ششمین دور مذاکرات هستهای برای رایزنی در خصوص وضعیت «برجام» مدتی پیش در حالی پایان پذیرفت که همچنان سوالات متعددی در خصوص آیندهی این توافق بیپاسخ مانده است و همهی طرفها منتظر تعیین زمان برای دور جدید مذاکرات هستند. سخنگوی وزارت خارجهی ایران اعلام کرد که طرف ایرانی حرفهایش را زده و منتظر اعلام نظر کشورهای طرف مقابل (به همراه آمریکا) است. گامهایی که آمریکا باید در زمینه رفع تحریمها برای بازگشت به برجام بردارد، موضوع اصلی اختلافنظر میان طرفهای این توافق در گفتوگوهای جاری در وین است. جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است تمامی تحریمهایی که در دوران ترامپ علیه ایران اعمال شدهاند باید برداشته شوند؛ در حالی که واشنگتن، نظر دیگری دارد. با توجه به اینکه خبرگزاری رویترز پس از پایان مذاکرات، گزارش داد که آمریکا قصد دارد برای هماهنگیهای لازم با کابینه جدید رژیم صهیونیستی، دور بعدی گفتوگوها را به تأخیر بیندازد، به نظر میرسد مسیر رسیدن به توافقی که ایران میخواهد، چندان هم هموار نیست.
دولت ترامپ 18م اردیبهشت سال 1397 رسما از برجام خارج شد و دور جدید تشدید تحریمها مجدداً آغاز شد. تحریمهای دوران ترامپ را میتوان به سه دستهی کلی تقسیم کرد. در دستهی نخست، تحریمهایی قرار دارند که اجرای آنها ذیل توافق هستهای برجام متوقف شده بود و او با صدور یک فرمان اجرایی آنها را مجدداً اعمال (reimpose) کرد. دستهی دوم، تحریمهای جدیدی بودند که او پس از خروج از برجام بهبهانههای مختلف هستهای، موشکی و تروریسم علیه کشورمان «اعمال» (impose) کرد. دستهی سوم نیز تحریمهای آمریکا علیه مؤسسات و نهادهایی است که از قبل بهبهانه برنامه هستهای ایران در فهرست تحریمها قرار داشتند اما دولت ترامپ با یک برچسب تحریمی جدید هم آنها را در فهرست قرار داد (relabel) تا راه برداشتن این تحریمها در دولت بعدی آمریکا نیز دشوار شود. البته پیش از ترامپ، اوباما نیز بارها با وضع تحریمهای جدید پس از برجام، روح برجام را نقض کرده بود. با این حال سعید خطیبزاده – سخنگوی وزارت امور خارجه- چندی پیش در مصاحبهای اعلام کرد که همه چیز باید به ژانویه 2017 (زمان آغاز ریاستجمهوری ترامپ) برگردد. این یعنی طرف ایرانی، از تخلفهای دولت اوباما ذیل برجام گذشته است، اما طرف آمریکایی به این نیز قانع نیست.
آمریکاییها بارها اعلام کردهاند که حاضر نیستند تمام تحریمهایی که در دورهی ترامپ وضع شد را لغو کنند. به طور مثال رابرت مالی -نماینده آمریکا در امور ایران- تصریح کرده است که آمریکا برای انجام چنین کاری آماده نیست. وی در این خصوص گفته است: «چیزی که آنها میخواهند رفع تمامی تحریمهایی است که بعد از سال 2018 توسط دولت رئیسجمهور ترامپ اعمال شد، این خواسته زیادی است، ما گفتهایم که آماده رفع تحریمهایی هستیم که برای بازگشت ما به برجام لازم است، اما همه تحریمهایی را که دولت ترامپ اعمال کرد رفع نخواهیم کرد». وقتی به جزئیات تحریمها نگاه میکنیم، میبینیم که تفاوت نظر جدی است. مثلاً رویترز به نقل از یک مقام آمریکایی آگاه گفته است که آمریکا به دنبال رفع تحریم از 700 فرد و نهاد است. این در حالی است که تحریمهای دورهی ترامپ شامل 1500 فرد و نهاد میشود. همچنین آمریکا بر حفظ برخی تحریمهای کلیدی تاکید دارد؛ به طور مثال به گزارش پرستیوی آمریکا با ابطال دستورات اجرایی 12959 و 13599 و 13876 و 13949 رئیس جمهور آمریکا و قوانین کاتسا، ISA و ویزا و قانون میهنپرستی پاتریوت بخش 311 و UTurn دلار مخالف است. همچنین در گزارش پرستیوی آمده است که آمریکا تاکنون لغو کامل تحریمهای نفتی، بانکی، حملونقل و... را بهگونهای که نیاز به تمدیدهای دورهای نداشته باشد، نپذیرفته است.
اقتصاد ایران از ابتدای سال 1390 از تشدید تحریمها آسیب دیده است. پس از خروج آمریکا از برجام نیز آسیب جدی دید. اکنون اما ایران دست برتر را دارد. به طور مثال کریس مورفی –سناتور آمریکایی- در توئیترش نمودار ذخایر اورانیوم غنیشده در ایران را منتشر کرده و از آن ابراز نگرانی کرده است. ایران پس از خروج آمریکا از برجام، 20 ماه معطل قولهای طرفهای اروپایی ماند اما پس از آن که دید واقعاً طرفهای مقابل به برجام پایبند نیستند، غنیسازی اورانیوم را آغاز کرد و اگر با همین سرعت پیش برود، تا یکسال دیگر میتواند تقریباً به ذخایر پیش از برجام خود برسد. اسرائیلیها نیز به همین دلیل –یعنی برای اینکه نمیخواهند ایران در مذاکرات دست برتر را داشته باشد- تلاش کردهاند تا در تاسیسات هستهای ایران خرابکاریهایی انجام دهند و روند حرکت ایران را متوقف کنند و البته این هدف، غیر قابل تحقق است. این یکی از دلایلی است که نشان میدهد آمریکاییها به این توافق نیاز دارند. نزدیک شدن ایران به چین، و نگرانیهای آمریکا از تقویت ارتباطات بین این دو کشور نیز از دیگر دلایلی است که نشان میدهد آمریکاییها به دنبال حضور دوباره به برجام هستند.
بنابراین اکنون دو سوال مطرح است؛ آیا ایران مجبور است به هر توافقی در وین تن بدهد!؟ اینطور نیست. به دلیل آنکه اولاً تحریمهای همهجانبه و سیاست فشار حداکثری در دورهی ترامپ باعث شده است تا آمریکا تمام توان خود در آسیب زدن به اقتصاد ایران را به کار بگیرد و بیش از این، دیگر امکان آسیب زدن به اقتصاد ایران نیست. به همین دلیل است که پیشبینی نهادهای بینالمللی از مثبت شدن رشد اقتصادی ایران در سال میلادی جدید حکایت میکنند. در ثانی، خود آمریکا نیز به این توافق نیازمند است؛ بنابراین نمیتواند آن را نادیده بگیرد. در عین حال، منطق ایران نیز محکم است و آمریکاییها چون خود از این توافق خارج شدند، امکان ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران را ندارند. دومین سوال این است که در صورت پذیرش توافق مدنظر آمریکا از سوی ایران، آیا آثار مثبتی که ایران انتظار دارد در اقتصاد ما به وجود خواهد آمد!؟ واقعیت این است که در صورت پذیرش نظر آمریکاییها، اولاً ما حتی شاهد گشایشهای محدود سالهای 1395 و 1396 هم نخواهیم بود، در ثانی چون آمریکاییها به دنبال تعلیق برخی تحریمهای دورهی ترامپ هستند، دوباره هر 120 یا 180 روز یک بار، ایران باید برای ادامهی فعالیتهای خود از رییسجمهور آمریکا اجازه بگیرد!
آمریکاییها نیز خوب دریافتهاند که اقتصاد ایران با شدیدترین تحریمهای ممکن از سوی آمریکا از بین نمیرود اما اگر بتوانند اقتصاد ایران را در سیاست صبر و انتظار گرفتار کنند و اقتصاد ایران را به انتظار برای گرفتن اجازه از رئیسجمهور آمریکا شرطی کنند، میتوانند با سرد و گرم کردنهای مکرر آلیاژ اقتصاد ایران، آن را نابود کنند. بنابراین با توجه به اینکه اکنون آمریکاییها نیز به توافق با ایران نیازمند هستند و منطق ایران نیز در گفتوگوها مستحکم است، به نظر میرسد عقلانیت اقتصادی حکم میکند که از هر گونه توافق بدی اجتناب شود. بهترین حالت برای ایران در مذاکره این است که اولاً طرف ایرانی اجازهی طولانی شدن مذاکرات را ندهد، در ثانی از موضع خود
ارسال نظرات