا دوبار ملاقات یکی از سران فتنه با جرج سوروس، سرمایهدار صهیونیست و دشمن تابلودار اسلام و انقلاب و ایران، قبل از شروع فتنه آمریکایی - اسرائیلی ۸۸ و ... (گفتنی است ایشان به خاطر افشای ملاقاتش با جرج سوروس از نگارنده شکایت کرده است ولی حاضر به پیگیری شکایت خود نیست تا اسناد این ملاقات در دادگاه ارائه نشود). این روزها دقیقاً همان جریان آلوده است که به دروغپراکنی علیه نظام و انقلاب مشغول است. از این روی تعجبآور نیست که دروغپردازیها و اتهامزدنهای این طیف علیه نظام و انقلاب و دولت مردمی، با آنچه مقامات و رسانههای دشمن مطرح میکنند، بیکم و کاست منطبق باشد!
و دوم؛ اینکه جریان مورد اشاره به خوبی میداند که دروغ میگوید ولی از آنجا هیچ واکنشی از سوی مراکز ذیریط نمیبیند، حتی بعد از افشای دروغها و بیاساس بودن تهمتهایی که مطرح کرده است، به نوع دیگری آنها را تکرار میکند. شبیه آنچه در ماجرای گوهر عشقی و گریم نوریزاد با سس گوجهفرنگی و تحریف شخصیت شهیدسلیمانی، دروغپردازی درباره بودجه حوزههای علمیه، دفاع از دیدگاه آمریکا و اسرائيل در مذاکرات وین، همسویی با خواسته دشمنان درخصوص صنایع موشکی و حضور ایران در منطقه و دهها نمونه دیگر، شاهد بوده و هستیم. و اکنون این سؤال جدی در میان است که اگر کار جماعت یادشده وطن فروشی نیست، پس چیست؟!
********
روزنامه وطن امروز**
مسأله دومی که در لایحه بودجه ۱۴۰۱ به آن اشاره شده و میتوان از آن به عنوان نقطه عطفی در نظام بودجهریزی کشور یاد کرد، افزایش ۶۲ درصدی درآمدهای مالیاتی است؛ موضوعی که به اذعان دولتمردان قرار است منابع آن از طریق شناسایی و ممانعت از فرارهای مالیاتی موجود تامین شود. اتفاقی که در صورت رخ دادن نه تنها درآمد قابل ملاحظهای را نصیب اقتصاد ایران میکند بلکه ماهیتا میتواند روی بخشهای مولد اقتصاد ایران تاثیر مثبت داشته و فعالیتهای سودجویانه و سفتهبازانه را کاهش دهد. هر ۲ این اتفاقها - اصلاح ارز ترجیحی و حمایت یارانهای از مردم و تحقق درآمدهای مالیاتی- در صورت عملیاتی شدن و اجرای دقیق میتوانند به شرایط موجود اقتصاد ایران کمک کنند. برای مثال، فرض کنیم سال آینده، منابع ارزیای که تا امروز غیربهینه به واردات کالاهای وارداتی تخصیص یافته، اما تاثیری روی زندگی و معیشت مردم نداشته و سود آن در جیب عدهای دلال قرار میگرفته قرار است مستقیما به اقشار جامعه هدف پرداخت شود. از طرفی فراریان مالیاتی شناسایی شده و با دریافت مالیات نقرهداغ شوند. بدون تردید اقدام اول در راستای هدفمندسازی یارانه پرداختی و کمک به معیشت افراد و اقدام دوم در راستای هدایت اقتصادی و افزایش درآمدهای دولت، ۲ اقدام مفید و هوشمندانه به شمار میروند. اما سوال اینجاست: آیا همین امروز دولت و کشور آمادگی، شرایط، اطلاعات و امکانات اجرای این ۲ اقدام را با کمترین ضریب خطا و امکان موفقیت دارند؟
این ابهام زمانی بیشتر میشود که بدانیم همچنان بهرغم گذشت ۱۱ سال از آغاز پرداخت یارانههای نقدی با اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال ۸۹، هنوز هستند کسانی که به هیچ وجه، شایسته دریافت این یارانه نبوده، اما همچنان آن را دریافت میکنند، یا هنوز ساکنان محلههای مرفه در شهرهای بزرگ یا کارمندان دولت همان میزان یارانهای را میگیرند که ساکنان نقاط مرزی در استانهای محروم یا افراد فاقد شغل دریافت میکنند. آیا میتوان در چنین شرایطی به پرداخت هدفمند یارانههای جدید به ۷ دهک جامعه؛ آن هم با اعدادی متفاوت- در راستای افزایش عدالت یارانهای- به نحوی که شاهد کمترین خطا یا اشتباه در آن باشیم، امیدوار بود؟
دولت محترم در حالی مالیاتستانی از فراریان مالیاتی را به عنوان دلیل اصلی خود برای افزایش درآمدهای مالیاتی در بودجه سال آینده مطرح کرده که سال جاری نیز قرار بود دولت از دریافت مالیات بر خانههای خالی کسب درآمد کند، اما عملا به رغم گذشت ۹ ماه از سال جاری، درآمدهای کسبشده از دریافت مالیات بر خانههای خالی چیزی نزدیک به صفر است؛ مسالهای که دلیل عمده آن را میتوان نبود دادههای مشخص از میزان و محل خانههای خالی و عدم راهکار مناسب برای شناسایی آنها دانست. اجرای آنچه در بودجه ۱۴۰۱ تحت عنوان بهبود نظام توزیع یارانهها با مکانیزم حذف تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی و پرداخت منابع حاصله به اقشار جامعه هدف یا افزایش درآمدهای مالیاتی از طریق شناسایی فرارهای مالیاتی آمده است نهتنها بسیار مثبت و امیدبخش که کاملا ضروری و حیاتی است، اما آیا دولت محترم ابزارها و زمینههای لازم برای تحقق این برنامهها را فراهم کرده است؟ در پایان به دولت سیزدهم توصیه میشود در صورتی که مصمم است در بودجه ۱۴۰۱، گام اول خود در اصلاح نظام یارانهای و مالیاتی را با بیشترین دقت و کمترین خطا بردارد با توجه به فرصت سه ماهه تا زمان اجرای قانون بودجه سال آینده، اولویت و تمرکز اصلی دولت در راستای تکمیل اطلاعات اقتصادی خانوارها و ایجاد سامانهای واحد، منسجم و بهروز از اطلاعات اقتصادی افراد حقیقی و حقوقی، شرکتها و بنگاهها و... باشد تا از این طریق امکان افزایش درآمدهای مالیاتی و بهبود نظام توزیع به نفع معیشت مردم قابلیت تحقق داشته باشد؛ در غیر این صورت باید از هماکنون، قید بسیاری از درآمدهای پیشبینیشده در لایحه بودجه سال آینده را مانند درآمدهای حاصل از مالیات بر خانههای خالی در سال جاری زد.
رزمایش مشترک «پیامبر اعظم (ص) ۱۷» از روز دوشنبه در سواحل خلیج فارس آغاز شده و تا فردا نیز ادامه دارد. رزمایشی که به صورت ترکیبی در حال برگزاری است و نیروی زمینی، نیروی دریایی و هوافضای سپاه پاسداران با انجام عملیاتهای گوناگون در آن نقش آفرینی و از آخرین دستاوردهای خود رونمایی میکنند. غرش تانکهای ارتقا یافته کرار در سواحل لارک با قابلیت مقابله در برابر موشکهای ضد زره، شناورهای موشک انداز با داشتن سرعتی بیش از ۱۷۰ کیلومتر و نقطه زنی پهپاد مهاجر ۶ با موشک هوشمند الماس به سیبلهای متحرک تنها بخشی از دستاوردهای خیره کننده سپاه است که تا این جای کار در این رزمایش به کار گرفته شده اند. تجهیزات پیشرفته و سامانههای پر قدرت دفاعی که به گفته فرمانده نیروی دریایی سپاه، همگی آنها بومی بوده و در خاک ایران تولید و ساخته شده است. موضوعی مهم که مورد توجه اندیشکده آمریکایی مرکزمطالعات راهبردی و بینالملل نیز قرار گرفت و این اندیشکده در گزارش اخیر خود با اشاره به این مهم که ایران بر توان داخلی خود اتکا دارد، اذعان میکند که یکی از بخشهای مهم دفاعی ایران برخورداری از توان دفاع موشکی است که از اهمیت راهبردی و استراتژیک در بحث بازدارندگی برخوردار است و در این زمینه توانمندیهای جدیدی ایجاد شده است. از دیگر نکات حائز اهمیت رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ آن است که سواحل خلیج فارس، تنگه هرمز و منطقه عمومی استانهای هرمزگان، بوشهر و خوزستان به عنوان منطقه جغرافیایی برگزاری این رزمایش در نظر گرفته شده که از جنبه حفظ امنیت منطقه اهمیت بالایی دارند. به ویژه این که طی چند ماه اخیر روابط بعضی از کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی به سمت عادی سازی پیش رفته و این رزمایش میتواند پیام مستقیمی به آنها باشد که همکاری با این رژیم در اقدامات شرارت آمیزش علیه کشورمان، پیامدهای غیر قابل جبرانی به همراه خواهد داشت. اما آن چه این رزمایش را در شرایط فعلی متمایز میکند، همزمانی آن با مذاکرات مهم هستهای در وین است. مذاکراتی که البته طرف غربی تاکنون سعی کرده از تمام ابزارهای فشار روانی و دیپلماتیک خود برای نتیجه گیری در میز مذاکره بهره ببرد. یکی از این ابزارها دمیدن در ناقوس به اصطلاح حمله قریب الوقوع نظامی به تاسیسات هستهای ایران است و بازیگر فعال این نقش هم رژیم صهیونیستی است. این رژیم در چند ماهه اخیر و همزمان با از سرگیری مذاکرات وین تهدیدات خود را به سطح بی سابقهای افزایش داده به طوری که سعی کرده این گونه نشان دهد که تا به حال این چنین بیمحابا از تصمیم برای حمله به این تاسیسات سخن نگفته است. با نگاهی کلان به رفتار و اظهارات اخیر مقامات تل آویو، میتوان گفت که رژیم صهیونیستی موافق احیای توافق است به این شرط که اولا به کاهش تحریمها و گشایش اقتصادی برای ایران منجر نشود، ثانیا مقدمهای برای فشار بر برنامه موشکی و منطقهای ایران باشد و ثالثا دست آن را برای اقدام علیه ایران نبندد. شروطی که گویا آمریکاییها نیز با آن مخالفتی ندارند. با این توضیح اکنون و در میانه مذاکرات، واشنگتن نیازمند تشدید تهدید رژیم صهیونیستی علیه ایران است تا «یک توافق بد» را «تنها گزینه» جلوه بدهد. از سوی دیگر تل آویو نیز متمایل به تشدید تنش است تا قدرت چانه زنی آمریکا را بالا ببرد، هزینه نبود توافق را زیاد کند و همزمان از امتیازدهی در حوزه تحریم به ایران جلوگیری کند. سیاستی که به نظر پای جیک سالیوان را به تل آویو باز کرده و مشاور امنیت ملی بایدن برای هماهنگی هرچه بیشتر راهی سرزمینهای اشغالی شده است.
در این بین، اما چیزی که واشگتن و تل آویو باید به آن توجه داشته باشند این است که جمهوری اسلامی حساب این دو را از یکدیگر جدا نکرده و هر اقدام احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی را از چشم آمریکا میبیند. ضمن این که تل آویو در این گونه موارد همواره با واشنگتن هماهنگ بوده است. حال سوال این است آیا امکان ندارد که سران تل آویو دیوانگی به خرج دهند و تهدیدهای خود را عملی کنند؟ احتمالی که البته نباید آن را به طور کامل منتفی دانست و باید برای هر چیزی آماده بود، اما بدیهی است اسرائیل در حالتی به سمت این دیوانگی خواهد رفت که بالای ۷۰ درصد مطمئن شود که این حملات اولا زیرساختهای برنامه هستهای ایران را به سالهای ابتدای شروع این برنامه بر میگرداند و هر چند دانش هستهای موجود پابرجا خواهد ماند، اما سالها زمان خواهد برد که خروجی کنونی را داشته باشد و ثانیا اطمینان حاصل کند که حملات سنگین با واکنشی از جانب ایران روبه رو نمیشود که به جنگی تمام عیار ختم شود. چیزی که نقطه مجهول جدی برای تل آویو است و هیچ ارزیابی دقیقی از حجم و گستره واکنش ایران ندارند. با این توصیف رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ علاوه بر این که پیامی مستقیم به تل آویو دارد که احتمال حمله به ایران چه هزینه سنگینی برای آنها خواهد داشت این پیام را هم به میز مذاکره وین مخابره میکند که چندان روی ترس و عقب نشینی ایران در قبال تهدیدهای نظامی که این روزها روی بورس است، حساب نکنند.
روزنامه ایران**
جان و نان مردم اولویت دولت مردمی/حامد طالبی
رئیس جمهور در جلسه ستاد تنظیم بازار با اشاره به موفقیت واکسیناسیون عمومی در صیانت از جان مردم، گفت: «نان مردم هم بسیار اهمیت دارد و باید با کنترل، پیگیری و نظارت بر حلقه تأمین، توزیع و مصرف مراقبت شود تا به مردم اجحاف نشود و سوداگران نتوانند نان مردم را با مشکل مواجه کنند.»
حفظ جان و نان مردم باید در اولویت دغدغه دولتها باشد، اما این وضعیت طی سالیان اخیر شکل بغرنجی به خود گرفت چرا که دولت وقت نسبت به وظیفه خود در تأمین سلامت و معیشت مردم کم توجه شد و در دولتی که قرار بود هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ اقتصاد، هم سفره مردم کوچکتر شد، هم پیشرفت صنعت هستهای متوقف گردید. عمده دلیل ایجاد این مسائل نوع نگاه دولت قبل به شیوه اداره کشور بود. رئیس دولت قبل راه حل مشکلات کشور را در حوزه سیاست خارجی جست و جو میکرد و وقتی در نتیجه رویکرد و نگاه غلط به سیاست خارجی عملاً در این عرصه به هیچ توفیقی دست پیدا نکرد، مدیریت کشور دچار بحران شد. این بحران یعنی نداشتن ایده مدیریت در کنار بحران کرونا عملاً شرایط کشور را در حالت ویژهای قرار داد که معیشت و اقتصاد مردم و همچنین جان و زندگی آنان در خطر جدی قرار گرفت.
بی توجهی به مشکلات مردم در حوزه درمان و تأمین دارو و پس از آن بی توجهی به تأمین واکسن، عملاً باعث شد که جان مردم نیز مورد آسیب جدی قرار گیرد و رکورد بی سابقه و وحشتناک ۷۰۰ کشته کرونایی در روز به ثبت برسد. این رکورد در روزهایی ثبت شد که مردم مجبور بودند برای تأمین داروهای ابتدایی مثل سرم به بازار سیاه سر بزنند. با این حال آنچه باعث تغییر شرایط شد، تغییر رویکرد در دولت جدید در اداره کشور بود. رویکرد دولت سیزدهم همانگونه که بارها توسط رئیس دولت عنوان شده، حل مسائل کشور با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی به علاوه تعامل سازنده با جهان به منظور کسب و تقویت منافع ملی است. در نتیجه چنین رویکردی در کمتر از ۳ ماه، ضمن آنکه اکثریت مردم واکسینه شدند، شرایط اقتصادی نیز به نفع مردم تغییر کرد. هرچند وضعیت به ارث رسیده به گونهای است که تا رسیدن به شرایط مطلوب همچنان باید تلاش مضاعفی صورت گیرد.
آنچه مردم از دولت جدید دیدهاند این است که دولت برای صیانت از جان مردم واکسیناسیون حداکثری را با بیشترین سرعت به اجرا درآورده و مقابله با مراحل مختلف کرونا را بخوبی مدیریت میکند و برای نان مردم هم علاوه بر برداشتن موانع کسب و کار در ایام کرونایی به دنبال چارهجویی زیربنایی برای اقتصاد بیمار و مجروح کشور است. نظرسنجیهای ملی نیز این نکته را عیان میکند که مردم واقف به این شرایط به ارث رسیده هستند. به گونهای که طبق نظرسنجیها ۷۰ درصد مردم، دولت جدید را میراثدار مشکلات دولت قبل میدانند و ۶۷ درصد مردم نیز از عملکرد رئیسی و کابینه او در حل مشکلات طی ۱۰۰ روز ابتدایی آغاز به کار اعلام رضایت کردهاند.
**************
روزنامه شرق**
تقابل یا تعامل رسانههای مجازی با مکتوبات رسانهای/ احمد افروز
شاید کمتر از یک دهه باشد که دنیای رسانه کمکم هویتش را بر مدار شبکه اطلاعات مجازی در معرض تغییر دیده و برحسب همین انفعالات هم چارهای جز دگرگونی در ماهیت نداشته است. این تغییر ماهیت اتفاقا از سر اجبار است وگرنه جوابگوی تعدد و تکثر مخاطب با این همه خواسته رسانهای نخواهد شد. رسانههای خبری از جنس مکتوبش صدالبته در همهمه رسانههای جمعی خاصه تعاملیاش، بارها سر بر گریبان بردهاند و شاید یکییکی رو به افول رفتهاند، مگر برخی که توانستهاند با خرقعادت و محتوای بدیع و عمیق، همچنان دل به مخاطب بنهند. اینها خود را نهتنها وامدار دنیای کاغذی نکردهاند بلکه مجبورند در فضای مجازی نیز قد علم کنند. پس حیات رسانههای مکتوب سابق و اسبق، در لوای عرض اندام در شبکه رسانهای اینترنتی هم هست. بیآنکه نگاه واپسگرایانهای داشته باشیم، باید حضور مکتوبات رسانهای را نه تقابل بلکه تعامل دانست که بیش از آنکه چالشساز باشد، موجد فرصت است. متأسفانه رسانههای مجازی و بالطبع تعاملیاش از نبود دروازهبانی خبر رنج میبرند؛ اینجا هیچ نشانهای از دریچه فقر و غنای اطلاعات برای ورود به رسانه دیده نمیشود؛ یعنی هرچه هست وارد و سپس در گسترده بیمرز توزیع میشود. البته چنین رویکردی عمدتا در دایره بهاصطلاح رسانههای تبلیغاتزده وافر است که حجم اطلاعات واقعنمای خبریشان در چاله تبلیغات تجاری رسانهایشان کاملا کمرمق میزند. با این توصیف رسانههای مکتوب برای ادامه حیات، باید در رقابت با رسانههای بناشده بر کلیدواژه دیجیتال و به عبارت سادهتر مجازی، کمی بیشتر دستوپا بزنند. اینجاست که اتفاقا معیار «گزینش» باید در رویکرد خبرزنی و خبرپراکنی رسانههای مکتوب ملاک باشد؛ یعنی دادههایی که اهمیت، جذابیت، گستره مخاطب و همه تمایزات رقابتی رسانهای را در انتشار دادهها ملاک بگذارد. اگرچه عنصر تازگی را بههرحال از دست میدهند مگر با ورود به گزارشهای کیفی تحقیقی و عمقی که ازقضا هرازگاهی نیز روزنامهها را منبع دنیای مجازی هم کرده است! روزنامه فرم خاص و شاید نوستالژیکی از ژورنالیسم است که همین ویژگی بر اصالتش میافزاید و مخاطبش را راهبری میکند. چنین رسانههایی اما راهی جز همگرایی با بستر اینترنت ندارند. امروز رسانههای جمعی حتی مثل تلویزیون با آن همه ادعا بازهم برای بقا، دست به دامن حضور در فضای مجازی میشوند تا مخاطبش را از مجازی به قاب نمایش لینک دهند. این همان رویکرد حفظ موجودیت رسانههای مکتوب به شرط چندبعدیشدن بر بستر دیجیتال است. کاغذ و مکتوبات ظرفیاند از مظروفات رسانهای که بالذات و ماهیتا خرد و محجورند؛ این نیز عیب نیست بلکه نطفه این رسانه را با این ویژگی بستهاند اما قرار نیست به شکل ایستا در دایره محدودیت بمانند.
در این بعد رسانهای باید محتوا را دریافت و چه بهتر که در حین حفظ اصالت، فضای مجازی را نیز فرصت بدانند نه تهدید و مخاطب را در فضایی مسالمتآمیز ولو در شرایطی قطعا سخت، جذب، همراه و قانع کنند. مقاومت رسانههای مکتوب در برابر فضای مجازی امری غریب و حتی بیمعناست؛ چاره اما در همگرایی و متعلقات ارزشافزودهای است که این رسانهها مجبورند به خود اضافه کنند تا ضمن حضور توأمان بر بستر اینترنت، بهعنوان منبع کاغذی پیام برای مخاطب همچنان پذیرفته باشند. رسانههای مکتوب باید رسانههای مجازی را رقیب بدانند؛ رقیبی سخت اما نه آنکه به یُمن بیدروازهبانیاش بتواند مکتوبات رسانهای را به قطعیت خاموش کند.
ارسال نظرات