سید ابراهیم رئیسی –رئیسجمهور منتخب- در سخنرانی مراسم تحلیف خود بر ضرورت «خودکفایی در تامین نیازهای اساسی مردم» تاکید کرد. این بخش از اظهارات او البته بدون حاشیه نبود و «توهم خودکفایی» را به تیتر گزارشها و تحلیلهای برخی از رسانهها تبدیل کرد. مخالفان خودکفایی معتقدند کج کردن فرمان اقتصاد ایران به سمت خودکفایی در تامین کالاهای مورد نیاز، آن روی سکهی بستن دربهای کشور، کاهش چشمگیر واردات و همچنین ترجیح تولید کالاها با هزینههای بسیار بالا در داخل به جای وارد کردن آنها با کیفیت بهمراتب بهتر و قیمت ارزانتر است. البته مخالفان خودکفایی، در مورد همهی کالاها چنین نمیگویند؛ آنها معتقدند ایران میتواند به تولید و حتی صادرات کالاهایی که در آنها مزیت نسبی دارد بپردازد. مزیت نسبی داشتن در تولید یک کالا نیز به طور خیلی خلاصه، به این معناست که تولید آن کالای خاص، در کشور ما بیش از سایر کشورها صرفهی اقتصادی داشته باشد. اگر همهی واقعیت، همان چیزی است که مخالفان خودکفایی میگویند، پس چرا ما باید همچنان شعار «خودکفایی در تامین نیازهای اساسی مردم» را از زبان رئیسجمهور منتخب بشنویم!؟
اولاً باید توجه داشت که سخن آیتا... رئیسی صرفا خودکفایی در تامین «نیازهای اساسی مردم» بود و ایشان هرگز نگفتند که در همهی کالاها باید خودکفا باشیم؛ چهاینکه اساساً خودکفایی در همهی زمینهها در دنیای امروز ممکن نیست. البته این سوال همچنان مطرح است که منظور از «نیازهای اساسی مردم» چیست!؟ ممکن است یک نفر در حوزهی کشاورزی، فقط گندم را نیاز اساسی مردم بداند، یک نفر هم ممکن است تا توتفرنگی و هندوانه را نیز نیاز اساسی بداند. بنابراین در این خصوص، باید منتظر اظهارات دقیقتر رئیسمحترم جمهور یا وزرای مرتبط با موضوع باشیم. با این حال، لازم است بدانیم که پیشفرض مخالفان «خودکفایی» نیز این است که ما در تجارت بینالملل آزادیم و میتوانیم هر چه خواستیم، صادر یا وارد کنیم. در حالی که این پیشفرض صحیح نیست. ما در دنیا آزادی تجارت نداریم. کشورها یکدیگر را تحریم میکنند و محدودیتهایی بر تجارت بینالملل وضع میکنند. آمریکا، چین را تحریم کرده است. روسیه، ایران، ترکیه و بسیاری از کشورهای دیگر از جمله بلاروس نیز مورد تحریم واقع شدهاند. بنابراین اوضاع جهان آنقدرها هم گلوبلبل نیست که بتوان به راحتی بر اساس مزیت نسبی، به تجارت آزاد پرداخت.
هدف ایران از رفتن به سراغ خودکفایی در برخی نیازهای اسای مردم، این است که اگر در شرایط تحریمی، آمریکا اجازهی صادرات کالاهای مورد نیاز مردم ایران –خصوصاً در مواد غذایی- را نداد، در کشور با قحطی نان و برنج مواجه نباشیم! بنابراین هدف اصلی، تامین امنیت مواد غذایی و کالاهای مورد نیاز مردم است. حال، گاه این از طریق تولید تمام و کمال یک کالا تامین میشود (که در اینجا به آن خودکفایی میگوییم)، یا ممکن است صرفا از طریق داشتن دانش فنی و توان تولید تامین شود (که در مورد آن در ادامه توضیح خواهیم داد) یا حتی ممکن است از طریق تعامل استراتژیک با کشورهای دوست و دارای منافع بلندمدت مشترک حاصل شود. بنابراین نه تنها خودکفایی به معنای مطلق آن مطلوب نیست، بلکه حتی در تامین کالاهای ضروری و مورد نیاز کشور نیز تنها یکی از گزینههای (البته مهم) روی میز سیاستگذار است. به لحاظ جمعبندی نظری باید گفت که اگر در کالاهایی که اساسی هستند، بیم آن برود که با تحریم و محدودیت واردات مواجه باشیم، همچنین اگر نتوانیم امنیت واردات آن را از طریق کشورهای نزدیک به خودمان تهیه کنیم و اگر نتوانستیم با داشتن توان فنی، دشمن را مجاب کنیم که تحریم را از روی آن کالا بردارد، چارهای جز اینکه به سمت خودکفایی در تولید آن کالا برویم، نداریم؛ خواه صرفهی اقتصادی داشته باشد یا خیر.
اما سوال اکنون اینجاست که به عنوان یک راهِ جایگزین خودکفایی، چطور میتوانیم از «داشتن توان فنی و عملیاتی تولید» استفاده کنیم!؟ با نگاهی به سابقهی اقتصاد ایران، این موضوع روشن میشود. یک مثال آن، ماجرای تحریم مرغ است. در سال 1398، OFAG (دفترکنترل داراییهای خارجی آمریکا) به عنوان مجری تحریمها، گزینه تحریم غذا را روی میز گذاشت و جلوی واردات مرغ اجداد گرفته شد. در بازار قیمت مرغ جهش جدی داشت و بیم آن میرفت که در تامین نیاز مردم با مشکل جدی مواجه باشیم. برای مقابله با این بحران، خط تولید مرغ لاین آرین در بابلکنار مازندران دوباره فعال شد. تولد نخستین جوجههای مرغ آرین، معادلات سیاسی را بر هم زد و ابزار تحریم آمریکاییها را بیاثر کرد. آمریکاییها نیز بهسرعت ممنوعیت صادرات مرغ به ایران را لغو کردند. اکنون اگر واردات بهصرفهتر است، نیازی به تولید در داخل نیست ولی همین که ما توان تولید را داریم، خود ابزاری برای لغو محدودیتهاست. در مورد واردات واکسن کرونا هم همینطور بود. اوایل آمریکا اجازهی صادرات واکسن به ایران را به سایر کشورها نمیداد ولی پس از آنکه واکسن برکت به بهرهبرداری رسید، تحریم صادرات واکسن به ایران را لغو کردند.
بنابراین آنچه در جمعبندی ما در مورد «خودکفایی» باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که اولاً هیچ عقل سلیمی در کشور از خودکفایی مطلق در تولید همهچیز سخن نگفته است. صحبتهای ریاست محترم جمهور در مراسم تحلیف نیز به قید «نیازهای اساسی مردم» مقید شده بود. در ثانی؛ برای تامین همان نیازهای اساسی نیز (در صورتی که تولیدشان در داخل صرفهی اقتصادی نداشته باشد)، اولویت با واردات از کشورهایی است که با آنها منافع استراتژیک مشترک داریم. همچنین ابزار «دسترسی به توان فنی و عملیاتی تولید» نیز میتواند موانع واردات را بردارد. با این حال، در مواردی که واقعاً نیاز اساسی مردم بود، امکان تامین از کشورهای همسو نیز وجود نداشت و با دستیابی به توان تولید نیز تحریم از روی آنها برداشته نشد، چارهای جز خودکفایی و تولید تمام نیاز مردم در داخل نیست و بدیهی است که در این موارد خاص، سخن از «صرفهی اقتصادی» به میان آوردن، کوته فکری است.
ارسال نظرات