دفاع مقدس 8 ساله مردم ایران، درسهای گفته و ناگفته فراوانی دارد که بخاطر عمق و غنای آنها و به دلیل آنکه برآمده از صفای باطن نقشآفرینان آن عرصه بوده، برای همیشه روزگار و در همه جوامع بشری میتواند الگوساز و الهامبخش باشد. در واقع، جنگی که در یک معادله ناجوانمردانه به ملت ایران تحمیل شد، به مدد باورهای اصیل دینی و معرفتی این مردم، به «دفاع مقدس» تبدیل شد و با وجود همه تلخیها و داغهایش، دانشگاهی برای «انسانسازی» شد و حالا با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ، نامها و نمادهای دفاع مقدس همچنان برای بدنه جامعه ایرانی مقدس و الهامبخش است و این هم یک شعار نیست، بلکه نیمنگاهی به آیینهای تشییع و استقبال از شهدای باقیمانده دفاع مقدس که هر از چندگاهی و با ورود پیکرهای این شهدا برگزار میشود، این قداست و الهامبخشی را اثبات میکند.
اما در میان همه درسها و نکات معرفتی به یادگار مانده از جنگ، عنصر «صبر و مقاومت» برجستگی و اهمیت بیشتری دارد؛ عنصری که تعیین میکند، یک ملت در روزگار سختی و تنگنا، چطور با سختیها مواجه میشود و مسئولان برآمده از متن چنین مردمی، چطور و با چه مشی و مرامی عمل میکنند.
در میان تمام نمادها و نامهای دفاع مقدس، «اسرا و مفقودین» و خانوادههای آنها، جلوههای برجسته و مصداقهای روشنی از مسئله صبر و مقاومت هستند. به بیان سادهتر و خودمانی، در واقعهای مانند دفاع مقدس، تکلیف «شهید» و «جانباز» برای خودش و خانوادهاش مشخص است؛ شهید، جان عزیزش را تمام و کمال برای دفاع از دین خدا و امنیت کشور تقدیم میکند و به مقام قرب الهی میرسد؛ مقامی که طبق روایات، در روز قیامت همه به آن غبطه میخورند. جانباز هم جلوهای از ایثار شهید است که بخشی از نعمت سلامتی جسم خود را تقدیم کرده است.
شهید، از بند دنیا و سختیهایش رها شده و جانباز هم با وجود رنجهای جسمی، مسیر آینده زندگیاش را میداند و با صبر، رسالت نیمهتمام خود را دنبال میکند، اما وقتی رزمندهای اسیر دست دشمن ناجوانمرد میشود – که در فرهنگ انقلاب اسلامی با عنوان «آزاده» از اسیر یاد میشود – در میدانی وارد میشود که آکنده از رنجها و دردهاست و سرانجام آن معلوم نیست. نه خود رزمنده اسیر میداند چه زمانی از بند اسارت رها میشود و نه خانواده او از سرنوشت عزیزشان با خبر هستند و اینجاست که مسئله «صبر و مقاومت» معنا و مفهوم پیدا میکند.
بر اساس آمارهای ثبت شده، در سالهای دفاع مقدس بیش از 40 هزار نفر از رزمندگان اسلام به اسارت دشمن بعثی درآمدند که نیمی از آنها یعنی حدود 20 هزار نفر «مفقودالاثر» بودهاند؛ یعنی هیچ اسم و نشانی از آنها در اسناد صلیب سرخ جهانی نبوده و رژیم صدام این رزمندگان مقاوم و مظلوم را به دور از چشم نیمهبینای مجامع جهانی و در سختترین شرایط ممکن نگه داشته بود.
در میان این 40 هزار رزمنده «آزاده»، برخی نامها برجستگی بیشتری دارند و به نوعی، سرآمدان میدان آزادگی بودهاند؛ نامهایی همچون مرحوم «حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابی»، شهید «مهندس محمدجواد تندگویان»، شهید «خلبان حسین لشکری»، مرحوم «حاج حسن حسینزاده موحد» و ... نمونههایی از این اسطورههای مقاومت و رشادت در زنجیر، هستند که در قلب اردوگاه های بعثیون، هم اسارت را به بند کشیدند و هم مانند آفتاب بر دلهای غمدیده اسرا میتابیدند و گرمای امید و هدف میبخشیدند.
روز 11 محرم که یادآور آغاز حرکت قافله اسرای دشت کربلا به قافلهسالاری حضرت زینب کبری (س) است، در تقویم ما با عنوان روز «تجلیل از اسرا و مفقودان» نامگذاری شده تا فرصتی باشد، برای یادآوری عظمت کار این اسطورههای مقاومت و قدرشناسی از آنها و هم نشانه و نمادی باشد برای فکر کردن به حقیقت «صبر و مقاومت» در یک جامعه دینی.
در واقع، این روز یک نماد الهامبخش است که در زندگی فردی و اجتماعی همه ماها، مسئله صبر، استقامت و توکل به خداوند، در عین تدبیر و تلاش برای حل مشکلات، میتواند معجزه کند و درهای بسته را به روی نسلهای امروز و فردا بگشاید. مخصوصا در این زمانه پر از درد و بلا که سنگینی بار مشکلات و رنجها بیشتر خودنمایی میکند، توجه به این حقیقت معنوی حیاتیتر از قبل شده است.
ارسال نظرات