12 تير 1400 - 10:48
اهداف آمریکا از انتقال سامانه های « پاتریوت» از خاورمیانه به شرق آسیا

تهدید چین یا اجتناب از تقابل مستقیم با ایران

دستور بایدن برای خارج کردن سامانه‌های پاتریوت از خاورمیانه و تمرکز بیشتر بر شرق و جنوب شرق آسیا برای موازنه‌سازی و تقابل با چین
نویسنده :
احسان شیخون
کد خبر : 9435

پایگاه رهنما:

هنوز یک هفته از اجلاس رهبران گروه G7 ( هفت کشور بزرگ صنعتی جهان) برای همکاری و هماهنگی بیشتر در حوزه صنعت نگذشته بود _ اجلاس گروه G7در 21 خرداد ماه در سواحل شهر « کورنوال» انگلیس برگزار شد _ که آمریکا تلاش کرد فشار‌های بیشتری را بر چین وارد کند و اکنون دستور بایدن برای خارج کردن سامانه‌های پاتریوت از خاورمیانه و تمرکز بیشتر بر شرق و جنوب شرق آسیا برای موازنه‌سازی و تقابل با چین صادر شده است.

  • تقابل با چین در شرق و جنوب شرق آسیا

از دهه ۱۹۹۰ و پایان جنگ سرد و رشد شتابان اقتصاد چین، لزوم حضور بیش از پیش و موازنه‌سازی در برابر این قدرت نوظهور را در شرق آسیا  برای آمریکا دو چندان کرده است؛  به ویژه آنکه  چین،  شرق و جنوب‌شرق آسیا را در حوزه سیاسی- تمدنی خود تعریف می‌کند و اکنون که جایگاه مؤثری در نظام بین‌الملل به خود اختصاص داده است، حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای به ویژه ایالات متحده را نوعی تهدید برای خود محسوب می‌کند. به این ترتیب شرق و جنوب‌شرق آسیا منطقه‌ای جهت تقابل اقتصادی، سیاسی و نظامی این دو قدرت علیه هم شده است. سیاست خارجی چین بر مبنای رشد و توسعه اقتصادی، این کشور را به عنوان قدرتی در حال پیشرفت در حوزه های سیاسی و نظامی و البته متعهد به قوانین و هنجار‌های بین‌المللی، قرار داده است، آنگونه که می توان گفت چین  امروز تبدیل به یک قدرت تقریبا بلامنازع شده است. همین کافی است که چین برای آمریکا نوعی تهدید فزاینده دیده شود. از سوی دیگر، همسایگان چین به رغم روابط اقتصادی وسیع و گسترده با این کشور، برداشتی تهدیدمحور از آن نیز دارند که می‌توان ریشه‌های آن را در منازعات مرزی دید که مهم‌ترین آن‌ها در دریای چین جنوبی بر سر جزایر اسپرتلی و حوزه‌های نفتی و گازی حاکم، رشد کمی و کیفی نیروی نظامی چین به خصوص در صنایع هوایی- دریایی، اولویت امنیتی- نظامی به پیمان‌های منطقه‌ای، ذهنیت تاریخی- ایدئولوژیکی از چین دوره پیشاجنگ سرد و سرانجام قدرت اقتصادی چین دید که ممکن است اقتصاد این کشور‌ها را با تهدید روبه‌رو سازد. چین در مقابل ، سعی کرده با تقویت روابط پایدار با دولت‌های منطقه و خارج از منطقه به ویژه همسایگان، افزایش همکاری با کشور‌های در حال توسعه و تقویت روابط با نهاد‌ها و سازمان‌های بین‌المللی، سیاست‌های مختلفی را برای از بین بردن این «تصور تهدید» به کار گیرد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: چندجانبه‌گرایی با محوریت احترام به حاکمیت کشور‌های همسایه و تحکیم این روابط دوستانه و ظهور و توسعه مسالمت‌آمیز با آنها . این در حالی است که آمریکا چنین خط مشی‌هایی را تهدیدی علیه حاکمیت سنتی خود تعریف می‌کند و به دنبال این است که با حضور پررنگ‌تر در مقایسه با گذشته، از تبدیل شدن چین به یک قدرت بی رقیب منطقه‌ای و جهانی جلوگیری کند. به این ترتیب، به ویژه از زمان اوباما، تقابل با چین با محوریت خط مشی «چرخش به آسیا» در رأس سیاست‌های آمریکا قرار گرفت و  در این راستا اقدامات زیر انجام شد:

الف) تقویت همکاری‌های نظامی- امنیتی با کشور‌های شرق آسیا : از جمله؛ عضویت در پیمان منطقه‌ای دوستی و همکاری جنوب‌شرق آسیا (که ایران نیز عضو آن است)؛ استفاده از پایگاه هوایی چانگی، قلمرو هوایی- دریایی و آموزش نیرو‌های نظامی سنگاپور؛ انجام رزمایش‌های نظامی- دفاعی مشترک؛ حق استفاده از قلمرو هوایی مالزی به ویژه در دریای چین جنوبی و فروش تسلیحات مدرن به این کشور؛ گسترش همکاری‌های نظامی و فروش تسلیحات به روز به ویتنام؛ بهبود همکاری‌های نظامی با دولت میانمار (تا پیش از کودتای اخیر) و سرانجام تجهیز ارتش تایلند، فیلیپین و اندونزی به ویژه در بخش دریایی.

 ب) گسترش فعالیت‌های اقتصادی: شراکت و همکاری فزون‌تر اقتصادی در «آسه‌آن» و پیمان تجاری« فراپاسیفیک » که در قالب آن تعرفه بسیاری از کالا‌های تجاری تعدیل و حذف خواهد شد و اهدافی همچون گسترش رشد و توسعه اقتصادی، کاهش فقر و افزایش اشتغال، تقویت رقابت‌پذیری و نوآوری تولیدات اعضا، احترام به محیط زیست و ارتقای سطح شفافیت در حکومت‌ها پیگیری می‌شود.  همچنین طرح جدید «یک کمربند، یک راه» چین که با مشارکت ۷۰ کشور جهان در آسیا، اروپا و آفریقا درصدد ایجاد و توسعه دو مسیر تجاری- اقتصادی راه ابریشم دریایی و زمینی است، آمریکا را وادار به اتخاذ تدابیر جدیدی کرده است، زیرا برآیند آن می‌تواند به چیرگی چین در شرق و جنوب‌شرق آسیا و نیز برتری یافتن بر مسیر‌های تجاری پهنه وسیعی از اوراسیا و آفریقا منجر شود. به این ترتیب، بایدن با چرخش از سیاست ترامپ و بازگشت به خط مشی اوباما، چین و نه خاورمیانه را اولویت خود قرار داده و به این منظور سعی در تقویت توان نظامی خود در شرق آسیا به جای خاورمیانه دارد.

  • تنش‌زدایی در خاورمیانه فقط با هدف تمرکز بر چین

به نظر می‌رسد اقدام به تنش‌زدایی در خاورمیانه دلیل موجه‌تری برای خط‌مشی بایدن باشد. برای قدرت نظامی که در سال ۲۰۲۰ با ۷۳۸ میلیارد دلار، چهار برابر چین (با ۱۹۳،۳ میلیارد دلار) و بیش از ۱۲ برابر روسیه (با ۶۰،۶ میلیارد دلار) در صدر بودجه نظامی جهان قرار گرفته و۴۰ درصد کل هزینه‌های نظامی در سطح جهان را به خود اختصاص داده است، جمع‌آوری و جابه‌جایی هشت سامانه پاتریوت غیرمنطقی به نظر می‌رسد و باید به دنبال دلایل دیگری در این قضیه  بود.

اول؛توازن جدیددر برابر ایران: افزایش قدرت روزافزون توان دفاعی- موشکی ایران در خاورمیانه و صدور فناوری آن به کشور‌های منطقه که در رخداد‌هایی همچون سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک، حمله تلافی‌جویانه به عین‌الاسد، جنگ اخیر رژیم صهیونیستی و حماس در فلسطین و انصارالله یمن در حمله به آرامکو، نُمود آن را می‌توان دید. این مهم به ایالات متحده نشان داده شد که نه تنها سامانه «پاتریوت و تاد» توانایی مقابله کامل با توان موشکی ایران را ندارند، بلکه هرنوع شوی تبلیغاتی در افزایش نیرو‌ها برای مرعوب ساختن ایران، بی‌فایده بوده است. کمااینکه با افزایش نیروها، منطقه همچون انبار باروتی خواهد شد که با جرقه‌ای به راهی بی‌بازگشت و پرهزینه برای آمریکا مبدل خواهد شد.  

دوم؛ در تنگنا قرار دادن اعراب: همانگونه که ترامپ به خوبی توانست به بهانه امنیت، از اعراب و به ویژه عربستان سعودی مبالغ هنگفتی اخذ کند، اکنون نیز بایدن با چنین اقدامی سعی در ادامه همان راه را دارد. یا اعراب باید هزینه‌های بیشتری برای نصب سامانه‌های تدافعی-تهاجمی موشکی پرداخت نمایند یا باید تسلیحات جدیدی از ایالات متحده بخرند تا جبران آن سامانه‌ها شود.  

سوم؛ فرصت‌سازی برای نفوذ بیش از پیش اسرائیل در کشور‌های عرب و مهار ایران: حدود چند ماه پیش خبر نصب سامانه گنبد آهنین در یکی از کشور‌های عربی که بعد‌ها عربستان معرفی شد، منتشر شد. کمی بعد از آن روزنامه صهیونیستی  هاآرتص گزارش داد که آمریکا به زودی سکو‌های دفاع موشکی «گنبد آهنین» اسرائیل را در تعدادی از پایگاه‌های خود در کشور‌های حاشیه خلیج فارس نصب می‌کند.  در مجموع به نظر می‌رسد آمریکا تلاش دارد نقش بیشتری به تل‌آویو در کشور‌های منطقه بدهد و همچون پلی برای نفوذ آن عمل نماید.  اقدام پنتاگون در کاهش سامانه‌های موشکی‌اش را نباید یک بُعدی دانست؛ بایدن از یک سو به دنبال تحدید قدرت‌یابی چین در شرق آسیاست و از سوی دیگر با فرصت‌سازی در خلیج فارس، ضمن معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان ایجاد‌کننده امنیت اعراب، از تقابل مستقیم با ایران نیز اجتناب می‌کند.

ارسال نظرات