رشد و گسترش «فضای مجازی» و ابزارهای ارتباطی آن، از قبیل پیامرسانها و شبکههای اجتماعی آنقدر چشمگیر شده که شاید نتوان پیشبینی کرد که تا سالهای آینده چه اتفاقی برای نقشآفرینان فضای مجازی بیفتد. تلگرام، واتساپ، توئیتر، اینستاگرام، فیسبوک و ... همه از پدیدههایی هستند که به بخش ثابتی از زندگی روزمره بسیاری از ماها تبدیل شدهاند؛ تا جایی که اگر فقط یک یا نهایتا دو روز به این ابزارها دسترسی نداشته باشیم، به شدت احساس کمبود میکنیم.
به مدد گسترش این ابزارهای ارتباطی مجازی، حالا دیگر همه برای خودشان «خبرنگار» شدهاند و با داشتن یک گوشی هوشمند ساده، هم در اندازه و وسع خودشان در رویدادهای رخ داده، میدانداری میکنند و هم از جدیدترین وقایع و اتفاقها مطلع میشوند.
این واقعیت کنونی دنیای رسانه است، اما روی دیگر این واقعیت هم دیدنی و شنیدنی است! این واقعیت هم از این قرار است که با وجود رشد روزافزون و بعضا قارچگونه دنیای مجازی و ابزارهای آن، هنوز «رسانههای رسمی» مرجعیت خبری خود را حفظ کردهاند و این را نمیتوان با هیجانات گذرا و موجهای کاذب مجازی، انکار کرد.
به عنوان مثال، نتایج یک نظرسنجی انجام شده در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان میدهد، همچنان بخش قابل توجهی از مردم اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را بجای پیامرسانهای مجازی، از صدا و سیما به عنوان یک رسانه رسمی دریافت کردهاند.
بر اساس این نظرسنجی که در اواخر اردیبهشتماه امسال و از سوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام شده،52.6 درصد از پاسخگویان، صدا و سیما را مرجع کسب اخبار انتخاباتی خود معرفی کردهاند. این یعنی هنوز رسانههای رسمی بیشتر از رسانههای غیررسمی مانند توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و ... جلوی چشم مردم هستند و حرکت آنها در جامعه اثرگذار است.
حالا سوال اینجاست که دلیل تداوم این مرجعیت خبری برای مردم چیست؟! آنهم در شرایطی که همه تصور میکنیم عصر، عصر رسانههای مجازی است.
دکتر محمدصادق نصراللهی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و مدرس ارتباطات با طرح این سوال که «چرا این روزها وزن صدا و سیما و رادیو تلویزیون و همچنین رسانه های رسمی بیشتر است؟» پاسخ میدهد: «علت این امر آن است که فضای مجازی بیش از حد غبارآلود شده و مردم میدانند که باید اصل خبر و خبر اصیل را پیدا کنند».
وی در این خصوص به سهم «رادیو و تلویزیون» و «فضای مجازی» در مناظرههای انتخاباتی اشاره کرده و میگوید: «نباید بگوییم یا رادیو و تلویزیون، یا فضای مجازی! اصلا وارد این فضا نباید بشویم این دو مکمل یکدیگرند. در وضعیت فعلی فضای رادیو تلویزیون یک فضای رسمی است، یعنی با توجه به ساختاری که دارد، با توجه به پوششی که در کل کشور دارد استانداردهای خاص خودش را دارد، از حیث فنی تا حیث محتوایی، آنجا شاید بتوانیم بگوییم حرفهای رسمیتر کاندیداها یک عده تعبیر منفی بخواهند بکنند مقداری با روتوش یعنی کاندیدا با روتوش میتوانید در فضای مجازی ببینید. یعنی یکم اتو کشیده تر در رسانه ملی ظاهر میشوند. البته در فضای مناظره ممکن است این فضا شکسته شود و من خودم هم پیشبینی می کنم با توجه به فضایی که داریم میبینیم، امکانش هست فضا به سمت یک فضای صریح مناظرهای و مباحثاتی جدی برود و این خیلی خوب است. گرم شدن تنور انتخابات برای تشخیص بهتر مردم خوب است و با توجه به طیفی که وجود دارند این پیشبینی هم برای هر دوره میشود. اما فضای مجازی یک دنیای دیگری دارد آنجا اصلا بازیگران یک بازیگران دیگری هستند و گروه هدف یک گروه هدف دیگر است، آنجا فضایی است کاملا مشارکتی و ارتباط افقی است و نقش مردم خیلی جدیتر است».
حامد محمدی کارشناس مسائل فرهنگی اما به جلوه دیگری از این مسئله اشاره کرده و میگوید: «در شرایطی که غبارآلودگی فضای مجازی شدت یافته، طبیعی است که فضای جامعه بعد از مدتی هیجان و غرق شدن در فضای مجازی، خسته میشود و رو به سمت رسانههای رسمی میآورد و تلاش میکند تا نیاز خود را از فضای خبری رسمی تامین کند؛ هرچند ممکن است نقدهای جدی هم به روند حاکم بر رسانههای رسمی داشته باشد، اما آن را کنار نمیگذارد».
وی در همین رابطه تاکید میکند که «باید از این ظرفیت روانی جامعه هم برای پالایش فضای مجازی و هم برای ارتقاء رسانههای رسمی بهره گرفت».
نگاهی به واقعیتهای میدانی و آنچه در باورها و ذهنیات جامعه نسبت به مرجعیت اخبار و رویدادها میگذرد و البته نیمنگاهی به آنچه در این نوشتار در خصوص بازگشت نسبی و قابل محسوس جامعه به سمت رسانههای رسمی بیان شد، دو نکته را به فعالان این عرصه و سیاستگذاران و مدیران این حوزه یادآوری میکند؛
ارسال نظرات