رئیسجمهور منتخب در مراسم تنفیذ اعلام کرد که تلاشها برای رفع تحریمها را ادامه میدهد، اما اقتصاد و معیشت کشور را نسبت به مذاکرات شرطی نخواهد کرد. در نقطهی مقابل نیز، مقامات آمریکایی اعلام کردند که هدف قرار گرفتن کشتی اسرائیلی توسط ایران، خللی در مذاکرات هستهای با ایران وارد نخواهد کرد و حفظ برجام برای آنها نیز از اهمیت برخوردار است. بنابراین با توجه به اینکه منافع طرفین در حفظ برجام است، این پرسش مطرح میشود که آیا آمریکاییها بار دیگر برجام را نقض نخواهند کرد!؟ کارشناسان معتقدند نداشتن توافق هستهای برای اقتصاد ایران بسیار بهتر از آن است که ما توافقی داشته باشیم که بارها توسط طرف آمریکایی نقض شود. نقض مکرر برجام، باعث سرد و گرم شدن آلیاژ اقتصاد ایران میشود و آن را نابود میکند. به همین خاطر، داشتن یک نظام تضمین قوی برای اطمینان از اینکه اگر آمریکا تحریمها را مجدداً برقرار کرد، هزینههای گزافی بپردازد، از اهمیت بالایی برای طرف ایرانی برخوردار است.
در سال 1396 رئیسجمهور وقت –حسن روحانی- در مصاحبه با سیانان گفت: «برجام یک تعهد چندجانبه بین المللی و مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل است و خروج از این تعهد هزینه بسیار سنگینی برای آمریکا خواهد داشت». البته یک سال بعد، در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دیدیم که آمریکا رسماً از برجام خارج شد و اتفاقاً به لحاظ اقتصادی و سیاسی، هیچ هزینهای نداد. همچنین سایر کشورها و نهادهای بینالمللی (مانند شورای امنیت) که آقای روحانی به آنها بسیار خوشبین بود نیز کاری از پیش نبردند. مدتی اروپا از کانال مالی اینستکس به عنوان جایگزین سوئیفت صحبت کرد، اما در مقام حرف ماند و به مرحلهی اجرا نرسید. اتفاقاً با خروج آمریکا از برجام، بوئینگ و ایرباس نیز قراردادهای خود با ایران را لغو کردند و 50 شرکت خارجی نیز از ترس تحریمهای آمریکا از ایران خارج شدند. حتی کار به جایی رسید که شرکت نایک نیز اعلام کرد که بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران حق ندارند به علت تحریمها از کفشهای این شرکت در جام جهانی ۲۰۱۸ استفاده کنند.
رهبر معظم انقلاب که از ابتدا نیز نسبت به آمریکاییها خوش بین نبودند، به خاطر همین واقعیتهای موجود در میدان عمل، چندی پیش در آخرین دیدار رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم فرمودند: «یک بار توافق ها را نقض کردند و کاملاً بیهزینه نقض کردند. و الان هم که [به آنها] گفته می شود شما بایستی قول بدهید، تضمین بدهید که نقض نمی کنید، می گویند نه، ما تضمین نمی دهیم؛ این را الان صریح به دوستان ما و به دیپلماتهای ما می گویند که ما تضمین نمی دهیم نقض نکنیم؛ نمی توانیم چنین تضمینی بدهیم. اینها این جوری هستند». رئیسجمهور وقت اما با وجود اینکه از نزدیک، این واقعیتها را لمس کرده بود، باز هم در آخرین سخنرانیهای دورهی ریاستجمهوری تاکید داشت که اگر به ما اجازه میدادند، ماتوافق میکردیم و در دور جدید مذاکرات، تحریمها را برمیداشتیم! کدام برداشتن تحریمها!؟ وقتی تحریمها به گونهای برداشته شود که هر لحظه ممکن است دوباره با خروج آمریکا از برجام و نقض عهد این کشور آمریکایی، باز هم اقتصاد با بحران جدی مواجه شود، اساساً این برداشتن تحریمها به چه دردی میخورد!؟ جز این است که برداشتن تحریمها باید در مقام عمل –و نه روی کاغذ- رخ بدهد و در زندگی مردم، اثرش ملموس شود!؟
اما ما به چه تضمینهایی نیاز داریم!؟ برای اینکه اقتصاد ایران، دوباره در اثر قطع و وصل تحریمها، دچار تب شدید نشود، لازم است سه لایه تضمین ایجاد شود تا نقض برجام، هزینههای زیادی برای طرف آمریکایی داشته باشد. نخستین و سطحیترین لایه، لایهی حقوقی است. در سطح حقوقی، لازم است بازگشت آمریکا به برجام، در کنگره رای بیاورد و نهادهای بینالمللی عدم خروج این کشور را تضمین کنند. البته در این لایه، ممکن است تضمین هم گرفته شود اما باز هم رد شود. بنابراین تضمین واقعیتر میتواند در لایهی فنی اتفاق بیفتد؛ به این معنا که اکنون باید غنیسازی به سطحی برسد که آمریکاییها را وادار به بازگشت به برجام کند. در توافقها هم این بند گنجانده شود که در آینده، به محض نقض عهد آمریکاییها، ایران نیز به سطح سابق غنیسازی اورانیوم بازخواهد گشت. در عمل هم واقعاً باید این اتفاق رخ دهد. با این حال، از این لایه مهمتر، ایجاد تضمین در لایههای اقتصادی است.
مهمترین تضمین اقتصادی این است که آمریکاییها ببینند رویکرد اقتصادی ایران در حوزهی بینالملل به صورت هوشمندانه عوض شده؛ ارتباط تجاری بیشتر با همسایگان و تمرکز بر سیاست «ترجیح شرق به غرب» از جمله مهمترین اقدامات است. ارتباط موثر با چین ذیل تفاهمنامهی 25 سال در چند سال نخست دولت جدید میتواند از طریق فروش بیش از یک میلیون بشکه نفت در روز، تعادل کوتاهمدت را به اقتصاد ایران بازگرداند. در میانمدت نیز ایران میتواند با نقشآفرینی موثر در ابرپروژهی راه ابریشم، سرمایهگذاریهای زیربنایی خارجی را جلب کند. تغییر رویکرد هوشمندانهی ایران در اقتصاد منطقهای و اقتصاد بینالملل، خود بزرگترین هزینه برای آمریکاییهاست. آمریکاییها از قدرت اقتصادی روزافزون چین هراسان هستند و نمیخواهند با تحریمهای بیشتر، ایران را به یک متحد استراتژیک چین تبدیل کنند. ایران نیز میتواند با این نقشآفرینی هوشمندانه در اقتصاد بینالمللی، تضمینی اقتصادی در عرصهی عمل از آمریکاییها بگیرد. اگر این سه لایه تضمین، محقق شود هزینهی نقض برجام برای آمریکاییها بالا خواهد رفت و امکان نقض آن نیز پایین میآید. باید از گذشته درس بگیریم و در بازگشت آمریکا به برجام، عجله نداشته باشیم.
نتیجه اینکه برای اینکه اقتصاد ایران، دوباره در اثر قطع و وصل تحریمها، دچار تب شدید نشود، لازم است سه لایه تضمین ایجاد شود؛ نخستین و سطحیترین لایه، لایهی حقوقی است. در سطح حقوقی، لازم است بازگشت آمریکا به برجام، در کنگره رای بیاورد و نهادهای بینالمللی عدم خروج این کشور را تضمین کنند. تضمین بعدی میتواند در لایهی فنی اتفاق بیفتد؛ به این معنا که غنیسازی به سطحی برسد که آمریکاییها را وادار به بازگشت به برجام کند. و از همه مهمتر، ایجاد تضمین در لایههای اقتصادی است. مهمترین تضمین اقتصادی این است که آمریکاییها ببینند رویکرد اقتصادی ایران در حوزهی بینالملل به صورت هوشمندانه عوض شده؛ ارتباط تجاری بیشتر با همسایگان و تمرکز بر سیاست «ترجیح شرق به غرب» از جمله مهمترین اقدامات است.
ارسال نظرات