پس از چند ماه وقفه در مذاکرات هسته ای قرار است به زودی مذاکرات از سر گرفته شود. این مذاکرات در حالی آغاز خواهد شد که دست ایران پر است و غربی ها به نوعی دچار استیصال هستند. به تازگی بهروز کمالوندى سخنگوی سازمان انرژی اتمی گفت: مسئولیت مذاکرات برعهده وزارت امور خارجه است و سازمان انرژی اتمی فقط به موضوعات فنی ورود می کند.
وی افزود: ما مدتی محدودیت داشتیم، اما خوشبختانه با قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی دست و بالمان باز شد. طبق قانون از ما 120 کیلو 20 درصد خواستند، در حالیکه الان از 210 کیلو عبور کردهایم.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی همچنین گفت: تاکنون 25 کیلو60 درصد تولید کردهایم که به استثنای کشورهای دارای سلاح هستهای، هیچ کشوری قادر به تولید آن نیست.
کمالوندی ادامه داد: در این صنعت، کیفیت 20 درصد از دیگر صنایع بالاتر است. یعنی باید 120 درصد به آن اطمینان داشته باشید. به همین دلیل خواستند آن را از ما بگیرند. اما اعتراف کردند که دیگر نمیتوانند. در این سازمان هر چه اراده کنیم انجام می دهیم.
در حالی که غربی ها سعی دارند توپ را به زمین ایران انداخته و تهران را مانع احیای برجام معرفی کنند، اما سیاست جمهوری اسلامی ایران کاملا روشن و مستدل است. آمریکایی ها در این زمینه سردمدار جوسازی هستند. حال آنکه واشنگتن بود که با خروج از توافق هسته ای، به دنبال اهداف خاص خود بود اما به اهداف خود نرسید و امروز برای بازگشت به برجام دست و پا میزند.
چند روز پیش سخنگوی وزارت امور خارجه سه شرط اصلی ایران برای بازگشت آمریکا به برجام و احیای توافق هسته ای را اعلام کرد و گفت: مسیر آمریکا برای بازگشت به برجام روشن است. باید بپذیرد بهعنوان مقصر وضعیت فعلی از مسیری که رفته برمیگردند، تحریمهایی که اضافه کرد همه را یکجا و به صورت موثر بردارند و تضمین دهند هیچ دولتی در آمریکا مجددا جهان و حقوق بینالملل را به سخره نخواهد گرفت و این شرایط را تکرار نخواهد کرد.
نکته مهم و اصلی در این میان مسئله اخذ تضمین است. چیزی که آمریکایی ها در این زمینه خود را به بلاهت زده و مدعی هستند نمی توانند آن را ارائه کنند. نکته جالب توجه آنکه عده ای در داخل کشور هم پادوی آمریکا شده و می گویند اساساً اخذ تضمین در روابط بین الملل معنا ندارد و جمهوری اسلامی نباید به دنبال تضمین باشد!
غربگرایان، برای اینکه بار خیانت و عهدشکنی آمریکا در برجام را سبک کنند و ضمنا مطالبه تضمین از سوی ایران را مخدوش نمایند، ادعا می کنند دولت آمریکا نه از طرف دولت بعدی و نه کنگره، نمی تواند درباره لغو تحریم ها و عدم تکرار خروج از توافق «تضمین» بدهد. ضمنا می گویند برجام، معاهده نیست و به تایید کنگره نرسیده، بنابراین دولت آمریکا، تعهد قانونی نسبت به برجام ندارد.
این سخنان، فاجعه تمام عیار است و نه تنها آمریکا و غربگرایان را نمی رهاند، بلکه سرشکسته تر می کند؛ نخست این که این ادبیات، تاکید بر «بی اختیار بودن» دولت آمریکاست. به بیان دیگر، دولت آمریکا ناتوان از مذاکره یا انجام تعهد است؛ و بنابراین، مذاکره و توافق با آن، بیهوده بوده است.
دوم؛ برجام، سند ضمیمه قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل است و دولت ها -از جمله آمریکا که پایه گذار شوراست- قانونا ملزم به مراعات برجام هستند. برجام، صرفا توافق دو یا چند دولت محسوب نمی شود.
سوم؛ اگر قرار است با هر تغییر در کنگره یا کاخ سفید، مقامات آمریکایی، سردی و گرمی شان بشود، اصلا توافق و قول و قرار با دولت آمریکا چه معنا و ارزش و اعتباری دارد؟!
مفهوم دیگر ادعای غربگرایان این است که اعتماد به وعده های دولت آمریکا و بستن توافق برجام، از ابتدا اشتباه بوده است.
اگر دولت آمریکا نمی تواند تعهد (وعده) اش را تضمین کند، پس غربگرایان چرا اصرار دارند آمریکا را بدون این که برای لغو تحریم ها و عدم تکرار عهدشکنی تضمین و تعهد بدهد، به برجام برگردانند و دوباره امکان دسترسی به مکانیسم ماشه (امکان بازگرداندن خودکار تحریم های شورای امنیت) را به او بدهند؟ وطن فروشی از این روشن تر؟
در همین راستا چند روز پیش جبهه اصلاحات با صدور بیانیه ای 7 بندی به موضوع مذاکرات و دیپلماسی هسته ای پرداخت. بیانیه ای که از جهات مختلف قابل تامل و نقد است. جبهه اصلاحات در بیانیه ای مدعی شده؛ «موفقیّت دیپلماتیک دولت سابق، از سوی مدعیان سیاست انقلابی تخریب شد و به فرجام دلخواه دست نیافت. در دولت جدید امید میرفت دستگاه دیپلماسی به تلاش های جدی برای رفع تحریم های خانمان سوز بپردازد، که چنین رویکردی در حاکمیت ملاحظه نمیشود. در شرایطی که ملّت با مشکلات طاقت فرسای اقتصادی دست به گریبان است، هرگونه درنگ در بازگشت به برجام، جز خسارت به بار نخواهد آورد.»
خلاصه و محور بیانیه 7 بندی اصلاحات در موضوع دیپلماسی هسته ای، چیزی جز این نیست که باید به هر قیمتی برجام را احیا کرد و هر توافقی بهتر از عدم توافق است. این دقیقا همان راهبردی است که در مذاکرات منتهی به برجام دنبال شد و در نهایت به توافقی ضعیف انجامید. توافقی که غرب امتیازات ما را نقد دریافت کرد و در ازای آن مشتی وعده نسیه و بدون پشتوانه به ایران داد که هرگز عملی نشد.
فضاسازی جبهه اصلاحات برای مذاکره و توافق با همین شرایط، صرفا تقلایی برای بازگرداندن بی هزینه آمریکا به برجام ارزیابی می شود؛ فرآیندی که در آن، نه تنها تحریم ها لغو نمی شود، بلکه دسترسی آمریکا به مکانیسم ماشه (بازگشت خودکار و قانونی همه تحریم های شورای امنیت) را فراهم می کند!
همانظور که گفته شد، ایران در وضعیت حاضر دست پری دارد و در مقابل آمریکا، وضعیتی ضعیف و شکننده دارد. نشریه فارن افرز چندی پیش نوشته بود: «تحریمهای آمریکا علیه ایران، از سر درماندگی است. آمریکا بیش از اندازه به ابزار تکبعدی تحریم تکیه کرده؛ چنانکه در دوره اوباما، سالانه ۵۰۰ نهاد را به بهانههای مختلف تحریم کرد و در دور ترامپ دو برابر شد.
بایدن هم، تحریمهای جدیدی را اعمال کرد؛ اما شواهد نشان میدهد تحریم، اغلب موثر نبوده است. استفاده از تحریم ارتباطی با اثربخشی آن ندارد، بلکه همه چیز به افول آمریکا برمیگردد که دیگر نمیتواند مانند قبل اعمال قدرت کند. رؤسایجمهور مأیوس آمریکا، اکنون تیر کمتری در کمان دارند. اما تحریم نه تنها افول آمریکا را آشکار میکند، بلکه باعث تسریع آن میشود. این ابزار، دائما کسلکنندهتر میشود و اوضاع را بدتر میکند. چین و روسیه با خوشحالی برای همکاری با بازیگران تحت تحریم وارد عمل میشوند. احتمال دارد متحدان و شرکا هم خسته شده و از آمریکا فاصله بگیرند.»
با این حال جریان تحریف می کوشد وضعیتی وارونه را به نمایش بگذارد و ایران را معطل و محتاج مذاکره و برجام جا بزند. اینجاست که حکمت سخن سال گذشته رهبر معظم انقلاب بیش از پیش روشن می شود که فرمودند؛ اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم شکست خواهد خورد.
ارسال نظرات