با برگزاری انتخابات اخیر، یکی از خطوط اصلی عملیات روانی دشمن طرح موضوعی تحت عنوان «حاکمیت یکدست» است. البته این ادعا و برچسب فقط از سوی دشمن و ضدانقلاب تکرار نمی شود و برخی افراد در داخل نیز همین موضوع را بیان کرده و نسبت به آن هشدار می دهند و حتی از ماه ها پیش از انتخابات نیز با لحنی تهدیدآمیز از آن سخن می گفتند.
آنچه دشمن سعی دارد از یکدست سازی حاکمیت به افکار عمومی القا کند، حذف سلایق گوناگون از سیاست و اجتماع و حاکم کردن یک نوع تفکر خاص با استفاده از اجبار و فشار است. اما آیا به راستی چنین است و چنین اتفاقی افتاده؟ سوال مهم تر اینکه آیا اساساً چنین ادعایی امکان تحقق دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید به چند انتخابات اخیر نگاهی دقیق کرد. انتخابات مجلس فعلی (در زمستان سال 98)، ریاست جمهوری و شورای شهردر 1400. در انتخابات ریاست جمهوری جریان اصلاحات مدعی است نامزدهایش از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده اند. این نامزدها که بودند؟ می توان از دو طیف نام برد؛ طیف نخست افرادی مانند جهانگیری و پزشکیان و طیف دوم هم افرادی همچون تاجزاده. ایا به راستی اصلاح طلبان انتظار داشتند فردی همچون تاجزاده که صراحتاً قانون اساسی کشور و ساختار رسمی نظام را قبول ندارد، تایید صلاحیت شود؟! عقلای جریان اصلاحات نیز چنین توقع کوته فکرانه ای نداشتند.
در انتخابات مجلس و شورای شهر وضعیت به مراتب روشن تر است. در هر دو انتخابات اصلاح طلبان لیست داشتند و از لیست خود آشکارا هم دفاع کردند. در انتخابات مجلس 5 لیست داشتند و در شورای شهر تهران لیستی واحد به اسم جمهور که حمایت مکتوب شخص خاتمی را به همراه داشت. اما در هر دو انتخابات شکست خوردند. حال می توانند صادقانه کلاه خود را قاضی کنند که چه عواملی موجب رویگردانی مردم از آنها شده است و یا به فرافکنی روی بیاورند و از پروژه یکدست سازی حاکمیت برای حذف خود دم بزنند و چشم خود را به روی واقعیات ببندند.
اما موضوع یکدست سازی حاکمیت لایه دیگری هم دارد که بسیار از آنچه گفته شد، مهم تر است. ایران درگیر جنگی تمام عیار و همه جانبه است. شدیدترین و سخت ترین تحریم های طول تاریخ بشریت بر ما تحمیل شده و در کنار آن مشکلات و معضلات دیگری وجود دارد که در مجموع وضعیت سخت و حساسی را رقم زده است.
فرض کنید خانواده ای با خودرو در حال عبور از یک گردنه مه آلود و یخ زده است. راه ناهموار است و دره هایی عمیق در کنار جاده. علاوه بر این گرگ های درنده ای نیز اینجا و آنجا کمین کرده اند. به نظر شما در چنین شرایطی اصلی ترین و ضروری ترین نیاز این خانواده برای عبور از این مهلکه چیست و خطرناک ترین حالت برای آنان کدام است؟ برای این خانواده هیچ چیز مهلک تر از اختلاف و عدم انسجام نیست. در حالی که باید همه حواس ها و نیروها با یکدیگر جمع شده و معطوف به مقابله با موانع طبیعی و خطرات غیرطبیعی پیش رو باشد، درگیری و اختلاف نظر درونی از هر دره و گرگی آسیب زننده تر است.
وضعیت امروز ما بسیار خطیرتر از خانواده مورد مثال است. دشمن می خواهد با برچسب هایی مانند یکدست سازی حاکمیت، مانع از اتحاد و انسجام داخلی شده و آن را امری قبیح و مذموم جلوه دهد. از نظر آنان حاکمیتی مطلوب است که مسئولان آن هر روز یقه همدیگر را بگیرند و بر سر مسائل ریز و درشت، اختلاف و دعوا داشته باشند و این اختلاف را علنی نیز کنند. اصل اولیه و تعیین کننده برای عبور موفق از این پیچ تاریخی و گردنه پر از مخاطره، اتحاد و انسجام زیر چتر ولایت است.
امیر مومنان حضرت علی(ع) در بخشی از خطبه 192 نهج البلاغه درباره لزوم اتحاد و انسجام و تبعات بی توجهی به آن چنین می فرمایند: «بپرهیزید از عذابهایی که به خاطر سوءرفتار بر امتهای پیشین نازل شد... و چون در حالات نیک و بد آنها اندیشیدید، ملازم اموری باشید که عزت را برای آنها به همراه آورد، و دشمنانشان را دور ساخت و عافیت و آسایش را بر آنها گستراند و رشته کرامت را به آنها رساند؛ و آن امور عبارت است از: اجتناب از تفرقه و التزام به الفت، و اصرار و توصیه یکدیگر بر این امور. و بپرهیزید از هر چیزی ستون فقرات آنها را در هم شکست و قدرتشان را سست کرد: کینههای درونی، و بدخواهی و پشت به هم کردن، و دست از یاری هم برداشتن».
ارسال نظرات