مدتی پیش، استان خوزستان با بحران کمآبی مواجه شد. البته پس از چند روز و در پی اعتراضات مردمی، آب پشت سدها آزاد شدند و مشکل موقتاً حل شد. با این حال، مسئله کمآبی در این استان همچنان پابرجاست. رهبر معظم انقلاب نیز در نخستین روز مردادماه، پس از دریافت دز دوم واکسن، در خصوص مسئلهی خوزستان فرمودند: «اگر چنانچه توصیههایی که نسبت به آب خوزستان و فاضلاب اهواز [شده بود] -که این همه تأکید شد برای فاضلاب اهواز و مسائل آب- مورد توجّه قرار می گرفت، حالا مسلّماً این اشکالات را نداشتیم. خب حالا که مردم ناراحتیشان را بُروز دادند و اظهار کردند، هیچ گِلهای نمی شود از مردم داشت؛ خب ناراحتند». بیانات ایشان، دو نکتهی مهم داشت؛ نخست اینکه گلهی مردم به حق است و دوم اینکه حل مشکل آب خوزستان، راهحل دارد و اهمال در حل این مشکل، وضع را به بحران کنونی رسانده است. اما راه حل مشکل کمآبی در خوزستان چیست!؟ آیا واقعاً از دست نخبگان و دانشبنیانها کاری بر نمیآید؟
استان خوزستان از جمله استانهایی است که در سالهای اخیر به خاطر سوء مدیریت آب، در دورههای ترسالی شاهد سیل و آبگرفتگی و در دورههای خشکسالی شاهد کم آبی شدید بوده است. مردم از یادشان نمیرود که شهید حاج قاسم سلیمانی، در سیل سال 1398 با پیامی، موکبهای اربعین را به مناطق سیلزده فراخواند تا به یاری مردم بشتابند. نظرات کارشناسی در خصوص ریشههای «سوء مدیریت» منابع آب فراوانند اما آنچه در نظر بسیاری از کارشناسان مشترک است، این است که با توجه به دورههای ترسالی و خشکسالی مدیریت جامع حوزه آبخیز و آبخیزداری، از مهمترین راهکارهای مقابله با چالشهای خشکسالی و کم آبی در این مناطق از کشور است. یکی از توصیههای رهبر انقلاب که مکرر در مورد خوزستان تاکید شده بود ولی متاسفانه به آن توجه کافی نشد، همین توجه به آبخیزداری بود. بیش از 20 سال پیش (سال 1377)، رهبر انقلاب در این خصوص فرمودند: «مسئلۀ کویرزدایی و بیابانزدایی (خشکسالی) باید جزو کارهای اساسی باشد و در برنامه جدّی قرار گیرد. همین موردی که الآن اشاره شد - کاری که گفتند انجام گرفته؛ آبخوانداری - خوب است... طرحهای متعدّدی از این قبیل را میشود پیشبینی کرد که به سرمایهگذاریهای کلان هم نیازی ندارد و فقط با ابتکار، دنبالگیری، دلسوزی و هماهنگی بخشهای مختلف با یکدیگر، تحقّق پیدا میکند.»
مدتهاست برای حل مشکل آب روی میز سیاستگذار، روشها و راهحلهایی از قبیل انتقال آب بینحوزهای، شیرینسازی آبهای شور برای مصارف صنعت و کشاورزی، احداث سدهای بزرگ متعدد، بهرهبرداری از آبهای ژرف و غیرمتعارف، باروری ابرها و حتی توسعه صنایع و طرحهای نامتناسب با موازین آمایش سرزمین وجود دارد. بخشی از این طرحها بسیار پرهزینه هستند و بخشی دیگر کشور را با مشکلات زیستمحیطی مواجه میسازند. به طور مثال، انتقال آب دریای خزر به سمنان، یا تغییر مسیر رود تجن از مازندران به سمت سمنان، برخی از این طرحهای حسابنشده هستند که قبلاً مشابه آنها در خوزستان، اصفهان و یزد اجرا شد و نه تنها مشکل اصفهان و یزد را حل نکرد، بلکه بر مشکلات خوزستان نیز افزود. متخصصان، معتقدند سیاستهای آبخیزداری، بسیار خردمندانهتر هستند و هزینههای کمتری نیز به همراه دارند. به طور مثال، دکتر حمیدرضا صادقی -رئیس سابق انجمن علمی آبخیزداری- معتقد است سامانههای سطوح آبگیر باران و رواناب، آبخیزداری سازگار، آبخوانداری، مدیریت سنتی و بومی حفاظت خاک و آب، کشاورزی سازگار و سامانههای مدیریتی تعادل دام و مرتع از روشهای سالمی هستند که به کمک آنها میتوان خردمندانه و بدون آسیب به محیط زیست و بر هم زدن نظم طبیعت، مشکل کمآبی را حل کرد.
سیدآهنگ کوثر، دیگر دانشمند ایرانی حوزهی آبخوانداری معتقد است: «در ایران بیش از 14 میلیون هکتار زمینهای بسیار مناسب برای آبخوانداری وجود دارد. دستکم چهار میلیون هکتار از دیمزارهای ما میتوانند از آبیاری سیلابی، همزمان با تغذیه مصنوعی آبخوانها، بهره برند. در زیر 40 میلیون هکتار، یکچهارم سطح خشکی ایران، جای خالی برای انباشتن 5000 کیلومترمکعب، 5000 میلیارد مترمکعب، یعنی تمام بارندگی میانگین 11 سال ایران جا داریم. ارزش فضای خالی آبرفتهای ما بر اساس دلار آمریکایی سال 1394 افزون بر 12 تریلیون است. چنانچه مصرف اسرافگونه ما ثابت بماند، برای 40 سال آب خواهیم داشت، بهشرط آنکه طوفان نوح تکرار شود، و برای مهارکردنش آماده باشیم. فرهنگ آبخوانداری بایستی در ایران نهادینه شود! با این کار میتوان آب رفته را به جوی بازآورد. افزون بر سیهزار کاریز متروکه داریم که بنای آنها بر پایه ارزش دلار آمریکایی سال 1394 بالغ بر 50 میلیارد میگردد.».
بنابراین اگر به دانشبنیانهای حوزهی آبخیزداری و آبخوانداری بها داده شود و البته راهکارهای دانشمندان این حوزه نیز به بحث و گفتوگو گذاشته شود تا روی آنها اجماع ملی ایجاد شود، به نظر میرسد که میتوان با دانش بومی، مشکل کمآبی در سالهای خشکسالی را حل کرد. اما دریغ که در این سالها در بسیاری از حوزههای اقتصادی، جای فکر کردن در مورد ظرفیتهای داخلی به کمک متخصصان بومی خالی بوده است. اکنون نیز دیر نشده است؛ حتی میتوان به دانشبنیانها میدان داد تا احیای دوباره قناتهای ایران را طراحی کنند. فناوری قنات اختراع اصیل ایرانی برای مهار سیل و استفاده بهینه از منابع آبی است که قدمت آن به ۷۰۰ سال قبل از میلاد میرسد؛ به گواه کارشناسان، ما از کنار گذاشتن این فناوری بومی هماهنگ با زیستبوم ایرانی ضربه خوردهایم و احیای قناتها نیز میتوانند بخشی از مشکل کمآبی را حل کنند. راهکارهای دانشبنیان فراوانند. باید به متخصصان ایرانی و شرکتهای دانشبنیان اعتماد کنیم و گوش شنوایی برای پیشنهادات کاربردی آنها باشیم.
ارسال نظرات