رئیسجمهور به یک معنا، مدیر دخلوخرج مملکت است
نویسنده :
امیرحسین طالقانی
کد خبر : 9231
پایگاه رهنما:
رئیسجمهور به یک معنا، مدیر دخلوخرج مملکت است. مانند یک پدر که مدیر دخلوخرج منزل است. از یک سو باید تلاش کند تا درآمد بیشتری کسب کند و از سوی دیگر باید هزینههای منزل را جوری مدیریت کند که در درجهی اول از درآمدش بیشتر نشود و در ادامه اگر بشود هزینهها، از درآمدها کمتر هم باشند، بهتر خواهد بد. چون مابهالتفاوت که اسمش پسانداز است را میتواند برای آیندهی خانواده و فرزندان سرمایهگذاری کند. در کشور هم همین قاعده حاکم است. رئیسجمهور باید اولاً تولید را تقویت کند و رشد اقتصادی را بالا ببرد تا درآمد ملی افزایش پیدا کند. در ثانی باید هزینههای کشور را جوری مدیریت کند که هم از درآمدها بیشتر نشوند و هم در صورت امکان مقدار قابل توجهی از درآمد باقی بماند تا بتوان آن را در زیرساختها و تقویت تولید، سرمایهگذاری کرد.
• صورت مسئله
اکنون وضعیت دخلوخرج مملکت چگونه است؟! بررسی اعداد و ارقام قانون بودجهی سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که دستکم در سال جاری با ۲۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه هستیم. یعنی همین حالا دخلمان با خرجها نمیخواند. بلکه خرجها بالاتر نیز هستند؛ بنابراین اگر کسی با اقتصاد ایران آشنا باشد، صورت مسئلهی اصلی و فوری برای چند سال آینده این است که چطور میتوان از هزینهها کاست و درآمدها را افزایش داد تا کسری بودجه در اقتصاد ایران از بین برود؟! این را هم باید بدانیم که در صورت حل نکردن مسئلهی کسری بودجه، بخش قابل توجهی از معضل تورم نیز حل نخواهد شد؛ بنابراین افزایش درآمدها و کاهش هزینهها، برای حل یکی از مهمترین مسائل اقتصاد ایران، ضروری است. حال با این چارچوب تحلیلی، میتوان به سراغ برنامههای اقتصادی کاندیداها رفت و آنها را تحلیل کرد.
• حرفهای بیحساب
مثلاً وقتی نامزدی میگوید به ازای هر ازدواج، وامِ ۵۰۰ میلیون تومانی میدهد باید توجه داشت که به طور مثال در سال ۱۳۹۸، تعداد ازدواجها در کشور معادل ۵۱۹ هزار و ۲۵۰ نفر بود؛ بنابراین فقط با همین یک طرح، رقمی معادل ۲۵۹ هزار و ۶۲۵ میلیارد تومان به هزینههای کشور اضافه میشود. این رقم، معادل کسری بودجهی سال ۱۴۰۰ است. یعنی فقط با یک طرح، کسری بودجهی کشور، دو برابر خواهد شد! یا به تعبیری میتوان گفت: این رقم، معادل پرداخت ۶ سال یارانهی نقدی کل کشور است. همچنین، این رقم معادل یکچهارم کل درآمدهای ارزی سالانهی کشور است. همچنین اگر از زاویهای دیگر به آن نگاه کنیم، این رقم معادل بیش از ۲ برابر بودجهی ۱۰۴ هزار میلیارد تومانی عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ است. همچنین کل پروژههای عمرانی نیمهتمام در کشور حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان هستند و اگر واقعاً در کشور چنین منبع مالیای وجود داشته باشد (که ندارد)، میشود با آن، نیمی از کل پروژههای عمرانی و زیرساختی کشور را تمام کرد.
• از کجا؟!
از این حرفهای بیحساب در صحبتهای نامزدهای انتخاباتی کم نیست. مثلاً برخی نیز از افزایش یارانهها به ۴۵۰ هزار تومان صحبت میکنند. البته گرچه اصل افزایش یارانهها ممکن است و از طریق آزادسازی قیمت حاملهای انرژی میتوان منابعی آزاد کرد که با آنها، یارانهها افزایش پیدا کند، اما مسئله اینجاست که آیا با تجربهی تلخ سیاستگذاری غلط، عجولانه و بدون آمادهسازی جامعه در آبان ۱۳۹۸ و افزایش یکشبهی قیمت بنزین، آیا اکنون جامعه آمادگی لازم برای افزایش قیمت بنزین مثلاً تا سقف ۱۵ هزار تومان را دارد؟! به نظر میرسد چنین آمادگیای نباشد و همین، مهمترین چالش پیشروی نامزدی است که میخواهد از طریق آزادسازی قیمت حاملهای انرژی، یارانهها را بسیار بالا ببرد. چنین نامزدی اگر میخواهد ببیند آیا طرحش شدنی است یا نه، بهتر است در کنار صحبت از افزایش یارانهها، از افزایش قیمت بنزین و ... نیز با مردم سخن بگوید تا ببینیم رای خواهد آورد یا خیر! در مواجهه با چنین نامزدهایی باید نخستین پرسش این باشد که «از کجا منابع مالی افزایش پرداختیها به مردم را تامین میکنی»؟!
• فریب نخوریم!
در میانهی این وعدههای فریبنده برخی نامزدها، اگر به دنبال کسی هستیم که مسئله و مشکل اصلی اقتصاد کشور را خوب فهمیده و به جای زدن حرفهای عوامفریبانه برای اخذ رای، به دنبال ارائهی راهحلهای اساسی است باید ببینیم جنس دغدغهها و برنامههای کدام نامزد، از نوع افزایش درآمدهاست نه افزایش هزینه ها، آن هم بدون در نظر گرفتن منابع پایدار. مثلاً اگر دیدیم نامزدی به دنبال احیای کارخانهها و کارگاههای تعطیل شده است، برای افزایش صادرات غیرنفتی برنامه دارد، با فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان ارتباط برقرار میکند، میخواهد موانع کسبوکار را بردارد و در حوزهی سیاست خارجی نیز به دنبال شرطی کردن اقتصاد کشور نسبت به مذاکرات نیست، چنین نامزدی میتواند مسئلهی اصلی اقتصاد کشور را حل کند. در مقابل کسانی که دائم از طریق وعدههای چربوشیرین (چه با منابع موهوم داخلی، چه با منابع موهوم خارجی در اثر مذاکرهی بیشتر با غرب) فقط از افزایش هزینهها سخن میگویند، قابل اعتماد نیستند و در صورت رایآوری خیلی زود خواهیم فهمید که باز فریب خوردهایم؛ بنابراین بیایید با کمک این روش تحلیل، اینبار فریب نخوریم!
ارسال نظرات